انجمن فرهنگی بهار، انگیزهها و فعالیتها
<p>ایرج ادیب‌زاده - در پاریس انجمن‌های فرهنگی- ایرانی پر شماری در زمینه‌ی معرفی فرهنگ، ادبیات و تمدن ایران کوشا هستند. بیشتر این انجمن‌های فرهنگی در سال‌های پس از انقلاب توسط چهره‌های فرهنگی یا علاقه‌مندان به فرهنگ ایران برپا شده‌اند.</p> <!--break--> <p> </p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20101230_IRAJ_Adibzadeh.mp3"><img height="31" width="273" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon.jpg" alt="" /></a></p> <p><br /> از میان ۲۳ انجمن فرهنگی که فقط در پاریس توسط ایرانی‌ها به ثبت رسیده است، حدود ده انجمن فرهنگی همچنان فعالند که در میان آنها نوروز سال گذشته، «انجمن فرهنگ ایران»، بیست و چهارمین سال فعالیت خود را جشن گرفت.</p> <p> </p> <p>«انجمن نامه‌های ایرانی»، «انجمن توسعه و تجدد»، «فرهنگ آزاد»، «زرتشتیان»، «انجمن اجتماعی فرهنگی ایرانیان وال دو مارن انجمن رودکی «پویا»، «سینما و تئاتر ایران در تبعید»، «انجمن گفت‌وگو» و «انجمن پارسی‌گویان» همچنان فعالند و به کار معرفی و فرهنگ و زبان و ادبیات ایران در پایتخت فرانسه ادامه می‌دهند.</p> <p> </p> <p>به‌تازگی نسل تازه‌ی‌ جوان‌های دانش‌آموخته‌ی ایرانی که بیشتر آنها در سال‌های اخیر از ایران آمده‌اند و بیشتر فارغ‌التحصیلان دانشگاه تهران یا دانشگاه صنعتی شریف‌اند نیز با برپایی انجمن فرهنگی «بهار» در جست‌وجوی هویت ملی خود و بازخوانی فرهنگ گذشته و حال ایرانند.</p> <p><strong><br /> </strong></p> <p><strong>هفته‌ی پیش در نهمین برنامه‌ی ماهانه‌ی انجمن فرهنگی «بهار»، داریوش آشوری نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی در زمینه‌ی زبان فارسی میهمان این انجمن بود که به بررسی عرفان و رندی در شعر حافظ پرداخت.</strong></p> <p><strong><br /> </strong></p> <p><strong>پس از این گفت‌وگو که در «زمانه» هم منتشر شد، با چندتن از جوانان دانش‌آموخته و نسل تازه‌ی ایرانی در فرانسه که انجمن فرهنگی «بهار» را به پیش می‌برند، گفت‌وگو کرده‌ام. نخست از شهین سراج، مدیر انجمن درباره‌ی انگیزه‌ی برپایی این انجمن پرسیده‌ام.</strong></p> <p><strong><br /> </strong></p> <p><strong>شهین سراج:</strong> در درجه‌ی اول به دلیل تجربیاتی که در این چندسال که در فرانسه بودم و با انجمن‌ها کار کرده‌ام داشتم، متوجه شدم که متأسفانه جوانان ایرانی در این انجمن‌ها راه ندارند. البته می‌آیند، می‌نشینند و گاهی وقت‌ها برنامه‌ها را گوش می‌کنند، ولی این که واقعاً کسی بیاید و بپرسد که معضل‌های فرهنگی‌ای که جوان‌ها با آنها دست به گریبان هستند چیست و یا این که اصلا برداشت جوانان از مسئله‌ی خود فرهنگ چیست و چه خواست‌هایی از فرهنگ دارند، در این انجمن‌ها و اداره‌ و مرامنامه‌ی آنها به‌هیچ‌وجه وجود نداشت.</p> <p><br /> می‌دیدم که همیشه در انجمن‌ها دوستانی با سنین بالا حضور دارند و اغلب جمع می‌شوند و سوژه‌ای را هم انتخاب می‌کنند و حول آن صحبت می‌کنند. بعد هم هرکس می‌رود پی زندگی خودش. من آمدم و اول از طریق مصاحبه با جوانان ایرانی‌ای که در فرانسه بودند از آنها پرسیدم که درخواست‌شان از فرهنگ چیست. بعد با توجه به این اطلاعاتی که جمع کردم، بازهم با کمک جوانان مرامنامه‌ای نوشتیم و این انجمن را به‌وجود آوردیم برای این که پاسخگوی درخواست‌های جوانان از فرهنگ باشد.</p> <p> </p> <p><strong>ترکیب جامعه‌شناسی جوان‌هایی که انجمن «بهار» را تشکیل می‌دهند، به گفته‌ی شهین سراج بیشتر کسانی هستند که فارغ‌التحصیلان سال‌های اخیر دانشگاه‌های مهم ایران هستند که با بحران هویت در کشوری بیگانه دست به گریبان شده‌اند.</strong></p> <p> </p> <p><img hspace="8" height="209" align="left" width="263" vspace="8" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/anjomanbahar02.jpg" alt="" />ترکیب جامعه‌شناسی انجمن ما را اگر بخواهید، بیشتر جوانانی هستند که اولاً از ایران به اینجا آمده‌اند، فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف، دانشگاه فنی و یا دانشگاه‌های مختلف هستند که این‌جا در سطوح عالی علمی مشغول تحصیل هستند. اینها در درجه‌ی اول با یک بحران هویت دست به گریبانند. یعنی ایران را دوست دارند و می‌خواهند به ریشه‌ی خودشان وفادار باشند و می‌خواهند ریشه‌ی خودشان را بهتر بشناسند. این است که من فکر می‌کنم یک انجمن ادبی برون‌مرز در درجه‌ی اول باید پاسخگوی این نیاز اساسی باشد و این که بین فرهنگ جوانان برون‌مرز و درون‌مرز اختلاف و شکاف عظیمی به‌وجود نیاید. ما در تمام کارگاه‌ها و کارهایی که در این انجمن انجام می‌دهیم، سعی می‌کنیم این موضوع را رعایت کنیم. بنابراین گروه سنی ما بیش‌تر گروه سنی‌ای هست که از ردیف تقریباً می‌شود گفت لیسانس به بالاست.</p> <p> </p> <p><strong>تهمینه نصراله.‌نژاد، مهندس شیمی گرایش بیوتکنولوژی‌ است. از او می‌پرسم برداشت شما از مقوله‌ی فرهنگ چیست؟</strong></p> <p><strong><br /> </strong></p> <p><strong>تهمینه نصرالله‌نژاد:</strong> این سئوال، خیلی کلی‌ و با مفهوم باز هست. فرهنگ مجموعه‌ی همه‌ی شناخت‌ها و همه‌ی اطلاعات عمومی و اطلاعات تاریخی‌ـ هنری، مجموعه‌ی همه‌ی عناصری است که سازنده‌ی هویت الان ما است. ازهویت شخصی ما نشئت می‌گیرد از محیطی که در آن بزرگ شده‌ایم؛ این که چه آموزش‌هایی کسب کرده‌ایم و تحت تأثیر چه عواملی هم در خانواده و هم در جامعه بوده‌ایم. همه‌ی این عوامل فرهنگ ما را می‌سازد که الان به عنوان ملت ایران در دنیا شناخته شویم؛ آن‌هم با مشخصه‌های خاص خودش که تاریخی بسیار غنی‌ دارد و به عنوان جمعیتی باهوش شناخته می‌شود. الان با مختصات خاصی در دنیا به‌عنوان ایرانی شناخته می‌شویم. آن چه هست، ناشی از همین فرهنگ و ناشی از عوامل مختلف و مشخصه‌‌های مختلفی است که این فرهنگ را برای ما می‌سازد.</p> <p> </p> <p><strong>تهمینه‌ی نصرالله‌نژاد به پیش‌ زمینه‌های فرهنگی اشاره می‌کند که در خانواده‌، دبیرستان و دانشگاه داشته است.</strong></p> <p> </p> <p>یک‌سری علاقه‌های خاص و علاقه‌های بیشتری به موسیقی ایرانی، داستان و ادبیات ایران داشتم و یک‌سری کارهای تجربی خیلی کوچک از همان دوره‌ی دانشگاه و دبیرستان که یک‌جورایی دوره‌ی شکوفایی این نیازها و جواب دادن به این نیازها هست. از آن موقع مقداری فعالیت خیلی کوچک روزنامه‌نگاری همراه با ادبیات و بیشتر و پررنگ‌تر در زمینه‌ی موسیقی داشتم.</p> <p> </p> <p><strong>رهی رسولی‌فر، مهندس صنایع است. اواز کوشندگان مسائل فرهنگی و زبان و ادبیات فارسی در انجمن فرهنگی بهار است. او شرح می‌دهد که چگونه همراه دوستانش درباره‌ی برنامه‌های فرهنگی تصمیم می‌گیرد.</strong></p> <p> </p> <p>بیشترین چیزی که انجمن بهار دارد و من به آن علاقه‌مندم، این است که آن چندنفری که دورهم جمع شده‌اند، علایق مشترکی دارند. درباره‌ی مسائل باهم صحبت می‌کنند که یک علاقه‌ی مشترک از آن بیرون می‌آید و بعد بر اساس آن برنامه‌ای را ترتیب می‌دهند. مثالی درباره‌ی ادبیات می‌زنم. ادبیات مسئله‌ی انجمن بهار است، به خاطر این که وقتی ما از ایران بیرون می‌آییم، فرصت فارسی حرف‌زدن و فرصت فارسی خواندن را از دست می‌دهیم و این‌ محدود می‌شود به نگاه کردن چیزها از طریق اینترنت. ولی آن عطش فارسی خواندن برای ما هست. به این صورت بود که ما باهم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدم که بد نیست چندنفری که علاقه‌مند هستند دورهم باشند و کتاب فارسی پیدا کنیم و باهم بخوانیم. حالا دلیل این که به این جریان یعنی نویسنده‌های بعد از انقلاب توجه داریم به این خاطر است که به آثار نویسنده‌هایی که از نسل ما هستند، دسترسی نداریم. در حقیقت خارج از دغدغه‌ی‌ درس دانشگاه، به بهانه‌ی این جلسه‌ها ‌می‌نشینیم آثار این نویسندگان را می‌خوانیم، ببینیم چه می‌گویند و وضع ادبیات و وضع بازار نشر چیست.</p> <p> </p> <p><strong>آیا این دغدغه‌های فرهنگی باعث می‌شود که چنین برنامه‌ها و چهره‌های فرهنگی ایران را مورد نظر قرار دهید؟</strong></p> <p> </p> <p>بله، و این هم از همان دغدغه‌های مشترکی است که گفتم. یک نفر می‌آید و می‌گوید شما ملک‌الشعرای بهار را می‌شناسید، می‌دانید هم شاعر بوده و هم روزنامه‌نگار بوده و هم باقی فعالیت‌ها؟ چند نفر می‌گویند نه. آن فرد می‌گوید خیلی خب من برنامه‌ای درست می‌کنم و خیلی کوتاه با مخاطب محدود، یعنی همین آدم‌های دورهم تا برای‌تان توضیح دهم. نفر بعدی که من باشم، در مورد یک شخصیت دیگر این کار را می‌کنم.</p> <p> </p> <p>چیزی که می‌خواهم بگویم این است که هیچ خط از پیش تعیین‌شده‌ای نمی‌توان گذاشت. من فکر می‌کنم برنامه‌ی فرهنگی هیچ‌وقت نمی‌تواند خط‌های شدید دوروبر خودش داشته باشد.</p> <p> </p> <p><strong>آرش فولادوند دکترای موسیقی دارد و در زمینه‌ی موسیقی کلاسیک و فولکلوریک ایران کار می‌کند.</strong></p> <p> </p> <p>ابتدا یک نکته‌ی خیلی مهم را توضیح بدهم. ما همه فارغ‌التحصیلان دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف هستیم، ولی من خودم به‌شخصه وقتی از دانشگاه خارج شدم و برای ادامه‌ی تحصیلم به فرانسه آمدم، به شخصه احساس می‌کنم که به خاطر دسترسی آزاد به اینترنت و اطلاعات، بخش خیلی عظیمی از فرهنگم را نمی‌شناختم و الان با این امکانات گسترده‌ای که در اختیارم هست، بدون فیلتر و بدون هیچ مشکلی، می‌توانم به یک منبع خیلی بزرگ از فرهنگ خودم که از من گرفته شده بود، دسترسی داشته باشم.</p> <p> </p> <p>من در زمینه‌ی موسیقی فعالیت می‌کنم، موسیقی کلاسیک و در موسیقی فولکلور ایرانی هم فعالیت کرده‌ام. سعی من در این انجمن این است که سعی کنیم این موسیقی را به نحو احسن تدوین کنیم و به بچه‌های دیگری که علاقه‌مند هستند آموزش دهیم. خدا را شکر الان چیزی که می‌بینیم این است که ما این انجمن را سال گذشته با نزدیک ۱۵ نفر راه‌اندازی کردیم و الان نزدیک به صد نفر عضو دارد. صد نفر عضوی که واقعاً در برنامه‌ها شرکت می‌کنند و فکر می‌کنم این نشان‌دهنده‌ی پیشرفت است و نشان می‌دهد که چقدر دیگران هم این احساس فقر فرهنگی را می‌کنند و علاقه‌ دارند که این انجمن و این مسیر فرهنگی پیش برود و شکوفا شود.</p> <p> </p> <p><strong>آیا مسائل امروز ایران هم از نظر فرهنگی مورد توجه شما هست؟</strong></p> <p><br /> بله ما نه تنها مسائل امروز ایران را به لحاظ فرهنگی بررسی می‌کنیم و مورد مطالعه قرار می‌دهیم، بلکه همان‌طور که دوست عزیزمان خانم نصرالله‌‌‌نژاد گفتند، ما می‌آییم با توجه به خاستگاه‌های خود بچه‌ها نگاه می‌کنیم که اول بچه‌ها دوست دارند روی چه چیزی بیشتر کار کنیم. مثلاً سال گذشته راجع به تاریخ مشروطه بود. می‌خواستیم بررسی کنیم. عده‌ای از بچه‌ها آمدند و مسئولیت کارگاه ادبیات را برعهده گرفتند و آمدند تمام سیر تحول ادبیات کشورمان را در دوره‌ی مشروطه را بررسی کردند. ما آمدیم در قسمت موسیقی مثلاً بخش تحولات موسیقی را در فرهنگ مشروطه بررسی کردیم که همین درویش‌خان، عارف قزوینی و دیگر عزیزان بودند. امسال به لطف خدا همان‌طور که رهی عزیز گفتند، قسمت موسیقی همین سی سال گذشته‌ی انقلاب و ادبیات داستانی این دوره را قرار است بررسی کنیم. شروع خیلی خوبی هم داشت. با این صحبت‌هایی که آقای آشوری کردند و با این همه استقبالی که از برنامه‌ی امروز شد فکر می‌کنم خوب پیش برویم. من اصلا فکر نمی‌کردم ۶۰، ۷۰ نفر به چنین سالن کوچکی بیایند. من احساس می‌کنم که مسیر رو به رشدی دارم و این خیلی دلگرم‌کننده است.</p> <p> </p> <p><strong>شما چه شناختی از حافظ دارید و چه برداشتی از سخنرانی داریوش آشوری کردید؟</strong></p> <p> </p> <p><strong>تهمینه نصرالله‌نژاد:</strong> من برمی‌گردم دوباره به آن سابقه‌ و پیشینه‌ی علاقه‌ی موسیقی که داشتم. در موسیقی سنتی ایرانی شما پیدا نمی‌کنید خواننده‌ای را که در اجراها و آوازهایش شعری از حافظ نخوانده باشد. به‌هرحال شعری که خوانده می‌شود باید مفهوم آن با موسیقی متناسب باشد و برای این که درست خوانده شود باید فهمیده شود. فهمیدن و درک این مشخصه‌ها بدون داشتن این اطلاعات برای آنالیز کردن آن‌ها ممکن نیست. حتی ممکن است که متناقض باشد. متدولوژی و روش‌شناسی‌ای که آقای آشوری ارائه دادند، خیلی کمک می‌کند به این که بفهمیم این کدها از کجا پیدا شده‌اند.</p> <p> </p> <p><strong>رهی رسولی‌فرد:</strong> آقای آشوری یک محقق بزرگ هستند و چیزی که من از ایشان ‌شنیدم و به همین خاطر آمده بودم، این بود که روش تحقیق‌شان را به روش ساده‌تر و جمع‌وجورتر بیرون از کتاب توضیح دهند که خیلی خوب بود.</p> <p> </p> <p><strong>آرش فولادوند: </strong> برای من هم این که ایشان مراحل تحقیق خودشان را برای ما باز کردند خیلی جالب بود. مثلا وقتی در قضیه‌ی حافظ و در شعرهای حافظ، فرق رندی و زهد را بررسی کردند به نظرم خیلی جالب رسید. باید صادقانه بگویم که هرچه بیشتر می‌گذرد، بیشتر احساس فقر می‌کنم. احساس می‌کنم چقدر این دریا بزرگ است و باید بیشتر توی دل آن رفت و چقدر ما نیازمند چنین بزرگانی هستیم. فقط احساس فقر می‌کنم، هیچ چیز دیگری نمی‌توانم بگویم.</p>
ایرج ادیبزاده - در پاریس انجمنهای فرهنگی- ایرانی پر شماری در زمینهی معرفی فرهنگ، ادبیات و تمدن ایران کوشا هستند. بیشتر این انجمنهای فرهنگی در سالهای پس از انقلاب توسط چهرههای فرهنگی یا علاقهمندان به فرهنگ ایران برپا شدهاند.
از میان ۲۳ انجمن فرهنگی که فقط در پاریس توسط ایرانیها به ثبت رسیده است، حدود ده انجمن فرهنگی همچنان فعالند که در میان آنها نوروز سال گذشته، «انجمن فرهنگ ایران»، بیست و چهارمین سال فعالیت خود را جشن گرفت.
«انجمن نامههای ایرانی»، «انجمن توسعه و تجدد»، «فرهنگ آزاد»، «زرتشتیان»، «انجمن اجتماعی فرهنگی ایرانیان وال دو مارن انجمن رودکی «پویا»، «سینما و تئاتر ایران در تبعید»، «انجمن گفتوگو» و «انجمن پارسیگویان» همچنان فعالند و به کار معرفی و فرهنگ و زبان و ادبیات ایران در پایتخت فرانسه ادامه میدهند.
بهتازگی نسل تازهی جوانهای دانشآموختهی ایرانی که بیشتر آنها در سالهای اخیر از ایران آمدهاند و بیشتر فارغالتحصیلان دانشگاه تهران یا دانشگاه صنعتی شریفاند نیز با برپایی انجمن فرهنگی «بهار» در جستوجوی هویت ملی خود و بازخوانی فرهنگ گذشته و حال ایرانند.
هفتهی پیش در نهمین برنامهی ماهانهی انجمن فرهنگی «بهار»، داریوش آشوری نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی در زمینهی زبان فارسی میهمان این انجمن بود که به بررسی عرفان و رندی در شعر حافظ پرداخت.
پس از این گفتوگو که در «زمانه» هم منتشر شد، با چندتن از جوانان دانشآموخته و نسل تازهی ایرانی در فرانسه که انجمن فرهنگی «بهار» را به پیش میبرند، گفتوگو کردهام. نخست از شهین سراج، مدیر انجمن دربارهی انگیزهی برپایی این انجمن پرسیدهام.
شهین سراج: در درجهی اول به دلیل تجربیاتی که در این چندسال که در فرانسه بودم و با انجمنها کار کردهام داشتم، متوجه شدم که متأسفانه جوانان ایرانی در این انجمنها راه ندارند. البته میآیند، مینشینند و گاهی وقتها برنامهها را گوش میکنند، ولی این که واقعاً کسی بیاید و بپرسد که معضلهای فرهنگیای که جوانها با آنها دست به گریبان هستند چیست و یا این که اصلا برداشت جوانان از مسئلهی خود فرهنگ چیست و چه خواستهایی از فرهنگ دارند، در این انجمنها و اداره و مرامنامهی آنها بههیچوجه وجود نداشت.
میدیدم که همیشه در انجمنها دوستانی با سنین بالا حضور دارند و اغلب جمع میشوند و سوژهای را هم انتخاب میکنند و حول آن صحبت میکنند. بعد هم هرکس میرود پی زندگی خودش. من آمدم و اول از طریق مصاحبه با جوانان ایرانیای که در فرانسه بودند از آنها پرسیدم که درخواستشان از فرهنگ چیست. بعد با توجه به این اطلاعاتی که جمع کردم، بازهم با کمک جوانان مرامنامهای نوشتیم و این انجمن را بهوجود آوردیم برای این که پاسخگوی درخواستهای جوانان از فرهنگ باشد.
ترکیب جامعهشناسی جوانهایی که انجمن «بهار» را تشکیل میدهند، به گفتهی شهین سراج بیشتر کسانی هستند که فارغالتحصیلان سالهای اخیر دانشگاههای مهم ایران هستند که با بحران هویت در کشوری بیگانه دست به گریبان شدهاند.
ترکیب جامعهشناسی انجمن ما را اگر بخواهید، بیشتر جوانانی هستند که اولاً از ایران به اینجا آمدهاند، فارغالتحصیلان دانشگاه شریف، دانشگاه فنی و یا دانشگاههای مختلف هستند که اینجا در سطوح عالی علمی مشغول تحصیل هستند. اینها در درجهی اول با یک بحران هویت دست به گریبانند. یعنی ایران را دوست دارند و میخواهند به ریشهی خودشان وفادار باشند و میخواهند ریشهی خودشان را بهتر بشناسند. این است که من فکر میکنم یک انجمن ادبی برونمرز در درجهی اول باید پاسخگوی این نیاز اساسی باشد و این که بین فرهنگ جوانان برونمرز و درونمرز اختلاف و شکاف عظیمی بهوجود نیاید. ما در تمام کارگاهها و کارهایی که در این انجمن انجام میدهیم، سعی میکنیم این موضوع را رعایت کنیم. بنابراین گروه سنی ما بیشتر گروه سنیای هست که از ردیف تقریباً میشود گفت لیسانس به بالاست.
تهمینه نصراله.نژاد، مهندس شیمی گرایش بیوتکنولوژی است. از او میپرسم برداشت شما از مقولهی فرهنگ چیست؟
تهمینه نصراللهنژاد: این سئوال، خیلی کلی و با مفهوم باز هست. فرهنگ مجموعهی همهی شناختها و همهی اطلاعات عمومی و اطلاعات تاریخیـ هنری، مجموعهی همهی عناصری است که سازندهی هویت الان ما است. ازهویت شخصی ما نشئت میگیرد از محیطی که در آن بزرگ شدهایم؛ این که چه آموزشهایی کسب کردهایم و تحت تأثیر چه عواملی هم در خانواده و هم در جامعه بودهایم. همهی این عوامل فرهنگ ما را میسازد که الان به عنوان ملت ایران در دنیا شناخته شویم؛ آنهم با مشخصههای خاص خودش که تاریخی بسیار غنی دارد و به عنوان جمعیتی باهوش شناخته میشود. الان با مختصات خاصی در دنیا بهعنوان ایرانی شناخته میشویم. آن چه هست، ناشی از همین فرهنگ و ناشی از عوامل مختلف و مشخصههای مختلفی است که این فرهنگ را برای ما میسازد.
تهمینهی نصراللهنژاد به پیش زمینههای فرهنگی اشاره میکند که در خانواده، دبیرستان و دانشگاه داشته است.
یکسری علاقههای خاص و علاقههای بیشتری به موسیقی ایرانی، داستان و ادبیات ایران داشتم و یکسری کارهای تجربی خیلی کوچک از همان دورهی دانشگاه و دبیرستان که یکجورایی دورهی شکوفایی این نیازها و جواب دادن به این نیازها هست. از آن موقع مقداری فعالیت خیلی کوچک روزنامهنگاری همراه با ادبیات و بیشتر و پررنگتر در زمینهی موسیقی داشتم.
رهی رسولیفر، مهندس صنایع است. اواز کوشندگان مسائل فرهنگی و زبان و ادبیات فارسی در انجمن فرهنگی بهار است. او شرح میدهد که چگونه همراه دوستانش دربارهی برنامههای فرهنگی تصمیم میگیرد.
بیشترین چیزی که انجمن بهار دارد و من به آن علاقهمندم، این است که آن چندنفری که دورهم جمع شدهاند، علایق مشترکی دارند. دربارهی مسائل باهم صحبت میکنند که یک علاقهی مشترک از آن بیرون میآید و بعد بر اساس آن برنامهای را ترتیب میدهند. مثالی دربارهی ادبیات میزنم. ادبیات مسئلهی انجمن بهار است، به خاطر این که وقتی ما از ایران بیرون میآییم، فرصت فارسی حرفزدن و فرصت فارسی خواندن را از دست میدهیم و این محدود میشود به نگاه کردن چیزها از طریق اینترنت. ولی آن عطش فارسی خواندن برای ما هست. به این صورت بود که ما باهم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدم که بد نیست چندنفری که علاقهمند هستند دورهم باشند و کتاب فارسی پیدا کنیم و باهم بخوانیم. حالا دلیل این که به این جریان یعنی نویسندههای بعد از انقلاب توجه داریم به این خاطر است که به آثار نویسندههایی که از نسل ما هستند، دسترسی نداریم. در حقیقت خارج از دغدغهی درس دانشگاه، به بهانهی این جلسهها مینشینیم آثار این نویسندگان را میخوانیم، ببینیم چه میگویند و وضع ادبیات و وضع بازار نشر چیست.
آیا این دغدغههای فرهنگی باعث میشود که چنین برنامهها و چهرههای فرهنگی ایران را مورد نظر قرار دهید؟
بله، و این هم از همان دغدغههای مشترکی است که گفتم. یک نفر میآید و میگوید شما ملکالشعرای بهار را میشناسید، میدانید هم شاعر بوده و هم روزنامهنگار بوده و هم باقی فعالیتها؟ چند نفر میگویند نه. آن فرد میگوید خیلی خب من برنامهای درست میکنم و خیلی کوتاه با مخاطب محدود، یعنی همین آدمهای دورهم تا برایتان توضیح دهم. نفر بعدی که من باشم، در مورد یک شخصیت دیگر این کار را میکنم.
چیزی که میخواهم بگویم این است که هیچ خط از پیش تعیینشدهای نمیتوان گذاشت. من فکر میکنم برنامهی فرهنگی هیچوقت نمیتواند خطهای شدید دوروبر خودش داشته باشد.
آرش فولادوند دکترای موسیقی دارد و در زمینهی موسیقی کلاسیک و فولکلوریک ایران کار میکند.
ابتدا یک نکتهی خیلی مهم را توضیح بدهم. ما همه فارغالتحصیلان دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف هستیم، ولی من خودم بهشخصه وقتی از دانشگاه خارج شدم و برای ادامهی تحصیلم به فرانسه آمدم، به شخصه احساس میکنم که به خاطر دسترسی آزاد به اینترنت و اطلاعات، بخش خیلی عظیمی از فرهنگم را نمیشناختم و الان با این امکانات گستردهای که در اختیارم هست، بدون فیلتر و بدون هیچ مشکلی، میتوانم به یک منبع خیلی بزرگ از فرهنگ خودم که از من گرفته شده بود، دسترسی داشته باشم.
من در زمینهی موسیقی فعالیت میکنم، موسیقی کلاسیک و در موسیقی فولکلور ایرانی هم فعالیت کردهام. سعی من در این انجمن این است که سعی کنیم این موسیقی را به نحو احسن تدوین کنیم و به بچههای دیگری که علاقهمند هستند آموزش دهیم. خدا را شکر الان چیزی که میبینیم این است که ما این انجمن را سال گذشته با نزدیک ۱۵ نفر راهاندازی کردیم و الان نزدیک به صد نفر عضو دارد. صد نفر عضوی که واقعاً در برنامهها شرکت میکنند و فکر میکنم این نشاندهندهی پیشرفت است و نشان میدهد که چقدر دیگران هم این احساس فقر فرهنگی را میکنند و علاقه دارند که این انجمن و این مسیر فرهنگی پیش برود و شکوفا شود.
آیا مسائل امروز ایران هم از نظر فرهنگی مورد توجه شما هست؟
بله ما نه تنها مسائل امروز ایران را به لحاظ فرهنگی بررسی میکنیم و مورد مطالعه قرار میدهیم، بلکه همانطور که دوست عزیزمان خانم نصراللهنژاد گفتند، ما میآییم با توجه به خاستگاههای خود بچهها نگاه میکنیم که اول بچهها دوست دارند روی چه چیزی بیشتر کار کنیم. مثلاً سال گذشته راجع به تاریخ مشروطه بود. میخواستیم بررسی کنیم. عدهای از بچهها آمدند و مسئولیت کارگاه ادبیات را برعهده گرفتند و آمدند تمام سیر تحول ادبیات کشورمان را در دورهی مشروطه را بررسی کردند. ما آمدیم در قسمت موسیقی مثلاً بخش تحولات موسیقی را در فرهنگ مشروطه بررسی کردیم که همین درویشخان، عارف قزوینی و دیگر عزیزان بودند. امسال به لطف خدا همانطور که رهی عزیز گفتند، قسمت موسیقی همین سی سال گذشتهی انقلاب و ادبیات داستانی این دوره را قرار است بررسی کنیم. شروع خیلی خوبی هم داشت. با این صحبتهایی که آقای آشوری کردند و با این همه استقبالی که از برنامهی امروز شد فکر میکنم خوب پیش برویم. من اصلا فکر نمیکردم ۶۰، ۷۰ نفر به چنین سالن کوچکی بیایند. من احساس میکنم که مسیر رو به رشدی دارم و این خیلی دلگرمکننده است.
شما چه شناختی از حافظ دارید و چه برداشتی از سخنرانی داریوش آشوری کردید؟
تهمینه نصراللهنژاد: من برمیگردم دوباره به آن سابقه و پیشینهی علاقهی موسیقی که داشتم. در موسیقی سنتی ایرانی شما پیدا نمیکنید خوانندهای را که در اجراها و آوازهایش شعری از حافظ نخوانده باشد. بههرحال شعری که خوانده میشود باید مفهوم آن با موسیقی متناسب باشد و برای این که درست خوانده شود باید فهمیده شود. فهمیدن و درک این مشخصهها بدون داشتن این اطلاعات برای آنالیز کردن آنها ممکن نیست. حتی ممکن است که متناقض باشد. متدولوژی و روششناسیای که آقای آشوری ارائه دادند، خیلی کمک میکند به این که بفهمیم این کدها از کجا پیدا شدهاند.
رهی رسولیفرد: آقای آشوری یک محقق بزرگ هستند و چیزی که من از ایشان شنیدم و به همین خاطر آمده بودم، این بود که روش تحقیقشان را به روش سادهتر و جمعوجورتر بیرون از کتاب توضیح دهند که خیلی خوب بود.
آرش فولادوند: برای من هم این که ایشان مراحل تحقیق خودشان را برای ما باز کردند خیلی جالب بود. مثلا وقتی در قضیهی حافظ و در شعرهای حافظ، فرق رندی و زهد را بررسی کردند به نظرم خیلی جالب رسید. باید صادقانه بگویم که هرچه بیشتر میگذرد، بیشتر احساس فقر میکنم. احساس میکنم چقدر این دریا بزرگ است و باید بیشتر توی دل آن رفت و چقدر ما نیازمند چنین بزرگانی هستیم. فقط احساس فقر میکنم، هیچ چیز دیگری نمیتوانم بگویم.
نظرها
نظری وجود ندارد.