ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

هزارتوی شعر و هجرت و بغض

لیلا سامانی - سروده‌های موجز و متهورانه‌ مجموعه «بغضم را بغل کن» اگرچه بر بستر مفهوم «مهاجرت» بنا شده‌اند، اما بیش از همه تصویرگر دنیای زنانه‌ی شاعرند.

بیش از یک قرن پیش والت ویتمن، چکامه‌سرای خط‌شکن آمریکایی منظومه‌ی مشهورش، «سرود خویشتن» را با این خطوط آغاز کرد: «جشن می‌گیرم خودم را، می‌سرایم خودم را...».

بغضم را بغل کن، مجموعه شعر، نعیمه دوستدار، نشر اچ اند اس مدیا

همین دو جمله‌ی کوتاه این شعر بلند بود که برای نسل‌هایی از شاعران در سراسر دنیا، همچون چراغی شد برای روشن کردن درونیاتشان، برای گفت‌وگو با خود و برای نمایاندن هویت شخصی‌شان به مثابه‌ اصلی‌ترین منبع الهام شاعرانه.

این شعر که «سرود بزرگ دموکراسی» خوانده شده‌ است، شروعی بود برای تولد سلسله‌سروده‌هایی که به زندگی‌نامه‌های خودنوشته می‌ماندند و روایت‌گر منظوم حوادث زندگی شخصی سراینده‌شان بودند. این روند در میانه‌ی قرن بیستم جنبش شعر «اعترافی» را رقم زد که بر اساس آن، شاعران بر خلاف رویه‌ی معمول، بی‌هیچ پرده‌پوشی، خطاها و ضعف‌های شخصی، دل‌شکستگی‌ها و خصوصی‌ترین رویدادهای زندگی‌شان را به کسوت شعر در می‌آوردند.

نعیمه دوستدار، شاعر و روزنامه‌نگار

دفتر شعر «بغضم را بغل کن» به قلم نعیمه دوستدار - که به تازگی و از سوی نشر«اچ ‌اند اس مدیا» در لندن منتشر شده است- را می‌توان در رسته‌ی اشعار این‌چنینی طبقه‌بندی کرد؛ اشعاری که از لابه‌لای سطور بغض‌آلودشان آغوشی می‌گشایند برای در برگرفتن مخاطب و همراه کردنش با تلواسه‌ها، امیدها و روزگار سپری‌شده‌ی یک زن شاعر.

نعیمه دوستدار شاعر و روزنامه‌نگار ایرانی، بالیده‌ی سال‌های پس از انقلاب ۵۷ و ساکن سوئد است. اشعار او  با وجود روایت دغدغه‌های شخصی‌اش‌، حدیث روزگار پر افت و خیز بسیاری از زنان هم‌نسل اوست. سروده‌های موجز و متهورانه‌ی این کتاب شعر، اگرچه  بر بستر مفهوم «مهاجرت» بنا شده‌اند، اما بیش از همه  تصویرگر دنیای زنانه‌ی شاعرند. شعرهایی که عموماً جای زخمی بر تن دارند و بناست تا قصه‌ی جراحتشان را شرح دهند.

به افتادن فکر می‌کنم

بر سنگفرش سرد مالمو

یا آسفالت داغ تهران :[۱]

شاعر مدام میان سرزمین مادری و مأوای کنونی‌اش در رفت و آمد است و در این نقب زدن‌ها و بازگشتن‌ها، خاطرات و تصاویر هر دو سوی این سفرِ ذهنی را در برابر هم قرار می‌دهد. تا اینطور بوم این رویارویی فرهنگی را با قلم‌موی خودش رنگ بزند. خیال او در خیابان‌های تهران پرسه می‌زند،  دفتر پر از «خرده‌خاطره»[۲]‌اش را مرور می‌کند  و بعد دوباره بر زمین «مالمو» فرود می‌آید و قصه‌گوی احوال کنونی‌اش می‌شود. این کشاکش میان شهر جامانده و سرزمین جدید، حال و هوای کتاب را سودازده کرده‌ است.

اما کاوش دوستدار برای یافتن همسانی یا ناسازگاری فرهنگی، گاه شعرهایی را پدید آورده‌ که به بیانیه‌های شدیداللحن سیاسی پهلو می‌زند. کتاب آکنده است از ارجاعات استعاری به رویدادهای تاریخی ‌دهه‌ی اخیر ایران. «جنبش سبز»، بازداشت روشنفکران، قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان، توقیف گذرنامه‌ها، برآمدن دولت «اعتدال» و ...از این دست رخدادها هستند که با صراحتی زنانه روایت می‌شوند. شعر معترض نعمیه دوستدار، در لفافه‌ی شخصی‌گویی و خاطره‌نویسی، تصویرگر سویه‌های نگاه اجتماعی و سیاسی اوست. همین اصرار شاعر در اشار‌ه‌‌ی مستقیم به این حوادث، گاه به تاریخ‌مصرف‌دار شدن شعر منجر می‌شود و وجه ماندگاری‌اش را زیر سؤال می‌برد.

من به هویت بی‌جان ملی

عرق لهیده‌ی مذهبی

نفس بندآمده‌ی آزادی‌تان تعصبی ندارم

من از خون دلمه‌بسته‌ی خودم حرف می‌زنم

وقتی شما با آبجوی دوم به سکسکه افتادید و

و با سومی

خام‌خیال

روی صفحه‌های لرزان مونیتور

توبه‌نامه‌ی برگشت نوشتید [۳]

شعرهای کتاب «بغضم را بغل کن» متأثر از حرفه‌ی روزنامه‌نگاری خالقشان با اخبار و حوادث خشونت‌بار و تکان‌دهنده‌ی سراسر دنیا عجین است و تمام این اتفاقات دل‌آزار با بیانی گزنده، بی‌تمثیل و در همان حال شاعرانه تصویر می‌شوند. اشعاری سرشار از تصاویر حرمان‌زده که با واژگانی سرکش و خشن خراش خورده‌اند:

چه تناسبی دارد حالم

با تیتر روزنامه‌ای به زبان هلندی

که می‌گوید صد نفر در انفجار کلیسایی کشته شدند

بوی الکل می‌دهد اضطراب حال شاهد صحنه

او به خبرگزاری‌ها گفت

که در یوحناآباد اندام پلیس به هوا پرتاب شده‌است [۴]

با تمام این احوال، شعرهای نعیمه دوستدار، با وجود بازنمایی پیچیدگی‌های هویتی و تجارب شخصی او، گاه در تک‌گویی روایی اغراق می‌کنند و از ماهیت وسیع و همه‌گیر بودن‌شان فاصله می‌گیرند. شعری که قالبش وامدار والت ویتمن است و به گفته‌ی او:

«هر آنچه من خیال می‌کنم، تو خیال خواهی کرد

چراکه هر ذره‌ی من،

به همان میزان، جوهر ذات توست.»

پانویس:

۱)  شعر «تصمیم»

۲) عنوان شعری از کتاب

۳)  ضیافت

۴) صبحانه

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.