لئونارد کوهن درگذشت
لئونارد کوهن که بیش از پنج دهه در دنیای هنر مطرح بود و داستانهای زندگی انسانی را به اسطورههای انتزاعی از موسیقی و شعر تبدیل میکرد در سن ۸۲ سالگی درگذشت.
لئونارد کوهن، شاعر، نویسنده، ترانهسرا و خوانندهای که بیش از پنج دهه در دنیای هنر مطرح بود و داستانهای زندگی انسانی را به اسطورههای انتزاعی از موسیقی و شعر تبدیل میکرد، در سن ۸۲ سالگی درگذشت.
صفحه رسمی «سونی کانادا» این خبر را شب پنجشنبه ۱۰ نوابر (۲۱ آبان) تایید کرد و نوشت که مراسمی برای بزرگداشت کوهن در لسآنجلس برگزار خواهد شد – شهری که در آن زندگی میکرد.
او در ماه اکتبر ۲۰۱۶، چهاردهمین آلبوم خود را به بازار فرستاد و پیش از آن در گفتوگویی با «نیویورکر» در سپتامبر ۲۰۱۶ گفت: «آماده مردنم. امیدوارم زیاد آزاردهنده نباشد».
لئونارد کوهن کانادایی بود و در خانوادهای یهودی و مذهبی در استان فرانسوی زبان کبک متولد شد؛ با اینکه انگلیسی زبان بود.
نمادهای مذهبی از کتب مقدس یهودی، انجیل و تورات، راهشان را از این پیشینه مذهبی به خلاقیت کوهن یافتند و رابطهای با خدا ایجاد کردند که متفاوت از تفسیرهای سنتی مذهبی بود: خدایی که گاهی در رابطه عاشقانه و سکس با زنی نمود پیدا میکرد و نمادهای مقدس ادیان ابراهیمی را به دنیای زمینی قرن بیست و یکم میآورد.
«هاللویا» – سپاس مخصوص خداوندگار است – معروفترین ترانه کوهن نمادهای انجیلی را به دنیایی از عشق و سکس زمینی پیوند میزند که در آن ایمان در بوسهای به زنی تعریف میشد. ابراز اشتیاق شناخت نفس خدا اینجا از دریچهای اتفاق میافتد که ربطی به دین ندارد: لمس پوست دیگری در عشقبازی .
کوهن گیتار را از نوجوانی به دست گرفت و موسیقی قسمتی از متن اشعار او شد، حتی پیش از اینکه خواننده و ترانهسرا شود. در نوجوانی در کنار گیتار با فدریکو گارسیا لورکا هم آشنا شد و زندگیاش تغییر کرد.
در سال ۱۹۵۱ کوهن در دانشگاه «مک گیل» در رشته ادبیات انگلیسی ثبت نام کرد، جایی که کوهن نخستین اشعار خود را در مجلههای دانشجویی و سپس اولین مجموعه شعرش «اجازه دهید اسطورهها را مقایسه کنیم» (۱۹۵۶) منتشر کرد.
پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه «مک گیل»، کوهن به جزیره یونانی هیدرا رفت و با ارثیهای که پدرش به جای مانده بود خانهای خرید و با دوست دخترش ماریان ایلن، زندگی آغاز کرد.
در هیدرا کوهن اول تصمیم گرفت که نویسنده شود. او رمان «بازی مورد علاقه» (۱۹۶۳) را نوشت اما یافتن اوزان کلمات و موسیقی در متن را نمیتوانست از نوشتههایش جدا کند و سپس دومین مجموعه شعرش را با عنوان «گلهایی برای هیتلر» (۱۹۶۴) منتشر کرد. «بازندگان زیبا» (۱۹۶۶)، دومین رمان او نیز وقتی در هیدرا بود منتشر شد.
تصمیمش برای اینکه خواننده شود بیش از هر چیز به دلایل اقتصادی بود؛ از اینکه اشعارش و نوشتههایش به فروش نمیرفت به ستوه آمده بود. تصمیم گرفت وارد بازار کار ترانه نوشتن شود تا بتواند اشعارش را مطرح کند و پول هم کسب کند؛ پس به نیویورک مهاجرت کرد.
در سال ۱۹۶۷، بنگاه استعدادیابی «کلمبیا» در آمریکا با کوهن قرارداد امضاء کرد و اولین آلبوم او با عنوان «ترانههای لئونارد کوهن» - همان که ترانه «سوزان» آن مشهور شد - به بازار آمد.
منتقدان ادبی وقت با بررسی این آلبوم، کوهن را دنبالهروی سنت ادبی آلن گینزبرگ و فرانک اوهارا در آمریکا خواندند و او اکنون شاعری جدی اما حاشیهای محسوب میشد.
از سال ۱۹۶۷ به بعد با اینکه کوهن در کشورش کانادا بسیار محبوب بود، آلبومهای او به اندازه ستارههای «راک اند رول» پرفروش نبودند. زندگی حرفهای او به عنوان ترانهسرا برای چندین دهه در حاشیه ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۹۸۷ به اوج خود رسید.
در سال ۱۹۸۴ ترانه «هاللویا» (سپاس مخصوص خداوندگار است) به بازار آمد. این ترانه ابتدا پرفروش نشد اما در سالهای ۱۹۹۰ خوانندههای دیگر آن را بازخوانی کردند و شهرت جهانی پیدا کرد. این ترانه تا کنون ۲۰۰ بار توسط خوانندههای دیگر و در زبانهای دیگر اجراشده و مشهورترین ترانه کوهن است که موسیقی متن بسیاری از فیلمها هم بوده است.
در سال ۲۰۰۸ جریان اصلی موسیقی راک نام لئونارد کوهن را به لیست مشاهیر تالار موسیقی «راک اند رول» اضافه کرد.
کوهن میدانست که دارد میمیرد. در اوایل سال جاری، نامهای به دوست دختر سابقش و سوژه برخی از زیباترین ترانههایش، ماریان ایلن نوشت.
در این نامه که دو روز قبل از مرگ ایلن به دستش رسید کوهن نوشت: «ماریان، به زمانی رسیدهایم که واقعا خیلی پیر شدهایم و زهوار بدنهامان در رفته است. فکر میکنم به زودی به تو ملحق خواهم شد. بدان که خیلی نزدیک پشت سرت هستم، آن قدر که اگر دستت را دراز کنی، دستم را خواهی گرفت. و میدانی که چقدر همیشه عاشقت بودم؛ برای زیباییات و برای فرزانگیات. اما لازم نیست به تو بیشتر بگویم چون اینها را میدانی. اما اکنون، تنها دلم میخواهد که برایت سفر خوبی را آرزو کنم. خدانگهدار دوست خوبم. بینهایت عشق تقدیمت. تو را در راه خواهم دید.»
لونارد کوهن از سال ۱۹۹۰ به بعد هر سال یک جایزه ادبی یا هنری را به خانه برد. ۱۴ آلبوم، ۱۴ مجموعه شعر، دو رمان بازماندگان او هستند؛ همراه با خاطرههای عاشقانه بسیار با چهار زن و یک گربه که یار او بودند.
در همین زمینه:
https://www.radiozamaneh.com/305143
https://www.radiozamaneh.com/176940
نظرها
علی کریمی
به من ، اکنون چه کسی با انسان خواهد رقصید و بر مرگ عاطفه ها مرثیه خواهد خواند؟