نگرانی درباره دادگاه تجدیدنظر متهمان بهایی: چهار دقیقه وقت دفاع برای هر متهم
قرار است جلسه دادگاه تجدیدنظر ۲۴شهروند بهایی استان گلستان که در دادگاه بدوی به ۱۹۳سال حبس تعزیری محکوم شدهاند، روز چهارشنبه ۲۳تیرماه، به صورت دستهجمعی برگزار شود.
قرار است جلسه دادگاه تجدیدنظر ۲۴شهروند بهایی استان گلستان که در دادگاه بدوی در مجموع به ۱۹۳سال حبس تعزیری محکوم شدهاند، روز چهارشنبه ۲۳تیر ماه، به صورت دستهجمعی برگزار شود.
فعالان حقوق بشر نگران کم و کیف برگزاری این دادگاه و شکلگیری روندی ناعادلانه در روند این محاکمه هستند.
سازمان عدالت برای ایران گزارش کرده است که بر اساس ابلاغیههای ارسال شده برای این متهمان و وکیلان آنها، از آنجا که دادگاه تجدیدنظر به صورت دستهجمعی برگزار خواهد شد، هر متهم کمتر از چهار دقیقه وقت خواهد داشت تا از خود دفاع کند. چنین فرصتی در عمل نقض آیین دادرسی عادلانه است.
مزدک اعتمادزاده، وکیل دادگستری که دفاع از برخی متهمان این پرونده را بر عهده دارد، ضمن ابراز امیدواری درباره نحوه رسیدگی دادگاه تجدیدنظر به این پرونده، به عدالت برای ایران گفته است: «مهمترین ایراد ماهوی احکام صادره این است که تبلیغ بهاییت جرم محسوب نمیشود و گروهی هم که تبلیغ بهاییت انجام دهند، عملی خلاف قانون انجام ندادهاند که قابل تعقیب کیفری باشد.»
۳۲شهروند بهایی ساکن شهرهای مختلف استان گلستان از مهر ماه ۱۳۹۱ و در پروژهای یک ساله به بهانه معاشرت با مسلمانان و تبلیغ بهاییت، بازداشت شدند و زیر شکنجههای شدید فیزیکی و روانی برای پذیرفتن اتهامات خود تحت فشار قرار گرفتند.
هشت نفر از این افراد با محکومیت به حبسهای پنج تا ۱۰سال، در حال گذراندن دوران حبس خود در زندان رجاییشهر هستند و ۲۴نفر دیگر که دادگاه تجدیدنظرشان روز چهارشنبه برگزار خواهد شد، در دادگاه بدوی به حبسهای شش تا ۱۱سال محکوم شدهاند.
این شهروندان بهایی از اهالی شهرهای گرگان، مینودشت و گنبد کاووس هستند.
جزییات احکام صادر شده برای شهروندان بهایی استان گلستان: شهنام جذبانی از مینودشت و شیدا قدوسی از گرگان هر کدام به ١١سال زندان محکوم شدهاند. فرح تبیانیان، پونه ثنایی، مونا امری حصاری، بهنام حسنی، پریسا شهیدی، مژده ظهوری، پریوش شجاعی، تینا موهبتی و هنا عقیقیان، همه از گرگان، بیتا هدایتی، وثاق سنایی و هنا کوشکباغی از گنبد کاووس و نوید معلمی از مینودشت، هر کدام به ۹سال زندان محکوم شدهاند. روفیا پاکزادان، سودابه مهدینژاد، میترا نوری، شیوا روحانی، هوشمند دهقان، مریم دهقان و نازی خلخی همه از گرگان و کاملیا بیدلی و شهره صمیمی از مینودشت، هر کدام به شش سال زندان محکوم شدهاند.
این افراد به دلیل زندگی کردن در میان مسلمانان و برگزاری جلسههای مذهبی خصوصی، به تبلیغ علیه نظام، ایجاد تشکیلات غیرقانونی مخل امنیت و ارتباط با دول متخاصم متهم شدهاند، اما مزدک اعتمادزاده، وکیل برخی از آنها گفته است که اعمال و رفتار موکلانش وصف کیفری ندارد و قابل مجازات نیست.
اگر احکام صادر شده برای این ۲۴شهروند بهایی در دادگاه تجدیدنظر تایید و اجرا شود، پنج زوج با هم به زندان خواهند رفت و فرزندان آنها برای سالهای طولانی بیسرپرست خواهند شد.
بسیاری دیگر از متهمان این پرونده هم فرزندان خردسالی دارند که برای شش تا ۱۱سال از پدر یا مادر خود دور خواهند ماند.
۲۷اردیبهشت ماه امسال، ۱۰نهاد حقوق بشری در نامه مشترکی از مقامهای اتحادیه اروپا خواستند تا از جمهوری اسلامی ایران بخواهند حکمهای حبس صادر شده علیه ۳۲ شهروند بهایی استان گلستان را لغو و درباره موارد شکنجه و آزار آنها در زمان بازجویی، دست به یک تحقیق مستقل بزند.
در این نامه تاکید شده بود که پرونده بهاییان گلستان، بزرگترین دستگیری دستهجمعی بهاییان در ۱۰سال گذشته بوده است: احکام سنگین برای بهاییان در استان گلستان
عدالت برای ایران گزارش کرده است که آویزان کردن، کشیدن روی زمین با دستان بسته، نگهداشتن زیر باران به مدت طولانی، بازجوییهای شبانه از زنان، تهدید به آزار و اذیت دختران نوجوان متهمان و متهم کردن آنها و دخترانشان به روابط غیراخلاقی، بازرسی بدنی واژینال در هنگام انتقال به بازداشتگاه و ضرب و شتمهای شدید بخشی از شکنجههای اعمال شده علیه متهمان این پرونده بوده است.
نظرها
reza
ظاهرأ این خلافت سلطنتی شیعه روی هیتلر را هم سفید کرده... راست است که گفته اند : آخوند جانوری آشوبزی؛ بی رحم و دنیا پرست... زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش فردوسی
یکنفر
اکنون نمونه های از داعش، ولی با زرق و برق عوام فریبانه و با پوسته هایی متظاهر حتی دموکرات منشانه، در منطقه وجود دارد! نمونه آن نظاتم داعشی وار حاکم بر ایران است که کلمه “جمهوری” با اسلامی برای نام رسمی کشور انتخاب (عملا اسلام که منظور همان قرائت خاص از شیعه ولایت فقیهی است)حق ابدی برای حاکم بودن برکشور اعلام و هرگز اجازه نخواهد داد مردم نسل های بعد عقیده ای دیگری بخواهند حاکم کنند! و حتی برخی قوانین و اصولی به ظاهر مترقی از نظام های سکولاردموکرات/لیبرال دموکرات به عاریت گرفته است! ولی هرگز حاضر به اجرای آنها نشد یا آنها از درون بی محتوا و بی اثر کرد مانند مجلس و ریاست جمهوری که چیزی در حد مشاوره گاه و تدارکخانه نظام استبدادی نیستند! از ویژگی های نظام داعشی وار: اصل آزادی داشتن عقیده و ازادی بیان و عدم تفتیش عقاید به انحای مختلف نقض می شود! با توجه به خطرات و محدودیتهایی که ممکن است متوجه دگراندیشان بشود، هر ۵ سال در فرم های سرشماری جمعیت از دین و مذهب افراد سوال می شود! (قبلا هر ده سال بود)، در مراحل مختلف ثبت نامها، از ثبت نام آموزشگاهها تا گذرنامه و غیره، از دین و مذهب سوال و حتی در مدارک درج می شود! اینها ازمصادیق بارز تفتیش عقاید است، وقتی انسانها در شرایطی که ابراز عقیده می تواند خطر و محدودیت در اجتماع و توسط سیستم ایجاد شود و نمونه اش محرومیت های تحصیلی بهائیان!، این حرکت ناقض حقوق بشر است که انسانها گاه برای حفظ جان و حقوق بدیهی اولیه انسانی شان مجبور به دروغ بکند!
معمولی
کاشکی، اطلاعاتی از نوع فعالیت این افراد هم داده میشد. آیا واقعا این افراد فعالیت سیاسی و کاری قراتر زندگی خصوصی کرده اند که بهانه به دست عمال رژیم داده است؟ و یا به صرفا بخاطر شناسایی آنها بعنوان بهایی، دلیل محاکمه است؟ هر چند این نظام، آن اصول قانون اساسی مشتمل بر حقوق شهروندی به طور کل اجرا نکرده است!، و اکثر مردم ایران رنج میبرند و بجز اقلیتی از الیگارشی حاکمیت، بقیه در رنج و دشواریهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ... هستند و این مشکلات در مورد دیگران که در قانون اساسی رسمی نشاخته بدتر است مانند بهاییان، یارسان، دراویش و صوفیان، دگراندیشان مثل سکولار و لیبرال دموکرات ها، فمنیست ها، مارکسیست ها، کمونیست ها، بی دینان، خدا ناباوران، ندانم گراها، دگرباش های جنسی...
علی رضا
ببینید دوستان ! من بر این باورم که بهاییان ایران یکی از بیدفاع ترین موجودات این ملک هستند، بهاییان را در دنیای بیرون از ایران نمی گویم که در آن جا همچون فرقه ای، مشابه فرقه های دیگرند... از این بگذریم. اما در هیچ یک از خبرهایی که بعد از سال های 60 از دستگیرشدگان بی دفاع بهایی خوانده ایم، تا به حال ندیده ام که اشارهی دقیق به زندگینامه ی اجتماعی - دینی ی یکی از این بندگان خدا بشود، تا ما بفهمیم که حد تحمل آقایان دستگیر کننده چه بوده که به نظرشان رسیده که حد شکنی انجام شده. آیا متهمین بی دفاع، نادانسته دستاویزی داده اند با فعالیت های شان. آیا فقط جلسهی خصوصی داشته اند و آقایان خوش شان نمیآمده که این متهمان در محیط محلی، خیلی خوش بیایند و خوش بروند و احترام داشته باشند میان مردم و به صداقت و امانت هم مشهور باشند، در برابر خودشان که ممکن است مردم به آن ها محل نگذارند (یعنی یک احساس "حقد" کاملا شخصی انگیزه ی اصلی بوده) یا این که این متهمان بی دفاع، روابط صمیمانه یا مهمانی با مردم غیر بهایی داشته اند و همین باعث فوبیا و پانیک حمله و پارانویای توطئه شده یا نه! واقعا داشته اند تبلیغ هم می کرده اند ( که حق هر جماعتی است، هر چند به نظر من یا دیگری، فرقه هم باشد) خلاصه، سوال من هم سوال دوست مان معمولی است: از علت دقیق تر اتهامات و انگیزه های دستگیری، برای مان خبر بدهید. تا حداقل هم خودمان بفهمیم و هم خود بهاییان گرامی بفهمند که سقف زندگی ِ فکری و فرهنگی شان در میهن خودشان چقدر بلند و کوتاه است. خودشان