• دیدگاه
ترکیه؛ غروب کودتا یا طلوع سلطان؟
علیرغم همه اخبار بد مربوط به کشتهشدگان و هرج و مرج، خبری خوب جلب توجه میکند: اکثریت شهروندان ترکیه تمایلی به حکومت نظامیان ندارند. اکنون سوال اصلی این است که تاثیر این رویداد بر رفتار اردوغان چه خواهد بود: نزدیکی به مخالفان یا تسریع پروژه سلطانی؟
بهرغم همه اخبار بد مربوط به کشتهشدگان و هرج و مرج، خبری خوب جلب توجه میکند: اکثریت شهروندان ترکیه تمایلی به حکومت نظامیان ندارند.
اکنون سوال اصلی این است که تاثیر این رویداد بر رفتار اردوغان چه خواهد بود: نزدیکی به مخالفان یا تسریع پروژه سلطانی؟
بالاخره آن ماجرای غیرقابل تصور اتفاق افتاد. برای چهارمین بار در تاریخ ترکیه، نظامیان تلاش کردند تا به زور اسلحه قدرت را بدست گیرند. کودتا با وجود اجرای ناشیانه آن، کشوری را لرزاند که از جهات مختلف آسیبدیده است. در ماههای گذشته مکررا عملیات تروریستی رخ داده است، دولت عمیقا درگیر جنگ سوریه است و همزمان جنگی مرگبار را در مناطق کردنشین جنوبشرقی این کشور به پیش میبرد. در ماههای گذشته فضایی از یاس و خشم حاکم شده بود: نگرانی از حملاتی جدید با کشتههایی بیشتر و سرکوبهای جدید تحت فرمانروایی استبدادی اردوغان.
سلطان و پاشاها
به نظر میرسید که وقوع کودتا دیگر در ترکیه امکانپذیر نباشد. مگر نه این که اردوغان برای همیشه از ارتش سلب قدرت کرده بود؟ مگر نه این که رئیسجمهور و ژنرالها آشتی کرده بودند و حکم عفو برای صدها افسر صادر شد؟ هر چند در ماههای گذشته مکررا در باره خطر وقوع کودتا صحبت شده بود، اما این فرض، تنها از طرف هواداران دولت برای توجیه رفتارهای دیکتاتورمآبانه رئیس حکومت مطرح میشد، دیگران به وقوع دعوای علنی بین «سلطان» و «پاشاها» (اصطلاحی که در ترکیه برای به ژنرالها به کار میرود) باور نداشتند.
در صورت صحت گزارشهای آنکارا، کودتا توسط چند تنی از افسران بلندپایه و نه از طرف ژنرالها انجام شده است. طبق همین گزارشها، ژنرالها حتی گروگان کودتاگران بودند. این اخبار سوالاتی را مطرح میکنند، زیرا تلاش برای کودتا بدون حضور فرماندهان ارتش امری جدید در تاریخ ترکیه است. شکاف بین نظامیان قابل تصور است اما نه آن طور که دولت میگوید: بین وفاداران به اردوغان و هواداران گولن.
رهبران ترکیه مدعیاند هواداران گولن - واعظی که در تبعید خودخواسته آمریکا بسر میبرد و هوادارانش در صفوف پلیس و دادگستری تصفیه شدهاند- کودتا را برنامهریزی کرده بودند. اما این امر چقدر واقعی است؟ کافی است به یاد بیاوریم که این فرقه گولن بود که ماجرای سلب قدرت از ژنرالها را به پیش برد... ترس اردوغان از همراه پیشین، رنگی از اختلال پارانوئیدی دارد، به همین خاطر تز تلاش «سازمان موازی» برای دستیابی به قدرت، توخالی به نظر میرسد.
بدگمانی
اگر با بدبینی به ماجرا نگاه شود، امکان دارد که خود اردوغان این کودتا را صحنهسازی کرده باشد تا عرصه را بر مخالفان تنگتر کند. البته نباید الزاما این همه منویات منفی را به رئیس جمهور نسبت داد؛ اما اگر کسی اردوغان را بشناسد، میداند که او بخصوص در زمان احساس خطر، تا چه حد سختگیر و سازشناپذیر است. بنابراین اکنون نمیتوان بعد از شکست کودتا، به چیزهای خوب امیدوار بود.
با وجود این همه قربانی و هرج و مرج در ترکیه، میشود به خبری خوب هم اشاره کرد: نه تنها هواداران قسمخورده اردوغان، بلکه تقریبا همه مخالفان او همصدا کودتا را محکوم کردند. به رغم همه تردیدها و خشم از اردوغان، خواست اغلب ترکها نظارت غیرنظامی بر ارتش است.
تنها میتوان برای اردوغان آرزو کرد که این امر را درک کند و وارد گفتگو با مخالفانش شود، این وضعیت میتواند تلاشی برای آغازی جدید و دمکراتیک شود، هرچند امیدی باقی نمانده است.
- دانیل اشتاینفرت، دبیر بخش خاورمیانه نویه تسورشر تسایتونگ
نظرها
ستوه
اولین نگاه به شکست سریع کودتا، چیزی که به ذهن میاورد اینست، کودتا آماتوری و با حداقل امکانت و برنامه بوده است! در حالت بدبینانه، برخی آن را نمایشی میخوانند! در ظاهر قضیه به نفع اردواعنیست ها است. اردوعان در حالی انتخباات قبلی شکست خورده بود با فضای امنیتی و تبلیغاتی توانست اندکی بالای 50 درصد رای بدست بگیرد در پارلامان که البته ممتهم به تقلب شود. ولی این واقعیت است که میلیون طرفدار دارد، این ناشی از رشد اسلام گرایی سیاسی سنی است و ضعف حاکمیت لایئک ها طی دهها سال حکومت. کاملا قابل پیش بینی است، نوع اسلام گرایی سنی اردوغانی ها، متفاوت با اسلام گرایی گرایی شیعی و ولایت فقهی در ایران است و تعارض آن در نهایت قابل پیشنی و بسیار محتمل. این رویکار امدن نظام ایئولوژیک مذهبی متفاوت با درون مایه های رقابتی و حتی خصومت ریشه ای تاریخی شیعی و سنی، فجایع برزگتری برای نابودی منطقه به رامغان خواهد اورد که قربان اش آحاد مردم هستند. این کودتا در صورت پیروزی و واقعا ادعای حمایت نظام لایئک و دموکرات، میتوانست، ضربه مهمی به اسلام گرایی سنی گرا و حتی عثمانی گرا برزند، ولی غرب گویا حامی نبود . این شک براگیز است! ظاهرا داستان السیسی با ترکیه فرق ددارد. شرایط ظاهری به یکه تازی و شبه سلطلنیسم اردوغان و افزایش دیکتاتوری او و درنتیجه سرکوب شدید تر مخالفان داخلی و دخالت های بیشتر خارجی است. هر دو رویکرد احتمالی، اقتصاد ترکیه بدتر خواهد کرد وو فرصت سوزی برای توسعه و دمکراسی در ترکیه بیشتر خواهد کرد. اردوغان اگر واقعا دلسور منافعملی ترکیه بود، بهتر میتواسنت عمل کند واز کارهاییی که منافع ملی مردم ترکیه و ثبات داخلی وصلح منطقه و پیرامون مرزهایش بخ خطر میاندزد ، پرهیر میکرد که عملا این کار نکرده است و برعکس عمل کرده. گویا بخش بزرگی از مردم و حکومت و حتی نظامیان ترکیه از رشد اقتصادی سالهای اخیر کشورشان، دچار توهم خودبزرگ بینی شده، همان معضلی که نظام استبدادی سعودی و شیخ نشین ها یا ایران و اسد و غیره دچار هستند. بیماری جنون آمیز استبداد که کشورها را بر باد میدهد.
ستوه
در ساعات اولیه کودتا، اغلب دولتها همسایه وابرقدرتها سکوت کردند، ولی با مشخص شدند شکست کودتا، به سرعت پیام های به ظاهر دموکراسی خواهان دادند! اینها پستی سیاسی کاران جهان دارد برخودهای دوگانه! از نظام بگیرد که از کودتاچیانی چون عمربشیر حمایت میکند و البته عمر بشیر بعدا با متحد شدن با سعودی حسابی حالشان جا آوردن تا حمایت غرب از کودتاگران مصر/السیسی. در واقع، در دنیای واقعی سیاست کشورها، هیچ دوستی و دشمنی دائمی نیست. هر چند نظام ایدئلوژیک شیعی-ولایی دردک این واقعیت زیاد اشتابه میکند. ایدئولوژی پراشتباه و سیاست های ضد ملی این نظام ایران، آنها کورکورانه به سمت نابودی ملت ایران سوق داده است. هیچ نظام شاید به اندازه ی نظام حاکم بر ایران، این قدر کارنامه ضد ملی و ویرانگر نداشته بخاطر توهمات ایدئلوژیک پر اشتباهش. مانند غرب ستیزی و اسرائیل ستیزی حتی کاسه داغتر اش/ نمونه اش مخالفت با صلح اسرائیل با فلسطینیان این نظام بر حفظ موجودیتش و ایدئولوژی اش، دهها سال است ایران از فرصت هیا توسعه و رفاه و بهبود وضع مردم به بیراهه کشانده است. با توجه شباهت واقع چند سال اخیر ترکیه، با فاجعه روی کرا امدن نظام ایران بعد از 1357 فقط ارزو میکنیم ادوغان ها تکرار اشتباهات نظام ایران نکنند که در غیر این صورت روزگار تاریکی در انتظار مردم ترکیه است.