مرگ بسکتبالیستی که کارش به دستفروشی کشیده بود
ایرج خدری که در دوران ورزش حرفهای گرفتار مصدومیت شدید شده بود، از سال ۷۷ ورزش حرفهای را کنار گذاشت و در طول سالهای گذشته برای گذران زندگی دستفروشی کرد.
ایرج خدری، بازیکن سابق تیم ملی بسکتبال ایران در ۴۵سالگی در بیمارستان امام حسین تهران درگذشت. او آخرین دقایق روز شنبه ۱۹تیر و به دنبال تحلیل قوای جسمانیاش، در بیمارستان امام حسین تهران از دنیا رفت.
خدری که در دوران ورزش حرفهای گرفتار مصدومیت شدید شده بود، از سال ۷۷ ورزش حرفهای را کنار گذاشت و در طول سالهای گذشته برای گذران زندگی دستفروشی کرد.
خبرآنلاین نوشته است: «مردی که کفشهایی با شماره ۵۴ میپوشید، سالهای گذشته را به دستفروشی در اطراف میدان امام حسین مشغول بود.»
ایرج خدری، متولد سال ۱۳۵۰ در کرمانشاه، هفت سال برای تیم ملی ایران بازی کرده بود که به دنبال آسیبدیدگی، هر دو پایش از ناحیه مچ فلج شد.
او پیشتر گفته بود که چهار، پنج سال افسرده شده و پایش را از خانه بیرون نگذاشته است.
سایت آفتابنیوز نوشته است که او در تنهایی و دور از چشم مسئولان با مشكلات زيادی دست و پنجه نرم میكرد و با بيماری خود و همسرش به تنهایی مبارزه میكرد.
همسر آقای خدری به بیماری اماس مبتلاست.
محمود مشحون، رییس فدراسیون بسکتبال ایران اما به خبرگزاری میزان گفته است که این فدراسیون هر کاری که از دستش برمیآمده، برای ایرج خدری انجام داده است: «در مراسم گلریزانی که برای او برگزار کردیم، مبلغ نسبتا خوبی جمع شد و در همان مراسم از مرحوم خدری خواستم مدارکش را به فدراسیون بسکتبال بیاورد تا بتوانیم یک حقوق ماهانه برایش در نظر بگیریم اما متاسفانه اجل به او مهلت نداد.»
محمد جمشیدی، رییس صندوق حمایت از قهرمانان هم به خبرآنلاین گفته که مقرر شده علاوه بر پرداخت هزينههای بيمارستان و تشيع ایرج خدری، حقوق و مزايای او هم به خانوادهاش داده شود: «پس از پیگیریهایی که کردیم و البته با نظر موافق وزیر {ورزش و جوانان} حقوق مرحوم خدری یک میلیون تومان افزایش پیدا کرده بود. علیرغم انتشار بعضی خبرها، صندوق حمايت نخستین گام ها را برای رسیدگی به مشكلات خدری برداشت که تعيين حقوق، بيمه تكميلي، وام و ... از جمله اقداماتی بود كه در این مدت برای آن مرحوم انجام شد.»
این مسائل در حالی مطرح میشود که ایرج خدری که از بیتوجهی مسئولان باشگاههای فتح و سپاه که او برایشان بازی کرده بود، گلایهمند بود و فدراسیون بسکتبال و وزارت ورزش هم به دادش نرسیده بودند.
ابن بازیکن سابق بسکتبال ایران، هفتم اردیبهشت ماه امسال به خبرگزاری فارس گفته بود که پس از آسیبدیدگیاش، مسئولان تیم فتح قرارداد او را یک طرفه فسخ کردهاند و گفتهاند باید خانهای که در اختیارش بوده را هم تخلیه کند: «همان زمان پزشکان به من اعلام کردند که شاید با یک حرکت ساده هم دچار قطعی نخاع شوم. با وجود اینکه در مسابقات سوم شده بودیم، حتی مدال و حکم مرا هم ندادند و هیچ خبری از مسئولان تیم فتح نشد.»
بیتوجهی به ورزشکاران سالخورده یا آنان که در دوران ورزش حرفهای خود دچار آسیبدیدگیهای شدید میشوند، از جمله مسائلی است که در فقدان بیمه و نظام حمایتی کارآمد به چشم میآید. البته این مشکل تنها محدود به ورزشکاران نیست و در حوزههای دیگر (فرهنگی، هنری و ...) هم قابل مشاهده است.
گرچه خانواده خدری زیر پوشش کمیته امداد است، اما با پولی که این کمیته به حسابشان وازیر میکند، نیمی از هزینه آمپولهای مورد نیاز همسر آقای خدری هم تامین نمیشود.
مهدی رستمپور، خبرنگار و تحلیلگر مسائل ورزشی، درباره مرگ ایرج خدری در صفحه فیسبوک خود نوشته است: «عروسکفروش بیآزار میدان امام حسین، چشمشهای خستهاش را به روی تیرگی این جهان بست. ایرج خدری عضو سابق تیم ملی بسکتبال، به آسمانی پرکشید که قامت ۲۱۶ سانتیمتریاش به همانجا تعلق داشت. پدر دو فرزند خردسال و همسر زنی که بیماری اماس دارد. چه بر سر این خانواده میآید که پدر معلول، همین روزی ناچیز از دستفروشی را هم به خانه نخواهد آورد؟»
او به گزارشهای متعدد تهیه شده درباره وضعیت ایرج خدری اشاره کرده و نوشته است: «چقدر گفتیم و نوشتیم. چند بار تلویزیون، وضعیت وخیم او را پخش کرد. اما وزیر بهداشت با همراهی عکاس وزارتخانه، عادت به بالین سلبریتیها دارد. شرمساری از مرگ ایرج به رخسار مسئولین و دولتمردانی مینشیند که انقلاب ما انفجار فیشهای حقوقیشان شد.»
مهدی رستمپور: ایرج میخواست جایی به او کار بدهند تا دیگر روی پلکان مقابل بانک سینا ننشیند. ایرج اصلا فیش حقوقی نداشت. داغ داشتن شغلی با حقوق بخور نمیر به دلش ماند. کیست که جگرش آتش نگیرد از چنین مرگی؟ ایرج رفت و از زحمت ماموران سدمعبر شهرداری کاست که بارها با خشونت، بساط حقیر او را برچیدند. همان شهردار که مصادف با مرگ ایرج، جشن مجلل عروسی دخترش در پارک جنگلی لویزان برپا بود.
ایرج خدری بسکتبال را از سال ۱۳۶۴ آغاز کرد و خیلی زود به تیم ملی رسید.
او سابقه بازیگری سینما و تلویزیون را هم داشت و در سریالهای مختار نامه و آژانس دوستی، مجموعه طنز ساعت خوش، فیلم سینمایی سنتوری و چند سریال و فیلم دیگر بازی کرده بود.
نظرها
نظری وجود ندارد.