نقش خبرچینهای بومی در درگیریهای کردستان
غافلگیری و در دام افتادن نیروهای پیشمرگ و گریلا، و تلفات غیرمتعارف آنها در چند سال اخیر در مناطق کردنشین ایران، گواه این نکته است که شیوه قدیمی جنگ، در زمانهای که مخبرین محلی تکنولوژی ارتباطات را در اختیار میگیرند، جوابگو نیست.
در شبکههای اجتماعی ویدئویی کوتاه دیده میشود که دو هلیکوپتر بر فراز منطقهای در پرواز هستند و اهدافی را روی زمین به گلوله میبندند، در ویدئویی دیگر، یک ماشین نظامی که سلاحی نیمهسنگین بر روی آن مستقر شده، چند جنازه را حمل میکند که لباسهایشان شبیه گریلاهای حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) است.
همزمان با انتشار این ویدئوهای آماتوری، رسانههای ایران به نقل از محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران، از کشته شدن ١٢ نفر از افراد "یک تیم وابسته به ضد انقلاب" در استان کرمانشاه خبر دادند.
محمد پاکپور گفته است که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قرارگاه نجف، با همکاری نیروهای بومی، این گروه را شناسایی کرده بودند. در این درگیری که ۴ساعت به طول انجامیده، علاوه بر نفرات سپاه، هلیکوپترهای هوانیروز ارتش نیز شرکت کرده بودند.
اگر فرمانده سپاه پاسداران به نقش نیروهای بومی در شناسایی این تیم از نیروهای کرد مخالف جمهوری اسلامی هم اشاره نمیکرد، بازهم شکی نبود که نقش اصلی و اساسی را که خبرچینی بوده، نیروهای بومی بر عهده داشتهاند.
پیش از این نیز در چهاردهم اردیبهشت سال ١٣٨٩، در منطقه دالاهو در استان کرمانشاه، خبرچینهای محلی، توانسته بودند پنج گریلای حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) را مسموم کنند.
چگونگی تعامل حکومت با جاشها
پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران و شروع مجدد فعالیت احزاب کرد و مخالفت کردها با حکومت مرکزی، نظام برخی از شهروندان کرد را، برای اولین بار در سال ١٣٥٨ توسط سپاه پاسداران در کرمانشاه و بە سرپرستی پاسدار محمد بروجردی، برای مقابله به جنبشهای مناطق کردنشین به خدمت گرفت.
این نیروهای محلی از لحاظ کاری به دو دسته تقسیم میشدند، عده زیادی از آنها که بیشتر در شهرها زندگی میکردند و جامعه کردستان آنها را جاش مینامید، مسلحانه و آشکارا به نام پیشمرگان مسلمان، پیشاپیش نیروهای غیربومی سپاه پاسداران، به جنگ احزاب کرد رفتند.
شمار دیگری نیز که تعداد آنها به نسبت گروه دوم بسیار کم است و غالبا در روستاها ساکن بودند، به صورت مخفیانه و ضمن زندگی روزمره خود، به خبرچینی و جاسوسی و شناسایی محل تجمع و تردد نیروهای احزاب کرد برای سپاه پاسداران و اداره اطلاعات میپرداختند.
اگر حکومت ایران نیروهای بومی را به خدمت نمیگرفت، شناسایی مناطق کوهستانی و گاه صعبالعبور کردستان، برای نیروهای غیربومی، بینهایت سخت و پرهزینه بود.
با وجود این که در رویارویی جمهوری اسلامی و احزاب مسلح کرد، بسیاری از نیروهای بومی کشته شدند، و شمار زیادی از جاسوسان محلی نیز توسط احزاب کرد اعدام شدند، با این حال آنها برای حکومت، همچنان غیرخودی و غیرقابل اعتماد بودند.
بیاعتمادی حکومت ایران، به نیروهای بومی سپاه پاسداران در کردستان، تا اندازهای است که در طول این سالها، هیچ مقام و مسئولیت حساسی به هیچکدام از آنها واگذار نکرده است. به گزارش احزاب اپوزیسیون کرد، هنگام سفر آیتالله خامنهای به کردستان در سال ١٣٨٨ تمامی آنها خلع سلاح شده بودند.
پس از اینکه احزاب کرد مجبور به ترک منطقه و عقبنشینی به داخل خاک اقلیم کردستان شدند، جمهوری اسلامی بسیاری از نیروهای بومی را بازخرید و یا بازنشسته کرد و عدهای را نیز با درجه افسری جزء و تعداد معدودی را نیز با درجه افسری ارشد در سپاه پاسداران به کار گمارد.
پس از تشکیل حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) در سال ١٣٨٣ و اعزام نیروهای این حزب به منطقه، جمهوری اسلامی بار دیگر دست به دامان نیروهای بومی شده و علاوه بر برگرداندن آنهایی که قبلا بازخرید و یا اخراج کرده بود، به عضوگیری نیروهای تازه پرداخت.
اگر اول انقلاب ٥٧ در ایران، نزدیکی به ایدئولوژی جمهوری اسلامی موجب عضویت کسانی در سپاه پاسداران کردستان بود، دلیل اصلی پیوستن کسانی که در سری دوم و پس از سال ١٣٨٣ به عضویت سپاه در آمدند، تامین معیشت بوده است. حتی شماری از این افراد را جوانان معتاد تشکیل میدادند.
نیروهای بومی سپاه در کردستان، همیشه از اختیاراتی که حکومت در اختیار آنها گذاشته بود برای ایجاد رعب استفاده کردهاند اما پس از تاسیس پژاک، این روند شتاب بیشتری گرفت.
اختیاراتی که جمهوری اسلامی در سالهای اخیر به برخی از این نیروها داده بود، به بروز پدیدههایی چون باند هیوا تاب انجامید؛ فردی که حتی به نوشته نیوزویک در ربودن سه آمریکایی زندانی در ایران دست داشت و جنایاتی انجام داد که حکومت به اعدام و حذف فیزیکی آنها مبادرت کرد.
تکنولوژی در خدمت مخبرین محلی
در گذشته احزاب کرد به مراتب قویتر از حال بودند و افزون بر ضربات فراوان به سپاه پاسداران و نیروهای محلی، در موارد زیادی نیز موفق میشدند خبرچینها را شناسایی کنند. در حال حاضر احزاب کرد، از لحاظ نظامی بسیار ضعیفتر از سابق هستند. در عین حال سپاه پاسداران و دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی نیز، همانند سابق نیروی کارآمد بومی را در اختیار ندارد و حتی اخیرا برخی از آنها را به دلیل سرپیچی و عدم شرکت در جنگ علیه احزاب کرد، مورد بازخواست قرار داده است.
در حالی که هم احزاب کرد از لحاظ نظامی تضعیف شدهاند و هم نیروهای بومی سپاه پادسداران نیز همانند گذشته کارآمد نیستند، پیشرفتهای دنیای ارتباطات به کمک سپاه پاسداران آمده و جاسوسان محلی بدون اینکه به آسانی شناسایی شوند، میتوانند محل پیشمرگه و گریلاها را به دستگاههای امنیتی اطلاع بدهند.
جمهوری اسلامی نیز پس از شناسایی محل نیروهای احزاب کرد، با کمک نیروی هوایی، همانند آنچه که اخیرا در منطقه ثلاث و باباجانی جوانرود در استان کرمانشاه روی داد، بدون درگیری زمینی، به بمباران آنها میپردازد تا جبران ناکارآمدی جاشها و نیروهای پیادهاش را بکند.
غافلگیری و در دام افتادن نیروهای پیشمرگ و گریلا، و تلفات غیرمتعارف آنها در چند سال اخیر در مناطق کردنشین ایران، گواه این نکته است که شیوه قدیمی جنگ، در زمانهای که مخبرین محلی تکنولوژی ارتباطات را در اختیار میگیرند، جوابگو نیست.
نظرها
ایرانی
مرحبا به دلاور مردان سپاه و کرد که امنیت و استقلال کشورو تامین میکنند
پارسا
جاش !!!چون به وطنشون خدمت میکنن !واقعا مسخره اس..پیشمرگان کرد مسلمان ستاره ای هستن بر پیشانی غرب کشور که خونشون رو واسه وطنشون ایران نثار کردن نه خائنها و مزدوران غربی پژاک