کورش زعیم، از رهبران جبهه ملی به زندان اوین منتقل شد
کورش زعیم، نویسنده و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران روز شنبه ۲۶ تیر بازداشت و امروز، یکشنبه ۲۷ تیر به سالن ۱۰ بند ۸ زندان منتقل شد.
کورش زعیم، نویسنده و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران روز شنبه ۲۶ تیر بازداشت و امروز، یکشنبه ۲۷ تیر به سالن ۱۰ بند ۸ زندان منتقل شد.
یک منبع نزدیک به این فعال سیاسی به هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گفته است کورش زعیم جهت اجرای حکم چهار سال زندان بازداشت شده است.
دادگاه انقلاب کورش زعیم را مردادماه سال گذشته به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده بود.
او آبانماه سال گذشته نیز به دفتر مرکزی وزارت اطلاعات احضار شد و در آنجا مورد بازجویی قرار گرفت. در بازجویی، درباره فعالیتها، جلسهها، مصاحبهها، نوشتارها و لحن نوشتارها و سخنان او صحبت شده و به او هشدار داده بودند که با لحن و ادبیات تند در مورد نظام جمهوری اسلامی سخن نگوید در غیر این صورت با او برخورد خواهد شد.
زعیم در سال ۱۳۸۵، به علت مواضع سیاسی خود ۴۷ روز، در تیر ۱۳۸۸، ۹۱ روز و در بهمن ۱۳۸۹، ۲۷ روز را در انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی شد.
این نویسنده و مترجمِ «آزادی و مسئولیت روشنفکران» اثر کارل پوپر، آثار متعدد دیگری نیز در زمینه متون تاریخی و علمی ترجمه و تألیف کرده است. از آن جمله میتوان به کتاب «امپراتوری شوروی به کجا میرود؟» و «تاریخچه جبهه ملی از پیدایش تا کودتای ۲۸ مرداد» اشاره کرد. او افزون بر پژوهش در زمینههای ریاضیات، اقتصاد، کشاورزی و صنعت، بنیانگذار کانون «اندیشه و سخن» است.
نظرها
از ایران
حکومت جمهوری اسلامی از چنان شناعتی برخوردار است که هیچ کسی را نمی تواند تحمل کند. این ملی ها و ملی مذهبی پل پیروزی روحانیت بیشرف بوده و حالا هم هستند. وحانیت بیشرف طبق قرآن عمل می کند. یعنی تا بتواند می کشد و بعد تا بتواند شکنجه می کند و سپس نوبت به اذیت و آزار می رسد. اما مردم ایران مردمی به غایت ذبون و حقه باز و پستند. آنها همیشه ترکان را مصقره می کردند و حالا هم می کنند. اما ببینید چگونه آنها به خیابان آمدند و کودتا را خفه کردند. اما ملت ما چگون جنبش سبز را لکه ای سبز کرد و آنرا تبدیل لشکری شکست خورده نمود. این وقاحت و پستی و ذبونی یک ملت است. دزدان و غارتگران بر سفره ایران همچون زالو چسبیده اند و از رگهای ما تغذیه می کنند و ما ملت هچون گله ای در حال چریدنیم. به امید زلزله ای که ما را بیدار کند. مرگ بر من و مرگ بر ما که سزاوار مرگیم.
از تهران
از ایران من با تو موافقم اما ما دسته جمعی یک سری آدمکش رو آوردیم سر کار. اینها خودشون در این هزار و چهارصد سال هی گفتند که ما آدمکشیم. نا از علی آدمکش پیروی می کنیم ما از پیامبر متجاوز به عنف پیروی می کنیم. هی گفتن که تجاوز او آدمکشی او و ولی اللهش پیروی می کنیم. اما ما فکر کردیم که اینا شوخی می کنند. نه بابا اینا شوخی نمی کردند. اینان آدمکشانی هستند و آزادیکشانی هستند که بر ما حاکمند. ما مقصریم. حالا ما ملت به قول تو ذبون و محافظه کار و حقه باز تا از این منجلاب حقه و دروغ و نیرنگ و مردرندبازی و رشوه دهی و رشوه گیری بیرون بیاییم لازمه اش زلزله ایست به عظمت یک انقلابی که روحانیت بیرق آن باشد و با باد برقصد. آنروز حتمی ست و هر قدر دیرتر شود عظمتش بنیان کن تر خواهد شد. فقط یک کار است که می تواند آخوندان را برهاند و آن هم یک رفراندوم است. بنا بر این هر کجا که هستی شعار رفراندوم بده. چون این آخوندان بدون اینکه خودشان بدانند آنها هم قربانی دین ضد بشری اسلامند. تو شهر نایس را در شمال فرانسه ببین. این پسرک مسلمان قبل از هر چیز این خودش بود که قربانی اسلام شد و بعد البته سیصد چارصد نفر را هم کشت و زخمی کرد. باید بروید قبر پیامبر اعظم را نبش کنید و بعد بکنید آن کار خوب را در قبرش و در قرآنش و در سنتش و در عترتش و در ناموسش و بعد که تل انبار و تل عنبار شد رهبرانی اسلام ناب از خامنه ای گرفته تا طلبه های را بکنیدشان در آن تو تا غسل پاکی کنند و بیرونشان آوردی و بگذاریدشان در آفتاب تا خشک شوند. در هر حال باید هر طور شده رفراندوم را برقرار کنیم تا حتا حتا حتا این آدمکشان نیز به عافیت و رستکاری برسند. در غیر این صورت وای اگر از پی امروز بود فردا و پسفردایی!