*دیدگاه
«چاقال» و بهاره رهنما: رابطه زنستیزی با همجنسگراستیزی
این مقاله به بررسی نزدیکی زنستیزی و همجنسگراستیزی در ناسزاهای جنسی و جنسیتی میپردازد که اخیرا بهاره رهنما در تحقیر کاربران اینترنتی به کار برده است.
بهاره رهنما، بازیگر ایرانی، در حساب توئیترش در واکنش به انتقادهایی که او را زنستیز میخواندند به کاربری گفت: «چاقال». او سپس در مناقشههای لفظی مرتبط به کاربری دیگر گفت «از عقب مشکل داری» و با اشاره به تجاوز جنسی دوران کودکی به این کاربر گفت: «عزیزم، خاطرات کودکیات را مرور کن.»
این نوشته در رابطه با این صحبتهای بهاره رهنما، به ارتباط زنستیزی و با همجنسگراستیزی در دشنامها و ناسزاهای زبان فارسی میپردازد و این موضوع را بیان میکند که در بطن نگاه همجنسگراستیز، تحقیر جنسی/جنسیتیای وجود دارد که بی ارتباط با مردسالاری و دگرجنسگراسالاری نیست.
دعوا بر سر چیست؟
بهاره رهنما، بازیگر ایرانی، روز ۱۷ اوت/ ۲۷ مرداد در توئیتی نوشت: «من اگر مرد بودم به موجودی مثل زن، با این همه تغیرات هورمونی پر نوسان ممکن بود دل ببندم اما هرگز اعتماد نمیکردم.»
پس از این توئیت تعداد قابل توجهی از کاربران فارسیزبان به رهنما واکنش نشان دادند؛ برخی با استدلال و برخی با توهین به او گفتند که ضد زن است. رهنما در پاسخ کارهایی را که در راستای احقاق حقوق زنان در ایران کرده است فهرست کرد و سعی کرد نشان دهد که چون برای حقوق زنان تلاش میکند، ضد زن نیست.
در این میان رهنما، به برخی از کسانی که به او توهین میکردند توهین کرد. از جمله به یک کاربر گفت: «... چاقال و بیاهمیتی.»
در واکنش مجدد کاربران به استفاده از کلمه «چاقال» و اینکه آیا این بازیگر مفهوم خیابانی کلمه «چاقال» را میداند، رهنما نشان داد که با این مفهوم آشنایی دارد. یعنی میداند که مرتبط با تحقیر مردی است که با مردی دیگر رابطه جنسی دارد.
او در همین مناقشههای لفظی به کاربری دیگر گفت: «از عقب بیشک مشکل داری عزیزم، خاطرات کودکیات رو مرور کن.»
در ادامه رهنما موضوع «چاقال» بودن را به «انسان نبودن» هم ربط میدهد و میگوید: «ضد قوانین انسانیست.» این گفتمانی کلاسیک در نفی حقوق افراد دگرباش جنسی است که آنها را با حیوان مقایسه کرده و از انسانیت سقط میکنند. این گفتمان کلاسیک فرض میکند که قوانین انسانی و طبیعی حکم به دگرجنسگرایی میدهند و پس فرد همجنسگرا انسان نیست.
البته اینجا اصلا مشخص نیست که کسی همجنسگرا باشد. بلکه گرایش جنسی به همجنس به عنوان فحش و ناسزا استفاده میشود. اول فرض میشود که گیرنده فحش «مفعول» است و بعد فرض میشود که به این واسطه انسان نیست.
قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران هم با استدلالی مشابه حکم به اعدام «مفعول» همجنسگرا میدهد و حق حیات را از او سلب میکند - حتی بر خلاف فقه شیعه که در آن «فاعل و مفعول» دخول جنسی همجنسگرا مجازاتی برابر میگیرند.
اینکه رهنما احتمالا برای پیشبرد حقوق زنان در حوزه کاری خودش تلاش کرده، موضوع نیست. هرکسی که در راستای حقوق هر اقلیتی تلاش میکند لزوما مبرا از ضدیت با آن اقلیت نیست: مبرا از ضدزنی یا همجنسگراهراسی نیست.
رهنما فکر میکند که اگر زنان را به موجوداتی مرتبط به تغییرات هورمونی زیستی (احتمالا مرتبط با عادت ماهانه) تقلیل دهد و سپس از مردان بخواهد که به زنان اطمینان نکنند، ضد زن نیست. همچنین او فکر میکند که اجازه دارد از تجاوز دوران کودکی به پسران به عنوان تحقیر جنسیتی استفاده کند و با به کار بردن کلمه «چاقال» کسی را فحش دهد و از انسانیت خارج کند.
«چاقال» و ناسزاهای همجنسگراستیز
«چاقال» به مفهوم پسر سفید و خوشگل، واژهای خیابانی برای توصیف مردی است که «مفعول» است (تمام واژههایی داخل گیومه به دلیل همجنسگراهراسی نهفته درون آنها در گیومه میآیند و واژه هایی نیستند که نویسنده آنها را بدون مشکل بداند.) «چاقال» به مانند «بچه خوشگل» و «کونی»، ناسزایی است که کارکردش در تحقیر جنسی و جنسیتی مردی است که «مفعول» فرض میشود.
تحقیر جنسیتی به این صورت است که مردانگی مردی که «چاقال» خوانده شده، هدف قرار داده میشود. با «مفعول» خواندن، او مردی میشود که به مانند زنان دخول جنسی آلت مردی دیگر در خودش را میپذیرد. «فاعل» اینجا مرد است اما «چاقال»، «مفعولی» است مردانگیاش را از دست میدهد و با پذیرفتن دخول به «زن بودن» - به حقیر بودن - نزدیک میشود.
به زبانی دیگر، مردی که به زن بودن نزدیک میشود دیگر مرد نیست و حالا چیزی است حقیر به مانند زن. این دشنامهای تحقیر جنسیتی در زبان فارسی چند سویه دارند: هم ضد زناند و هم تحقیر دگرباشان جنسی هستند.
بنابراین بهاره رهنما با وجود اینکه در مقاطع مختلف زندگی حرفهای، خود را مدافع حقوق زنان میداند در چند وجه از صحبتهایش در توئیتر ضد زن، ضد همجنسگرایان و ضد قربانیهای تجاوز شده است: یک – زمانی که زنان را به هورمونهاشان تقلیل داده و گفته است که اعتماد به آنها جایز نیست؛ دو – زمانی که مردی را «چاقال» خوانده و به این ترتیب او را به واسطه نزدیکی به زنانگی تحقیر کرده است و سه – زمانی که تجاوز دوران کودکی را به عنوان تحقیر مردی استفاده کرده است. برای رهنما زن بودن، «مفعول» بودن، و قربانی تجاوز بودن دلیل برای تحقیر دیگری است.
سکسیسم مردسالار و سکسیسم دگرجنسگراسالار
نگرش مبتنی بر این ایده که زن و زنانگی کمتر، پست تر و حقیرتر از مردانگی است و تولید کلیشه هایی که زنان را به جنسیت و وجود زیستیشان تقلیل میدهد، سکسیسم مردسالار است.
اما سکسیسم مردسالار بیارتباط به سکسیسم دگرجنسگراسالار نیست که تنها فرم تمایلات، گرایش، یا رابطه جنسی «سالم» و «طبیعی» را بین دوجنس مخالف زن و مرد تعریف میکند. سکسیسم دگرجنسگراسالار رابطه بین زن و مرد را ازلی و ابدی فرض کرده و به آن برتری میدهد. در این نگاه رتبه دگرجنسگراها همیشه از مردان و زنان همجنسگرا، دوجنسگرا، میان جنسی یا تراجنسیتیها بیشتر است.
هردو گونه از این سکسیسمها - مردسالار و دگرجنسگراسالار - بر نظام باوریای استوار هستند که جنسیت و سکس را عامل تحقیر میکنند.
تبعیض و با تعصب معمولا با هردو گونه از این سکسیسمها همراه است و آدم ها را به هویت جنسیتی یا گرایش جنسیشان تقلیل میدهد. این سکسسیمها به هر حال نوعی تبعیض سیستمی هم هستند که حقوق مدنی، فرصتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را هم برای آدمها محدود میکنند.
بنابرین اینکه بهاره رهنما برای حقوق زنان تلاش کرده است، رفتاری اخلاقی است اما اینکه متوجه این تبعیضها نیست و خود عامل این تبعیضها و تحقیرهای جنسیتی شده است، اخلاقی نیست.
همچنین به عنوان بازیگری که خود را حامی حقوق زنان میداند، خوب است که رهنما به این موضوع توجه داشته باشد که ناسزاهایی که مردان را هدف قرار میدهند و آنها را سوژه دخول جنسی دیگر مردان میکنند، ضد زن هم هستند. به این دلیل که این ناسزاها مردان را با دورکردن از مردانگی و نزدیک کردن به زنانگی تحقیر میکنند.
حقیر شمردنهای جنسی و جنسیتی به هم مربوط هستند، همه این سکسیسمها به مردسالاری، پدرسالاری و دگرجنسگراسالاری مربوط هستند.
در چارچوبی اخلاقی، به رسمیت شناختن حق دیگری برای تصمیمگیری در مورد زندگی جنسی خود مطرح است؛ حالا چه زن باشد و چه مرد و چه میانجنسی. در این چارچوب مجالی برای توجیه خشونت جنسی به زنان و قربانیان تجاوز و مردانی که همجنسگرا هستند وجود ندارد.
اگر بهاره رهنما این ارتباطها را میدید، شاید متوجه میشد که به عنوان یک زن حامی حقوق زنان، باید در استفاده از ناسزاهای جنسیتی و جنسی دقت بیشتری کند تا هویت جنسی و جنسیتی را عامل تحقیر هیچکس نکند.
این مقاله به خشونتهای منتقدان بهاره رهنما نپرداخت. این موضوع هم مطرح است که به غیر از منتقدان منطقی، توهینکنندگان به رهنما برای تحقیر خود این بازیگر از به کار بردن انواع گزارههای زنستیز، از مسخره کردن او، بدنش، وزنش... دریغ نکردند. موضوعی که خود جای انتقاد و بررسی بیشتر دارد.
نظرها
حسین عمی
کل توییتر ریختن تو حساب ایشون و داشتن فحش میدادن و طبیعی ادمی که ساعتها ناسزا بشونه به بعضی از اعضا مثل خودشون جواب بده در کل نظر شخصیشو گفت و این کاربرا بودن ک ول کن نبودن و دنبال سوژ میگشتن
ا.م.
تحليلگرتان، که هنوز يک روز از توئيتِ فلان هنرپيشه نگذشته تحليلاش را ارائه کرده، از هولِ نوشتنِ کلمهی سکسيسم هشت بار آن را «سکسيم» نوشته و يکبار هم «سکسسيم». مسابقهی جملهسازی با واژهی سکسيسم هر چند روز يکبار برگزار میشود؛ اين يک بار را از دست بدهيد به بعديها حتماً میرسيد. البته تکرارِ دوبارهی يکی از فرسودهترين کليشهها در تحليلِ وضعِ مردانِ همجنسگرا به همان يک روز هم نياز ندارد. همجنسگرايانِ مرد تحقير میشوند، نه از اين رو که به نحوی «زن» اند، بل از اين رو که از ايفای نقش و مسئوليت و وظيفهيی که به طورِ سنتی جامعهی دگرجنسگرو [heterosexist] به آنها در جايگاهِ مرد میدهد (ازدواج با يک زن و پشتيبانی مالی از او و فرزنداناش) سر بازمیزنند، و همزمان به دليلِ نداشتنِ زهدان قادر به ايفای نقشِ زنان (زادآوری) نيز نيستند. نه در جايگاهِ مرد کارايی دارند، نه در جايگاهِ زن. به زبانِ سادهتر، «بهدردنخور» دانسته میشوند، و در نتيجه دورانداختنی و در خورِ تحقير. از اين دو گزاره که (١) مردِ «مفعول» تحقير میشود و (٢) زنان «مفعول» اند همان اندازه میتوان نتيجه گرفت که در تحقيرِ مردِ «مفعول» زن يا زنانگیست که تحقير میشود، که از دو گزارهی (١) زنِ «سبيلدار» (زنی که موی پشتِ لب دارد) تحقير میشود و (٢) مردان سبيل دارند بتوان نتيجه گرفت که در تحقيرِ زنِ «سبيلدار» مرد يا مردانگیست که تحقير میشود. --- زمانه: کاربر عزیز سپاس از نظر شما، سکسیسم تصحیح شد.
هموطن
اگر اینها واقعیت داشته باشد بسیار متاسفم واسه ملتم که صبح تا شب پای تلویزیون به پای صحبتهای این افراد مینشینند. گیرم که عصبانیش کرده باشن هنرمندانی که مخاطب میلیونی دارن باید صبرشون هم میلیون بار بیشتر از آدمهای معمولی مثل بنده حقیر باشند...
gfrnm
سکسیست های توئیتر که اگه یه سری کلمات خاص!! رو ازشون بگیری دیگه نمی تونن حرف بزنند ریخته بودند سر رهنما که چرا به زنان توهین کردی!! خنده دارتر از این نمیشه واقعا. من که نفهمیدم کی به کی بود:)
میم سین
زن سیبیل دار هم بابت طبیعتش و همراه نشدن با هنجارهای اجتماعی تحقیر میشه ، مثل مرد همجنسگرا .پس " زن سیبیلو" هم مثل "مرد مفعول" تحقیر زنهاست، نه مردها! کلا در مردسالاری همه تحقیرها نهایتا نصیب زنها میشه .مستقیم یا غیر مستقیم. آقققا یا خانم ا.م. !
ن.م - نویسنده مطلب
نظر شماره ۲ - جناب ا.م: حرف شما درست است که مرد همجنسگرا برای خروج از ساختارهای خانواده هستهای نسخهپیچی شده توسط هتروسکسیسم، از جمله ازدواج با زنان و فرزندآوری تنبیه میشود اما اینجا موضوع فقط گرایش جنسی مرد همجنسگرا به همجنس نیست که سوژه است. نوع گرایش جنسی در انتخاب پوزیسیون سکس هم مورد تنبیه است. به عبارتی اینکه چه کسی دخول میکند و چه کسی دخول را میپذیرد است که سوژه تحقیر است. آنکه دخول میکند را اینجا خیلی کاری ندارند. سویه تحقیر به سمت کسی است که دخول را میپذیرد. اینجا مرد همجنسگرا، زن فرض نمیشود اما در دیدگاه اروپایی محور به سکس (که یا مرد هستید یا زن)، مردی که دخول میپذیرد از مردانگی (و انسانیست سقط شده) و به زنانگی نزدیک میشود. شما اگر در ایران قاجار به کسی میگفتید مفعول آن معنی امروزی را نداشت. در زمینه فرهنگی امروزی که رهنما واژه چاقال را به کار برده این تحقیر سویهاش به سمت مرد مفعول است. مردی که به او دخول میشود. اینجا «نامردی و ناانسانی» به عنوان تحقیر فقط برای مرد «مفعول» مطرح میشود و نه فاعل. تفکیک تنبیه این دو اینجا مهم است. سپاس از تذکر در مورد سکسیسم.
لاله
واقعا این حرکت از این خانم که انقدر داعیه حمایت از حقوق زنان داشت بعید بود. من طرفدارشون نبودم و نیستم، ولی فکر می کردم کسی که دایم توی رسانه هاست و حقوق خوندنش رو توی هر بحث با ربط و بی ربطی به رخ می کشید انقدر بفهمه که گفتن همچین چیزی توی فضایی که منتظر بهانه برای کوبیدن زنهاست چه ضربه بزرگی به تلاشهای هزاران هزار زنی می زنه که از جون و دل برای بهتر شدن اوضاع زنان و دختران مایه می گذارند. بعد هم انتقادها رو شنید عقب نشست. در اینکه خیلی از کاربرا از استفاده از وزن و قیافش برای تحقیرش دریغ نکردن حرفی نیست، ولی این خانم با اون همه عقبه چرا گندشو به فحاشی چاله میدونی و جنسی مزین کرد؟ کل این قائله نشون داد که چقدر محتاج خون تازه توی رگهای جنبش برابرخواهی هستیم. با تشکر از خانم مجتهد که دو سر برنده بحث راه افتاده توسط این خانم رو بررسی کردند. یک نکته کوچک هم به کاربر محترم، ا.م. تخطئه از قالبهای پذیرفته شده جنسیتی ممکنه یکی از دلایل طرد مردان همجنسگرا باشه، ولی نمیشه تأثیر مفاهیم فاعل و مفعولی در تحقیر آنها رو ندیده گرفت. مدخول بودن چه از نظر فرهنگی و چه حقوقی قبیحتر از فاعل بودن است. خیلی راحت این رو می تونید با یک چرخ توی شبکه هایی مثل اینستاگرم ببینیند، خیلی از مردان از تهدید به تجاوز به مردان دیگه یا حتی تعریف فاتحانه از رابطه با پسرها ابایی ندارند (بخصوص اگر گذارتون به صفحه یک مرد دگرباش برسد). از نظر حقوقی هم تفاوت حد لواط برای فاعل و مفعول در ماده 234 قانون مجازات اسلامی بخودی خود گویاست.
ارژنگ
باید ببینیم ناراحتیش از کجاس
مونا
اول. نیازی به این همه قلنبه سلنبه گفتن نیست. رهنما یک آدمه مثل همه ما. ممکنه عصبانی بشه. ممکنه کم بیاره. ممکنه سوتی بده و غیره. قبل از اون کلمه توی توییتر بارها و بارها به خاطر جسمش مورد زشت ترین کلمات قرار گرفت. طبیعیه. آدم عادی واکنش نشون میده. سلبریتی بودن به معنی اشتباه نکردن نیست. حتی ادعا کردن (راستی واقعا کدوممون این روزا مدعی آزادی و حقوق بشر و زن و اینها نیستیم؟) دلیل بر اشتباه نکرد ن نیست. دوم. توییتر فضاش همینه. پر از کلمات بی پرده و عریان. گاهی حتی زشت و زننده و رکیک. فضاش فرق داره با فیسبوک اتوکشیده یا گوگل پلاس فرهیخته طور. نمیتونیم تحمل کنیم، بهتره نباشیم. حالا که هستیم قواعد بازی رو بپذیریم و یادمون نره هر دقیقه و ساعت آدمها اون تو هزار برابر بدترش رو به بزرگان علم و فرهنگ و ورزشمون نسبت میدن و ما ساکتیم. این واکنش به سلبریتی نه الزاما ادب کردن اون که شاید یه فرصته برای بیان خشمهای فرو خفته خودمون. از چی و از کی؟ به نظرم واضحه... شاد باشید.
mehrdad
متاسفانه این ادبیات سخیف در ایران از شهر تهران همواره شروع میشه و بعلت مرکزیت و زور و قدرت ، به تمام ایران سرایت پیدا می کنه . واژه ها و ادبیاتی غریب و دور از ذهن که تمام ایران رو درگیر این بی فرهنگی و لجام گسیختگی کردند .
nazir
ایشون به کامنتای مودبانه، جواب مودبانه داد. ولی بی ادبی رو با بی ادبی نشونه رفت. این من و شما نیستیم که باید تشخیص بدیم کی چی رو کجا بگه. نهایتش بتونیم رفتارهای خوبو تمرین کنیم برای مواقع ضروری و برای "خودمون". ایشون خواسته یا ناخواسته رفتاری کرد که خیلی از ماها -واقعا خیلی از ماها- مرتکبش میشیم. گاهی تاوان این رفتار در سطح یه معلم یا فروشنده یا پزشک یا هر شغل محدود به مخاطبای محدوده و گاهی مثل ایشون به دلیل دیده شدن مخاطب میلیونی پیدا میکنه و ممکنه تاوانش خیلی بیشتر باشه. برای من اتفاقا اون چیزی که توی توییتر جلب توجه میکرد، کلمات رکیکی نبود که دو طرف حواله هم کردن، چندین غلط املایی بود که این خانم به اصطلاح نویسنده، هنرپیشه ومترجم داشتن. در سوی مقابل هم انبوه آدمهایی که در پی اثبات میانمایگی ایشون بودن و توی بیوگرافی شون نوشته بودن عکاس، شاعر، نویسنده، خبرنگار، و ... و اونها هم غلطهای املایی مضحک و غیرقابل باوری داشتن. یه ترکیب کامل از رفتارهای ضد فرهنگ. از دو طرف. .
مهراب
من دقیقا مطمئن نیستم منظور بهاره رهنما از اطمینان نکردن به زن ها چه بوده؛ اما چیزی که او درباره ی نوسان شدید عواطف و افکار زنان تحت تأثیر فیزیولوژی خاص آن ها نوشته، با ضریب خطا یا تعمیم علمی، یک موضوع علمی است که به راحتی می شود با رجوع به منابع آن را نشان داد ؛ پژوهش های فیزیولوژیک و روان شناختی زیادی در این باره در مجامع دانشگاهی وجود دارد که چندان به حوزه ی عمومی کشیده نشده است. اشتباه این جاست که عده ای از یک توصیف ـ یا کوشش برای توصیف و تبیین ـ خصیصه های جنسیتی زنان ، بخواهند یک نتیجه ی اخلاقی یا اجتماعی استخراج کنند. و عده ای از زنان هم گمان می کنند آن قدر حقوق شان پایمال می شود که باید با هر نظر یا دیدگاهی که می تواند نوعی کاستی ، ضعف یا آسیب پذیری زنان تلقی شود مخالفت کرد یا باید آن را انکار کنند چون باعث تداوم موقعیت ظالمانه تاریخی نسبت به زنان می شود. اما این دیدگاه ـ مقابله یا انکار هر نوع توصیف از زنان که کاستی تلقی شود ـ نه فقط نادرست است که اساسا به تقویت موضع آن ها هم کمک نمی کند.
ورزشدوست
از بعضی نظرات واقعا جا می خورم، یعنی چی مثل همه آدم ها عصبانی میشه و ... اگر خیلی ناراحت میشن چرا فعالیت اینترنتی دارن؟ اگر خیلی مشکل دارن، چند ساعت از اینترنت دور بشن تا بتونن به اعصابشون مسلط بشن. واقعا رفتار و جمله های شرم آوری گفتن. ضمن اینکه اگر عصبانی شدن، چطور چنین فحش هایی دادن مثلا نگفتن خاک بر سر، بی فرهنگ، بی شخصیت، بی پدر و مادر ؟ به نظرم چنین کلماتی اونهم در فضای نوشتاری که قابل تصحیح و پاک کردن هست فقط از کسی که فرهنگ چاله میدانی داشته باشد بر خواهد آمد....ایشون و همسر ایشون، آقای پیمان قاسم خانی، خیلی "فیک" هستن. مایه شرم جامعه بازیگری وتلویزیون و سینما که بشدت خودشونو متولیان فرهنگ و اهل هنر می دانند. چطور پارتی ها شبانه و رفتار های جنسی اشخاص مشهور در خلوت منجر به محرومیت وممنوع الکاری و غیره میشود اما چنین کلماتی و هتاکی هایی اونهم در فضایی که قابلیت دیده شدن بصورت عمومی دارن، جرم تلقی نمیشن!
Ami
سلام.این واقعیت وجودی اکثر ماها است که زیر نقاب پنهانش کردیم.این ثمره فرهنگ سازی سی ساله همه ماست که اینطوری در علما و هنرمندان و .... اقشاری که دایه دار فرهنگ سازی هستند نمو پیدا کرده.واقعیت تلخ و نا امید کننده ای هست.اینکه افرادی که باید بواسطه جایگاه اجتماعی و مردمی شان ادب را ترویج کند از واژه هایی چون دیوث فرهنگی و چاقال استفاده می کنند جای خون گریستن دارد.واقعا متاسفم
شهرام مظفر
این خانم میخواهندبه هر شکل مطرح باشند حال به جان خریدن فحش به خود وفک و فامیلشون ویا هر شکل دیگه زیاد جدی نگیرید ایشو ن مشکل دارند.***
هموطن
خوب به یاد دارم که برادر همسر این خانوم در جواب یکی از اهالی سینما که به این خانوم اهانت کرده بود ، کلایران رو بسیج کرده بودن که ایوای به بهاره توهین شده . ... با این کامنتها خانوم رهنما نشون دادن که البته چیزی کمتر از اون منتقدشون ندارن...
میم
عجب! پس بمال به چاقاله که می گفتن این بود!؟ تا الان فکر می کردم یعنی میوه چاقاله یا حداکثر درخت چاقاله. شما در ادبیات کوچه و بازار ایران خیلی خبره اید. سکسیم نباشه این که من گفتم؟
كشكساب
با درود برهمه ايرانيان . بنده اولا به هيچ وجه كس يا كسان را كه با اين حكومت بشدت اسلامى و ضدايرانى بطور اختيارى همكارى ميكنند و نتيجه اين همكاريها ، نشان دادن مشتى كهريزكى و جانى كه نه زن ، نه مرد ، نه كودك ، نه فرهنگ ، نه تاريخ ، نه طبيعت ، نه مرزو بوم ، و نه هيچ چيز ايران و ايرانى براى شان اهميتى ندارد ، بعنوان يك دولت و دولتمرد متعارف ، به جهانيان است را ، بعنوان هنرمندو ورزشكار و جامعه شناس و فرهنگى و غيره ، قبول ندارم . دوم اينكه سوادى ندارم كه بتوانم اينگونه كلمات اكادميك و دانشگاهى را پيگيرى نمايم . فقط در مورد كلمه ( چاقال ) عرض ميكنم . اين كلمه از همان نام ( چاقاله بادام ) ميايد كه ( تَر و تازه است ) و بعدن اسمش ميشود بادام . لذا به پسربچه ازبالاى ده ، تا حدودا پانزده ساله ميگويند . و بهمين دليل وقتى شخصى بزرگ شده و مو برصورت دارد يا دهه سوم زندگي را طى ميكند ( اگر سابقه اى از او باشد ) براى تحقيرش ميگويند ( توكه چاقال ِ فلانى بودى ) يعنى به گذشته او و آن سنين كه عرض شد ، اشاره ميكنند . اگر بزرگ باشد و ( اگر ) مفعول باشد ، ديگر به او چاقال نميگويند و از كلمه اى كه نويسنده محترم (...ونى ) نوشته اند ، استفاده ميكنند . اگر معتاد به موردِ استفاده قرار گرفتن باشد ، به او ميگفتند (... نه اى ) . در پايان نتيجه حكومت و مديريت سى و هشت ساله مدعيان نمايندگى الله بر كشورمان همين است كه شاهديم . و هرگز تا پيش از حضور خفتبار اين اراذل در حكومت ، اين واژه ها و بسيارى از بى اخلاقى ها در جامعه جارى و سارى نبود كه زنان ما ميتوانستند در خيابان بهمراه كودكانمان ( ابرومندانه ) رفت و امد كنند . بياييم از تداوم حكومت اين جانيان با تلاش همگانى و وحدت سراسرى ، جلوگيرى كنيم و خانه مان را از اين الودگى برهانيم . پاينده ايران ، سربلند ايرانى
بینام
از این سلبریتیها چه توقع دیگه ای دارید؟ اینها با ثروت جامعه و همین مردم بدبختی سلبریتی شدهاند که اینطور از بالا به پایین نگاهشون میکنن. آقای انتظامی هنرمند بودن و این سلبریتیها هم به اصطلاح هنرمند. اما این گروه دوم نه تنها هیچ فایدهای برای جامعه ندارن، که برای جامعه مثل انگل میمونن . ایشون یا شوهر دزدشون اگر مجبور بودن صبح تا شب برن کار کنن و جون بکنن وقت این مسخرهبازیا رو نداشتن