منتظری خطاب به "هیأت مرگ": شما جنایتکار هستید
رضا حاجیحسینی- در فایل صوتی تازه منتشر شده از آیتالله منتظری درباره اعدامهای ۶۷، او خطاب به حاضران میگوید که نامشان در آینده و در تاریخ جزو جنایتکاران نوشته خواهد شد و اضافه میکند که شاید این استراتژی آنها باشد.
سایت رسمی آیتالله حسینعلی منتظری، مرجع تقلید درگذشته شیعه و قائم مقام روحالله خمینی، رهبر سابق جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۴ تا سال ۱۳۶۸، یک فایل صوتی را برای اولین بار منتشر کرده که در آن آقای منتظری درباره کشتارها و اعدامهای سال ۶۷ صحبت و انتقاد میکند.
در حضور او افرادی هستند که با حکم روحالله خمینی، مسئول رسیدگی به پرونده زندانیان سیاسی و عقیدتی بودند.
آنها در صحبتهایشان بر اعدام ۲۰۰ زندانی که از بند عمومی به سلول انفرادی منتقل شدهاند، در ماه محرم پافشاری میکنند و میگویند که نمیشود این زندانیان را دوباره به بند برگرداند.
آنها همچنین از ساعت کاری طولانی خود میگویند و میخواهند برای مدتی به خانوادههای زندانیان اجازه ملاقات بدهند تا اعتراض «تعدادی از خانوادهها» کاسته شود.
در شرحی که همراه با فایل صوتی صحبتهای منتظری منتشر شده، آمده است که این فایل چون «دانستن حق مردم است»، منتشر میشود و پیشتر هم اسناد مکتوب مربوط به اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ ارائه شده است: «آیتالله منتظری پس از اطلاع از اين اعدامها و در جهت توقف آن، علاوه بر نگارش دو نامه به آیتالله خمینی، در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ دیداری با آقایان حسینعلی نیری (حاکم شرع)، مرتضی اشراقی (دادستان)، ابراهیم رئیسی (معاون دادستان) و مصطفی پورمحمدی (نماینده اطلاعات در اوین) داشتند که شرح آن در پیوست شماره ۱۵۵ کتاب خاطرات آمده است. اینک فایل صوتی این دیدار با امانتدارى و بدون هيچ ويرايشی برای اولین بار منتشر مىگردد.»
بر اساس اسناد و مدارک موجود، برای محاکمه زندانیان عقیدتی-سیاسی، کمیسیونی متشکل از نماینده وزیر اطلاعات، قاضی شرع و دادستان تشکیل شده بود و در راس این گروه حسینعلی نیری قرار داشت. آنها دو بار در هفته با هلیکوپتر بین زندان رجاییشهر (گوهردشت) و زندان اوین رفتوآمد میکردند و به همین دلیل به «کمیسیون هوابرد مرگ» (کمیسیون مرگ) معروف شدند.
بر پایه صحبتهای حسینعلی منتظری گستره اعدامها در سراسر کشور بوده و به زندان اوین و گوهردشت محدود نبوده است.
او از مراجعه یک مقام مسئول قضایی -که در ادامه مشخص میشود نام او احمدیست و از اهواز آمده- از یکی از استانهای کشور خبر داده که از شرایط پیش آمده ناراضی و ناراحت بوده و به او گفته است که در ادامه سوالها برای تشخیص بر سر موضع بودن زندانیای که اعلام کرده بر سر هواداری از مجاهدین نیست، از او پرسیدهاند که آیا حاضری در جبهه روی مین بروی؟
زندانی هم در جواب گفته است که مگر همه مردم حاضرند روی مین بروند و این سوالها که از من تازه مسلمان میکنید، وارد نیست.
به گفته منتظری، به دنبال این پاسخ با زندانی مورد نظر «معامله بر سر موضعی» کردهاند و او اعدام شده است.
از دیگر نکتههای قابل اعتنا در صحبتهای منتشر شده از حسینعلی منتظری این است که "احمد آقا" (فرزند روحالله خمینی) از مدتها قبل، خواهان اعدام گسترده زندانیان سیاسی و عقیدتی بوده و وزارت اطلاعات هم این مساله را برنامهریزی کرده است: «اطلاعات رویش نظر داشت و سرمایهگذاری کرد و شخص احمد آقا هم از سه چهار سال پیش میگفت که مجاهدین از روزنامهخوان، مجلهخوان و اعلامیهخوان، همه باید اعدام شوند. اینها چنین فکری میکردند و حالا فرصت را معتنم شمردند و با این جریانی که منافقین به ما حمله کردند، این را جا انداختند پیش امام، حالا هر جوری و ... بالاخره از امام نوشته گرفتند و دادند دست افراد و حالا این به کجا منتهی میشود و در آینده چه میشود {معلوم نیست} ...»
منظور منتظری از فرصت مغتنم، عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» است که در جریان آن مجاهدین پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به خاک ایران حمله کردند و به دنبال آن دستور اعدام زندانیان سر موضعی از سوی روحالله خمینی صادر شد.
در آغاز این فایل صوتی که حدود ۴۰ دقیقه است، حسینعلی منتظری خطاب به حاضران میگوید که چون نسبت به آنان شناخت دارد این حرفها را میزند: «اگر غیر شما بود، من اصلا کار نداشتم.»
منتظری سپس بر این مساله تاکید میکند که هیچ نسبتی میان او و «منافقین» و اعدامشدگان وجود ندارد، نه پسرخالهاش جزو «منافقین زندان» بوده و نه پسر عمویش و نه قوم و خویشش و نه با اینها رفاقتی داشته است.
او در ادامه میگوید: «بیش از همه من از اینها ضربه خوردهام. هم در زندان، هم بعد زندان. پسر من را هم اینها به شهادت رساندهاند، بزرگان ما را اینها به شهادت رساندهاند. اینها را همه من میدانم. ولی معذالک آنچه برای من مهم است آبروی اسلام و انقلاب و آینده کشور و آینده شخص آیتالله خمینی{ست} و اینکه تاریخ چه قضاوتی میکند.»
این مرجع تقلید شیعه که همواره خود را انسانی صریحالهجه معرفی میکرد، در ادامه میگوید که نمیتواند آنچه در دل دارد را پیش خود نگه دارد، «برخلاف برخی آقایان که با سیاست رفتار میکنند.»
او در جمع افراد مسئول محاکمه و اعدامهای گسترده که به کشتار ۶۷ معروف است، میگوید که آنچه آنها انجام دادهاند در نظر او بزرگترین جنایت در جمهوری اسلامی است که از اول انقلاب تا آن زمان انجام شده و در عین حال افراد حاضر را به عنوان مسئولان این اقدام، چهرههای خوب و متدین دستگاه قضایی میداند.
منتظری خطاب به حاضران میگوید که نامشان در آینده و در تاریخ جزو جنایتکاران نوشته خواهد شد و اضافه میکند که شاید این استراتژی آنها باشد.
او از رئیس وقت دستگاه قضای جمهوری اسلامی (عبدالکریم موسوی اردبیلی) هم انتقاد میکند و میگوید: «متاسفانه بدبختی ما این است که در راس دستگاه قضایی ما کسی قرار گرفته که خودش با این چیزها مخالف است و بعد میآید در نماز جمعه آن جور شعار میدهد و وقتی هم میخواهد از امام سوال بکند {...} میپرسد که اعدامها را در شهرستان شروع کنیم یا در استان؟»
منتظری: آقای موسوی اردبیلی هنری که میکند این است که میپرسد در مرکز استان اعدام کنیم یا در شهر خودشان؟
قائم مقام وقت رهبر سابق جمهوری اسلامی در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید که خانوادههای زندانیان نگرانند و قاضیهای زیادی ناراحت: «دو ماه ملاقاتها و تلفنها را قطع کردید. بالاخره خانوادهها برخورد میکنند. ... یکی را محکوم کردهاید به شش سال به ۱۰ سال، حالا بدون اینکه فعالیت تازهای کرده باشد بگیریم اعدامش کنیم. معنیش این است که ما گه خوردیم و همه دستگاه قضایی ما غلط است. بعضی از قضات به ما مراجعه کردند و ناراحت بودند.»
حسینعلی منتظری در صحبتهای خود به نامههایی هم که درباره این موضوع به روحالله خمینی نوشته است اشاره دارد و به جزییات مطرح شده در این نامهها میپردازد و میگوید که همه رفقایش با نامه نوشتن به "امام" مخالف بودهاند اما او به دلیل مسئولیتی که احساس میکرده، این نامهها را نوشته است.
منتظری به حاضران در جلسه میگوید که ۱۰ مورد را به عنوان اتمام حجت خطاب به آنها نوشته، از جمله این که احساس مسئولیت او به خاطر «مصلحت اسلام و کشور و قضاوت تاریخ» است.
او در این موارد دهگانه به این اشاره میکند که «مجرد این که اگر آنها را آزاد کنیم به منافقین ملحق میشوند، موجب صدق عنوان محارب و باغی به آنها نمیشود» و همچنین این که «مجرد اعتقاد، فرد را داخل عنوان محارب و باغی نمیکند.»
قائم مقام وقت روحالله خمینی تاکید میکند که قضاوت و حکم باید در جو سالم و خالی از احساسات باشد اما «جو اجتماعی الان ناسالم است.»
در میانه صحبتهای حسینعلی منتظری، یکی از حاضران در جلسه (احتمالا مصطفی پورمحمدی) شرحی از روند محاکمه و اجرای احکام صادر شده میدهد و میگوید که در مواردی چندین بار با افراد اعدام شده صحبت شده است: «ما تکتک اینها را آوردیم توی اتاق. مورد داشتیم که چهار بار با او صحبت کردیم. کرارا داشتیم که سه بار با او صحبت کردیم.»
در این صحبتها گفته میشود که افراد تا در مورد بر سر موضع بودن زندانی به قطعیت ۱۰۰درصد نرسیدهاند، {حکم اعدام} امضا نکردهاند.
منتظری میپرسد فکر کردید چهطور شده که او بر سر موضع شده که این سوال بیپاسخ میماند: «الان خدمتتان عرض میکنم. مواردی که تا به حال اجرا کردهایم، تماما مواردی بوده که {تصمیمگیری} به اتفاق آرا بوده {سه امضا} ... و حتی در برخی از موارد جناب حاج آقا اشراقی احتیاط میکردند و با برخی از برادران دیگری که در زندان بودند مشورت میکردند. الان موارد متعددی داریم که دو امضا دارند و ما اصلا اجرا نکردیم ... و از این بالاتر حدود ۴۰ مورد داریم که به اتفاق آرا امضا کردهایم و فقط به لحاظ اینکه اینها یا تنها فرزند خانه بودند، یا پسری بوده که خواهرش اعدام شده یا برادرش اعدام شده {اجرا نکردهایم} و حدود ۲۶ نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود ۱۶، ۱۷ سالشان بوده و الان حدود ۲۳، ۲۴ سالشان شده ...»
به گفته این عضو «کمیسیون مرگ»، در مواردی حکم اجرا نشده است تا با افراد اتمام حجت بشود و در روز آخر تکلیف آنها را معلوم کنند.
در میانه این صحبتها حسینعلی منتظری نسبت به اعدام زنان اعتراض میکند و پاسخ میشنود که "در مورد دخترها" در مواردی کار به التماس میکشیده و از زندانی میخواستهاند تا دو خط بنویسد و برگردد زندان که این اتفاق نمیافتاده است: «ما به این هم اکتفا میکردیم که اگر این مینوشت که چون سازمان منافقین دارد با این نظام مبارزه میکند و اینجانب اگر چه اعتقاد به این نظام ندارم (این را هم به او میگفتیم که بنویسد)، ولی چون اعتقاد به مبارزه با نظام هم ندارم، لذا ... از سازمان جدا شدم. به این هم ما اکتفا میکردیم.»
این روایت اما در تقابل با روایتهاییست که از جان به در بردگان «کمیسیون مرگ» نقل شدهاند و حتی با آنچه که منتظری از برخی مقامهای قضایی دیگر شنیده و روایت میکند هم در تعارض است.
در واکنش به این صحبتها، منتظری میگوید که "آقا" {روحالله خمینی} و شما، خیال میکنید که با این کار انقلاب را تضمین میکنید اما من فکر میکنم که اگر یک نفر هم در اینها بیگناه کشته بشود انقلاب ما شکست میخورد.
او در پایان صحبتهایش هم میگوید: «من آنچه را میفهمم نمیتوانم نظرم را نگویم. به انقلاب هم کمتر از شما اعتقاد ندارم. دلم برای انقلاب میسوزد. به احمد آقا گفتم که دلم برای شخص آقای خمینی میسوزد که در تاریخ می نویسند آقای خمینی اینجوری بوده. در آینده مینویسند. مردم از ولایت فقیه چندششان میشود. من دلم نمیخواست ولایت فقیه به اینجا برسد.»
منتظری تاکید دارد که نمیخواهد تصویر آقای خمینی در تاریخ یک چهره سفاک خونریز باشد.
صحبتهای حسینعلی منتظری درباره اعدامهای ۶۷ در جمع مسئولان مستقیم این اعدامها:
نظرها
جبار سودانی
منتظری ی شجاع ، بی نظیرترین مقام جمهوری اسلامی در تمامی طول عمر آن جمهوریست.. او هرگز از جمهوری اسلامی جدا نشد ولی تنها کسی بود که شلوار کثیف آن جمهوری را از پایش در اورد. او و مردم همشهریش در نجف اباد و قهدریجان از سرسخترین مردم ایران بوده و هستند هر چند که مسلماناهایی بسار معتقد نیز هستند. داماد منتطری، مهدی هاشمی -قهدریجانی شخصی بود که معامله ی ایران گیت رفسنجانی با ریگان را افشا کرد و جان خود را بر سر آن گذاشت. توجه داشته باشیم که منتظری عضوی از اپوزیسون نبود. او در مقام جانشینی رهبر نطام قرار داشت و اعتراضش در آن سالهای شوم کاری بود در نوع خود بی نظیر. رفسنجانی و کروبی و بخشهای وسیعی از اصلاح طلبان امروزی، آن روز ها تشنه ی خون این پیرمرد شجاع بودند. در آینده، تاریخ ایران از او به خوبی یاد خواهد کرد. او آدم "کولی" هم بود. در مصاحبه ای می گوید که می داند مردم به او گربه نره میگویند و او هیچ اشکالی در آن مورد نمی بیند.
افشین
حیف که این مرحوم نتونست منویات پاک و انسانیش رو در این رژیم سراسر قساد به اجرا در بیاره ... نکته ای که در این جریان هست اینه که همه الان در می فرار از نسئولیت این جنایات هستند ...و میخوان به پای خمینی ببنویسند ماجرارو....
شهروند
یکی از مسائلی که هنوز هیچ کس به طور جدی به آن نپرداخته است، شخصیت خمینی است. آو به راستی چگونه می اندیشید و دیگران برای او چه ارزشی داشتند؟ آیا او حس همدردی با دیگران را داشت؟ این پرسشی است که باید روانشناسان به آن پاسخ دهند. کاری که روانشناسان آلما ن در باره هیتلر کردند.
ضد آخوند
آخوند خوب آخوند مرده است امیدوارم همشون به زودی به درک واصل بشن
یک کاربر ساده
اینکه عاقد حکومت مطلقه ولی فقیه را ناجی یا افشاگر جنایتهای سال ۶۷ بدانیم، خلط مبحث و گمراهی در تاریخ معاصر ایران است. این مباحث از طرف اصلاح طلبان پس از سالها خاموشی مطرح شده که بیشتر به شخصیت او پر و بال داده شود و بصورت شاخ و شانه کشیدن در مقابل خامنه ای بوده و فاقد اعتبار تاریخی است ! آقای منتظری یک ساده لوح مذهبی خشک مغز با کمی وجدان انسانی بود که تاب تحمل قدم زدن در جوی خون را نداشت ! امید است که خدایش الله از تقصیراتش بگذرد و او را مورد بخشایش قرار دهد !
شهروند
همیشه حس بدی به من میگفت که به این آدم نمیتوان اعتماد کرد نمیدانم این حس از کجا سرچشمه میگرفت ولی هیچ توضیح منطقی و عقلی برای این حس نداشتم و از طرفی احساس میکردم که دنباله روی توده های عظیم میلیونی از او راهی برای مبارزه باقی نمیگذارد. اولین مساله ای که ذهن مرا به خود مشغول کرد شیوه سخنرانی او بود و واژه هائی که به کار میبرد. او به عنوان آخوند سخنران زبردستی بود و درخطابه هایش مردم عادی را مستقیم مخاطب قرار میداد. او همچون واعظی چیره دست میدانست چگونه حرف بزند و در هر زمانی متناسب با شنوندگان و چه بگوید که عوام را خوش بیاید. هدف او آگاه کردن مردم نبود او به آنچه که میگفت باور نداشت، تنها شرایط را در نظر میگرفت و آن چیزی را میگفت که در آن لحظه بتواند با آنها مردم را تهییج کند و به آن سوئی ببرد که لازم داشت، او در بازی گرفتن احساسات مردم تبحر کامل داشت. با تعیین دولت موقت و پیروزی قیام، خمینی به قم رفت ولی به زودی فهمید که قدرت را نباید با کسی تقسیم کرد و برای نجات انقلاب به تهران بازگشت. او که به قدرت خود واقف شده بود و مطمئن شده بود کسی را یارای رقابت با او نیست به تهران بازگشت تا به قدرت مطلقه خود قانونیت ببخشد.... به نقل از مقاله زیر http://radiokoocheh.com/article/264857
Majid
بر گور اين جنازه چه خواهد نوشت داور تاريخ؟ باشد که اين چنين بنويسد: اينجا کسی غنوده که بيش از هزار سال، تأخير در تولد خود داشت! او با زمان خويش معاصر نبود و کوزۀ سفالیِ قلبش، گنجايشِ پذيرشِ دريای مهربانیِ يک خلق را نداشت او را نه تاب بود که آوارِ اعتمادِ گرانسنگ خلق را، بر دوشِ موميايیِ فرهنگِ خويش تحمّل کند، نه بختِ سازگار که در اوجِ جلوه محو شود. مثل ستارهای که ز غیرت بسوخت جان شب و چون شهاب رفت تقدیر او به گونۀ دیگر بود: در اشک شوق آمد و در منجلاب رفت! نابهنگامی و مرگنامه نعمت آزرم ...
همنشین بهار
وقتی فتوای کشتار بهترین فرزندان این میهن مظلوم؛ حکم خدا لقب میگیرد، همه کسانیکه با سکوت خویش بر آن صّحه گذاشتند، حتی اگر در شمار کسانی نبودند که به زندانیان دستبند و چشم بند و تیر خلاص زدند، همدل و همراه این شقاوت ضدبشری هستند. از کسانیکه گفته میشود با نظام قانلان فاصله گرفته و صحبت از اصلاح طلبی میکنند انتظار میرود بیش و پیش از کند و کاو در مقولاتی چون تجربه نبوی یا احوال مولانا جلال الدین با صریحترین بیان از آن ستم بزرگ رازگشایی کنند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۴۰ پرسش پیرامون قتلعام سال ۶۷ http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=295
عارف
لعنت به این ایدئولوژی منتظری با اینکه این جانیان به او گزارش چنین جنایتی را میدهند باز هم تقیه میکند و آنرا افشا نمیکند و با مردم و سازمانهای بین المللی درمیان نمیگذارد. اگر او این جنایت را به موقع افشا میکرد شاید خمینی خونخوار و پلید نمیتوانست تا این حد به پیش برود و سبب میشد تا حتی یک نفر کمتر اعدام شود و مطمئنن مردم به طرق مختلف که سلاح میدانستند وارد صحنه میشدند و از شدت آن کاسته میشد. به امید روزی که مردم ما به ماعیت این مذهب پلید پی ببرند.
فرید
درود بر هر کسی که اشتباهات خود را می پذیرد. این آدم اگرچه اشتباهاتی در زندگی داشته ولی دستکم آدم حقه بازی نبوده است. این آدم ساده لوح نبوده است. آن ها که او را ساده لوح نامیده اند شیاد و حقه باز و فریبکار و مکار دغل باز بوده اند. اگرچه آخوند جماعت از زمانی که عمامه بر سر می گذارد دیگر اندیشه نباید از او انتظار داشت اما این فرد قسمت اندیشیدن مغزش کامل خاموش نبود. شیادان چون او را همگام با شیادی خود نمیدیدند کنار زدند.
برون ز توده جاهل
من نوجوانی بودم که در پچ پچ مردم سال 1367 متوجه کشتار بزرگ شدم. از همان سالها تاکنون، بخشی بزرگی مردم عادی که اکثرشان عامی و ریر طبقه متوسط و بلکه فقیر هستند، می گویند حقشان بود! شاید باورش سخ است و حتی امروزه همان ادم ها که اکنون میانسال و پیر شده اند همچنان به بینادگرایی اسلامی-شیعی پایبند هستند. همکین ها هستند شوی تبلیغاتی رزیم در انتخابات و تظاهرات حکومتی رونق می دهند. این جمودفکران شیعی از بزرگرتین موانع دمکراتیزه شدن جامعه ایارن هستند. همچنان مساجد پر می کنند و مقابر ائمه و امام زادگان آباد می کنند و بخشی از سرمایه زحمت خویش و از گلوی زن و بچه هایشان نذر می کنند! جمعیت اینان با توجه به مرگ و ر شد جمعیت جوان کاهش یافته است ولی شاید 20 درصد جمعیت هستند. بخشی از اینها متاسفانه با حربه عشق والدین توانسته اند بچه هایشان گمراه کنند و آنها در تعصبات حامی این رژیم کنند. اینها ان عوایل گاهی بی بی سی گوش می دانند ولی اکنون نه سواد اینترنتی دارند و نه جرات خوانش کتاب و سایت های منتقد را و دیگران را برحذر می کنند از ای مطالعه. می گویند .این رسانه ها مطالعه نکنید که به فساد و کفر کشیده می شود! یکی از رازهای ماندگای این استبداد همین مردم جاهل هستند.
همنشین بهار
متن نوشتاری سخنان آیتالله منتظری درباره اعدامهای ۶۷ http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=418
ارش ازادیخواه
متاسفانه خمینی و دارو دسته اش و جناح چپ و راست و همین موسوی و کروبی و خاتمی و احمدی نژاد و خامنه ای و روحانی و ....جنایاتی در ایران کردند که در طول تاریخ بی سابقه است . روح و جسم یک ملت را نابود کردند بلایی بر سر ملت ایران اوردند که در طول تاریخ بر سر هیچ ملتی نیامد. ولی به زودی سرنگون خواهند شد چون حق نیستند باطل هستند .حق بر باطل پیروز خواهد شد.روز ،روشنایی بر شب،تاریکی چیره خواهد شد. ارش ازادیخواه