ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

● دیدگاه

قضیه سعید طوسی و حاکمیت تملق

علی کلائی- دستگاه تملق‌پرور حاکم تا جایی متملق را تحمل می‌کند و او را یاری می‌‌دهد که آبروی کل دستگاه و حاکمیت در خطر نباشد. کار به آنجا که می‌رسد، رسانه‌های منسوب به امنیت‌خانه‌های نظام یا دست از حمایت بر‌می‌دارند یا حتی از نظام می‌خواهند که با متخلف برخورد کند. افت موضع سعید طوسی هم شاید به همین دلیل باشد.

محمدباقر مجلسی در بحار الانوار سخنی را از پیامبر اسلام نقل می‌کند. سخنی با این مضمون که بر صورت ستایشگران چاپلوس و مداحان خود خاک بپاشید. سخنی که در غرر الحکم و درر الکلم به نقل از امام اول شیعیان هم آمده است که «مدح و تقدیر بیش از اندازه تملق و چاپلوسی است كه هم طرف مقابل را گرفتار عجب و خودبينى مى كند و هم شخصيت گوينده را در هم مى‌شكند.»

سعید طوسی، قاری قرآنی که به تعرض جنسی به چند نوجوان متهم است، در نامه‌ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی می‌نویسد: «رهبرا! سلام و درود بر تو و صلابتت. هیبتت مستدام که دشمنانت چنان خار و زبون شده‌‌اند که چون در مقابل اقتدار و نفوذ کلامت درمانده گشته‌‌اند، فرصت را غنیمت شمرده و توطئه‌های ناجوانمردانه خود را با بهانه قراردادن من، متوجه مقام ولایت سازند! شرمسارم که قرعه آنان به نام من افتاد و مرا بهانه تهمت و تخریب کرده‌‌اند و در عین‌ حال، سرفرازم از این‌که مرا قاری محبوب شما می‌خوانند.» (۱)

اتهامی به فردی نسبت داده شده است. اتهامی که او آن را به رهبر جمهوری اسلامی ارتباط می‌دهد و با مدح وی، خود را از این اتهام مبرا می‌کند. یادمان نرود که سعید طوسی بارها خدمت رهبر جمهوری اسلامی «شرفیاب» شده است و برای او قرآن خوانده است. او می‌گوید که اتهام به او نه اتهام به شخص وی که «بهانه تهمت و تخریب» رهبر جمهوری اسلامی است. این یعنی او از خود سلب مسئولیت کرده و می‌گوید اتهام‌زنندگان نه او را که رهبر نظام را هدف خود قرار داده‌اند.

پاچه خواری و دستبوسی منشی رایج در حکومت ولایی است
پاچه خواری و دستبوسی منشی رایج در حکومت ولایی است

سعید طوسی به تعرض جنسی به نوجوانان قاری قرآن یا طالبان آموختن قرائت قرآن متهم است. نوجوانانی که در زمان ارتکاب جرم طوسی، ۱۱-‌۱۲ سال داشته‌اند و حال برخی‌شان از ۱۹ سال گذشته‌اند. پرونده‌هایی که پنج سال است برای اعمال سعید طوسی گشوده شده و هنوز هم ره به جایی نبرده است. (۲)

در واقع رسانه‌ای شدن این پرونده‌ها و طرح آن در این سطح گسترده و رجوع شاکیان به رسانه‌های فارسی زبان برون مرزی می‌تواند نتیجه عدم بررسی درست و بی‌طرفانه از سوی دستگاه قضایی ایران باشد.

وقتی سخنگوی دستگاه قضای نظام، خبررسانی در مورد یک پرونده را جرم می‌داند (۳) یا رییس دستگاه قضا افرادی را که از داخل کشور به رسانه‌های به تعبیر وی معاند و در واقع فعال در خارج از کشور اطلاعات می‌رسانند، تهدید می‌کند که «به عنوان معاونت در جرم» تحت تعقیب قرار می‌گیرند (۴)، این یعنی تمامیت امنیتی و قضایی نظام تلاش دارد که مساله سعید طوسی را «بی سرو صدا» جمع و حل و فصل کند و اگر قرار است برخوردی صورت بگیرد، این برخورد در سکوت خبری و در تاریکخانه‌های امنیتی و قضایی و بدون افکندن نور بر آن صورت بگیرد.

رادیو فردا، یکی از همان رسانه‌های هدف صادق لاریجانی در روز جمعه هفت آبان ماه سال جاری با دو تن از شاکیان سعید طوسی مصاحبه‌هایی را ترتیب داده است. (۵) مصاحبه‌هایی که روند ارتباط شکات با طوسی و همچنین روند پرونده را مورد بررسی قرار داده است. شکات، سعید طوسی را به آزار جنسی آنان در نوجوانی و «تفخیذ» متهم کرده‌اند. طوسی همچنین به تشویق این نوجوانان به «فساد و فحشا» نیز متهم است. هر دو اتهام الزاما می‌بایست در دادگاه صالحه و بر اساس قوانین بررسی شود و می‌تواند به حکم شلاق و حبس طولانی مدت منجر شود.

اما سعید طوسی در این زمینه سابقه‌دار است. پیشتر و در سال ۹۰ توبه‌نامه نوشته و قول داده که دیگر «ارتباطات ناسالم با قاریان ممتاز جوان» را مرتکب نشود. توبه‌نامه‌ای که بعدا تکرار شده و در آن اقرار شده که اعضای شورای عالی قرآن هم از عملکرد ایشان مطلع بوده‌اند.

سعید طوسی با بیت رهبر جمهوری اسلامی ارتباط نزدیکی دارد و بارها خدمت رهبر نظام رسیده است. بیش از پنج سال است که درگیر پرونده آزار جنسی نوجوانان است و دو بار نیز توبه‌نامه نوشته و دو بار اعلام کرده که از کارهای خود دست می‌کشد. اما پنج سال است که تکلیف پرونده او مشخص نشده و با روندهای فرا‌قانونی وضعیت او را معلق نگاه داشته‌اند.

کارتون از مانی آدر

تا اینجا سعی شد که قدری وضعیت پرونده سعید طوسی روشن شود، اما دو نکته در این پرونده قابل تامل است.

اول اینکه از آغاز طرح مساله پرونده سعید طوسی در رسانه‌ها تا امروز، وی سیر مشخص و قابل تاملی را طی کرده است.

سعید طوسی در ابتدا (آخرین روزهای مهرماه سال جاری) دست به تکذیبی تمام عیار می‌زند، به رسانه‌های طرح کننده مساله و به طور مشخص صدای آمریکا می‌تازد و تلاش می‌کند تا طرح اتهام به خود را طرح اتهام به رهبر نظام تعبیر کند. اما همین سعید طوسی در گفت‌وگویی با شخص مهدی فلاحتی، مجری برنامه‌ای که مساله پرونده او را در صدای آمریکا طرح کرده است (این گفت‌و‌گو در جمعه شب، هفت آبان در صفحه فیس‌بوک صدای آمریکا منتشر شده) بسیار با نرمی با مهدی فلاحتی صحبت می‌کند و می‌گوید که «دیگر حیثیتی برایم باقی نمانده است.» این تماس و گفت‌و‌گو به گفته مهدی فلاحتی چهارم آبان ماه انجام شده است. (۶)

طوسی که دعا برای سلامتی مهدی فلاحتی نیز می‌کند، هنوز اتهام منسوب به خود را منکر می‌شود و می‌گوید که در حال پیگیری است. اما همچنین می‌گوید که حتی تا سر کوچه محل سکونتش نمی‌تواند بدون مشکل برود. او از امکان کنترل شدن خط تلفن همراه خود خبر می‌دهد و می‌گوید که از مراجع مشخصی استعلام می‌کند و بعد پاسخ فلاحتی را می‌دهد. پاسخی که به گفته فلاحتی تا حال داده نشده و بعد از آن هم تلفن او یا خاموش بوده یا پاسخگو نبوده است.

علی کلایی

چرا موضع سعید طوسی این اندازه تغییر کرده است؟ چرا او می‌گوید که می‌خواهد با صدای آمریکا گفت‌و‌گو بکند و فقط باید استعلام مراجع لازم را داشته باشد و چرا بعد تلفن او غیرپاسخگو می‌شود؟

مورد دوم اما واکنش‌ها در ارتباط با مساله سعید طوسی است. سیر برخوردها با مساله از حمایت کامل از سعید طوسی تا پرسشگری و خواست برخورد با او دامنه‌دار شده است. سیری که با ترتیبی تاریخی نشان از تغییر مواضع نسبت به سعید طوسی در این پرونده مشخص دارد.

ابتدا از سعید طوسی حمایت می‌‌کنند و سعی در لاپوشانی پرونده وی می‌شود. سید علی مقدم، مرتبط با بیت رهبری و رییس شورای عالی قرآن به دادستان تهران می‌گوید که «به مصلحت جامعه قرآنی نیست که ایشان (طوسی) محاکمه شود.»

به گفته شکات پرونده، کیامنش، بازپرس پرونده از «حجت شرعی» برای جمع کردن پرونده خبر می‌دهد اما دو روزنامه «جمهوری اسلامی» و «جوان» در سرمقاله های روز شنبه هشتم آبان خود درباره پنهانکاری و روشن نکردن پرونده طوسی به قوه قضاییه انتقاد کرده‌اند.

روزنامه جوان، نزدیک به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی نیز در سرمقاله خود گفته است که «نظام چک سفيدامضا برای عصمت او نداده است و اگر انحراف او ثابت شود بايد مجازات شود.» (۷)

این یعنی تغییری علنی در برخورد با پرونده سعید طوسی از سوی نمایندگان رسانه‌ای نهادهای امنیتی نظام.

سعید طوسی بارها به مدح بی‌اندازه رهبر ایران پرداخته است. او صله این مداحی را نیز گرفته است. موقعیت خاص وی در میان قاریان قرآن از سویی و حمایت بیت رهبر نظام در این پرونده خاص، صله مداحی‌های اوست. قرار است بر صورت مداحان خاک پاشیده شود. قرار است که مستند به اشارات روایی ذکر شده در ابتدای سخن با مداحان برخورد شود. اما به جای برخورد، این منش مداحی و تملق پرورانده می‌شود. آن‌قدر که فردی که چون سعید طوسی در این دم و دستگاه رشد می‌کند و بارها دست به اعمال منافی اخلاق می‌زند و از اعمال نفوذ خود استفاده می‌کند تا اعمال خود را لاپوشانی کند. سطوح مختلف قدرت، از مدیران قرآنی تا صدر و ذیل دستگاه قضایی هم با او همراهی می‌کنند.

اما دستگاه تملق‌پرور حاکم تا جایی متملق را تحمل می‌کند و به او یاری می‌رساند که آبروی کل دستگاه و حاکمیت در خطر نباشد. کار به آنجا که می‌رسد، رسانه‌های منسوب به امنیت‌خانه‌های نظام یا دست از حمایت بر‌می‌دارند یا حتی از نظام می‌خواهند که با متخلف برخورد کند. افت موضع سعید طوسی هم شاید به همین دلیل باشد. او از اوج تکبر و وصل کردن خود به رهبر نظام به حضیضی می‌افتد که در مصاحبه با مجری صدای آمریکا از بی‌حیثیت شدن خود سخن می‌گوید. اما هنوز باید برای سخن گفتن با مقامات هماهنگ کند.

این خصلت نظام‌هایی‌ست که متملق می‌پرورند. «سعید جان‌»هایی از جنس سعید طوسی، سعید امامی و سعید مرتضوی که با تملق و مداحی دستگاه حاکمه به مدارج عالی می‌رسند. مطیع صد درصد نظام و حاکمیت‌اند و هر آن‌چه حاکمیت بگوید را به گوش جان می‌خرند. حاکمیت هم در خبط‌ها و خطاهای آنان ایشان را حمایت می‌کند، اما وقتی حاکمیت به دو راهی حمایت از متملق یا حفظ آبروی خویش می رسد، متملق را به پای پای منافع حکومتی قربانی می‌کند و سعید جانی از پی سعید جانی دیگر قربانی متملق‌پروری رهبری نظام ولایی و استبداد دین می‌شوند.

نظام در پی فشارهای رسانه‌ای با سعید طوسی برخورد خواهد کرد، اما نه برای این‌که عدالت جاری شود، بلکه برای این‌که چهره خود را از اتهامات وارد شده بشوید. نظام اما همچنان گرفتار عجب و خودبینی گفته شده در کلام امام اول شیعیان است و شخصیت‌های مداح نیز شکسته و فروریخته‌اند. تا باز کی سعید جانی خبطی بکند و نظام برای شست‌وشوی خود او را قربانی کند.

کارتون از اسد بیناخواهی

ارجاعات

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • akbar

    ﺁﻗﺎﻱ ﻃﻮﺳﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻱ ﺯﻧﺪ گﻱ ﻛﺮﺩﻩ و ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩﻩ اﻧﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺭا ﺑﻪ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ اﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ ﺩاﺩﻩ اﻧﺪ و اﺯ ﻧﻆﺮ ﺭﻭاﻧﺸﻨﺎﺳﻲ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪاﻛﺜﺮ اﻳﻦ اﺷﺨﺎﺹ ﺩﺭ ﺩﻭﺭاﻥ ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻗﺮاﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ.ﺩﺭ اﻛﺜﺮ ﺷﻬﺮ ﻫﺎﻱ ﻣﺬﻫﺒﻲ اﻳﺮاﻥ ﺑﺨﺼﻮﺹ اﺻﻔﻬﺎﻥ,ﻗﻢ,ﻛﺎﺯﺭﻭﻧ ن ﻮ ﺩﻳﮕﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎﻱ اﻳﺮاﻥ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺟﻨﺴﻲ و ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺭاﺑﻂﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻴﻦ ﺩﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮ,ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎﻥ ﭘﺴﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺟﻨﺴﻲ ﻗﺮاﺭ ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ,ﺩﺭ ﻭاﻗﻊ اﻣﺜﺎﻝ ﻃﻮﺳﻲ ﻫﺎ ﺧﻮﺩ قﺮﺑﺎﻧﻲ اﻳﻦ ﺭاﺑﻂﻪ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻩ اﻧﺪ

  • شاهد

    برخی ماجرا را اساسا نادست فهمیده اند . مشکل اصلی نه در وجود افراد مریض بچه باز در جامعه ایران یا هر جامعه دیگری است . مشکل از فساد دامنگیر در حکومت و بالادستی ارگانهای پلیسی و نظامی است . قوه قضاییه ای که در راس ان منصوب رهبر حاکمیت شبه توتالیتر اسلامی نشسته است که هرانجا لازم باشد حتی در موارد صریح جرم از تشکیل پرونده قضایی جلوگیری می کند . نمونه بارز دو برادر خود شیخ صادق لاریجانی یکی رشوه خوار و دیگری زمین خوار که هردو از تعقیب قضایی مصون مانده اند .

  • IRAN

    گوشه ای از مقاله زیبای لیلا سیف بنام تحشیه‌ای بر «جماع نوخطان» در ولایت مؤمنان از میدان‌های بوئنوس آیرس تا خیابان‌های تهران تقریباً همزمان با علنی شدن پرونده‌ی سوء‌استفاده‌ی جنسی قاری قرآن، در آن سوی دنیا، خبر تجاوز وحشیانه و قتل دختر ۱۶ ساله‌، لوسیا پرز، اعتراض سراسری مردم آرژانتین را برانگیخت. به شکلی غیرمنتظره، ۵۰ سازمان تحصنی یک ساعته را در سراسر کشور اعلام کردند. فعالان سیاسی از زنان خواستند تا سیاه بپوشند و تمام فعالیت‌های اجتماعی‌شان را قطع کنند. در بوئنوس آیرس مردم به خیابان‌ها آمدند و شعار سر دادند «نه حتی یک زن دیگر» و همزمان زنان به شکلی گسترده دست به اعتصاب زدند. در تهران اما افشای پرونده‌ی قاری متجاوز، مطابق انتظار موجب بلند شدن کمتر صدای اعتراضی شد. این بی‌تفاوتی البته تا حدی به ماهیت پرونده نیز مربوط می‌شود. در هر حال، آن‌چه بیش از تعلل و ناکارمدی دستگاه قضایی در ایران نگران‌کننده است، همین بی‌تفاوتی وجدان عمومی و کرختی جامعه است و بدیهی است جامعه‌ای که به فاجعه خو بگیرد، روند و شدت فجایع آتی را تسریع خواهد کرد. این همان نقطه‌ای‌ست که دستگاه قضایی و جامعه در آن به هم می‌رسند. نقطه‌ای از سکوت و سکون که در پس آن طنین توافق خاموش دولت و ملت را می‌توان به وضوح شنید.