ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

«ما ایرانی هستیم»: بازکشف تاریخ بردگان آفریقایی در ایران

جیلیان دمور - بردگی در ایران، مبتنی بر نژاد نبود و تنها به آفریقایی‌ها محدود نمی‌شد؛ نه تنها چرکس‌ها و گرجی‌ها، بلکه بسیاری از ایرانی‌ها هم به بردگی کشیده شده بودند.

«نمی‌خواستم به آنها بگویم که ایرانی نیستند یا بیگانه‌اند. اکثر آنها جذب جامعه شده‌اند؛ آنها ایرانی‌اند». «مهم این بود که نشان دهم آنها چه نوع ایرانی‌ای اند، می‌خواستم جنبه‌ی دیگر ایران را نشان دهم، و بگویم که ایران خیلی متنوع است و اقوام بسیار زیادی در آن ساکن‌اند. اقوامی که فرهنگ و هویت خاص خود را دارند.»

درآمد: بهناز میرزایی، پژوهشگر ایرانی-کانادایی، در بیست سال گذشته به تحقیق درباره‌ی ایرانیان آفریقایی‌تبار پرداخته و تاریخ نسبتاً ناشناخته‌ی برده‌داری در ایران را مطالعه کرده است.[1]

دانشجویان بهناز میرزایی اغلب می‌گویند که دفتر او مانند یک موزه است. وجود پاره‌سفال‌های باستانی کشف‌شده در کوه‌های سیستان و بلوچستان، گلدان‌های رنگارنگ اصفهان، و نقاب‌های قبایل زنگبار که زینت‌بخش قفسه‌های اتاق است، این حرف دانشجویان را تأیید می‌کند.

میرزایی نزدیک به بیست سال به مطالعه‌ی منشاء دیاسپورای آفریقایی در ایران، تاریخ برده‌داری و الغای آن پرداخته است. در اواخر دهه‌ی ۱۹۹۰، زمانی که او کار پژوهشی خود را آغاز کرد، افراد اندکی از این موضوع آگاهی داشتند و هنوز هم بسیاری از آن بی‌خبرند. میرزایی، که اکنون دانشیار تاریخ خاورمیانه در دانشگاه بروک است، می‌گوید خود او که همه‌‌ی عمر را در ایران گذرانده بود، پیشتر هرگز از برده‌داری در ایران چیزی نشنیده بود.

 کشف برده‌داری در ایران

میرزایی در سال ۱۹۹۷، و با مدرک کارشناسی ارشد تاریخ و اسلام از دانشگاه آزاد تهران، به کانادا آمد. یک سال بعد تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه یورک در تورنتو آغاز کرد و در پی آشنایی با استاد تاریخ، پل لاوجوی، در مسیر کشف بخشی تقریباً ناشناخته از تاریخ ایران قرار گرفت.

میرزایی می‌‌گوید «من از وجود برده‌داری بی‌خبر بودم، چون این موضوع چیزی نیست که مردم درباره‌اش چیزی بدانند یا از آن صحبت کنند». میرزایی پس از تماس با اساتید پیشین خود در ایران دریافت که تاریخ برده‌داری در ایران واقعی است و اسناد و مدارک موجود در بایگانی‌های ایران این واقعیت را تأیید می‌کند.

«برده‌داری را در مطالعه‌ی تاریخ ایران نگنجانیده بودند … شناخت مردم عادی یا حتی دانشگاهیان از آن خیلی محدود بود یا اصلاً اطلاع نداشتند». «هیچ کتاب یا مقاله‌ای در این باره وجود نداشت؛ موضوعی کاملاً جدید بود».

سابقه‌ی تجارت میان ایران مدرن و کشورهای آفریقایی به صدها سال پیش بازمی‌گردد. اما میرزایی دریافته که برده‌داری در ایران عمدتاً در دو بازه‌ رایج بوده: در دوران سلسله‌ی قاجار (۱۹۲۵-۱۷۹۵) و اوایل دوران پهلوی‌ (۱۹۷۹-۱۹۲۵).

بردگی در ایران، مبتنی بر نژاد نبود و تنها به آفریقایی‌ها محدود نمی‌شد؛ نه تنها چرکس‌ها و گرجی‌ها، بلکه بسیاری از ایرانی‌ها هم به بردگی کشیده شده بودند.

میرزایی که پژوهش او بر برده‌داری در ایران مدرن متمرکز است، توضیح می‌دهد که سوداگران عربِ حاشیه‌ی خلیج فارس – سلطان‌نشین عمان، که مناطق وسیع هم‌جوار با اقیانوس هند را تحت کنترل داشت، بر این تجارت مسلط بود – بردگان را از شمال و شمال‌شرقی قاره‌ی آفریقا، از جمله تانزانیا، کنیا، اتیوپی و سومالی به ایران می‌آوردند.

میرزایی می‌گوید از آنجا که در ادبیات اسلامی قدیمی، به اتیوپی حبشه می‌گویند، بسیاری از بردگان پس از ورود به ایران نام‌خانوادگی حبشی را برای خود برگزیدند تا منشاء اتیوپیایی خود را نشان دهند. بردگانی هم که از زنگبار آمده بودند، نام‌خانوادگی زنگباری را انتخاب کردند.

بردگان، که بخش عمده‌ی آنها در ساحل جنوبی ایران ساکن بودند، عمدتاً به ماهیگیری و کشاورزی اشتغال داشتند، یا خدمتکار، دایه، یا حتی سرباز ارتش بودند.

افزون بر این، تنها آفریقایی‌ها نبودند که در ایران به بردگی درآمدند. به گفته‌ی میرزایی، «بردگی در ایران، مبتنی بر نژاد نبود و تنها به آفریقایی‌ها محدود نمی‌شد؛ نه تنها چرکس‌ها و گرجی‌ها، بلکه بسیاری از ایرانی‌ها هم به بردگی کشیده شده بودند». همچنین، بسیاری از بردگان دوشادوش کشاورزان ایرانی، که در فقر شدید به سر می‌بردند، مشغول به کار بودند.

بنا به یافته‌های میرزایی، الغای برده‌داری در سال ۱۸۲۸ با پایان یافتن خرید و فروش چرکس‌ها و گرجی‌ها آغاز شد، و درست یک قرن بعد، برده‌داری غیرقانونی شد.

رویارویی با  تابو

بررسی تجارت بردگان آفریقایی در ایران و خاورمیانه با پروژه‌ی پس‌کرانه‌ی نیجریه (پپن) آغاز شد. لاوجوی توضیح می‌دهد که این پروژه‌ی تحقیقاتی، که از کمک مالی دولت کانادا بهره‌ می‌برد، بر جابه‌جایی مردم نیجریه و کشورهای همسایه تمرکز دارد.

مبنای کار پپن، طرح ابتکاری یونسکو با عنوان جاده‌ی بردگان بود، که در سال ۱۹۹۴ برای فهم بهتر علل و پیامدهای برده‌داری در سطح جهان شروع شد.

به گفته‌ی لاوجوی – که استاد راهنمای پایان‌نامه‌ی دکترای میرزایی بوده و اکنون صاحب کرسی پژوهش در تاریخ دیاسپورای آفریقایی است- «میرزایی کاری را شروع کرد که خیلی غیرعادی بود».

به گفته‌ی او هنگامی که میرزایی پژوهش خود را آغاز کرد، شناخت جهان اسلام و عرب از برده‌داری  بسیار ناچیز بود. “بسیاری از مردم یا نمی‌دانند که در جهان اسلام  برده‌داری وجود داشته، یا تصور می‌کنند وضعیت آن‌ قدر با قاره‌ی آمریکا تفاوت داشته که می‌توان آن را نادیده گرفت. در اکثر موارد، این مسئله به قدری با تابوهای مختلف درهم‌تنیده که کسی نمی‌خواهد درباره‌‌ی آن صحبت کند”.

به باور لاوجوی، بررسی تاریخ برده‌داری در سراسر جهان بسیار مهم است زیرا می‌تواند درک متقابل در دنیای معاصر را افزایش دهد.

سوداگران عربِ حاشیه‌ی خلیج فارس بردگان را از شمال و شمال‌شرقی قاره‌ی آفریقا، از جمله تانزانیا، کنیا، اتیوپی و سومالی به ایران می‌آوردند.

«مردم دوست ندارند چیزهای بد گذشته را به یاد بیاورند، که از جهاتی می‌توان آن را درک کرد. اما از طرف دیگر، وقتی نژادپرستی همچنان ادامه دارد، باید این واقعیت را پذیرفت و آن را متوقف کرد. راه متوقف کردن نژادپرستی، نه نادیده‌گرفتن گذشته، بلکه فهم علت وقوع رویدادها در گذشته و درک این امر است که دلیلی برای حفظ تصورات قالبی و موهوم وجود ندارد». «باید بر بیان حقیقت پافشاری کنیم، حتی وقتی حقیقت خوشایند نیست، و این همان کاری است که بهناز انجام می‌دهد. او شجاع است».

تاریخی ناشناخته

بنا بر تخمین میرزایی، حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از جمعیت جنوب ایران را می‌توان آفریقایی‌تبار دانست. هر چه بیشتر به سمت شمال می‌رویم، از تعداد این جمعیت کاسته می‌شود.

بسیاری از اعضای جامعه‌ی ایرانیان آفریقایی‌تبار، حتی تاریخچه یا خاستگاه خانواده‌ی خود را نمی‌دانند. به گفته‌ی میرزایی «آنها گذشته‌ی خود را نمی‌شناسند و با تاریخ خود بیگانه اند».

ایرانیان آفریقایی‌تبار را اغلب «سیاهان جنوب» می‌خوانند و بسیاری از ایرانیان تصور می‌کنند که تیرگی پوست آنها به علت گرمای بسیار شدید ساحل جنوبی است. میرزایی می‌گوید «مردم آن را به آب و هوا ربط می‌دهند و فکر می‌کنند که رنگ پوست تیره‌ی آنها ناشی از گرمای شدید جنوب ایران است».

به گفته‌ی جان ثابتی ویلیس، استاد تاریخ آفریقا در کارلتُن کالج آمریکا، تاریخ جوامع آفریقایی در سایر کشورهای خلیج فارس هنوز تا حد زیادی ناشناخته است. ویلیس مشارکت آفریقایی‌ها در صید مروارید در امارات متحده عربی را مطالعه کرده است.

صیادان سیاه مروارید

ویلیس زمانی به این موضوع علاقه‌مند شد که در عکسی در موزه‌ی دبی، صیاد مروارید سیاه‌پوستی را دید. «خیلی تعجب کردم، در سراسر موزه تقریباً هیچ چیزی درباره‌ی سیاهپوستان وجود نداشت».

او پس از بررسی موضوع دریافت که کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس برای پاسخ‌گویی به تقاضای جهانی مروارید، به کارگران آفریقایی متکی بودند- بسیاری از آنها را به عنوان برده از آفریقای شرقی به آنجا آورده بودند.

«اسناد گوناگون کارگزاران بریتانیایی در مسقط، شارجه، و بحرین نشان می‌دهد که بسیاری از کسانی که در اوایل قرن بیستم به این کار اشتغال داشتند، به بردگی گرفته شده بودند».

«در تعدادی از کشورهای خاورمیانه و حاشیه‌ی خلیج فارس، مردم بیشتر تلاش می‌کنند که به جای پذیرش تبار بردگی خود، این داغ ننگ را پنهان کنند».

ویلیس می‌گوید به عنوان یک خارجی نمی‌تواند جوامع حاشیه‌ی خلیج فارس را مجبور کند تا با تاریخ برده‌داری در کشورهای خود روبه‌رو شوند. اما او امیدوار است که مردم در باب گذشته‌ی خود و عوامل شکل‌دهنده‌ی آن، از جمله تفاسیر دینی، تأمل و بازبینی کنند.

«فکر می‌کنم که روز به روز ضرورت مواجهه با این مسئله بیشتر می‌شود. به نظرم، سفر به اعماق گذشته و دست‌وپنجه نرم کردن با شیوه‌های تسلط گذشته بر اکنونِ ما، یا نحوه‌ی اسارت ما در زندان گذشته بسیار اهمیت دارد».

ایرانیان آفریقایی‌تبار کنونی

میرزایی می‌گوید ایرانیان آفریقایی‌تبار خود را ایرانی می‌دانند و گاهی پرسش از تبار آفریقایی‌شان، آنها را می‌رنجاند.

«قبلاً از آنها پرسیده بودم که خودشان را کجایی می‌دانند؟ و جواب آنها این بود که “ما ایرانی هستیم”. پرسش از  رابطه‌ی خود با آفریقایی‌ها را نوعی اهانت می‌دانند … انگار شما با این پرسش می‌خواهید بگویید که آنها ایرانی نیستند».

در فیلمی که میرزایی با عنوان زندگی ایرانیان آفریقایی‌تبار تهیه کرده، مردی آفریقایی‌تبار به نام محمود دورزاده می‌گوید که خانواده‌ی او از زمان پدربزرگش در این سرزمین ساکن بوده‌اند. وقتی از او می‌پرسند که نیاکانش از کجا آمده‌اند، جواب می‌دهد «آنها همین‌جا بودند»، و این نشان می‌دهد که او چیزی از خاستگاه خود نمی‌داند.

مردی دیگر، که نام خود را نمی‌گوید، توضیح می‌دهد که بین خانواده‌های ایرانیان آفریقایی‌تبار تمایزهایی وجود دارد. «دورزاده‌ها خود را برتر از خاندان‌های غلام و نوکر می‌دانند. آنها فکر می‌کنند که خاندان غلام برده بوده، ولی دورزاده‌ها برده نبودند».

ناآشنایی با ایرانیان آفریقایی‌تبار می‌تواند سبب شود که برای ایرانیان ساکن سایر نقاط کشور، اصل و نسب این جوامع مبهم باشد، یا آنها را بیگانه شمارند. اما میرزایی می‌گوید مواردی از ازدواج میان ایرانیان آفریقایی‌تبار و سایر ایرانیان را ثبت کرده، هرچند این امر خیلی رایج نیست.

بیتا بقولی‌زاده، دانشجوی دوره‌ی دکترا در دانشگاه پنسیلوانیا، می‌نویسد که ایرانیان آفریقایی‌تبار به درجات مختلف، و بسته به این که ساکن کجا باشند، جذب جامعه شده‌اند. «برای مثال، ایرانیان آفریقایی‌تبار در استان سیستان و بلوچستان، از سایر بخش‌های جامعه متمایزند و نوعی نظام کاستی را در درون خود حفظ کرده‌اند که تقریباً به آنها اجازه‌ی تحرک اجتماعی نمی‌‌دهد».

در عین حال، به گفته‌ی میرزایی، ایرانیان آفریقایی‌تبار اکثراً جذب نواحی‌ای شده‌اند که در آن زندگی می‌کنند. برای نمونه، ایرانیان آفریقایی‌تبارِ ساکن سیستان و بلوچستان به زبان بلوچی و جمعیت ساکن هرمزگان به زبان بندری صحبت می‌کنند.

امروزه جامعه‌ی ایرانیان آفریقایی‌تبار سنت‌های آفریقایی را با فرهنگ ایرانی درآمیخته‌اند، مانند مراسم جن‌گیری زار، که هنوز در تانزانیا و اتیوپیا هم رواج دارد.

میرزایی می‌گوید «نمی‌خواستم به آنها بگویم که ایرانی نیستند یا بیگانه‌اند. اکثر آنها جذب جامعه شده‌اند؛ آنها ایرانی‌اند». «مهم این بود که نشان دهم آنها چه نوع ایرانی‌ای اند، می‌خواستم جنبه‌ی دیگر ایران را نشان دهم، و بگویم که ایران خیلی متنوع است و اقوام بسیار زیادی در آن ساکن‌اند. اقوامی که فرهنگ و هویت خاص خود را دارند».

[1]  این مقاله برگردان اثر زیر است:

Jillian D’Amours, ‘We are Iranians’: Rediscovering the history of African slavery in Iran, Middle East Eye, 9 May 2016.

جیلیان دمور روزنامه‌نگار مستقل ساکن تورنتو است. او به حقوق بشر، سیاست خارجی کانادا و امور خاورمیانه می‌پردازد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • Ali

    دقیقا 10 در از جنوب شرقی ایران آفریقائی هستند،فامیل هائی مثل،سیاه زاده،علی آفریقا،زنگوئی،دریائی،نشان از نژاد آفریقائی آنهاست.هر چی به بندر لنگه و بندر دیلم نزدیک تر می شویم سنت ها و آئین های آفریقائی را بیشتر می بینیم.رقص ها،لباس های محلی ،ادویه های غذائی،حتی در نقاطی ختنه کردن دختر ها همه نشان در ریشه آفریقائی مردم این منطقه است.مردم این منطقه هیچ نشانی و رفتار ایرانی را در خود ندارند و به ایرانی ها به شکل غریبه نگاه می کنند،این را به خوبی در نگاه .و احساسشان می نوان دید،دقیقا مثل سیاهان آمریکا که بعد از قرن ها هنوز به جامعه آمریکا به عنوان یک سرزمین بیگانه نگاه می کنند

  • سام

    با تشکر فراوان از تحقیق بسیار جالب شما. وجود برده داری در تاریخ نسبتا اخیر ایران البته مایه شرمساری اخلاقی همه ماست به ویژه برای طبقاتی که مجوزهای قانونی یا عرفی و شرعی برده داری رو فراهم می کردند (حاکمان و علما) و در عمل هم مبادرت به خرید برده و بهره کشی از آنها می کردند (دربار، اشراف و علما). در حال حاضر اما ایرانیان آفریقایی تبار بخش جدایی نا پذیری از جامعه متنوع ایرانی هستند و دقیقا به اندازه همه بخش های دیگر جامعه ایران ایرانی هستند.

  • صلاح الدین

    در ایران برده داری بعنوان فرماسیون اجتماعی غالب وجود نداشته است اما بنادر و سواحل جنوبی ایران تحت تاثیر مراوده کشتی های پرتغالی ها ، اسپانیایی ها وحتی اعراب. که برده داری و انتقال برده از افریقا به اروپا و سایر مناطق جهان از معیشت و بوده است که با مرور زمان در جامعه ادغام شده اند که خاستگاه انها زنگبار و اتیوپی است . همچنین در چند دوره تاریخی هندیان از هند به جنوب ایران کوچ نموده اند .

  • مازيار

    سلام ممنون از اطلاعات خوب و مفيدتون، من از جنوب ايران هستم و در منطقه ما قبلاتمام خانها برده داشتن كه به عنوان دايه يا سرباز خدمت ميكردند و هنوز هم هستن و البته ازدواج هم كرده اند با بوميان منطقه ما، ضمنا در نزديكي شهر ما هستن ادمهايي كه از نژاد هندوها هستن و ٧٠٪‏ به زبان هندي صحبت ميكنن و ما شايد ١٠٪‏ از صحبت كردنشون رو بفهميم، با سپاس مازيار

  • ساده و زیبا!

    برخی متاسفانه ره به خطا می روند ، از طرفی، اغراض سیاسی و ایدئولزیک خود را الوده به قضاوتشان می کنند!. ممکن است بخشی از واقعیت را بگویند. اینکه برده درای، تا یکی- دوقرنی بسیار رایج در همه جهان بوده، واقعیت تلخی است. هنوز هم گزارش هایی از رواج محدود انواعی پیچیده ای از برده داری است. اما مانند قرون گذشته چنین نیست، که خیلی اشکار و بلکه قاونی اینکار صورت گیرد. وجه مهم تمایز برده داری محدود فعلی با برده گسترده گذشته، در همان موضوعیت قانونی یا عدم برخورد با آن است. اینکه بدره درای ممنوع شود یا آزادف تاثیر دارد. مردم امروز، بابت گناه گذشتگانشان نبایست سرزنش شوند، مگر اینکه آن را تایید یا برآن افتخار و یا بخواهند ادامه دهند! ما دیگر در جوامع مثل ایران یا امریکا، نمی توانیم بگوییم تبار فلان برده! این حرف هم زشت و هم به دور از واقعیت است. خوب اگر قرار باشد یک انسان جنوبی ایارنی که صرفا رنگ پوست تیره دار ملاک باشد: 1- ژن تیره سیاه پوست غالب است، ممکن است نسل ها با دیگر تیره نژادی امیزش بیابد و باز رنگ پوست تیره بماند، بویژه منطقه مشابه حاره ای باشد. 2- تبار برده، نمی تواند برای انسان امروز که حتی بپذیریم د رنهایت به مادر-پدر برده ختم شده! که در اغلب موادر ممکن نباشد. در واقع ما خط زمانی به گذشته در مقطع می کینم. بدیهی است همین پدر-مادر برده، زمانی خود یا اجددشان ازاد بوده اند. خط زمانی به گذشته، در نهایت انسان همگی آزاد بودند. این همان جوهر و ذات بشری حق ازادی است! ازادی، حق زاتی بشریت است، که از اول بوده و بعد توسط برخی هم نوعشان از برخی گرفته شده! به قدری مردمان طی قرون و اعصار با هم اختلاط و امیزش داشتندف صرفا می توان گفت رگه از فلان قاره در فلان تاریخ. بخصوص از مبدا افریقا، که بر اساس انسان شناشی نوین، تبار ورگ همه بشریت از افریقا است!

  • خشايار

    تحقيق بسيار جالبى انجام شده من به شخصه بين لهجه و طرز صحبت كردن اعتراضى سياهان امريكا و بعضى جنوبى هاى ايران شباهت زيادى ديدم

  • مهدی

    من دوستی دارم که اصل و نسب او به نیشابور می‌رسد و جالب اینکه او هم از ایرانیانی است که ریشه آفریقایی دارند. به نظر می‌رسد آنها محدود به نواحی جنوبی نمانده‌اند و در ایران پخش شده‌اند. یا شاید در زمانی که برده داری رایج بوده است اجدادشان به عنوان برده به حکام قاجاری نواحی مختلف فروخته شده باشند.

  • saied

    میرزایی می‌گوید «نمی‌خواستم به آنها بگویم که ایرانی نیستند یا بیگانه‌اند. اکثر آنها جذب جامعه شده‌اند؛ آنها ایرانی‌اند». نه! بفرما اید بگید ! شگفت آوره . ..

  • مصطفی

    یه جمعیب هم از اینا به خراسان برده شده بودند.طبق مطالعات یکی از دوستان ریشه ی یک سری نواها , تعزیه ها و آواهایی که استفاده می کنن ریشه ی آفریفایی داره. این گروه در ایران تغییر مذهب داده به تشیع گرویدند و از آواهایشان در روضه های محرم استفاده می کنند.

  • بابکان

    چنان تیتر زدید که تاریخ برداه داری در ایران که گویی در تمام تاریخ و در همه جای ایران برده داری آیین همگانی بوده ! در هر حال وقتی در منطقه ای این رسم هست در همه سرزمین های منطقه ممکن است اثرهایی از آن باشد ، ولی نمی توان آن را در همه جا یک مسئله همگانی و فراگیر جلوه داد. بودن افریقایی تباران خود بخود دلیل نمی شود که برده داری هم بوده باشد. رفت و آمد و مهاجرت بویژه در پیرامون خلیج فارس فراوان بود. در ضمن یادآوری می کنم که پس از دستیابی مسلمانان عرب بر ایران این رفتار با ایرانیان مانند رفتار با غیرمسلمانان سرزمین های دیگر از جمله در خود حجاز می شد. چه بسیارند ایرانی تبارانی که در عربستان زندگی می کنند و بی آنکه خود یا دیگران بدانند از تبار کسانی هستند که در حمله مسلمانان حجاز به بردگی و کنیزی برده شده اند.

  • بابکان

    این را هم اضافه کنم : این روزها که برای امام حسین در ایران عزاداری می شود باید دانست که ریشه و اصل درگیری های خونین میان سران مسلمان بر سر چگونگی تقسیم بیت المال بوده. بیت المال یعنی مالهای غارت شده و زنان و کودکان و مردانی که بعنوان کنیز و برده به اسیری برده می شدند. غیرعربها بویژه ایرانیان حتا پس از مسلمان شدن هم موالی بشمار می آمدند .

  • مسعود

    آقای شنبه زاده مسیقیدان عزیز جنوبی ما هم یک ویدیو روی یو تیوب دارد و برای اولین بار از موسیقی ایرانیان آفریقائی تبار صحبت می‌کند. جالب است آن را هم ببینید که چطور از تلفیق ریتمهای آفریقائی و تعزیه صحبت می‌کند. اگر شما از گذشته پدران و مادرانمان که این تبعیض را روا داشتند شرمنده هستی‌، این نشان خوبیست که شاید این اشتباه را در مورد اقلیتهای قومی و مذهبی‌ ایرانی‌ تحمل نکنیم.

  • احسان

    بابا جان این ها اتفاقا از من و شمای سفیدپوست بومی ترن! چیزی نمی گم خودتون در آینده بفهمید چه کلاهی سرمون گذاشتن!

  • mohammad

    بخشی از خانواده من سیاهپوست هستند در جای که من زندگی می کنم ایران به ندرت کسی خودش رو سیاهپوست می دونه هویت دینی و شهر محل سکونت براشون خیلی مهم تر هست.