ایرانی آریایی و «حزب نازی ایران»، چالش نژادپرستی و تبعیض
بیتوجهی دولت و نبود بحثهای عمومی هدفمند، وضعیت نامشخص میزان و چگونگی نژادپرستی در ایران را تقویت میکند. این ایده که همه چیز مرتب است چون نژادپرستی در قالب گروههای افراطی یا جنبشهای پرهوادار دیده نمیشود، میتواند به ترویج و عادی شدن تبعیضهای اجتماعی و تعصبات جمعی منجر شود.
سایتی دارند با رنگ غالب سرخ و سیاه، یادآور شکل و شمایل هواداران آلمان نازی در جنگ جهانی دوم و شبیه آنچه که در مستندهای تاریخی و فیلمهای سینمایی دیده میشود. کانال تلگرامیشان هم بالای ۲۶هزار عضو دارد. آنجا مطالبی منتشر میکنند حاوی ستایش از دستاوردهای آدولف هیتلر برای بشریت، عظمت نژاد آریایی و شکوه ایران باستان. همچنین انتقاد میکنند از «قدرتهای جهانی»، «لیبرال دموکراسی» و «رسانههای غربی». با اینحال میگویند موضوعیت و تخصص سیاسی ندارند و هدفشان تحقیق در تاریخ و ارائه روایتهای دست اول از حقیقت جنگ جهانی دوم است. هرچند علایق، نظرها و نگرانیهایشان چیز دیگری میگوید و میتوان آنها را هواداران ایرانی حزب نازی نامید.
نسل تازهای از نژادپرستانی که اینترنت میدان فعالیت آنهاست.
سابقه گرایشهای تند ناسیونالیستی و فعالیت احزاب نژادپرست ایرانی، به زمانی بازمیگردد که حکومت پهلوی اول گفتمان «نژاد آریایی» و «ملیت ایرانی» را برجسته کرد تا پروژه دولت ـ ملتسازی مدرن را پیش ببرد.
اما پس از آن و بهویژه بعد از انقلاب اسلامی تا امروز، این مفاهیم از کار افتادند و جای خود را به ایدهها و ارزشهای دیگری سپردند.
حالا واژه «آریایی» در سپهر عمومی جامعه ایران با پیشوندها و پسوندهای مختلف آمیخته میشود و بهخصوص در شبکههای اجتماعی به عنوان شوخی و انتقاد یا برای توصیف آدمهایی به کار میرود که رفتار، گرایشهای فکری یا نظراتشان معاصر و به روز دانسته نمیشود.
علیرغم این، هستند کسانی که همچنان خود را از دیگران بهتر میدانند و صدایشان در شبکههای اجتماعی، خیابان، تاکسی و استادیومهای ورزشی به گوش میرسد.
نژادپرستی در جامعه ایران تا چه حد جدیست و باور به برتری انسان آریایی ـ ایرانی از چه جایگاه اجتماعیای برخوردار است؟
از ملیگرایی تا تبعیض علیه زنان و اقلیتها
نیما قاسمی، دانش آموخته فلسفه غرب و مدرس فلسفه در تهران، معتقد است بدون آمارهای قابل اتکا و پژوهشهای میدانی دقیق، دشوار بتوان میزان گرایش به اندیشههای نژادپرستانه یا ملیگرایانه افراطی را مشخص کرد.
او میگوید: «در فقدان امکان حضور واقعی سلایق سیاسی در متن جامعه، دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم فعالیت اینترنتی گروههای مورد بحث در ابعاد یک مساله یا پدیده اجتماعی است.»
قاسمی به رادیو زمانه میگوید: «شرایط ژئوپلیتیکی در ایران و کل منطقه اساسا اجازه طرح اندیشههای نژادپرستانه را نمیدهد. از بین این شرایط باید به آمیختگیهای قومیتی و نژادی اشاره کرد. از طرفی سوءاستفاده بخشهایی از حاکمیت در مصادره گفتمانهایی که امروز در حیات سیاسی ما دیگر متولی ندارد ما را دچار آشفتگی ذهنی کرده است. یکی از این گفتمانها٬ گفتمانهای ملیگرایانه است، تا آنجا که اغلب ملیگرایی و وطندوستی را از هم تفکیک نمیکنیم.»
میل بازگشت به ایران قدیم، یقین به برتری ایرانی آریایی بر دیگران و مقصر دانستن «مسلمان و ترک و تازی» در «عقبماندگی ایران»، از مهمترین ایدههایی هستند که ناسیونالیستهای افراطی آنها را دنبال میکنند.
تمام این موارد، در فعالیت نئونازیهای اینترنتی، با تئوری توطئه، یهودستیزی و افسانه خواندن هولوکاست همراه میشود.
آنها از حقوق بشر تحت نام «عدالت امریکایی» یا «تئوری یهود» یاد میکنند و به نظر میرسد به میزان زیادی با ادبیات برخی رسانههای داخل ایران همصدا هستند.
از نظر فریبا ناطق، مشاور بالینی و روانشناس در لندن اما نژادپرستی و ترجيح نژاد، فرهنگ، ملیت یا قوم خود نسبت به ديگران، در ترس از بيگانه و وحشت از كسانی ریشه دارد كه ممکن است از جهاتی با «ما» متفاوت باشند. ترسی که از عمده دلایل آن سیستم آموزشی ناکارآمد و بیتوجهی به حقوق برابر انسانهاست.
ناطق به رادیو زمانه میگوید: «نژادپرستی و تبعیض تنها شامل ارجحیت داشتن ایرانی بودن، زبان فارسی یا مذهب شیعه نمیشود و مسائلی چون حقوق زنان و پیروان مذاهب مختلف را نیز در بر میگیرد. فشاری که بر این گروهها وارد میشود ناشی از ترسیست که از تفاوتها وجود دارد و در خصوص محدودیتهای مذهبی و تعصب جنسی نسبت به زنان در ایران، در چند دهه گذشته شاهد میزان بالایی از نارواداری بودهایم.»
مشکلات دوچرخه سواری زنان، محدودیت حضور آنها در میدانهای ورزشی و حجاب اجباری، تنها چند نمونه از لیست بلند بالاییست که شهروندان و فعالان مدنی آنها را نشانههای آشکار تبعیض و نابرابری در جامعه میدانند.
بقایای یک مدرنیسم شکست خورده
نگاه رایجی وجود دارد که اصرار بیش از حد به مذهبی کردن فضای جامعه و تاکید بر روایتهای یکجانبه از تاریخ و فرهنگ ایران، از جمله عواملیست که تعصبات ملی و نژادپرستی را قوت میبخشد.
این در حالیست که تاریخنگاران اجتماعی، باستانگرایی حکومتهای پیشین و آشفتگی گفتمان سیاسی حاکمیت فعلی را دلیل اصلی چنین گرایشهایی معرفی میکنند.
نیما قاسمی در اینباره معتقد است که نژادپرستی و ملیگرایی افراطی در مناسبات عینی جامعه ایران نقشی ندارند و «به غیر از اسلام سیاسی که با فاصله بسیار از رقبای خود جلوتر است، دیگر احزاب و ایدههای نژادپرست یا ملیگرای افراطی در میان مردم فاقد پایگاه اجتماعی قابل ملاحظهاند.»
نیما قاسمی: باستانگرایی چیزی بیش از یک شگرد تبلیغاتی در راستای پیادهسازی مدرنیزاسیون و ایدئولوژی مدرن نبود. برنامهای بود منطبق با اروپامحوری نخبگان انقلاب مشروطه. این سیاست با تفریق بعد رادیکالش که گروههای کوچکی مانند سومکا یا تئوریسینهایی چون احمد کسروی آن را تعقیب میکردند٬ به بخشی از برنامه تبلیغاتی پهلوی دوم تبدیل شد. این عقیده را که اعلامیه کوروش هخامنشی اولین اعلامیه حقوق بشر است برجسته میکردند تا از این راه روزنهای برای منگنه کردن ایرانیان به استانداردهای جهانی (اینجا حقوق بشر) پیدا کرده باشند.
این شگرد تبلیغاتی اگرچه در پیاده کردن مدرنیزاسیون در جامعه ایران ناموفق بود ولی پایهای شد برای تقدس یافتن نمادها و نشانههای مربوط به ایران باستان که ستایش از هر چیز مربوط به گذشته را به جزیی جداییناپذیر از مفهوم کلاسیک ایرانی بودن تبدیل کرد.
بهخاطر فقر اطلاعرسانی، تحرک اجتماعی پایین و انزوای بینالمللی ایران، چنین ایدههایی هنوز هم پرطرفدار هستند.
همچنین این انتقاد درباره نظام آموزش و پرورش مطرح است که در کتابهای تاریخ مدارس، روی اهمیت آریاییها در گذشته و مذهب شیعه در دوره معاصر، بیش از حد تاکید میکند.
نتیجه اینکه برای سالهای متمادی و بدون در نظر داشتن تحولات اجتماعی، پان ایرانیسم آمیخته با نژادپرستی، نوستالژی امپراطوریهای پیش از اسلام و تلاش برای بازسازی انسان آریایی ـ ایرانی، اندیشه و گفتار بخشهایی از مردم را تشکیل میدهد.
در مقابل پرداختن به تاریخ و فرهنگ ایران اگر که در چارچوبهای تعیین شده نباشد، همچون مخالفت با وضع موجود تعبیر میشود.
مساله اقوام یا درگیری مرکز و حاشیه
از دیدگاه محمد بابایی، نویسنده وبلاگ نهالستان در حوزه جامعه و سیاست، گرایش به ایدههای نژادپرستانه، زاییده حساسیتهاییست که درباره قومیتها وجود دارد. به اعتقاد او «با یک بحران نژادپرستی و دیگرستیزی سطحی اما بسیار گسترده و فراگیر مواجه هستیم که جامعه برای تبعات خطرناک آن هیچگونه آمادگیای ندارد.»
بابایی به رادیو زمانه میگوید: «عربستیزی و ترکستیزی امری بسیار فراگیر و متداول است. ۱۰۰ سال پیش عده کثیری از ایرانیان حتی نام کوروش هخامنشی را هم نشنیده بودند اما اکنون خیلیها کوروش را مهمترین شخصیت "ایران زمین" میدانند. این موضوعات بیشتر به جوک شباهت دارند. وقتی گفته میشود حق طبیعی میلیونها ترک و کرد در ایران آموزش به زبان مادریست و کسانی جواب میدهند که آموزش این زبانها مقدمه تضعیف زبان فارسی و به تبع آن تجزیه کشور است، چارهای جز این نداریم که چنین جوابهایی را نوعی دیگرستیزی فراگیر بدانیم که نژادپرستی را تغذیه میکند.»
نیما قاسمی اما میگوید که زمانی میتوان از وجود نژادپرستی آن هم بهشکل گسترده حرف زد که ایده نژاد واقعا مطرح باشد.
از نظر او بسیاری از احساسات یا رفتارهای منفی علیه افغانستانیها، عربها یا ترکها در واقع محصول تفاوت «مرکز- حاشیه» است، چون معمولا «مردم مرکزنشین٬ سبک زندگی، اطوار، زبان یا لهجه مردم حاشیه را کوچک میانگارند و تحقیر میکنند.»
به اعتقاد این پژوهشگر فلسفه، «باید احساسات منفی طبقات اقتصادی علیه هم و دوگانه «مرکز- حاشیه» را به حساب آوریم و اگر توانستیم موقعیتهایی را ببینیم که ایده نژاد محوریت داشته باشد، آنگاه میتوانیم از نژادپرستی حرف بزنیم. اگر مساله نژادپرستی در ایران جدی میبود، باید طی این سالها گسترش قابل توجه پیدا میکرد، هواداران پرشمار مییافت و آثاری در سپهر فرهنگ به جا میگذاشت. اما هیچکدام از اینها در مورد نژادپرستی در ایران صادق نیست.»
البته برخی منتقدان نظر دیگری دارند و میگویند که تفاوت مرکز ـ حاشیه، گاهی به شکل رسمی تبلیغ هم میشود. آنها انگشت اتهام را به سوی صدا و سیما میگیرند با این استدلال که این رسانه با کلیشه کردن اقوام و لهجهها، ارائه تصویر مینیاتوری از زندگی در شهرستانها و روستاها و حذف اقلیتهای دینی و خرده فرهنگها از برنامههای خود، به نژادپرستی و تبعیض در جامعه دامن میزند.
جنگهایی که در راه است
نتیجه نظرسنجی سایت عصر ایران، با موضوع مشاهده نشانههای نژادپرستی در جامعه، حکایت از فراوانی این مساله دارد. حدود ۱۵ هزار نفر در این نظرسنجی شرکت کردهاند، پاسخ بیش از ۷۵ درصد از جمعیت شرکتکنندکان مثبت و ۱۵ درصد دیگر منفی بوده است. ۹ درصد هم گفتهاند که تا بهحال به این موضوع فکر نکردهاند.
به باور فریبا ناطق، شکلهای گوناگونی از نژادپرستی یا انواع پیشداوریهایی که برئاساس ظاهر و فرهنگ افراد انجام میشود در جامعه ایران مرسوم است. او تاکید میکند که هنوز در هیچ جامعهای، مردم به طور كامل و كافی از قيد و بند نژادپرستی و تبعيض رها نشدهاند.
این روانشناس با اشاره به انتخابات جنجالی ریاست جمهوری آمریکا میگوید: «در کشوری با موقعیت آمریکا، دونالد ترامپ را میبینیم که به مهاجران و مسلمانان حمله میکند یا ماجرای حرفهایش درباره زنان پیش میآید، اما همچنان خیلیها از او دفاع میکنند با این بهانه که چه اشكالی دارد، مردها در میان خود اينگونه راجع به زنان صحبت میكنند. این نمونهای از عادی شدن اشکال مختلف تبعیض است. متاسفانه اين مشكل در سالهای گذشته رو به افزایش بوده و هر روز عمیقتر میشود تا آنجا که ممکن است نژادپرستی زمینهساز جنگهای آتی در جهان باشد.»
اگر به این نتیجه برسیم که فاجعهای چون نازیسم در جامعه ایران هوادار ندارد و به جز گروهی اندک چنگی به دل کسی نمیزند، جای خوشحالی بسیار است، اما بیتوجهی دولت و نبود بحثهای عمومی هدفمند، وضعیت نامشخص سطح و میزان نژادپرستی در ایران را عیان میکند.
این ایده که همه چیز مرتب است چون نژادپرستی در قالب گروههای افراطی یا جنبشهایی پرهوادار دیده نمیشود، میتواند به عادی شدن و ترویج تبعیضهای اجتماعی و تعصبات جمعی میدان بیشتری بدهد.
نظرها
اول والاخر
نژادپرستی خود معلول دلایل دیگری است. 1- در وضعیت برنده / حاکم (کبر) 2- در وضعیت بازنده / محکوم (تحقر) 3- در وضعیت فریبنده / حاکم در نقش محکوم! (مکر) به نظرم من، وضعیت اکثر مردم ایران (ترکی زبان و عربی زبان و ایرانی زبان ها ازجمله فارسی و کردی و شمالی و لر..) کشورهایی مثل ایران، وضیعت دوم است. اما وضعیت اول و سوم هم دارد از طرف دوم سواستفاده می کند. این عقده گشایی های برخی، مورد سواستفاده دو گروه است. ایرانی ستیزان همچو قماش پان ها و دشمنان خارجی است و دیگری حاکمیت استبدادی که نفعش در تفرقه و چند دسگی مردم می بیند. نژادپرستی، جهالت-حماقتی است که می توان موجب ویرانی جوامع شود و بایست جلویش گرفت با اگاهی دادن به مردم. آنچه مسلم است، همه مردم ایران، ایرانی هستند بدون آنکه چه زبان و قومیتی داشته باشند. اکثریت قاطع مردم ایران فرزندان این کشور و از میراث داران نیکان چند قرن اخیر هستند که به شدت از ترکیب اقوام و تیره های نژادی مختلف هستند. شیوه اختلاف به انداز و حکومت کن، شیوه قدیمی و اغلب موثر و البته ضدانسانی است که حاکمیت های استبدادی از شاه و ملا همیشه بکار گرفته اند. بدیهی است، با این اختلاف و تفرقه، ایران و امثالهم در بازی دوسرسوخته تدوام استبداد یا فروپاشی است و تجربه نشان داده اغلب، به نغع تدوام استبداد پیش میرود و اگر هم تجزیه صورت گیرد بسیار پرخسارت و ویرانگر است! راه حل اتحاد و دوری از تفرقه و دسایس این چنین در راستای استقرار نظام لیبرال دموکراسی می باشد.
گرگ
طرفداران ساده لوح این ایدهء خنده دار که نژاد مردم ایران و آلمان با هم قرابتی داره بهتره نوشتهء روشنگرانهء محمد قائد در مورد این دروغ تاریخی رو بخونند که در اوج جنگ دوم جهانی توسط ماموران آلمان نازی سرهم شد به این امید که بتونند مردم ایران رو علیه روس و انگلیس بشورونند و جریان نفت رو به ماشین جنگی آلمان برسونند. در این که تاریخ جنگ رو فاتحان جنگ می نویسند و ملت ایران بسیار بیشتر قربانی انگلیس و روسیه شدند تا آلمان شکی نیست، ولی این دلیل نمی شه آدم چشمهاش رو به جنایات دیوانه ای چون هیتلر ببنده.
فرقان
نخست: کشور ایران پیشینه دارد و مثل کشور سعودی و عراق و اردن و اسراییل و آذربایجان و...حاصل قرارداد نیست دوم: آن وقت که پهلوی دم از ایران زد برای این بود که ما را به پرشین می شناختند اما رضاشاه فقید گفت ما فقط پرشین نیستیم بلکه اقوام دیگر هم داریم که مجموعه اش ایران می شود سوم همه می دانیم نژاد ما با عرب و مغول و ترک پیوند خورده و آریایی اصیل نداریم که با ژرمنها هم ریشه باشد چهارم بین کرد و ترک و پارس و بلوچ هیچ دشمنی نیست و همه همزیستان مام وطن هستیم پنجم هرکشوری یک زبان ملی رسمی برای ارتباطات اداری و دیوانی دارد که این زبان در ایران پارسی است کردستان عراق و سوریه و ترکیه به کردستان ایران خواهند پیوست و همزیستی ماد و پارس احیا می شود اینجا سرزمین اهورایی است و تکه پاره هایش به هم خواهند پیوست
آخر به اول!
از مشکلات بروز پدیده ضدانسانی-ضدعقلانی-ضداخلاقی "نژادپرستی"، اطلاعات غلط است که به مردم داده می شود. پان ها، حاکمان مستبد، دشمنان خارجی، متعصبان قومی، هم نقش دارند. د رکنار مشکلات روحی فردی، عقده ها، سرکوب ها، تحقیرها، تبعیض ها، همگی برخی انسانها به سمت این بپدیده میبرد. از جمله اطلاعات غلط، اخلال و انحراف در تعاریف اصطلاحات است. این امر باعث می شود، برای برخی سوءتفاهم ایجاد شود مثلا: نادرست // درست نژاد // تیره نژادی (چون همه انسان ها از یک نژاد هستند و حتی اصطلاح نزادهای سه گانه سیاه، زرد و سفید هم منسوخ شده) نژاد // تبار، گاهی منظور تبار است. تبار اساسا ماهیت قومی-جغارافیاای دارد. مثلا می گویند فلانی تبعه امریکاست ولی تبار ارمنی یا ارمنستانی دارد. ملیت معادل قومیت // اتنیک یا قومیت درست است. ملیت، به مردمان که تابعیت یک کشور دارند گفته می شود. اینجا هیچ ربطی به نژاد یا اتنیک یا زبان و تبار ندارد. هرکس تابعیت هر کشوری داشته باشد، ملیت آن کشور دارد. علاوه بر موارد فوق، سوءتفاهم هایی دیگری است. عدم درک مشاعیت اراضی و انفال و اموال عمومی/کشوری/ملی، مثلا می گیوند گاز شهرستان سرخش مال مردم سرخش است! این حرف کوته فکری یا عمدی در ایجاد اختلاف و سوتفاهم میان مردم است. این نوع ثروت ها طبیعی، متعلق به همه مردم یک کشور است و جزو ثروت ملی یک کشور است و حتی به نسل های آینده و نه فقط نسل فعلی. علت این مشکلات وجود حکومتهای استبدادی و غیر مردیم است، که موجب بی عدالتی و عدم توزیع ثروت ها ملی و فرصت های برابر حداقلی میان عموم مردم می شود. نژادپرستی گریزگاهی برای عقده گشایی برخی می شود.
حقیقت
در جهان هستی تنها *** نژاد پرست هستند.ایرانیان هیچگاه چنین نبوده اند. بلکه قدرت زیست با همگان را داشته اند.
حقیقت
از اینکه رادیو زمانه حقایق مربوط به نژادپرست بودن عربها وترکها را سانسور میکند.ولی تمام لجن پراکنی های آنان در باره ایرانیان را منتشر میکند متاسفم .نام رادیوزمانه را به رادیو پان ترک وپان عرب تغییر دهید.
miyane
نژادپرستی در صد اخیر چهارگروه خیلی شدید در ایران ترویج دادند: 1- پان ایرانیست که به غلط پان پارسی یا پان اریایی می گیوند. این حرکت رسمی بوده و سومیت هم در تدوام آن بوده است. اینها امروزه فعالیت ناچیزی دارند و یک وب سایت دارند. ایرانی بودن همه ایرانیان دو تعریفذ دارد، تعریف نژادی و تعریف میلی. کسانی دنبال دنبال تعریف ملی هستند و می خواهند در راستای یک نظام دموکراسی، حققو برابر انسانی برای همه اتباع ایرانی باشد بدون در نظر داشت رنگ و زبان و عقیده، نزادپرست نیستند و اتفاق مخالف نژادرپستی و قوم گرایی و پان گرایی هستند و حساب اینها از پان ایرانیست ها جدا است. قطعا تفکرات اکثریت ایرانیان از نژاد اریای هستند یا برتر دیگران، تفکر اشتباه است. بایست جلوی این تبلیغات گمراه کننده گرفت. ایران سرزمیین مردمان دارای تمدن و تاریخ و فرهنگ مشترک لااقل چند قرنی است. همه اتباع ایرانی ایرانی و برابر از حقوق انسانی هستند. 2- پان ترکیست ها، این دشمنی کینه توزانه هستند. اگر سری به سات ایران گلوبال بزنید، سویه افراطی و منطق گریز این قیبل افراد می یابید که علی رغم سالها بحقث و گفتگو و ارائه دلایل منطقی و انعطاف، حتی به فدرال دمکراسی ایارن هم قانع نمی شوند. اینها هرگز نمی خواهند مردم غیر فارسی زبان ایران مشخصا، با مردم فارسی زبان ایارن متحد شوند. این پان ترکیست ها، جدی ترین دشمنان هویت ایرانی هستند و میزان جعلیات و دروغ پردازی هایشان شگفت امیز است.
miyane
اینها حتی با نامها و هویت جعلی در قالب لرو بخیتاری و شمالی تفرقه افکنی و تنفر قویم ایجاد می کنند. میزان خرابکاری اینها بیشتر از هر گروه نژادپرستی است. متاسفانه اخیرا مشاهده می گردد با نرمش بخشی از ایران دوستان در قبال دمکراسی فدرالیسم، اینها جسورتر شده و خواهان حق تعیین سرنوشت و تجزیه ایران هستند و برای تضعیف نیروی ایران دوستان اختلاف افکنی و پان گرایی د رنزد اوقام همگرا مثل کردها و لرها اقدام می کنند. در سالهای اخیر بخوبی نشان اده این گروهگهای متعدد پان ترک به کمتر جنگ و ویرانی و تجزیه کامل ایران راضی نیستند و اهدافشان فراتر از حقوق قومی وزبانی برای ترک ها است. 3- پان عرب هاف این گروه از مان ناصر، خیلی فعال شدند. به دلیل جمعیت کم عربیزبانان ایران و اینکه زبان عربی در ایارن اموزش عمومی داده و این نظام متمایل به عربی و همدل با اعراب است، و اکثریتش شیعه اند، انها خیلی شدیدنژادپرستی نمی کنند. اغلب دنبال فدرالیسم و سهم بزرگ از منابع ذخایر فسیلی هستند. 4- دیگر پان بخصوص پان کردها هم اخیرا دشمنی اشکاری با هویت ایارنی می کنند. اینان برخی به سمت ارایی گرایی ی تجزیه غیر فارسی و هندوراوپایی هستن ولی با تعریف پان کردیسم. تفکرات نژادرپستی/پان، از دلایل اتلاف عمر و سرمایه ها،تدوام استبداد و عقب ماندگی کشور و مردمان ایران است.
حامد
ممنون این مقالتون بر خلاف دیگر مقالات بسیار معقولانه و منطقی بود
بابکان
با اجازه دوستان، پیامم را در چند بخش می نویسم تا سیستم بگیرد و دوستان گرامی نشان بدهند. 1 ـ هر موضوعی دارای زمینه ها و ریشه های بروز و ظهور است. میهن دوستی آدمیان از جمله ایرانیان هم طبیعی است. حتا بفرمایش استاد بزرگوار دهخدای قزوینی، ماکیان هم لانه خود را دوست دارند و واکنش دفاعی نشان میدهند. ولی هرگز نباید فراموش کنیم که همه از زمین هستیم و همه بی استثنا خاک خواهیم شد. باید یکدیگر و طبیعت را دوست بداریم. نژادپرستی معدودی از آدمهای ناآگاه را نباید عمومیت داد و شامل همه دانست، این نباید بهانه ای شود برای تبلیغ علیه ایرانیان. اگر ایرانیان به تازی(مسلمان) و مغول و ترک، و در این سده ها به روسها و انگلیسیها نظر منفی دارند، تاریخ را بخوانیم تا دلیل و علتش را بدانیم. در این سرزمین از آتورپاتگان و کردستان و استخر و خوزستان و سیستان تا بخشهای شمالی خراسان از سمرقند و بخارا و خوارزم و و شمال ارس، سرکوبها ، کشتارها ، غارت ها و تجاوز به زنان و کودکان و تحقیرهای فراوان رخ داده است. سرکوب و تحقیر بنام اسلام هنوز هم ادامه دارد. مغولان و ترکان زردپوست نیز جنایت های گسترده کرده اند. در این سده ها هم حاکمان و کارگزاران روس و انگلیس از خیانت و جنایت و تحقیر مردم خودداری نکردند، هنوز هم گرفتار پیامدهای آن سیاست های ضد انسانی هستیم. خیانتها و استبداد سران داخلی اضافه بر اینها. در این 37 سال هم رفتار و تبلیغات سران جمهوری اسلامی اثرهای منفی خود را داشته است، همزمان با ستایش های عجیب و غریب و خلاف عقل از امامان و امامزادگان و وابستگان به آنها، ایرانیان را تحقیر می کنند. بنابراین طبیعی است که این مصیبت ها و تحقیرهای تاریخی واکنشها و اثرهای خود را در پی دارند. ایرانیان هم با وجود شدت قرنها بمباران تبلیغات اسلامی؛ از فرهنگ کهن خود یاد می کنند و آن را می ستایند. گرچه تاریخ و فرهنگ خود را آنگونه باید نمی شناسند. البته نباید راه حقیقت و انصاف خارج شد. رفتار عده ای اندکشمار هم نباید بهانه ای شود که خودمان به میهن دوستی مردم حمله کرد.
بابکان
2 ـ زبان فارسی را برخی زبان قوم پارس می پندارندو روی این نام گاهی تبلیغ های عجیب و بی معنی می کنند. در حالی این زبان، سراسری و همگانی است؛ زبان قومی نیست، اگر هم باشد، از پهلوی شمالی شامل ماد (آتورپاتگان و کردستان و اسپهان و ری و ...) و پارت ( خراسان بزرگ) است و بیشتر خراسانی است؛ کمتر از اینها، از پارس (جنوبی) است. ولی چون تا سال 1314 ایران را پارس و پرشیا و فارس می خواندند، زبان دری یا درباری و رسمی را هم پارسی و فارسی نامیدند. زبانی که آن را نخستین بار یعقوب سیستانی، سپس سامانیان خراسانی و زیاریان و دیلمیان شمالی، و آنگاه ترکان سلجوقی در قلمرو پهناور خود (فلات ایران و روم شرقی) و در پی آنها شاهان مغولتبار هند (بابریان) در آن سرزمین، زبان رسمی و فرمانروایی خود کردند. «از این نظر» بیشتر ازاینها که یاد شد، به قوم پارس ربط ندارد. در دوره حکومت اسلامی، اعتبار آموزش زبان فارسی در خارج کشور را قطع یا کم کرده اند ولی برای گسترش زبان و واژگان و اصطلاحات عربی در داخل کشور همه امکانات فراهم است ! در این روزگار، ایرانگرایی و تبلیغ ملت دوستی از زمان رضاشاه پهلوی و بوسیله ایشان آغاز نشده، چنان که استاد گرامی تورج اتابکی نوشته اند پیش از آن، آذربایجانی ها، بویژه تبریزیها در برابر سیاستهای ستیزه جویانه ی عثمانیها و سپس روسها، به تبلیغ ایرانخواهی ومیهن دوستی پرداختند. سروده های شورانگیز عارف قزوینی و میرزاده عشقی و بهار خراسانی در دوره مشروطه و پس از آن مگر از یاد رفتنی است؟ نباید تا این اندازه ناآگاه باشیم و دیگران را هم گمراه کنیم، وگرنه زندگیمان بیش از پیش فاجعه بار خواهد بود. در دوره پهلویها هم آذربایجانی ها در زمینه های فرهنگی و اقتصادی و صنعتی و مدیریت و سیاست، نسبت به دیگر هم میهنان خود سهم بیشتر داشته اند، چنانکه اکنون نیز چنین است، خدمت هم بسیار کرده اند و می کنند (از سران نظام مقدس که بگذریم).
بابکان
3 ـ این را نیز بنویسم که آگاهی ما از تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران کهن باید کافی باشد که نیست. (تا جایی که می شناسم) در میان روشنفکران و نویسندگان ما هم کمترآدمی پیدا میشود که صد صفحه از شاهنامه را بدرستی خوانده باشد و بداند، یا از دیگر زمینه های فرهنگی و تمدنی ایرانزمین در مجموع به اندازه یک کتاب 500 صفحه ای مطلب بداند. از منشور کورش مانند شاهنامه یاد میکنیم ولی چند تن را میشناسیم که آن را خوانده و چند بند از آن را بدانند؟ تنها نامهایی شنیده ایم و شعارهایی در موافقت یا مخالفت میدهیم بی آنکه شناخت کافی باشد. نیاز است تاریخ، فرهنگ و تمدن خود را تا اندازه ای بشناسیم که بتوانیم بگوییم خود را می شناسیم، تا رفتار و کنشهای ما آگاهانه ، منطقی و اثر بخش باشد. عاملان حکومت شیعی کتاب های تاریخ را هم دستکاری می کنند و درسهای تاریخ در مدرسه ها را بزیان تاریخ ایران تغییر داده اند. تبلیغات ضد ایرانی و جعل تاریخ توسط روسها در جنگ سرد و امروزه تبلیغات دروغین و تاریخ سازی دولت باکو و برخی دولتهای عرب کم بود که شما و حکومت مقدس اسلامی هم به کمک رسیدید ! زمان احمدی نژاد (از همه نزدیکتر به ولی امر)، وزیران و نمایندگان مجلس در اعتراض به پخش سرود ای ایران یک جلسه رسمی را ترک کردند ! در سال 83 علی لاریجانی نسبت ایرانیان پیش از اسلام (نیاکان ما) در دانشگاه شریف توهین کرد ولی مقامش بالاتر هم رفت ! هر فرومایه ای که بخواهد خود را اسلامی نشان دهد تا مقامی بگیردو در غارتها شریک شود، ضدایران می شود ! در این نزدیک به چهل سال، سازمان صدا و سیمای نظام اسلامی هر فیلمی میسازد بر بدترین نقشها (دزد و جنایتکار و آدمکش و خیانتکار و هر نقش فرومایه و پست) نام ایرانی میگذارد و بر نقشهای خوب نام عربی ! امسال شنیدم که آقای خامنه ای فتوا دادند که در محرم قمه نزنید ولی اگر خود را گل مالی بکنید اشکالی ندارد ! یعنی این مردم بر سر خود خاک بریزندو گل بمالند و خود را لجن مال کنند درعزای امام حسین ! نویسنده و روشنفکر ما و همفکرانش نمی نویسند تا مردم آگاه شوند که اختلاف امام حسین و امام علی و جناح آنها با معاویه و یزید و دیگران این بود که بیت المال یعنی دارایی های غارت شده و زنان و دختران و کودکانی که از ایران و جاهای دیگر به بردگی و کنیزی بردند را عادلانه (!) و برابر تقسیم کنند ! در این راه اختلاف داشتند و بر سر تقسیم ناموس و داراییهای غارت شده شما کشته شدند !
بابکان
4ـ نویسنده و روشنفکر ما نمی نویسند تا مردم آگاه شوند که امامزاده هایی که این همه در برابرشان به خاک می افتید و هزینه میکنید برای غارت و دستیابی به ناموس من و شما آمدند و کشته شدند! سالانه صدها هزار نفر ایرانی به مکه میروند و در برابر کعبه که نمیدانند از کجا پدید آمده به سجده می افتند. هزینه مسجد جماران و ساخت ضریح و گنبد و گلدسته های طلایی و صحن و مسجد و هزینه 13000 گور بنام امام زاده و مدرسه های آخوندی و هزینه های سوریه و لبنان و غزه و جاهای دیگر و هزینه های راهپیمایی اربعین عراق و دفاع از حرم بشاراسدو حکومت حسن نصراله سر به آسمان زده ! نمی نویسید که این همه حقارت و هزینه و صرف انرژی و وقت برای چیست؟ نمی نویسید امام زمان را کی دید؟ این چه حرفی است که باور کرده اید؟ امام رضا ولیعهد مامون در ایران چه میکرد؟ تحقیر مردم ایران در تمام این 1400 سال ادامه داشته و در این 37 سال فزونی هم یافته. نامهای عبدالعلی، عبدالحسین، کلب علی، غلام عباس، و مانند اینها از ناآگاهی و نشانه تحقیر خود است. قبر جنایتکارانی که بنام اسلام به ایران حمله کردند و به زنان و کودکان مردم هم رحم نکردند احترام و تقدیس میشوند ! روشنفکر و نویسنده ما و همفکرانش اینها را نمی بینند و برای آگاهی مردم نمی نویسند، ولی در برابر این همه توهین و تحقیر و حقارت، اگر یک جوان در برابر آرامگاه کورش بزرگ تعظیم کند، عکسش را در چنین مقاله ای میگذارند و می نویسند ایرانی نژادپرست است ! اگر کسی درباره فرهنگ و تمدن درخشان ایران و سهم ایرانیان در پیدایش فرهنگ بشری چیزی بنویسد فغان و فریاد بر می آورند که نژادپرستی !
بابکان
5ـ هیتلر و شمر و یزید بد بودند، ولی آیا از آن دسته مسلمین صدر اسلام که سراسر ایرانزمین را به خاک و خون کشیدند و ناموس شما را حراج زدند هم بدتر بودند؟ آیا رضاشاه بد کرد که شما را بیش از پیش با فرهنگ درخشان این مرز و بوم آشنا کرد تا دریابید که در تاریخ کجا بودید و چرا به ذلت و موالیگری افتادید؟ تا خود را دریابید؟ خطاهای ایشان (مانند هرکس دیگر) بجای خود ولی دارید به خدمات او حمله می کنید. چرا نمی نویسید که بجای تقدیس و احترام به سپاهیان و سرداران اسلام که برای غارت و تجاوز به ناموس شما کشته شدند، از دفاع کنندگان از خان و مان و ناموس خود یادی نمی کنید؟ چرا از کودکان و زنان تیره روزی که به مدینه و جاهای دیگر بردند ، به آنها تجاوز کردند و در بازارهای برده فروشی فروختند یادی نمی کنید؟ چرا به وابسته شدن به دشمن خطرناک و بدسابقه ی جنایتکار دیوار به دیوار (حکومت روسیه) و همکاری با آن در کشتار مردم سوریه اعتراض نمی کنید؟ ولی میگردید تا بهانه ای بیابید که همین مقدار حس میهن دوستی را هم از میان بردارید، همین شمع با نور ضعیف و لرزان را هم خاموش کنید ! حساسیت شما وارونه است! با وجود سران نظام مقدس اسلامی نیازی به «دشمن» هم نیست که تبلیغ ضدایرانی کند چه رسد که خودمان هم چنین کنیم. بیش ازاین سردرد نمی دهم.
رضا
تازه بایستی این را هم بدانید ، که نیچه یکی از بزرگترین انسان شناسنان شناخته شده در جهان است ، و جالب اینکه همین نیچه یکی از اقوام ایرانی را و نه فارس ها را دارای شکیل ترین و با ابهت ترین شکل جمجمه در دنیا می داند ، و آنهم دقیقا قومی از ایرانیان است که مورد تمسخر و اهانت فارس ها هستند . اینها حتی تیوری های نژاد پرستانه را هم مطالعه نکرده اند ،
بهمن
شما زبان فارسی را که یک زبان lingua franca یا یک زبان پل است می خواهید تبدیل کنید به یک موضوع نژادی. اگر فارسی نباشد اقوان ایران باید به انگلیسی با هم حرف بزنند. مثل کاری که الان توی اروپا می کنند. زبان پل اروپا انگلیسی است ولی معنی آن این نیست که قوم انگلیسی دارند بقیه اقوام اروپا را به خاطر نژادشان استثمار می کند. هدف شما در رادیو زمانه از پیش کشیدن بحث های جدایی طلبانه هدف سالمی نیست. برایتان متاسفم. نه آلمان، که انگلیس و آمریکا هم گاه از ساده لوحی مردم ایران در پروپاگاندای خود استفاده کرده اند. متفقین هم از داستان زهاک ماردوش و از تشبیه هیتلر به زهاک استفاده کرده اند در طول جنگ دوم. خوب که چی؟
رادمان
با درود .ای مردم هر چیز که غرب دارد از فرهنگ غنی ایران وام گرفته.ما نترس هستیم نه آلمانی ما ایرانی درباری هستیم.از جایی هم نیمدیم از اول تو ایران بودیم.همه مردم دنیا دوستان ما هستند چه رس د به هوطنان ما.این حکومت ها هستند که دنبال منافع خود هستند.کورش پدر معنوی ایرا نیان و بعد از ان پدر کل دنیا هست.
قائمی
بنده فکر می کنم مسئله ی زنان ارتباط مستقیمی به این بحث ندارد..جنسیت و نژاد دو مقوله ی جدا از هم هستند و لزوما هر فردی که حساسیت بر نژاد دارد نگاه تبعیض آمیز به زنان ندارد. همان طور که برای مثال فمینسیت بودن نژادپرستی به همراه نمی آورد. فرهنگ ایرانی به دلیل آنکه عمدتا شفاهی است، پدیده های اجتماعی نظیر طرفدار ی از آلمان نازی در آن گذرا و موقتی هستند. به یاد دارید که زمانی تب نیچه رایج بود؟ اما حتی یک کتاب از این فیلسوف را نمی خواندند و اصلا مشخص نبود مشغول چه هستند.. باید توجه داشته باشیم که تعریف ها عوض شدند..آنچه که نازی ها از نژاد می فهمیدند امروز ه چیز دیگری است..جنسیت نیز همینطور.. به گمان من ایرانی ها در کل خیلی خود محور هستند..و دیگری را به هیچ صورت بر نمی تابند و الا از لحاظ نژادی افغان ها همنژاد ما هستند یا دستکم خیلی نزدیکند.. از طرف دیگر ایرانی هرجا که قدرت باشد طرف آن را می گیرد و زیر دستش میشود..فرق ندارد شخصیتی مذهبی از داخل باشد یا شخصیتی سیاسی از خارج چون هیتلر..آمریکای امروز باشد یا ایران قدیم..
گیل آمرد
اینکه عده ای به دنبال فروپاشی ایران هستند قابل درک است. بالاخره افرادی هستند که تعصب قومی دارند و در آرمان هایشان خیال می کنند که چرا ما نباید جزو کشوری باشیم که زبان رسمی اش، زبان مادریِ ما است؟ این افراد، در اقلیت هستند. یعنی آرامشی و امنیتی که امروز در ایران می بینید، حاصل اقلیت بودنِ قوم گرایان است؛ اگرنه وضعیت ما هم مثل عراق و سوریه بود. ولی اینکه بیایند مظاهر افتخار ملی ایرانیان را به هیتلر و نژادپرستی و مثل اینها ربط بدهند، واقعا نشاندهنده ی درماندگی و ضعف جدایی طلبان است. خدا را شکر، تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ و آیین های مشترک ایرانی، همچنان زنده است و اقوام ساکن در جغرافیای ایران، عاشقانه همدیگر را دوست دارند و امنیت کشورشان را فدای تعصب کور قومی نمی کنند.
یک ایرانی که لزوما آریایی نیست
امیدوارم سبک و سنگین نمودن پیام مقاله هایی از این دست برای مدیریت گرامی رادیو زمانه و دیگر سایت های خبری مانند رادیو فردا نشان دهنده این حقیقت باشد که با وجود تمامی دشواری ها و فشار ها ایران دوستی منطقی در میان مردم خلاف خواسته نظام و در کنار آن گروه های شناخته شده, در مقایسه با سال 1357 بسیار افزایش یافته است.
تاریخ ساز
من فکر می کنم تمامی مردم جهان به اتفاق در این موضوع که در ایران تبعیض نژادی وجود دارد. و دولت فارس و فارس گرای ایران حقوق دیگر اقوام در ایران را به رسمیت نمی شناسد و خواسته های به حق و انسانی آنان را سرکوب می کند. آقای گیل آمرد و رفیق شفیقش دط قبول نخواهند کرد. لازم است بگویم دنیا را آدمهای حقیر و بی سواد تاکنونچندین بار به آتش کشیدند و باعث مرگ و میر بسیاری از انسان و بد بختی و سیه روزی بشریت شدند مثل هیتلر موسولینی و استالین. خوشبختانه شما قدرتتان کمتر است مگر نه تند روتر از ایشان می باشید. مرد نا حسابی چگونه می گوئید ایران دوستی مردم در قیاس با سال ۵۷ بهتر است ایران امروز را باید با صربستان سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۴ مقایسه کرد. یا در ایران نیستید و یا اینکه از روی تعصبات قومی فارس گرایانه واضحات را کتمان می کنید. که چی؟؟؟
مهرداد
تجزیه طلبان گرامی بهتره بدانند که خیلی زود حکومت ملاها به اتمام میرسه و اون روز دیگر جایی در ایران ندارید.هیچ جای دنیا افتخارات ملی نژادپرستی نیست که شماها سعی دارید این توهم را گسترش دهید که هر کس وطن پرست باشد پس نژادپرست هست.مردم ایران از هر نژادی که هستند وطن خود و نمادهای آن را دوست دارند.اگر ایرانی ها نژادپرست بودند،هموطن های غیر هم نژاد خود را دوست نداشتند.آروزی تجزیه اسران را به گور میبرید ولی این تلاش های شما فراموش نخواهد شد و روزی در دادگاهی عادل به جرم خیانت محاکمه خواهید شد.
بردیا
هیتلر به اتیوپی تفنگ داد تا ضد ایتالیا در سال 1935 بجنگه.چون ضد استعمار گرایی بوذده.عقیده خیلی ساده ای داشته.آلمانی ها در آلمان زندگی کنن.کی آلمانیه؟کسی که مثل آلمانی ها حرف بزنه و رفتار کنه.انقدر بده؟