کمی بهار؛ شهرنوش پارسیپور – ۱۵۸
شهرنوش پارسیپور - آفاق زندگى عادى خود را دارد. او هیچگاه سعى نمىکند وارد ماجراجویى خطرناکى بشود. اما الیاس خان ریسک بزرگى مىکند.
رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۵۸ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
آفاق زندگى عادى خود را دارد. او هیچگاه سعى نمىکند وارد ماجراجویى خطرناکى بشود. اما الیاس خان ریسک بزرگى مىکند. او که در یک روستا بزرگ شده و از مسائل کشاورزى اطلاعات گستردهاى دارد مىکوشد وارد کشاورزى صنعتى بشود. او زمینهایى را در بخشى از خلخال به زیر کشت مىبرد. در نهرها ماهى قزلآلا مىریزد. کورههاى آجرپزى را مىفروشد و کارخانههایش را به پول تبدیل مىکند و همهى این پولها را در روستاهاى خلخال خرج مىکند. اما تلاش او براى صنعتى کردن کشاورزى با اصلاحات ارضى شاه نابود مىشود. با شروع انقلاب سفید زمینهاى الیاس خان به نفع روستائیان مصادره مىشود. او که تا گلو در زیر بار قرض فرورفته مجبور مىشود به فرانسه فرار کند.
پس از انقلاب اسلامى او به ایران باز مىگردد و راهى ادارات دولتى مىشود تا بلکه زمینهایش را به خود برگرداند، اما...
نظرها
نظری وجود ندارد.