دولت کوتاه آمد؛۱۵۰ اصلاحیه در قراردادهای نفتی
به نظر میرسد که هیئت دولت در برابر فشار منتقدان قراردادهای جدید نفتی کوتاه آمده است. رسانهها از ۱۵۰ تغییر و افزودن سه ماده به قراردادها خبر دادند.
پس از مدتها کشمکش بر سر مدل جدید قراردادهای نفتی، وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران سرانجام به اصلاح این قراردادها تن داد.
سال گذشته همزمان با مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ در باره پرونده هستهای، وزارت نفت جمهوری اسلامی اعلام کرد که نسل جدیدی از قراردادهای نفتی را به منظور جذب بیشتر سرمایهگذاری خارجی ارائه میکند.
پیش از آنکه متن این قراردادها منتشر شود، رئیس قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مخالفت خود را با این قراردادها اعلام کرده و آن را «ارزانفروشی» و «واگذاری اموال عمومی به خارجیان» دانستند. وزیر نفت ایران هم در واکنش به این انتقادها، پیمانکاران داخلی را «ناتوان و گرانفروش» دانست.
با افزایش فشار مخالفان و نامهنگاری گروهی از نمایندگان با اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری، او اعلام کرد که دستور تجدید نظر و بازنگری در این قراردادها به مسئولان وزارتخانه ابلاغ شده است.
بیژن زنگنه در واکنش به این خبر گفت که اصلاحات تنها در برخی از موارد قرارداد به منظور رفع نگرانی گروهی از مخالفان صورت میگیرد.
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، شامگاه سهشنبه ۱۳ مرداد، گفت که به وزیر نفت گفته است که اصلاحاتی در قراردادهای نفتی صورت بگیرد.
همزمان با انتشار این خبر، رسانهها گزارش کردند که متن جدید قراردادهای موسوم به IPC در هیئت دولت به تصویب رسیده است.
درحالیکه خبرگزاریها اصلاحات صورت گرفته را «اندک» گزارش کردند، روزنامه تعادل چهارشنبه ۱۴ مرداد اصلاحات صورت گرفته در قراردادها را ۱۵۰ مورد اعلام کرد.
بر پایه گزارش این روزنامه سه ماده به ۱۱ مادهای که پیش از این به تصویب هیئت وزیران رسیده بود، اضافه شده و تبصرههای نگران کننده قراردادهای جدید حذف شده است.
بر اساس اصلاحات صورت گرفته هیئت نظارت بر قراردادها از شرکت ملی نفت ایران به کمیته مشترک نظارت واگذار شده است.
وزارت نفت ایران پیش از این نیز در پی اعتراض مسئولان قرارگاه خاتم و بنیاد برکت، نام شرکتهای وابسته به این دو نهاد را به شرکتهای واجد صلاحیت برای پروژههای اکتشاف نفت و گاز افزوده شده بود.
نظرها
دمکراسی!
با وجود اعلام اصلاحیه ها، همچنان انتقادها زا سوی کسانی مثل احمد توکلی ادامه دارد. منتقدان اتهام جدی در باره خسارت بار بودن این قراردادها و اینکه ضوابط مناقصه رعایت نشده است. شاید منتقدان درست بگویند، ولی مشکلات اقتصاد ایران ساختاری است و دلیلش کمبود دمکراسی است. =============== من می خوام چند کامنت کوتاه در مرود مشلات بنیادی اقتصاد ایارن بویژه بعد سال 1357 ه ش عرض کنم. ============== هر چند بسیاری از مسئولان وقت نظام در گذشته یا حال، شاید قلبنا مایل به تقابل با جهان نبوده اند، اما سیاست ها و ایدئلوژی حاکیت از همان بدو تاسیس، بالجبار به سمت تقابل با جهان خارج رفته است، آنگاه که سیاست و ایدئولوژی نظام-حاکمیتی بجای تعامل، در راستای تقابل با جهان خارج برود، همه برنامه ها، عملکردها هم متاثر خواهد شد. کشور ایران در سال 1357 در ابتدای توسعه صنعتی بود، ولی متاسفانه در زمان پهلوی هم خیلی راهبرد و سیاست های درستی نبود و این روند اشتباه با شدت بیشتری در دوره بعدی ادامه یافت. اساس این اشتباهات، عدم توجه کافی و عدم سرمایه گذاری کافی در مرد مزیت های نسبی کشور بوده است.
دمکراسی!
مزیت نسبی را می توان به دسته تقسیم کرد از جمله: مزیت طبیعی مزیت انسانی مزیت سیاسی =========== همواره مردم و نخبگان ژاپن با ایران مقایسه می کنند، مثلا اینکه - اواسط قرن نوزدهم میلادی- از زمان امیرکبیر همزنان با ژاپنی هاف در کشورمان، اعزام دانشجو به فرنگ و تاسیس کالج فنی، آغاز شد. ولی به سرعت در ایران این روند بازماند در حالی ژاپن این روند ادامه یافت تا بالخره در پایان قرننوزدهم ژاپن به یک قدرت جهانی در زمینه علمی و صنعتی و نظامی تبدیل شد! اینکه می گویند، ژاپن از لحظا مزیت نسبی طیبعی در مزیقه بوده در حالی ایران دارای مزیت بیشتر است! عارضم که چندان این قیاس به جا نیست. نخست اینکه پیشرفت ژاپن همه جانیه بود، نظام مشروطیت در ان تداوم یافت، برنامه هیا اصلاحات اجتماعی و لیبرالیسم و آزادسازی اقتصاد و بخش خصوصی همواره به طور یجدی و قانون مند ادامه پیدا کرد. دوم اینکه، ژاپن عمدتا در بخش منابع زیرزیمنی بویژه انرژی فسیلی در مزیقه بود، ولی در بسیاری جهان دارای مزیت نسبی طبیعی بهتری نسبت ایران دارد، ژاپن به اندزاه کافی پهناور است، دارای سواحل و بنادر خوبی دراد و از وضعیت مناسب آب و هوایی برخودار است و مشکل کمبود آب ندارد. ژاپن درای دسترسی مستقیم و کوتاه تری به بزرگترین بازار مصرف جهان یعنی آمریکای شمالی و چین و اسیای شرقی دارد. در واقع امروزه بیشتر از نیمی از بازار جهان در دسترسی مستقیم ژاپن بوده و هست. سوم، اینکه ژاپن از حدود 150 سال پیش بستر مناسب از مزیت نسبی انسانی دارد. به طوری این ویژگی باعث شد علی رغم خسارت سنگین بعد جنگ دوم جهانی به سرعت خودش بازسازی و دوباره ابرقدرتی اقتصاد در جهان شود. نباید به انسجام بهتر ملی و قومی و زبانی ژاپنی ها نادیده گرفت. در حالی ایارن در این زمینه ناقط ضعف جدی دارد. چهارم، ژاپن درای مزیت نسبی سیاسی است. چیزی ایران امروزه فاقد آن است بخاطر سیاست و ایدئلوژی اشتباه حاکمیت، ژاپن به خوب ا ز موقعیت جنگ سرد استفاده کرد. آنها علاوه ب ردسترسی به بزرگترین بازارهای مصرفی و صادراتی جهان، موفق به جذب سرمایه و فناوری شدند. اینها ناشی روابط خوبشان بادنیای پیرفته غرب بود.
دمکراسی!
در سه مزیت نسبی بالا، ایران تا حدودی مورد طبیعی-جغرافیایی مزیت نسبی دارد و متاسفانه مزیت نسبی خوبی در زمینه انسانی و بخصوص سیاسی ندارد. تاسف انگیزتر اینکه، چه دوران پهلوی و چه دوره بعدی، توجه کافی به مزیت طبیعی-جغارفیایی نشد. هر چند بهره مند کردن بیشتر مردم از آموزش رایگان ابتدائی، حدودی زیرساخت های راه و آب آشامیدنی و برقو مخاربرات و بویزه 90% جمعیت از گاز، اما مشاهده می شود گاهی در زمستان با کمبود گاز یا قطعی برق رو به رو است یا مواجه با ورادات بنزین! اینها نشان می دهد سرمایه گذاری و توجه کافی در مهمترین مزیت نسبی کشور، یعنی انرژی نشده است. هیچ عذر و بهانه قابل نیست که کشوری مثل ایران با کمبود قطع جریان گاز یا برق یا واردات بنزین و گازوئیل.. داشته باشد. در حالی پس چندین دهه اکنون باید از بزرگرتین صادر کنندگان این قیبل کالا ها باشد!
دمکراسی!
این معضلات و مشلات بر میگردد به همان اشاره به تقابل بجای تعامل با جهان است. سرمایه های ملی به جای اینکه صرف مزیت های نسبی طبیعی و جغرافیای شود، صرف صنایع سنگین کم ارتباط و مصرفی، همچو فولاد، خودروسازی، فلزات آلیاژی و هسته ای و نظامی شد! در حالی که اولیت باید به انرژی و استخراج معادن و صنایع تبدیلی و مکمل آن، صنعتی کردن کشاورزی کرد. کشاورزی ایران بخاطر کمبود آب در مزیقه است ولی به دلیل تنوع اقلیمی، مزیت نسبی دارد در تولید محصولات نوبرانه و دارویی در جهت صادرات ولی در همه موارد از جمله محصولات پرمصرب آبی. چرا این همه در امور صنایع نظامی سرمایه گذاری شد که مثلا از فشنگ تا ناو جنگی بسازند؟! دلیلش همین بود از همان ابتدا متوجه شدند کشور به سمت تقابل با خارج خواهد رفت و تحریم ها مقرر و تشدید خواهد شد! نتیجه اینکه پس مدتی، انبارها پر شد و ناچار به صدور اسلحه شدند چون در غیر این صورت این صنایع بایست تعطیل می شدند! این برخلاف شعارهای ضلم ستزانه و مخالفت با میلیتاریسم ابرقدرت ها بود. حکومت چون البسیر اسلحه ایرانی احتمالا در جنگ داخلی بکرا بده و بعید نیستدر جنگ دارفور یا یمن! اینها از عواقب ایدئلوژی و سیاست های تقابلی است! بازار کوچک داخلی ایران،مزیت چندانی برای صنایع متنوع ندارد، اقتصاد درون گرا، امکان استقرار هر صنعتی نمی دهد، مثلا خودروسازی نیاز به تیراز بالا دارد. و به طوری کلیف شرط تعامل و رابطه با خارج برای حیات این صنایع الزامی است. حاکمیت نبایست رد صنایع چون مصرفی همچو خودروی سواری دخالت می کرد. اشتباه بزرگ این بود همان اندک صنایع مونتاژی را ملی کردند و اجازه ندادند لااقل بخش خصوصی واقعی فعالیت کند. در نتیجه انبوه شرکت های زیان ده روی دست دولت گذاشتند! حجم عظیمی از سرمایه های عمومی-ملی صرف اموری شد که امروزه اقتصاد کشور بیمار رکده است در حالی که باید صرف زیرساخت ها و مزیت نسبی همچو انرژی می شد!
دمکراسی!
نکته آخر اینکه، این صنایع ناموجه برخلاف مزیت نسبی طبیعی کشور، خیلی بد هم توزیع شده است. صنایع اغلب در مرکز کشور و در حاشیه کویر هستند. اخیرا از فجایع آلودگی در اراک و تران.. و برحان آب بخاطر صنایع زغال سنگ طبس و فولاد قائن و اصفهان و یزد ...است! یعنی حتی آمایش سرزمینی و توزیع و استقرار صنایع هم اشتباهات بدی کردند. کشوری می توانست از برزگترین تامین کننده انرژی جهان باشد، خود با مشکل تامین انرژی رو به رو است! انبوه صنایع ناکارآمد و زیان ده روی دست کشور باقی مانده است!