ذوب آهن اصفهان ورشکست شد
ذوب آهن اصفهان، بزرگترین شرکت تولید فولاد ایران با زیان انباشته به میزان دو برابر سرمایه روبرو است. زیان انباشته این شرکت به ۱۵۱۳ میلیارد تومان رسیده است.
بحران رکود اقتصادی ایران دامنگیر صنایع بزرگ تولیدی شده است. پس از انتشار خبرهایی مبنی بر تعطیلی کارخانههای بزرگ، ذوب آهن اصفهان هم به جمع شرکتهای ورشکسته پیوست.
به گزارش خبرگزاری موج بزرگترین شرکت تولید فولاد ایران با زیان انباشته ۱۵۱۳ میلیارد تومانی روبرو است.
برپایه این گزارش ذوب آهن اصفهان در سه ماه نخست امسال هم نتوانسته است از بحران خارج شود و ۳۰۰ میلیارد تومان به زیانهای این شرکت افزوده شده است تا زیان انباشته این شرکت به دو برابر سرمایه ثبت شده آن برسد.
بدهی این شرکت هم ۶۵۸ میلیارد تومان اعلام شده است. این در حالی است که مدیرعامل این شرکت سال گذشته گفته بود که ذوب آهن از بحران خارج شده است.
خرداد امسال سازمان خصوصی سازی ۷۳ درصد سهام ذوب آهن اصفهان را در فرابورس عرضه کرد که با اعتراض سازمانهای نظارتی همراه بود.
عضو هیئت رئیسه اتاق بازرگانی تهران همزمان با عرضه سهام این شرکت گفته بود که پیش از واگذاری باید بدهیهای ذوب آهن تسویه شود.
به گفته او در صورتی که ذوب آهن افزایش سرمایه ندهد، ورشکسته به شمار میآید و سازمان خصوصی سازی اجازه ندارد که سهام آن را عرضه کند.
احمد صادقی مدیرعامل ذوب آهن نیز اردیبهشت امسال با تائید خبر ورشکستگی این شرکت گفته بود که این کمپانی مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت در زمینه ورشکستگی است. او افزایش سرمایه را تنها راه نجات ذوب آهن دانسته و وعده کرده بود که در سال ۹۵ این اقدام عملی شود.
ذوب آهن اصفهان دارای حدود ۱۵ هزار نیروی کار مستقیم و غیرمستقیم است. زمستان سال گذشته خبرهایی مبنی بر تعدیل نیروی انسانی در این کارخانه منتشر شد اما مدیرعامل ذوب آهن و استاندار اصفهان هرگونه تعدیل نیرو در این شرکت را تکذیب کردند.
فروردین امسال ۳۰۰ بازنشسته این شرکت در اعتراض به قطع پرداخت حق بیمه درمانی خود دست به اعتراض زدند. معترضان به خبرگزاریها گفته بودند که بیمه درمانی ۴۶ هزار بازنشسته این شرکت پرداخت نشده است.
مسئولان ارشد ذوب آهن کاهش تقاضا در بازار، نیروی انسانی مازاد و پیری تکنولوژی را از دلایل ورشکستگی این شرکت اعلام کردهاند.
نظرها
اندیشه و دریافت
درون گرایی این نظام با شعارهایی که از ول داده اند مشخص است مانند اقتصاد اسلامی یا مقاومتی، درون زایی، خودکفایی و خوداتکایی، که بیش از آنکه جنبه علمی و مطابق با واقیعات و نیازها و مزیت نسبی کشور باشد ناشی از ایدئولوژیک زدگی نظام بوده است. در حالی کشورهای توسعه یافته وارد مرحله پساصنعتی و اقتصاد دانش محور و انسان محور شده اند، اینها به دنبال صنعتی کردن کشور ان هم از راه ایجاد صنایع قدمیم و آلاینده و پرمصرف انرژی-آبی بوده اند! من یاد دارم برخی مسئولان در توجیه استقرار واحد های تولید فولاد در حواشی مناطق کویری، این وط رتوجیه می کردند که کارخانه ذوب آهن و تولید فولاد موجب صنعتی شدن و توسعه می شود! تازه بعد سالها توانسته تا حدودی زغال سنگ و برق و سنگ اهن از داخل تامی کنند و هیچ معلوم نیست چقدر مقرون عظیمی سرمایه ملی صرف ماجراجویی و صدور انقلاب و ایجاد این صنایع برخلاف مزیت نسبی شده و کم توجهی به صنایع چون تولید برق نیورگاه گازی و تولید گاز و نفت و پالایش و پتیروشیمی شده است در حالی می توانست ایران از بزرگترین تامین کنندگان این مخصولات گازی-نفتی باشد. در حالی ایران با کمبود برق و گاز و بنیزین مصرف داخلی است! ریشه این عملکرد نامعقول، ناشی ایدئولوژی تقابل گرا با خارج و در نتیجه رفتن به سمت هر چه تولید داخل است با شعارهای چون خودکفایی و اقتصادی مقاومتی! حتی اگر توجیه اقتصادی و مقرون به صرفه هم نباشد! حتی به قیمت عدم توجه کافی به مزیت های نسبی !
تفکر و تفاهم!
نکات منفی گفته شده، همگی ناشی روی کرد ایدئولوژیک حاکمیت است که خواسته یا نخواسته به سمت تقابل با عمده خارج می شود! اگر این رویکرد تقابل با تغییر و تحول ایدئولوژی و نظام همراه شود، و تقابل جایش به تعامل با جهان خارج بدهد، عقب ماندگی ها و انباشت تقاضا برای رفاه و پیشرفت، خود بستررشد اقتصادی و جذب سرمایه های خصوصی داخلی و خارجی خواهد شد. چون سرانه مصرف در ایران در اغلب موارد میان یک دوم تا یک دهم کشورهای پیشرفته و توسعه یافته است. در حالی کشورهای توسعه یافته با اشباع تولید و مصرف داخلی رو به رو هستند، ایران به شدت عطش تولید و مصرف دارد.
david
خمینی ان خائن بزرگ اب را مجانی برق را مجانی نکردند بلکه شرافت ایران و کرامت ایرانی را مجانی گردند
راه نجات / لیبرال دمکراسی
کامنت ها گویا اینست که اهمیت نوع رژیم حاکم و ایدئولوژی آن، چقدر موثر در سرنوشت یک ملت/کشور می تواند باشد. جدا از ین در جهان اسلامی و عربی، ما نظام دیکتاتوری و مذهبی زیادی دیدیم و هستند، ولی لزوما همه شان رویکرد تقابلی به عمده جهان نداشته اند! قطعا لیبرال دمکراسی (مردم سالاری آزادی خواهانه)، بهتر از دیکتاتوری است. وقتی رویکرد یک نظام - هر چند ناخواسته - به سمت تقابل برود، بر همه مولفه های اقتصادی نیز تاثیر می گذارد. هر چند ملت ها در جهان امروزین - تقریبا - به همه مظاهر مدرنیته و تمدن جدید نیازمند هستند، ولی معنی ندارد همه این نیاز در داخل تامین کنند. به طور کلی دوران توسعه از راه صنعتی شدن به سر آمده است. امروزه توسعه حتی مرحله پسا دانش محوری رسیده است. اینکه ایران سالانه 20 میلیون تن فولاد نیاز دراد دلیل نمی شود در آن کارخانه فولاد احداث کرد، آن هم با فناوری کهنه و بهره روی پایین و در مکان نامناسب! امروزه صنایعی که عمدتا در حاشیه کویر مرکزی ایران ایجاد شده با بخران کمبود اب مواجه هستند. حتما باید این رویکرد تغییر کند تا بحران ها عمیق تر نشوند.
راه نجات / لیبرال دمکراسی
ولی به هر حال این صنایع ایجاد شده و سرمایه ملی صرفش شده و اشتغالی بخود اختصاص داده سات. در وهله نخست بایست این صنایع تا حدامکان حفظ کرده و بهر وری را افزایش داد. اما در جهان دیگر به صرف بازار مصرف کوچک، صنعتی ایجاد نمی کنند. در کشورهای اروپایی و امریکا و روسیه صنایع بزرگ رد هم ادغام می شوند تا از زیان دهی خارج شوند و توجیه اقتصادی داشته باشند. امروزه در جهان، عملا فقط دو شرکت ایرباس و بوئینگ هواپیمای پهن پیکر بزرگ می سازند و حتی بوئینگ زیان دهی داشته اخیرا! حتی ابرقدرت نظامی چون امریکا، برای تامین مهمات و قطعات تسلیحاتش اقدام وارد کردن از رقیب مهمش یعنی چین می کند! چرا که امروزه همه کشورهای توسعه یافته، دریافتند غیرایدئولژیک بودن و تعامل با جهان، راه ماندگاری از جمله بقای اقتصادی است. پیشنهاد اینست که شرکت های نظیر فولاد و امثالهم، در هم ادغام شوند و حتی به زیرمجموعه شرکت های بزرگ خارجی در بیاند. در نتیجه بودجه و امکانات تحقیقاتی برای افزایش بهره وری بهتر اعمال می شود و تفاوت درامدها و زبان ها سرشکن خواهد شد و موقتا هم شده به بحران بیکاری دامن کمتر زده خواهد شد. راه حل پیشنهادی اقتصاددان ها و منتقدان مبنی بر خصوصی سازی واقعی عمل شود. توجه به مزیت نسبی و توجیه پذیری اقتصادی پروزه ها شود. سرمایه ملی برای ارتقای آموزش و حمایت از ضعفا و فقرزدایی و رفاه نسبی و افزایش قدرت خرید و زیرساخت ها و مزیت نسبی عمده کشور صرف شود.
بهنام
به قول مقام عقب افتاده رهبری : خوب به درک . اینها همه از اثرات تحریمهای بین المللی و متعاقب آن ، رکود شدید در صنعت ساختمان و صنایع وابسته است و این ورشکستگی تازه اول راه کارخانجات مشابه می باشد . وضعیت کارخانه فولاد مبارکه هم بهتر از ذوب آهن نیست و در انبارهای این کارخانه مقادیر زیادی رول ورق صادراتی دپو و بدون مشتری، انبار گردیده است و این کارخانجات تنها با کمکها و وامهای دولت ، تاکنون سرپا هستند .
Behrouz
سرنوشت ذوب آهن سرنوشت آینده نزدیک ایران است. کشوری که برای دیگران آرزوی مرگ کرده و خواستار یک نسل کشی است، خود ورشکسته و در آستانه نابودی است.
ALI
اقتصاد ایدئولوژیک سرنوشتی غیر از ورشکستگی ندارد نظامی که که ادای استقلال در تولید خودرو ،ماهواره ،موشک، انرژی هسته ای و.....را دارد و سناریوی منطقی برای توسعه نداشته باشد سرنوشتی غیر از ورشکستگی در همه ابعاد در انتظارش نیست ملت همه کاره وهیچ کاره