گزارش تازهای از بازار کار ایران: بیکاری بیشتر، درسخواندهها بیکارتر
دفتر آمار و پایش اقتصادی معاونت پژوهشی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی، در گزارشی میگوید که هر چند مشارکت اقتصادی زنان بیشتر شده اما بیکاری رو به افزایش است.
دفتر آمار و پایش اقتصادی معاونت پژوهشی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی، گزارشی در زمینه اشتغال در ایران منتشر کرده که در آن تحولات بازار کار ایران تا پایان سال ۱۳۹۴ بررسی شده است. این گزارش میگوید که هر چند مشارکت اقتصادی زنان بیشتر شده، اما بیکاری رو به افزایش است و تعداد فارغالتحصیلان بیکار هم افزایش داشته است.
این گزارش با عنوان «بررسی تحولات بازار کار ایران، فصل دوم ۱۳۹۴» از سوی کارشناسان این موسسه تهیه شده که ریاست آن را مسعود نیلی، مشاور ارشد اقتصادی رئیس جمهوری ایران بر عهده دارد.
بر اساس این گزارش، بررسی آمارهای مربوط به تغییرات جمعیت فعال و نرخ مشارکت نشان میدهد که از ابتدای سال ۱۳۹۳ فضای متفارتی بر عرضه نیروی کار حاکم شده است و مهمترین تحول این است که روند کاهش نرخ مشارکت متوقف شده و الگوی فصلی آن نیز به کلی تغییر کرده است.
بنا بر این پژوهش، نرخ مشارکت طی یک روند صعودی از ۳۷ درصد در ابتدای سال ۱۳۹۳ به ۳۸.۲ درصد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ افزایش یافته است.
روند نزولی نرخ مشارکت زنان هم در یک سال اخیر متوقف شده و تصمیم جمعیت غیرفعال زنان برای خارج ماندن از بازار کار تغییر کرده است و بخشی از این جمعیت تصمیم به جستوجو برای یافتن شغل گرفتهاند.
بر این اساس، نرخ مشارکت زنان در یک روند صعودی از ۱۱.۷ درصد در فصل دوم سال ۱۳۹۳ به ۱۳.۷ درصد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ رسیده است.
نرخ مشارکت مردان نیز در این دوره ۱.۵ درصد افزایش یافته است.
این گزارش میگوید که تعداد شاغلان کشور در پنج فصل اخیر تقریبا صعودی بوده و در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل دوم سال ۱۳۹۳ از افزایش قابل ملاحظهای برخوردار شده است.
افزایش تعداد شاغلان در این فصل از یک سو به این دلیل است که خروج از جمعیت شاغل به غیرفعال در مردان به طور قابل توجهی نسبت به فصل مشابه سال قبل کاهش یافته است و از سوی دیگر ناشی از این است که با وجود افزایش میزان ورود به جمعیت شاغل زنان، میزان خروج از جمعیت شاغل به بیکار زنان افزایش چندانی نداشته است.
در نتیجه میتوان گفت که در این فصل به طور کلی ایجاد اشتغال در مردان بیشتر ناشی از افزایش پایداری شغلی بوده و افزایش اشتغال در زنان را تا حد زیادی میتوان به ایجاد شغل جدید مربوط دانست.
این گزارش سقوط و صعود تعداد بیکاران در ۱۰ سال گذشته را هم بررسی کرده و میگوید که تعداد بیکاران کشور از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۸۷ روندی نزولی دارد و حدود ۳۰۰ هزار نفر از کل تعداد بیکاران کشور کاسته شده، اما از سال ۱۳۸۸ به بعد، روند تعداد بیکاران تغییر میکند و به بیش از ۳.۲ میلیون نفر در سال ۱۳۸۹ میرسد.
از این سال مجددا روند تعداد بیکاران نزولی شده و تا سال ۱۳۹۳ ادامه مییابد.
به نظر میرسد از سال ۱۳۹۳ روند تغییرات بازار کار متفاوت از فصول قبل است. تعداد بیکاران فصل زمستان ۱۳۹۳ نسبت به تعداد بیکاران فصل زمستان سال ۱۳۹۲ افزایش یافته است. همچنین تعداد بیکاران در فصل بهار و تابستان ۱۳۹۴ نسبت به فصلهای مشابه سال قبل افزایش یافته است.
تعداد بیکاران در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل افزایشی به میزان ۴۷۸.۲ هزار نفر داشته است.
شایان ذکر است سهم زنان از افزایش تعداد بیکاران در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل، ۲۰۹.۲ هزار نفر و سهم مردان ۲۶۸.۹ هزار نفر بوده است.
توقف کاهش بیکاری
نرخ بیکاری مردان از سال ۱۳۹۰ روند کاهشی پیدا کرده است اما طی چند فصل اخیر روند کاهشی آن متوقف شده به طوری که در سه فصل اخیر نسبت به فصلهای مشابه سال قبل افزایش پیدا کرده است.
نرخ بیکاری مردان کشور در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل یک درصد افزایش پیدا کرده است.
نرخ بیکاری زنان تصویر متفاوتی با نرخ بیکاری مردان دارد. روند صعودی نرخ بیکاری زنان که از سال ۱۳۸۴ شروع شده بود از ابتدای سال ۱۳۹۱ متوقف شده و در فصول گذشته دارای نوسانهایی بوده است.
نرخ بیکاری زنان در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل ۱.۸ درصد افزایش پیدا کرده است.
ابتدای امسال، مرکز آمار جمهوری اسلامی میانگین نرخ بیکاری سال ۱۳۹۴ را ۱۱ درصد اعلام کرد که نشان میدهد نرخ بیکاری نسبت به سال ۱۳۹۳ افزایش یافته است.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری اعلام شده برای مردان ۹.۳ درصد و برای زنان ۱۹.۴ درصد است. بنابراین، نرخ بیکاری زنان بیش از دو برابر مردان است.
فارغ التحصیلان دانشگاهها بیکارتر شدهاند
بیکاران دارای تحصیلات عالی از کل جمعیت دارای تحصیلات عالی طی ۱۰ سال اخیر حدود ۱۰ درصد بوده اند که طی فصلهای اخیر افزایش محسوسی داشته است.
تعداد بیکاران دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم در ۱۰ سال اخیر کاهش یافته اما تعداد بیکاران دارای تحصیلات عالی افزایش یافته است.
تعداد بیکاران دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم در چهار فصل اخیر نسبت به فصلهای مشابه سال قبل افزایش یافته است، به طوری که این تعداد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل افزایشی به میزان ۲۴۳.۳ هزار نفر داشته است.
بررسی آمارها نشان میدهد بخش عمدهای از افزایش تعداد بیکاران دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم مربوط به رکود بخش ساختمان بوده است.
با توجه به رکود بخش ساختمان در چند فصل اخیر، خروج از جمعیت شاغل به بیکار و غیرفعال افزایش یافته که با توجه به ترکیب نیروی کار این بخش، بخش عمدهای از این افراد بیکار شده را افراد دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم تشکیل دادهاند.
این گزارش افزایش اشتغال تعداد بیکاران دارای تحصیلات عالی در سالهای اخیر را ناشی از دو عامل میداند: اول این که بازار کار ایران شغلهای مناسبی برای جمعیت دارای تحصیلات بالای دانشگاهی فراهم نمیکند و دوم این که کیفیت آموزش عالی تناسب چندانی با نیازهای سمت تقاضای بازار کار ندارد.
فروردین امسال، عادل آذر، رئیس مرکز آمار ایران نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی را ۱۸.۵ درصد اعلام کرد و گفت که حدود یکمیلیون نفر از تحصیلکردههای فوق دیپلم به بالا بیکارند.»
فارغ التحصیلان میخواهند کار کنند
این گزارش میگوید که با توجه به افزایش نرخ مشارکت و بهخصوص نرخ مشارکت زنان در چند فصل اخیر و همچنین توقف روند صعودی جمعیت غیرفعال، به نظر میرسد تصمیم جمعیت غیرفعال برای خارج ماندن از بازار کار تغییر کرده است و به سمت جمعیت فعال روی آوردهاند.
بر این اساس پیشبینی نویسندگان این گزارش این است که با توجه به بهبود روابط ایران در عرصههای بینالمللی و تغییر جهت انتظارات عامه مردم و کاهش اثر مأیوسکنندگی در فصول آتی، ایران شاهد افزایش عرضه نیروی کار باشد که اگر اقتصاد نتواند متناسب با این تحولات اشتغال جدید ایجاد کند، نرخ بیکاری افزایش خواهد یافت.
عامل دیگری که در تحولات فصول آینده بازار کار ایران موثر خواهد بود مساله افراد دارای تحصیلات عالی بدون شغل است.
این گزارش با بررسی آمارها میگوید که در فصل دوم سال ۱۳۹۴ از ۳۹.۴ میلیون نفر جمعیت غیرفعال، ۵.۵ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی (فارغالتحصیلان و دانشجویان) هستند که هنوز وارد بازار کار نشدهاند.
همچنین بخش عمدهای از این جمعیت در گروه سنی ۲۰ تا ۴۰ سال قرار دارند. در صورت کاهش اثر مأیوسکنندگی این بخش از جمعیت و ورود آن به جمعیت فعال، بهبود قابل توجه در بخش تولید و بهویژه ایجاد شغلهای نیازمند تحصیلات برای مقابله با افزایش نرخ بیکاری جمعیت دارای تحصیلات عالی، ضرورت بیشتری پیدا میکند.
این گزارش هشدار میدهد که بخش قابل توجهی از جمعیت در سن کار دارای تحصیلات عالی با این انگیزه در شرایط رکودی سالهای اخیر به جمعیت فعال وارد نشدهاند که در آینده و در شرایط اقتصادی بهتر و با تحصیلات بالاتری وارد بازار کار شوند.
در صورت عدم ایجاد شغل به تعداد کافی برای این گروه جمعیتی، در آینده میانمدت جمعیت بیکار دارای تحصیلات عالی به میزان قابل ملاحظهای بیشتر شده و در نتیجه تفاوت سطح تحصیلی بیکاران و شاغلان در کشور وخیمتر نیز خواهد شد.
به لحاظ اقتصادی این امر به معنی سرمایهگذاری غیربهینه در جهت افزایش سرمایه انسانی از طریق گسترش تحصیلات عالی است که منجر به افزایش بهرهوری نیروی کار نمیشود.
البته پدیده رشد جمعیت غیرفعال ناشی از عدم ورود افراد تحصیل کرده به بازار کار و کسب تحصیلات بیشتر، در نهایت متوقف خواهد شد، زیرا با افزایش سن این افراد و ادامه تحصیل در مقاطع بالای تحصیلات عالی دیگر امکان بیرون ماندن این افراد به انگیزه کسب تحصیلات بیشتر وجود ندارد و در صورت نیافتن شغل مناسب، احتمال بیکار ماندن آنها در دورهای نسبتا طولانی افزایش مییابد.
این پدیده در ادبیات بازار کار، بیکاری بلندمدت نامیده میشود.
اهمیت بررسی این پدیده در بازار کار از این جهت است که در صورت وقوع آن با گذشت زمان زیاد از دوره تحصیلات، سرمایه انسانی کسب شده دچار استهلاک میشود و این امر موجب از دست رفتن قابلیت فرد حتی در صورت وجود شغل متناسب با تحصیلات فرد است.
نرخ بیکاری بلند مدت
نرخ بیکاری بلندمدت مردان کشور از سال ۱۳۹۰ روند صعودی داشته اما طی سه فصل اخیر کاهش یافته است. نرخ بیکاری بلندمدت زنان کشور نیز تصویر مشابهی با نرخ بیکاری بلندمدت مردان دارد اما سرعت افزایش آن بعد از سال ۱۳۹۰ بیشتر از مردان بوده است.
نرخ بیکاری بلند مدت زنان و مردان کشور در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه قبل به ترتیب به میزان ۴.۲ و ۴.۶ درصد کاهش یافته است.
با افزایش سطح تحصیلات جمعیت بیکار طی ۱۰ سال گذشته، نرخ بیکاری بلندمدت افراد دارای تحصیلات عالی در یک روند صعودی به ۴۹.۲ درصد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ رسیده است. بدین معنی که در فصل تابستان ۱۳۹۴، ۴۹.۲ درصد از بیکاران دارای تحصیلات فوق دیپلم و لیسانس، بیش از یک سال بیکار بودهاند.
نرخ بیکاری بلندمدت افراد دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم در یک روند نزولی به ۳۳ درصد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ رسیده است. نرخ بیکاری بلند مدت افراد دارای تحصیلات عالی در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل به میزان ۱.۳ درصد کاهش یافته است.
به نوشته این گزارش، سرمایهگذاریهای انجام شده برای گسترش آموزش عالی نتوانسته منجر به رشد تولید از مجرای افزایش بهرهوری در بنگاههای اقتصادی شود، زیرا نه تنها بنگاهها تقاضایی برای نیروی کار با تحصیلات عالی نداشتهاند، بلکه سرمایه انسانی کسب شده نیز با بیکار ماندن افراد در یک دوره طولانی بدون استفاده مانده و به مرور مستهلک میشود.
از سوی دیگر هر چقدر این دوره طولانیتر شود، سرمایه انسانی افرادی که تا دورههای متأخر تحصیل کردهاند، بیشتر با نیاز بنگاههایی که در جهت جذب نیروی کار متخصص گام برمیدارند، همخوانی دارد و لذا احتمال شاغل شدن افرادی که دچار پدیده بیکاری بلندمدت شدهاند کاهش خواهد یافت.
متن کامل گزارش موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی را در اینجا ببینید.
نظرها
احمد
کسی فھمید آخر قضیہ چہ شد اخہ کشوری کہ ھیچ صنعتی نداشتہ باشد و در گزارش ھمین دیروز کہ بیشترین صادرات ایران در کنار نفت و گاز فقط بز و گوسفند کاھو و گوجہ و میلہ و ورقہ اھن البتہ خیار شور ،پشمک را نام نبردند،چہ کاری میشہ ایجاد کرد؟ بابا چرا کسی قبول ندارہ پول نفت و گاز نباشہ ملت ایران محکم بہ مرگ ھستند،تمام
مردم سالاری!
هنوز هم شخصا متوجه نشدم استراتژی های غلط دولت حسن روحانی روی چه حسابی بوده. مثلا: سیاست اقتصادی انقباضی شدید، مانند کاهش دستوری تورم به یک رقمی، در حالی نرخ سود بانکی دو رقمی است! این استراتژی یا راهکار، موجب تشدید رکود اقتصادی شده است! از اولین عواقب این راهکار غلط، خروج سرمایه ها زا بازار مولد به سمت دلالی و بانک ها و بازار غیر مولد است. ============== متاسفانه در روابط خارجی همچنان تنش است و تحریم به طور کامل و موثر برطرف نشد. ============= اتکا به درآمد ارزی از نفت و مشتقات نفتی. دیگر امیدی نیست درآمدهای رازی از این بخش مثل سابق شود حتی با برنامه افزایش تولید. دوران نفت صد دلاری به سر امده و بعیدست قیمت از 50 دلار در بشکه بیشتر شود. ============ بدیهی است بایست هر چه زودتر اشتباهات فوق الذکر برطرف و جبران شود. دراین وانفسا، یک تصمیم غلط دیگر می تواند تیر خلاص به اقتصاد ایران بزند، به نظرم این تیر خلاص- در شرایط فعلی- از ناحیه یک سان سازی نرخ ارز خواهد بود.
مردم سالاری!
هر دو یا چند نرخی ارز، بستر فساد را مهیا می کند، و در مقابل یک سان سازی یا تک نرخی شدن ارز این معضل برطرف می کند، اما در صورتی است که شرایطش فراهم شود. اقتصاد حکومتی (دولتی/شبه دولتی) و وابسته نفتی-وارداتی، به شدت ارز خور است. ======= بهترین عملکرد اقتصاد ایران در سال 1390 بوده است: حجم واردات رسمی حدود 62 میلیارد دلارکه بعدا از مرز 65 میلیارد دلار گذشته گفته می شود خروج غیر رسمی ارز به شکل واردات قاچاق+ارز مسافری و غیره بالغ بر 30 میلیارد دلار و بلکه بیشتر است. در واقع مصرف ارزی ایران چیزی حدود صد میلیارد دلار است. در واقع مازاد ارزی واقعی وجود ندارد. اما در سال 1394 اوضاع فرق کرد: درآمد ارزی نفت کمتر از 34 میلیارد دلار و کل درامد ارزی اعم دولتی و غیر دولتی، حدود 80 میلیارد دلار است. =========== یک سان سازی ارز در حالی کشور با کسری درآمد ارزی رو برو است، بسیار پرریسک است/خطر سقوط ممتد و بدون توقف ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی است! و آخر سر همان اتفاق اواخر دولت قبلی پیش میاید و باز دو نرخی شدن ارز اجباری است. باز ممکن است قدرت خرید اکثریت جامعه که مزدبگیر و یا بیکار و نمیه بیکار هستند به شدت کاهش یابد/ در دوره قبل قدرت خرید دو سوم کاهش یافت و هنوز هم نصف آن جبران نشده است! از طرفی کسر بودجه ریالی دولت و بدهکار عظیم به نهادهای دیگر مثل بانک ها و تامین اجتماعی، چاره ای ندارد از طریق تبدیل ارز به ریال (تسعیر) جبران کند! در واقع هدف واقعی از طرح یک سان سازی ارز، فروختن ارز دولتی به بهای بازار ازاد جهت کسری بودجه ریالی است! در شاریط بغرنج فعلی، این گونه طرح های غلط و نامناسب، تنها دور باطل زوال اقتصادی است.
مردم سالاری!
تا زمانی که اقتصاد ایارن، به شرایط نسبتا پایدار نرسد، موازنه تراز بازرگانی مثبت نشود و ارتباطات با خارج مشکل داشته باشد، با توجه کمبودهای انباشته طی ده های گذشته، که موجب یک تقاضای انباشته شدید برای ارز است، یک سان سازی ارز فاجعه آفرین است. سقوط ممتد و بی وقفه ارزش پول ملی، گرانی شدید، کمیاب شدن ارز و بی ثباتی نرخ ارز برای بنگاه های اقتصادی و تولیدی... همگی هشدار یک بحران عظیم اقتصادی و مالی برای کشور می دهد! در این شرایط، فاجعه بیکاری عمیق تر می شود. این امارهای دولتی از بیکاری دقیق و واقعی نیست. چرا که تعریف از شاغل، کاملا غیرواقعی است. بر اساس برخی نظر ها تعریف اشتغال، بیکاران فقیر و پار وقت کار که حتی دو ساعت هفته کار کند (2 دلار در ههته!) شاغل به حساب میایند! این تعریف تنها به در آمارسازی پروپاگاندا دولتی می خورد و حقایق جامعه بازگو نمی کند!
مردم سالاری!
بیکاری فراگیر وعظیم ایران، ناشی چند دهه سیاست های اشتباه است. نگاه ایدئلوژیک اشتباه به مقولات اقتصادی، دستوری و حکومتی بودن اقتصاد با حدود 80% کنترل!، ساختارهای ناکارآمد، رانت، فساد، انحصار، قوانین زاید و کمبود برخی قوانین، گاه التقاط هیا ناجور، به جای استفاده از تجربه های موفق اقتصاد بازار رقابتی-آزاد، دنبال تزهای تخیلی و تجربه نشده، تصمیات سریع و شوکه آور، اینها بنیان های یک اقتصاد ضعیف و وابسته نفتی ویران کرده است. راه حل: توسعه دمکراسی و قانون مندی تا بستر ارامش و پایداری برای فعالیت اقتصادی و جذب سرمایه گذاری فراهم شود، بهبود روابط با همه جهان بخصوص غرب. ایجاد آرامش داخلی، شرایط رونق صنعت تورسیم و جذب گردشگر بهتر خواهد شد. ترازیت و صدور مجدد کالا و تبادلات و تعاملات اقتصادی و مالی با خارج بیشتر خواهد شد. ایجاد فضای سالم فعالیت اقتصادی/رفع تبعیض، رانت، انحصار، فساد. اصلاخات تدریجی در نظام اقتصادی. تک نرخی کردن ارز به تدریج باشد سال به سال آن را نزدیک به نرخ بازار کنند، ارز دولتی به شدت تحت نظارت به گرو های مولد و ضروری اختصاص یابد و جلوی سواستفاده گرفته شود. و کاهش سود بانکی، به طور ی که همواره نرخ سود بانکی کمتر از تورم و رشد مزد بالاتر تورم باشد تا انگیزه سرمایه گذاری و کار در جامعه فراهم باشد. یارنه ها همچنن به اقشار کم درآد و فقیر داده شود و بلکه بیشتر شود، تا قدرت خرید مردم کاهش شدید نیابد و بازار مصرف داخلی نقطه اکای فعالیت اقتصادی و تجارت باشد. در نتیجه واحدهای تولید و خدماتی و تجاری بیشتر فعال شده و اضافه کاری یا دو شیفت کاری کاهش و فرصت شغلی بیشتری به جامعه عرضه می شود. با اتخاذ این راهبرد یا راهکارها، در میان مدت معضل بیکاری کاهش چشم گیر خواهد یافت.