اصل بقای «داعش و انرژی»
عملیات آزادسازی موصل به مرحله نهایی خود رسیده، اما هیچکس به نابودی داعش باور ندارد؛ گویی داعش به مار نُهسر «هیدرا» است که هر سر آن را که قطع کنی، هزار سر دیگر به جای آن میروید؛ از «انحیاز» تا استقرار در لیبی، گمانهزنیهای متفاوتی در مورد داعشِ پس از آزادسازی موصل منتشر شده است؛ گمانهزنیهایی که همه در یک چیز باهم شریک اند: بقا و تداوم دولت اسلامی تا اطلاع ثانوی
کمربند دفاعی موصل شکسته شده، عملیات آزادسازی شهر به مرحله نهایی خود رسیده، اما هیچکس هنوز به نابودی داعش باور ندارد؛ گویی داعش به مار نُهسر «هیدرا» میماند که هر سر آن را که قطع کنی، هزار سر دیگر به جای آن میروید؛ بله، داعش در اذهان تحلیلگران، تا اطلاع ثانوی پایانناپذیر است.
تنها چیزی که همه میدانند این است که ابهامات زیادی در مورد آینده داعش وجود دارد؛ مثلاً هیچکس نمیداند موصل، این شهر سنینشین، در غیاب داعش چگونه اداره خواهد شد، یا اینکه پس از آزادسازی، چگونه میتوان عناصر داعش در شهر را از مردم عادی تشخیص داد که در طول دو سال گذشته مجبور به همکاری با «دولت اسلامی» بودند؛ به خصوص اکنون که نیروهای «دولت اسلامی» شروع به کوتاه کردن ریشهای خود کردهاند، و ریش دیگر اتیکت داعش نیست.
وانگهی، مشکل فقط به مسائل مدیریتی کوتاهمدت خلاصه نمیشود، و عمیقتر از آن است که با آزادسازی موصل و حتی رقه برطرف شود. همه میپرسند، با ریشههای تنومند و هزارشاخهای که منجر به رویش و ظهور داعش شدند چه باید کرد؟
مشکل آنجاست که داعش صرفاً بخشی از معضل عامتر جنگهای فرقهای-مذهبی در منطقه است، که سابقهاش از «دولت اسلامی» خیلی خیلی بیشتر است. بدون ریشهکن کردن جنگهای فرقهای و مذهبی، بدون تغییر فرآیند حذف سنیها از قدرت، بدون تقویت دولت مرکزی، چه طور میتوان امیدوار بود که داعش همچنون ققنوسی دوباره از خاکستر برنخیزد؟
مضاف بر اینها، عاملیت دخالت امپریالیستی نیز هست که از ابتدای قرن، کاتالیزور اصلی بروز بحران و جنگ در منطقه بوده است. نخیر، گویا راه دیگری نیست، و بهتر است مشابه با اصل فیزیکی بقای ماده و انرژی، معادلات را بر مبنای اصل بقای داعش و انرژی به کار گرفته شده برای جنگ بازنویسی کنیم.
بدین ترتیب، فرمول کلی عبارت خواهد بود از این که هرچه قدر «انرژی» بیشتری از جانب نیروهای متعالی فرامنطقهای یعنی روسیه و آمریکا و دنبالههای منطقهای آنها صرف جنگ میشود، به همان میزان «داعش» بیشتری بازتولید میشود. همان قدر که بمبهای روسی و آمریکایی فرو ریخته میشود، و به همان میزان که ریال و لیره به فشنگ بدل میشود، همان اندازه پیکارجو از کارخانه داعش بیرون میآیند، انگار که پس پرده تاریخ، ترازویی الهی در کار باشد!
متاستاز داعش
اگر میخواهید بدانید که برای موصل پس از داعش چه اتفاقی میافتد، میتوانید سرنوشت تکریت آزادشده، یا مثلاً عراق پس از سقوط صدام را مرور کنید؛ سؤال بنیادیتر از سرنوشت موصل پس از داعش، اما سرانجامِ داعش پس از موصل است. چه اتفاقی برای داعش خواهد افتاد، وقتی پایتخت معنویاش را از دست بدهد؟ خلافت بدون قلمرو چگونه حکومتی خواهد بود؟
حسن حسن، هفته گذشته در نیویورک تایمز در یادداشتی تحت عنوان «دولت اسلامی پس از موصل»، استراتژی داعش را پس از سقوط موصل در یک کلمه این طور خلاصه کرد: «انحیاز»
انحیاز در لغت به معنای مایل شدن است؛ در زبان عربی سیاست مبتنی بر بیطرفی را میگویند « سِيَاسَةُ عَدَمِ الإنْحِيَاز» و به همین ترتیب، «حَركةُ عدم الإنحياز» یعنی جنبش عدم تعهد. در فرهنگ دهخدا، در مقابل واژه انحیاز عبارتی درج شده که به معنای مورد نظر حسن نزدیکتر است: «از خانمان به جای دیگر رفتن قوم».
انحیاز یعنی حرکت، خروج یا عقبنشینی موقتی به بیابان. این سیاستی است که، به نقل از حسن، در پنج ماه گذشته داعش مرتباً روی آن مانور داده است. ابومحمد العدنانی، سخنگوی داعش، پیش از آنکه در حمله هوایی در ماه اوت کشته شود، به صراحت گفت، از دست دادن قلمرو، به معنای شکست نیست؛ چرا که دولت اسلامی برای تجدید قوا به صحرا خواهد رفت. این همان کاری است که آنها پیشتر در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ انجام دادند. در النبأ، نشریه «دولت اسلامی» نیز مقالهای با مضمون مرور ماجرای مجاهدان دولت اسلامی عراق در سال ۲۰۰۷ پس از خروج از شهرها منتشر شده است.
در ژانویه ۲۰۰۷، جرج بوش هزاران نیروی جدید آمریکایی را برای تضمین امنیت شهرها به عراق فرستاد؛ استراتژی جدیدی مشهور به «موج» که هدف آن بیرون راندن شورشیان سنی از بغداد و... بود. همین خروج از شهر و بازگشت به بیابان، به زعم مبلغان داعش، به بیداری اسلامی قبایل منجر شد. حالا پس از آزادسازی موصل، همین راهبرد بار دیگر در دستور کار قرار گرفته است. حسن حسن میگوید، درست به همین خاطر است که داعش در چند وقت اخیر ویدئوهایی از نبرد در بیابان را منتشر کرده؛ از جمله ویدئویی در ماه اوت که به احتمال زیاد در «ولایت فرات»، در مرز عراق و سوریه فیلمبرداری شده است.
متاستاز در ادبیات پزشکی، به جابهجایی و گسترش سلولهای سرطانی از یک بافت به بافتهای دیگر گفته میشود. بسیاری همچون حسن حسن معتقد اند متاستاز داعش در جهت بازگشت به بیابان خواهد بود؛ متاستازی که نه فقط حرکت به سمت صحراهای عراق و سوریه، بلکه پراکندگی در بیابانهای سراسر منطقه از فرات تا صحرای سینا (جایی که گروه همپیمان داعش، انصار بیتالمقدس فعال است) را شامل میشود.
یک داعش و هزار سودا
بر خلاف حسن اما، دیوید اندرسون، ژنرال کانادایی که آموزش نیروهای امنیتی را در عراق به عهده دارد، متاستاز داعش را نه در حرکت از شهر به بیابان که در امتزاج و اختقا در میان شهروندان پیشبینی میکند؛ اتفاقی که گرچه امکان انجام عملیات نظامی متعارف را از «دولت اسلامی» میگیرد، اما درمقابل فرصت بسیج و سازماندهی مردمی را برای شورشهای آتی فراهم میکند. از این بابت، این ژنرال ائتلاف معتقد است که داعش پس از آزادسازی موصل از قبل خطرناکتر خواهد بود. (ن ک به اینجا)
اینها تنها گمانهزنیهای روی میز در مورد سرنوشت داعش نیستند. کمتر از یک سال پیش، دومینیک ژامه، روزنامهنگار معروف فرانسوی، پیشبینی کرد که پلان B داعش در صورت شکست در عراق و سوریه، لیبی خواهد بود. پس از سوریه و عراق، اگر نقطهای روی کره زمین وجود داشته باشد که «دولت اسلامی» بتواند در آنجا از روی خاک بلند شود، لیبی است؛ در لیبی، و در خلاء سیاسی به وجود آمده پس از سقوط قذافی، باد موافق بیش از هر جای دیگری در پرچمهای داعش میوزد؛ سؤال این است که بعد از موصل و رقه، آیا سرت پایتخت «دولت اسلامی» خواهد بود؟
علاوه بر لیبی، تونس نیز میتواند یکی از مقصدهای احتمالی حرکت سرطانی داعش باشد؛ به ویژه باتوجه به تعداد بالای تونسیهای پیوسته به داعش که بالغ بر چهار هزار نفرند؛ از این تعداد، البته ۷۰۰ نفر تا امروز آنها به خانه بازگشتهاند. و احتمالاً پس از سقوط موصل، به رقم آنها افزوده خواهد شد. احتمال بازگشت گسترده این جنگجویان به خانه، باعث شده از حالا زنگ خطر برای تونس به صدا درآید. (ن ک به نیوزویک)
در میان گمانهزنیها و پیشبینیهای موجود، از همه منحصربفردتر اما تحلیل و نظر پپه اسکوبار، روزنامهنگار برزیلی است که با پرس تیوی نیز همکاری میکند. او در یادداشتی مفصل تحت عنوان «کلاف حلب-موصل» مینویسد: عملیات آزادسازی موصل، طرح پنتاگون برای نابودی داعش در عراق و البته تضمین بقای این گروه در شرق سوریه است. به بیان دیگر، آزادسازی موصل و تضعیف داعش در عراق، پیامدی ندارد جز تقویت این گروه در سوریه. در شرایطی که به زعم اسکوبار، شورشیان در شرق حلب در آستانه شکست از نیروهای اسد بودند، کلید خوردن عملیات آزادسازی موصل، تنها حملات هوایی آمریکاییها به ديرالزور را تحت شعاع قرار نخواهد، بلکه در نهایت باعث خواهد شد جنگ در سوریه تشدید شود. ارجاع اسکوبار به اظهارنظر منابع دیپلماتیک گمنام و نزار نایف، روزنامهنگار سوری ساکن لندن است که تصدیق کردند توافقی پنهان میان واشنگتن و ریاض منعقد شده که به موجب آن، طرفین پذیرفتهاند شورشیان داعشی، عراق را به مقصد سوریه ترک کنند.
همین نگرانی را میتوان از زبان سرگئی لاورف، وزیر امور خارجه روسیه شنید، آنجا که میگوید: «تا جایی که من میدانم، شهر به طور کامل محاصره نشده. امیدوارم این فقط به خاطر ناتوانی آنها در انجام چنین کاری باشد، و نه به خاطر عدم ارادهشان. در نتیجه کریدور موجود بیم آن میرود که پیکارجویان دولت اسلامی از موصل گریخته و به سوریه بروند.»
این ادعا، در عین حال، به طور ضمنی دال بر این است که نیروهای داعش پس از فروپاشی «دولت اسلامی»، در گروههای اسلامی دیگر حاضر در جنگ سوریه مثل جبهه فتح الشام (جبهه نصرت سابق) ادغام خواهند شد و با سیمایی متفاوت جنگ را ادامه خواهند داد؛ با نام و سیمایی متفاوت، آری اما با آرمانها و اهداف سابق.
بقای داعش در قالبی هیبرید
مطابق انتظار، هر کس از زاویه خود و نظر به منافع و جایگاهش، آیندهای متفاوت را برای دولت اسلامی پیشبینی میکند. یک چیز اما در همه پیشبینیها و گمانهزنیها مشترک است: «اصل بقای داعش»؛ بله، هنوز تا مرگ دولت اسلامی زمان زیادی باقی مانده است؛ زمانی نامشخص که البته به طور مداوم تمدید میشود.
تا آنجا که به گمانهزنیها و تحلیلهای یادشده مربوط است، «پیشبینی» میشود در عمل، مطابق معمول، بخشی از هر یک از آنها محقق شود؛ به عبارت دیگر، همه و هیچکدامشان؛ به قول داوید گرتنشتاین-راس، تحلیلگر آمریکایی، در آینده با «الگویی هیپرید یا پیوندی» از داعش سر و کار خواهیم داشت؛ با داعشی بدون مرکز که در عین حال، قلمروهایی را نیز همچنان در اختیار خواهد داشت. داعشی هم در بیابان، هم در شهر، هم در عراق و هم در لیبی، هم در حال انحیاز و هم در حال پیشروی. در یک کلام، داعشی همچون یک مار نه سر.
جدا از محتوای همه این گمانهزنیها، آنچه به نظر قطعی است و تا اطلاع ثانوی ادامه خواهد داشت، نفس همین دلمشغولی یعنی گمانهزنی است. اما آیا کثرت و تنوع خود این تحلیلها و پیشبینیها حاکی از نوعی ناتوانی بنیادی نیست؟ در پس انبوه این تحلیلها چه رانهای در کار میتواند باشد جز ناتوانی از تصور یک پیروزی قطعی در برابر «دولت اسلامی»، و فقدان افقی روشن و شفاف؟ این همان ناتوانیای است که در پنج سال شکست راهحلهای دیپلماتیک برای جنگ سوریه میتوان دید.
به عبارت دیگر، میان کثرت و تنوع پیشبینیها و انرژی صرف شده برای گمانهزنی و طول عمر «دولت اسلامی» رابطه مستقیمی وجود دارد؛ و با کمی مبالغه و البته به کنایه میتوان گفت، «اصل بقای داعش و انرژی» در مورد این تحلیلها، برآوردها، پیشبینیها و گمانهزنیها نیز صادق است.
نظرها
هیراد
ايدئولوژی اسلامی = مفت خوری و ترویج زندگی انگلی
جوان پیرمند
دولت اسلامی، نوع بس کوته اندیشانه و بس اماتوری جمهوری اسلاتمی/سعودی و امثالهم است. جدا ضدانسانی و ضداخلاقی بودن ایدئولوژی اسلام گرایی و فرقه های ان از شیعه ولایی تا وهابیت تکفیر-سلفی... مشکل اصلی داعش، همان فقدان عناصر و ملزومات دولت/حکومتی بودن سازمان انهاست. انها نقصان بزرگی از کمبود سیاست ورزی و عقلانیت برده اند. عملکرد داعش در ابتدای کار، افراطی-هیجانی بود، شاید انها (بعثی ها و سلفی ها و معارضان خشن نقاط مختلف) خود در تنگنای اقناع می دند و توسل به نمادگرایی خشونت و مرعوب کردن مردم راه پیشروی خود دیدند، ولی این روش ضدانسانی/ضداخلاقی دیرگاهی است که بی ثمر شده و در نهایت برضد خود عامل می شود! ان سیاسی رژیم های مشابه مثل جمهوری اسلامی/ولایی و عربی سعودی د رهمین نکته است، داعش مانند انها سیاس نبوده و محکوم به نابودی است.
جوان پیرمند
نکته دیگر، داعش، به شدت ناخالصی ایدئلوژیک دارد بر خلاف ادعای رجوع به نص قرآن! حتی همین نقشه انها می توان دید که به شدت ایرانی ستیز و فارسی ستیز هستند. شیطنت های انها در ترسیم نقشه خوراسان و کوردستان بزرگ و اهواز ماهیت ضد ایرانی و ضد فارسی انها را نشان می دهد. در واقع این گروهک به شدت الوده به اغارض نزادپرستانه است. اینها نشانه اشکار عدم عقلانیت و التزام به بدیهیات اخلاقی و بشردوستانه است. شتاب انها از ادعای دولت عراق و شام به دولت جهان گشای اسلامی و بر سر همه سرزمین فتح شده خلفا و سلاطین قرون وسطی و عثمانی، همراه تجاوز و قتل و خشونت و اجبار مردم به سالام بود، ماهیت مطلق گرایی و متعرضش نشان داد و باز نشان داد اینان نسخه اماتوری جمهوری اسلامی/سعودی هستند! نشان داد کم عقلی صرفا نزد حکام مستبد و متکبر تهران و ریاض نیست و هنوز جای حماقت و جهالت خودساخته هست!
جوان پیرمند
حاکمان می شود سرنگون کرد اما ایدئلوژی/عقیده را نمی شود از بین برد، تنها می توان قدرتشان محدود کرد، تا زمانی ایدلوژی و عقیده (رزیم الترنایو) مناسب و بهتر در کشور و منطقه و جهان حاکم نشود، این عقاید رونق خواهند داشت. انچه امثال ما دمکراسی خواهان معتقدیمم که لیبرال دمکراسی (مردم سالاری آزادی خواهانه) بهترین الترناتیو این قبیل عقاید ضدانسانی/ضداخلاقی است. لیبرال دمکراسی اگر در خط و سمیر درستش حاکم شود در نهایت بشریت به سمت ارامش و بهروزی (صلح و سعادت) نسبی رهنمون خواهد کرد، حتی اگر نظام لیبرال دمکراسی نقایصی داشته باشد بنا ب رماهیت اصول حق تغییر، توانیی اصلاح خود را دارد چرا اصولش محدود به مردم سالارری و آزادی است و امر مقدسی در آن نیست که قابلیت تغییر نداشته باشد.
Farhad
متاساز یا متاستاز Metastasis ----------------------- با تشکر اصلاح شد زمانه
K9
اشتباه همه این تحلیلگران در این است که از آنجائیکه والدین این داعش *** را نمی شناسند فکر می کنند که این طفل *** با استقلال رای و ارده خودش اینهمه جنایات را مرتکب و ویرانی ببار می اورد.. از آنجائیکه بخش بزرگی از روشنفکران و تحلیل گران-- مخصوصا اکثریت مطلق نخبه گان سیاسی و فر هنگی ایرانی--- به پدیده جهانشمول " مهندسی و مدیریت و اختراع بحران ها" الرژی دارند و برای اینکه نشان دهند که چقدر در تحلیل هایشان پایبند عقل و عقلانیت هستند قبل ا هر سخنی بادی در غبغب می اندازند و اعلام می کند که آنها به تئوری توطئه باور ندارند. که کلاش هایی مانند موجود عجیب الخقه ای مانند حسن عباسی از این پدیده به نفع گسترش خرافیات در باره مهندسی جوامع سو استفاده را می کند. از انهائیکه معتقد به مهندسی و مدرریت بحران ها معتقد نیستند باید پرسید که صد ها هزار نفر از زبنده ترین مغز های متفکر جهان در هزاران نهاد و تشکیلات و انیستیتو های اشکار و بغایت سری در جهان از کله سحر تا بوق سگ سیب زمینی پوست می کنند.؟ یا اینکه به مطالعه همه جانیه جوامع می پردازند که بتوانند تغییرات اجتماعی را مدیریت و اکثرا نیز به بحران ها شدت بخشیده و یا جعلش کنند. این نخبه گان و تحلیلگران نمی خواهند به فهمند که این داعش حرامزاده ده ها پدر دارد که اگر این پدران مافیای بین المللی و فراماسیون بخواهند سر این طفل را زیر خاک کنند در کمترر از یک هفته می توانند همه ریشه هاش را بکنند و نابودش کنند. داعش از خود نیرویی ندارد و یک مشت ریشو و سوسول هایی که از کشور های غربی با آنها پیوسته اند و اکثرشان نه تجربه جنگی دارند و نه با محیط و فرهنگ و جغرافیای منطقه اشنایی دارند توان نگه داری تبنان خودشان را ندارند چه رسد که بخواهند در دنیا خلافت اسلامی بر قرار کنند. بر ای اینکه ده ها پدر این حرمزاه را بشناسید فقط نگاهی بیفکنید که چه کشور و چه کسانی از اینهمه جنگ و خونریزی و قتل و ویرانی که اثارش برای قرنها در سر نوشت شان تاثیر داشته و در خاطره ها خواهد ماند کمال استفاده را می کنند