کشتار در مونیخ: جنون آنی با نژادپرستی فرهنگی؟
درباره مرد جوان ایرانی – آلمانی که در مونیخ ۹ نفر را کشت چه میدانیم؟ آیا او گرفتار یک جنون آنی شده یا از نژادپرستی فرهنگی رنج میبرده؟
درباره مرد جوان ایرانی – آلمانی که در مونیخ ۹ نفر را کشت و ایالت بایرن (باواریا) در جنوب آلمان را به وضعیت اضطراری درآورد چه میدانیم؟ آیا او گرفتار یک جنون آنی شده یا از نژادپرستی فرهنگی رنج میبرده؟
علی دیوید س. کیست؟
علی دیوید س. یک جوان ۱۸ ساله ایرانی – آلمانی بود. پلیس مونیخ گزارش داده است که او در مونیخ متولد شده و در این شهر هم بالیده بود. والدین او در سالهای دهه ۱۹۹۰ به آلمان مهاجرت کرده بودند. او یک فرد دو تابعیتی بود. پدرش، زندگی خانوادهاش را از راه تاکسیرانی میگذراند.
پلیس آلمان هیچگونه نشانهای که نمایانگر ارتباط او با گروههای اسلامگرا و جهادی باشد به دست نیاورده. اما نشانههای زیادی وجود دارد که او به کشتار و «آموک» علاقمند بوده است. یکی از این نشانهها کتابیست که به دست پلیس افتاده: «آموک در سر: چرا دانشآموزان به کشتار روی میآورند؟» نوشته پیتر لانگمن، روانشناس و پژوهشگر در زمینه خشونت نوجوانان و جوانان در مدارس اروپا و آمریکا.
در سال ۲۰۰۹ دانشآموز ۱۷ سالهای به نام تیم ک. در «وینندن» ۹ تن از هممدرسهایهایش و سه نفر از معلمانش را به قتل رساند. علی دیوید گمان میکرده که تیم یک قهرمان است و او را ستایش میکرده است. او به بازیهای کامپیوتری خشن نیز علاقه داشته است.
علی دیوید دانشآموز موفقی نبود. از افسردگی نیز رنج میبرد و به همین دلیل مدتی هم در یک بیمارستان روانی بستری بود.
همهتان را میکشم
بعد از ظهر جمعه ۲۲ ژوئیه ویدیویی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. در این ویدیو دیوید علی را از دور میبینیم که با شخصی که در قاب تصویر دیده نمیشود گفتوگو میکند. شخص ناشناس تلاش میکند او را از تیراندازی و کشتار منصرف کند و در آن میان به او یک دشنام نژادپرستانه میدهد: Scheiß Kanaken.
این دشنام را با قدری اغماض میتوان به «کلهسیاه گه» ترجمه کرد. عبارتیست که در سالهای ۱۹۶۰ در آلمان رواج پیدا کرد و به کارگران ترک مهاجر اطلاق میشد. بعدها آلمانیهایی که با مهاجران سر ستیز داشتند این دشنام را در مورد ایرانیان، کردها و کسانی که موهای پرکلاغی و پوست گندمگون داشتند به کار میبردند. بعدها گروهی از جوانان ترک آگاه این عبارت را در یک مفهوم مثبت در مورد خود به کار بردند.
علی دیوید در پاسخ به دشنامدهنده میگوید: «من آلمانی هستم. اینجا به دنیا آمدهام. تحت درمان قرار داشتم. این شما بودید که مرا پس زدید و حالا من یک اسلحه خریدهام و همهتان را میکشم.»
چگونه رنجش به کشتار تبدیل میشود؟
کریستف پائولوس، روانشناس آلمانی در مورد کشتار در مدارس پژوهشهای گستردهای انجام داده است. او چهار ویژگی را برای چنین اشخاصی برمیشمرد:
•به سلاح علاقه دارند
•به سلاح دسترسی دارند
•به خشونت تمایل دارند
• به لحاظ شخصیتی نشانههایی از پارانویا، خودشیفتگی بیمارگونه و ستیز با اجتماع در آنها میتوان یافت.
بر اساس یافتههای این روانشناس آلمانی، کسانی که به کشتار روی میآورند، معمولاً انتقادپذیر نیستند، با کوچکترین انتقادی گمان میبرند که دیگران بر ضد آنها دسیسه کردهاند و سرانجام اندوه ناشی از این رنجیدگی، به تدریج در وجود آنها به خشمی ویرانگر تبدیل میشود. آنها اما گوشهگیر و خجالتی هم هستند و به همین دلیل پیش از آنکه به کشتار روی بیاورند معمولاً منزوی میشوند و گمان میبرند که از دیگران برتر و بهترند.
کشتار مونیخ در پنجمین سالگرد کشتار نروژ اتفاق افتاد. به همین جهت گروهی از کارشناسان گمان می کنند که علی دیوید، آندرس برویک، عامل کشتار در جزیره اوتوئیا در نروژ را ستایش میکرده. برویک عقاید صهیونیستی داشت، ضد جوامع چند فرهنگی بود و از مسلمانان هم بیزار بود.
علی یا دیوید؟
اتین بالیبار و استوارت هال نخستین بار در پژوهشهایشان پیرامون نژادپرستی، عبارت «نژادپرستی فرهنگی» را به کار بردند: نژادپرستی بدون تکیه بر نژاد.
اتین بالیبار در پژوهش «نژاد، طبقه، ملیت، دوگانگی هویت» مینویسد:
«نژادپرستی در روزگار ما به لحاظ ایدئولوژیک در پیوند با "نژادپرستی بدون نژاد" قرار دارد. یک نوع از نژادپرستی که دستکم در نظر اول از برتری یک قوم یا ملتی بر اقوام و ملتهای دیگر سخن نمیگوید، بلکه از آسیبهای برداشتن مرزها و تلفیق شیوههای گوناگون زندگی و از میان رفتن سنتها سخن میگوید.»
استوارت هال از منظر تبعیضات اجتماعی تعریفی از «نژادپرستی فرهنگی» به دست میدهد. او در کتاب «ایدئولوژی، فرهنگ و نژادپرستی » مینویسد:
«هرگاه نظام تبعیض در این جهت به کار گرفته شود که اقلیتی را از مشارکت در فعالیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و مزایای مادی یا نمادین آن محروم کند، از نژادپرستی فرهنگی سخن میگوییم.»
نژادپرست فرهنگی کسیست که به لحاظ فرهنگی کلیشههای مثبتی را به ملیت خود نسبت دهد و به کلیشههای فرهنگی منفی برای ملتهای دیگر دامن بزند، با این هدف که دیگران را از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بازدارد و آنها را از گردونه رقابت خارج کند.
در ویدیوی ۲۲ ژوئیه در گفتوگو بین علی دیوید س. و فرد آلمانی ناشناس دقیقاً این کلیشهها با هم در تقابل قرار میگیرند.
-تو یک کلهسیاه گه هستی (Scheiß Kanaken).
- من یک آلمانی هستم و اینجا به دنیا آمدهام.
علی یا دیوید؟ عامل کشتار با انتحار به این پرسش پاسخ داده است.
نژادپرستی فرهنگی در بین مهاجران
جلوههایی از «نژادپرستی فرهنگی» را فقط در احساسات یهودیستیز یا عربستیز ایرانیها نمیتوان سراغ گرفت. گروه «گرگهای خاکستری» ترکهای مهاجر جوان در شهرهای بزرگ آلمان که با کردها، عربها، و همجنسگرایان سر ستیز دارند، از جلوههای دیگر این پدیده نوظهور است. همچنین میتوان از ضدیت و نفرت صربها از کروواتها و عربها از یهودیان و ایرانیان از عربها و پاکستانیها از سیاهپوستان یاد کرد.
واگنر، روانشناس اجتماعی بدر اینباره به نشریه «فوکوس» گفته است: «نژادپرستی در بین مهاجران هم پدیده شایعیست. فقط در موارد نادری میتوان مشاهده کرد که مهاجران با هم احساس همبستگی کنند و دوشادوش هم با تبعیض اجتماعی مقابله کنند. یکی از دلایل آن احساس برتری قومی مهاجران نسبت به یکدیگر است.»
ما از زندگی خانوادگی و اجتماعی علی دیوید س. چیز زیادی نمیدانیم. او فقط ۱۸ سال در میان ما زندگی کرد. با اینحال میدانیم که خود را آلمانی میپنداشت و از احساس تبعیض رنج میبرد، اما به جای همبستگی با کسانی که سرنوشت یکسانی با او دارند، راه هموارتری را در پیش گرفت: نژادپرستی فرهنگی با قهرمانانی مانند آندرس برویک، عامل کشتار در جزیره اوتوئیا.
بیشتر بخوانید:
نظرها
mehrdad
1- آیا یک نوجوان هجده ساله که به گفته خوتان بیماری روانی داشته قدرت تنظیم این تاریخ دقیق با تاریخ کشتار نروژ را داشته است ؟ 2- شاهدان عینی گفتند سه فرد مهاجم را دیده اند . 3- پلیس تائید کرد سه فرد مهاجم به سوی مترو فرار کرده اند و تمامی ایستگاههای مترو رو بستند . 4- به گفته پلیس جسد فرد مهاجم یک کیلومتر آنطرف تر پیدا شده . ایا کسی که یک کیلومتر فرار می کند در همان مکان دست به خودکشی می زند ؟ 5- پلیس ابتدا عنوان کرد مهاجم را کشته است ولی بعدا خبر تکذیب شد و گفته شد خودکشی کرده است . 6- صحنه مشاجره لفظی که در وب سایت زد دی اف هم هست را ببینید . اصلا با صحنه تیر اندازی همخوانی ندارد. ضمن اینکه به صحبت های طرف مقابل که بصورت زیرنویس آمده توجه کنید . چون خیلی زشت هست توصیه می کنم شخصا ببینید و ترجمه کنید . 7- هیکل تیر انداز که در فیلم مشاهده می شود اصلا با هیکل این نوجوان هجده سالی همخوان ندارد . 8- یک آنتی بیوتیک با نسخه معتبر رو به سختی از داروخانه می شود تهیه کرد . چطورمی شود یک کوله پشتی با سیصد فشنگ از این نوجوان کشف بشه ؟ مگر به همین راحتی یک نوجوان روانی می تواند سیصد فشنگ تهیه کند ؟ 9- آیا یک فرد تنها و قربانی حادثه بهترین و مطلوبترین گزینه برای پلیس نیست که آن شخص را قاتل جلوه دهد بلکه با گروههای راست افراطی که مسئول این عملیات بودند وارد معامله شود ؟ 10 – چرا تلویزیون سی ان ان که لینک خبرش در یوتیوب موجود است دائم می گوید یه هنگام تیراندازی فرد مهاجم الله اکبر می گوید ؟ و صدها سوال و پرسش بی پاسخ دیگر
reza
اگر نژاد پرستی را در فرهنگ ببینیم،ایرانی ها یکی از نژادپرسترین مهاجر ها در دنیا هستند.من در 14 کشور زندگی کوتاه و بلندی داشتم ،در تمام این چهارده کشور بالای نود در صد ایرانیان خود را برتر از دیگران می دانند و بقیه اقلیت ها را مورد تمسخر قرار می دادند
اسكندر
از محصولات فاضلاب عاريايي بوده اينها المان هم برند ادم نميشند
اشکان
نظر نویسنده محترم کاملا درست است. مسأله فرهنگ , مخصوصا نژادپرستی بسیار مهم است. مشکل روانی به تنهایی عامل کشتار نیست. برای من جالب است که چرا همه این قاتلان روان-پریش ؛ تبار مسلمان دارند؟! مگر در میان مردم بومی اروپا آدم دیوانه وجود ندارد؟ آنها چرا دست به کشتار مردم نمیزنند؟ غیر از این نیست که حتما عوامل دیگری هم به جز اختلال شخصیت در این مشکل دخالت دارند. یکی از آنها البته ایدئولوژی است . ولی تبعیض و نژادپرستی جامعه میزبان هم به هرحال موثر است.
farhad
فقط این پسر بیمار نبوده این یک بیماری فراگیر در بین ایرانیانه . وقتی که با صورتهای سبزه و قیافه های صد درصد شرقی خودشون رو از خاورمیانه جدا می کنند و به ژرمن ها و اروپایی ها می چسبانند!! ترک و پاکستانی و صرب واقعیتشون رو انکار نمی کنند بلکه روی قومشون تعصب دارند ولی ایرانیها کلا دچار توهم و هذیانگویی هستند! یه مرض لاعلاجه که از دوره پهلوی افتاده به جون این مردم .قرار بوده بالا ببردشون ولی رقت انگیزشون کرده فقط !
جبار سودانی
از کجا می دانی همان عاملی که آن جوان تونسی در فرانسه را به کشتار خیابانی کشاند، همانی نیست که این جوان ایرانی را در آلمان به این جنون کشانده است. تفاوت شاید آن باشد که آن عرب می داند عرب است و این ایرانی را افرادی مثل شما و پیشینیان شما و احتمالن عمویش یا خاله اش پر از این ابهام کرده اند که ایرانیست، عرب نیست، تافته ی جدابافته است، مسلمان نیست، با آلمان ها همنژاد است و وووووووو. حال اینکه در روز روشن و شب تار زندگی، او هم مثل آن تونسی فرانسوی، در آن کشوری که بدنیا آمده، تنها یک "کله سیاه گوه" است. ایرانی بودن او تنها سبب افزایش توهمش بوده است. روزگار دردناکیست خواهرم! بدبخت آنکه کشتار می شود و بیچاره آنکه کشتار می کند. این است روایت تلخ عصر روایت ستیز ما.
جبار سودانی
آقای اشکان ، جو گیر نشو عزیزم. برو در مورد همین آقای نروژی که نامش در این نوشتار آمده تحقیق کن تا پاسخ پرسش خودت را بیابی یا آنکه بی ربطی آنرا دریابی. نمونه های آمریکایی ی اینگونه جنایت ها هم فراوان بوده و هر روز هم تکرار می شوند. رسانه ها اما آنها را در ذهن ما گوناگون به تصویر می کشند.
hasan
[تعدادي از ايرانيان مقيم المان با ارسال متني به «انتخاب» اورده اند: آیا جوان ایرانی تروریست و قاتل است؟ دروغ و جنجال بزرگ پلیس بایرن المان مدتها پس از آنکه اهالی منطقه به پلیس زنگ زدند جوانی در بالای پشت بام قدم می زده و پس از توهین های یک پیر مرد به جوان و توهین به همه خارجی ها جوان می گوید من المانی هستم و اینجا بدنیا امدم سپس صدای تیراندازی بلند شد. باز در درون مکدونالد تیراندازی و چند کشته باز بیرون در خیابان باز تیراندازی و کشته!!!!؟ بگفته مردم سه نفر بودند و سپس به گزارش پلیس آلمان آنها از درون مترو فرار کردند و اثری از آنها نبوده. باز گزارش دیگر پلیس که یک جوان 18 ساله خودکشی کرده است،گزارش شد. گفتند یک جوان آلمانی و ایرانی تبار اینکار را کرده است. دوباره گزارش پلیس گزارش قبلی خود را رد کرده و گفته پلیس ان جوان را کشته است !!!!؟ چه ماجرایی پشت این پرده خوابیده است؟ چه کسانی این کشتار براه انداخته اند؟ تمام این مدت پلیس بایرن المان که مغروف است در در دقیقه دوم در صحنه حضور دارد کجا بود؟ ما اجازه نمی دهیم دروغ تحویل مردم بدهند و سپس نام ایرانیان را بدنام کنند. آن دو نفر نقابدار که بودند که همه شاهدان حاضر گفتند از ماشین پیاده شدند و در مجموع سه نفر بودند؟ جامعه ایرانیان مقیم المان نباید اجازه چنین توهین و دروغ بزرگی را بخود بدهد. اگر کسی جنایت کرده باید بسزای کارش برسد. چند روز پیش هم یک نماینده مجلس المان اعتراض کرد که چرا این همه پلیس نتوانستند یک جوان افغان را که تبر داشت بر ان غلبه کنند و زنده آنرا دستگیر کنند و پلیس به اصطلاح زبده المان با شلیک یک تیر به پیشانی جوان افغان (یا پاکستان) مدرک زنده را نابود کرد.!؟ چرا این جوان ایرانی را که هنگام مرگ بگفته شاهدان سلاحی از وی مشاهده نشده بود کشتند؟ بهتر نبود همه می دانستند که یک جوان 18 ساله کلت با ان همه فشنگ را از کجا آورده ؟ بهتر نبود وی را زنده دستگیر می کردند تا همه بفهمند ماجرا چیست؟ در جامعه دمکراسی نیز با شعور مردم بازی کرده و همه را به تمسخر می گیرند. مردم آلمان هنوز یاد قتلهای زنجیره راست های آلمان و همکاری اداره امنیت آلمان در نابودی پرونده ها را از یاد نبرده اند این هم سند گندکاری پلیس المان. هر کس جنایت کرده باید به سزای اعمالش برسد. از کسی دفاع نمی کنیم ولی اجازه توهین به شعور خودمان را بکسی نمیدهیم ايرانيان مقيم آلمان .
ali
آقای Hasan شما یه نفری" ایرانیان مقیم آلمان" هستی؟ خب عزیز من نظر خودت را بگو و به زور اون را نظر همه ایرانی های مقیم آلمان نکنید.
Ali
هیچ دولتی حقیقت را به مردم نمی گوید.دولت هل تمام امکانات رسانه ای را در دست دارند و خبر را آنطور که خود می دانند اعلام می کنند.در تمام دنیا چنیین موضوعی را فوری روانی می نامند تا خیال مردم را راحت کنند ولی نمی گویند که ریشه آن کجاست.استرس،دیپرس،همان فکر کردن عمیق است که در تمام انسان ها وجود دارد و در صد زیادی به زندگی رفاهی انسان که آن هم شرایط مادی است ربط دارد،یعنی فقر.ما دلمان خوش است که در فلان کشور اروپایی زندگی می کنیم ولی شرایط مادی و نوع زندگی را که داریم را توجه نمی کنیم که در چه شرایط سختی قرار داریم.نقطه مقابل فقر،ثروت است .فقر انسان را به هر شرایط ناگواری می کشاند و ثروت انسان را حریص تر می کند و همین اختلاف بین فقر و ثروت در هر دو دیپرس را بوجود می آورد.به جنگ های که اطرافمان هر روز ادامه دارد توجه کنیم که چگونه د.ولت ها برای ثروت زیاد براه می اندازند و ازطرف دیگر باعث آواره گی میلیون ها مهاجر می شود.و تئوریسین های همین دولت ها هیچ گاه به عامل اصلی که همان فقر است را بیان نمی کنند و با یک انگ روانی زدن به فرد قضیه را خاتمه می دهند ولی نمی دانند که حرکت های بعدی ابعادش بسیار بالا تر است.