● گزارش میدانی
ترامپ در ایران – در تاکسی و اتوبوس و خیابان
طاهر خلجانی − مردم با حساسیت آشکاری انتخابات آمریکا را دنبال کردهاند و برایشان مهم است که بدانند رئیس جمهور جدید چه سیاستی را پیش خواهد گرفت، مخصوصا در رابطه با ایران.
معمولا "حرفهای داخل تاکسی" در ادبیات سیاسی ایران اشاره به حرفهایی دارد که بر مبنای شایعات و منطق تئوری توطئه بیان میشوند. آنها احساسی، گذرا و با یاد حسرتآمیز دوران طلایی گذشته همراه هستند. اما از آنها خیلی چیزها را میتوان درک کرد: مسئلهای را حل نمیکنند اما نشان میدهند که مردم چه مسائلی دارند یا به مسائل چگونه مینگرند.
یک دانشجو معتقد است که نباید حرفهای رانندگان تاکسی و مردم را زیاد جدی گرفت زیرا آنها سواد سیاسی ندارند و حرفهایی را که در شبکههای ماهوارهای میشنوند در طول روز تکرار میکنند، و یک راننده تاکسی با سن کمی بیش از ۴۰ سال میگوید که راننده تاکسیها اگر حوصله حرف زدن داشته باشند آن چیزی را به مردم میگویند که دلشان میخواهد بشنوند.
هر بار، یک موضوع گل میکند و موضوع بحث داخل تاکسی و اتوبوسی یا گپ زدن در خیابان تبدیل میشود. موضوعات همواره سیاسی نیستند، اما در میان آنها موضوعات مشخص سیاسی کم نیستند، و حتما موضوع به سیاست داخلی مربوط مینیست، اما بیربط هم نیست.
قضیه دونالد ترامپ و انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا یک نمونه جالب در روزهای اخیر است. هنوز بحث درباره آن نخوابیده است. در زیر شنیدههایی را میخوانید که کوشش شده با دقت ثبت شوند. اکثرا حاصل گپهای اتفاقی هستند، یعنی شما چیزی را مطرح میکنید و به دنبال آن فقط باید گوش شنوا داشته باشید و با علاقه به حرفهای مردم گوش کنید.
نمیتوان از صحبتهای شنیده شده یک جمعبند ارائه کرد. آنچه مسلم است، این است که مردم با دقت و حساسیت آشکاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا را دنبال کردهاند و برایشان مهم است که بدانند رئیس جمهور جدید چه سیاستی را پیش خواهد گرفت، مخصوصا در رابطه با ایران.
خیلی معمولی و خیلی دقیق
■ هیچ نکته خاصی در ظاهرش نیست. یک فرد کاملا معمولی؛ بدون هیچ علامت خاصی در چهره و یا رفتارش که با وجود برخورد سردش در ابتدای گفتگو، در ادامه سعی میکند جدیت خود را در بحث نشان بدهد. به نکته مهمی اشاره میکند: «به هر حال رئیس جمهور آنهاست و طبق چیزی که میخواهند رأی میدهند اما با توجه به اینکه رئیس جمهور آمریکا قدرتمندترین مرد جهان است و تاثیر میگذارد روی جهان، روی همین حساب بقیه دنیا هم روی انتخابات آمریکا نظر میدهند. حرفهای او روی اقتصاد جهان تاثیر دارد و ممکن است تصمیم بگیرد به بعضی کشورها حمله کند.» او سپس اظهار امیدواری میکند که روزی در آمریکا انسانهای خوبی به قدرت برسند که جنگ به راه نیاندازند.
■ یک خانم میانسال معتقد است که مردم عادی به بیکلاسی و لودگی علاقه دارند. از نظر او، زندگی بر اساس فهم و شعور سخت است. این خانم از باغچه کوچک مقابل ساختمان محل زندگیاش مثال میزند که با هزینه و زحمت ساکنین گلکاری میشود و عابران از زیبایی آن لذت میبرند ولی یک آدم بیفرهنگ میآید و گلها را از ریشه در میآورد. «ممکن است یک کوچه بالاتر آنرا بیاندازد دور ولی بعضیها مریض هستند و از اذیت و آزار دیگران لذت میبرند.»
از این خانم سوال میکنم که آیا معتقد است که مردم آمریکا برای اذیت و آزار بقیه مردم جهان به ترامپ رأی دادهاند؟ او پاسخ میدهد: «من نمیدانم آنها دقیقا چکار میکنند. رأی کلینتون از ترامپ بیشتر بوده است ولی ترامپ رییس جمهور شده است. همه مردم آمریکا که آدمهای بدی نیستند ولی قانون کشورشان مشخص نیست چرا به رأی مردم احترام نمیگذارد.»
«به همان دلیلی که احمدینژاد رأی آورد»
■ شاید یک فعال سیاسی یا حتا کسی با سابقه زندان سیاسی باشد. با حرارت صحبت میکند و در بین صحبتهایش دو بار دست میبرد داخل جیبش و سیگار بیرون میآورد اما داخل اتوبوس شرکت واحد نمیتوان سیگار کشید و برای همین بعد از چند لحظه سیگار را داخل پاکت برمیگرداند. میگوید ترامپ به همان دلیلی رأی آورد که احمدینژاد رأی آورد اما آنهایی که میگویند ترامپ مثل احمدینژاد است مزخرف میگویند: «این یکی هرجا دیده میشود کنارش ده تا مانکن ایستادهاند ولی احمدینژاد و اطرافیانش آدم را یاد دهه شصت میاندازند. این یک مسلمان جهان سومی است که فکر میکند با رنج و بدبختی مردم زمینه ظهور امام زمان آماده میشود و ترامپ یک آمریکایی خوشگذران است که وعدههایش زمینی است.»
با وسواس هر اختلافی که به ذهنش میرسد را بر میشمرد تا میرسد به مسئله فاشیسم: «میخواهند مقایسه کنند بین احمدینژاد و ترامپ با آلمان نازی و بگویند که هر دو با شعارهای پوپولیستی رأی طبقه کارگر را متوجه خود کردند. حرف بیخود میزنند. میگویند پوپولیسم ولی نمیدانند چه میگویند. فاشیسم هم که میگویند، نمیدانند چه میگویند. با اکانت دوستم از چند نفرشان در فیس بوک پرسیدم باور کنید تعریفی که دادند بیشتر به خاتمی میخورد تا به احمدینژاد. ما میخواهیم به کجا برسیم؟ به اینجا برسیم که سیاستمدار خوب، یک سیاتمدار با رأی ۵۰ درصدی است که پشتوانه مردمی ندارد و باید دودستی به بورس و بانکها بچسبد؟ دیدگاهشان نسبت به دموکراسی لیبرال درگیر تضاد شده است ولی جرات فکر کردن و فراروی ندارند.»
میگوید ترامپ به همان دلیلی رأی آورد که احمدینژاد رأی آورد اما آنهایی که میگویند ترامپ مثل احمدینژاد است مزخرف میگویند: «این یکی هرجا دیده میشود کنارش ده تا مانکن ایستادهاند ولی احمدینژاد و اطرافیانش آدم را یاد دهه شصت میاندازند. این یک مسلمان جهان سومی است که فکر میکند با رنج و بدبختی مردم زمینه ظهور امام زمان آماده میشود و ترامپ یک آمریکایی خوشگذران است که وعدههایش زمینی است.»
با نگاهی نومیدانه اسم چند فرد و سایت را به زبان میآورد و از من میخواهد بگویم آنها را میشناسم یا نه؛ وقتی میگویم همه را میشناسم چشمهایش برق میزند و میگوید: «به مردم میگویند گوسفند ولی انصافا گوسفند چه کسی است؟ من گوشی لمسی ندارم. خانه دوستانم با موبایل آنها میروم. تلگرام را نمیگذارند ولی بقیه شبکههایشان را نگاه میکنم. دوست من درباره گیر دادن نادر به شهرزاد مطلب یک صفحهای نوشته ولی من خبر دارم که ماه قبلش یک صفحه کتاب نخوانده است. برای خانم صدفیان لایک میگذارد و کل آلبوم عکس دخترها را بالا و پائین میکند اما ده دقیقه وقت نمیگذارد مقاله ... را بخواند. بهنوش بختاری چند میلیون نفر از این اینترنتیها دارد آن وقت کل کتاب ... را مجانی گذاشتهاند روی فیس بوک یازده تا لایک خورده است ]...[ کانال ... و بقیه سایتهایی که کار نظری میکنند را جمع بزنیم همه با هم میشود سی هزار نفر تازه اگر تکراری نباشد. یک کانال جک دیده ام ۸۰ هزار نفر عضو؛ یک کانال سکسی ایرانی هست ۱۲۸ هزار نفر، کانال طنز نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر. ۱۲ میلیون نفر توی سایتها و کانالهای جک، صیغه، سکس، عرفان غربی، فالگیری و روانکاویهای الکی هستند. این تقصیر مردم، مترجم و مولف است یا تقصیر اینها با دو تا کلمه پوپولیسم و فاشیسم همه ار خفه کردهاند بین نظریهپرداز و مردم، رسانهها و روشنفکران هستند که مطالب را به گردش در میآورند تا وارد حلقههای اجتماعی بشود؟ نویسندگان خوب بروند گونه بکارند تا لایک بخورند؟ حلقه واسطه ایدهپردازان و جامعه مفقود است. کسانی که اسم خودشان را گذاشتهاند فعال، در اینترنت دنبال سلبریتیبازی هستند و ایدهپرداز در این جامعه منزوی است. فقط زورشان به مردم میرسد و به مردم میگویند گوسفند. آمریکا بدتر از ایران است! تظاهرات میکنند که چرا ترامپ شد ولی وقتی سندرز با تقلب حذف شد تا کلینتون بیاید چرا اعتراض نکردند و دلگیتها را تحت فشار قرار ندادند؟ جریان انتقادی به جای اینکه علیه تقلب کلینتون و حذف سندرز با تبانی موضع بگیرد اعلام میکند به ترامپ رأی دهید؟ خوشبختانه در ایران باز ۴ تا ایدهپرداز داریم؛ در آمریکا فسیلهایی مثل چامسکی بدترین تبلیغ برای منتقدان وضعیت هستند.»
لج و لجباری
■ میگوید اگر جوان بود حتما از ایران مهاجرت میکرد و مطمئن است که ایران چندسال دیگر درگیر جنگ میشود و مردم از بیآبی خواهند مرد. کارگر است و آمار دخل و خرجی که ارائه میکند نشان میدهد زندگی بسیار سختی دارد. میگوید مردم آمریکا روی لج و لجبازی به ترامپ رأی دادهاند و فکر میکند وقتی همه میگویند به کسی رأی ندهید یعنی سهم همه به خطر افتاده است. معتقد است اگر از روی کار آمدن کسی مثل احمدینژاد و ترامپ میترسند باید قبل از انتخابات برای مردم کاری انجام بدهند «نه اینکه روز انتخابات یاد مردم بیافتند و بگویند به فلانی رأی ندهید.»
این کارگر از تجربه خودش و انتخابات ایران میگوید تا نظرش درباره انتخابات آمریکا را بیشتر توضیح بدهد: «بیست سال رفسنجانی و دار و دستهاش همه چیز را میدزدیند. احمدینژاد برای مردم کاری نکرد ولی لااقل کاری کرد قبلیها دیگر نتوانند بخورند. بیبیسی میگفت مردم به خاطر یارانه به احمدینژاد رأی دادند. معلوم است که رأی میدهند. از این حکومت به جز ماهی ۴۵ هزار تومان یارانه مگر چیز دیگری به کارگران رسیده است؟ زمان احمدینژاد لااقل حقوقها را میدادند. حسن روحانی کاری برای نکرده است جز اینکه نیشاش همیشه باز است. حقوقها همیشه عقب میافتد. انگار دولت دستور داده که حقوقها را دیر بدهید تا تورم کم شود.»
در هرج و مرج، به دنبال قدرت
■ بازنشسته تامین اجتماعی است و معتقد است مردم در همه جای جهان از دست سیاستمداران فاسد و دروغگو خسته شدهاند. او میگوید «دوره قرتیبازی تمام شده و مردم به کسی رأی میدهند که جرات داشته باشد. حرفش را بزند و بتواند با مافیاها درگیر شود.» او میگوید که همیشه وقتی که سخنگوی وزارت خارجه ایران یا دیگر سخنگویان دستگاهها و ارگانهای حکومتی را در تلویزیون میبیند به این فکر میکند که آنها چقدر حقوق میگیرند. او معتقد است آنها فقط اظهار نگرانی میکند و محکوم میکنند. «رئیس سازمانملل از همهشان بیخود تر است. این را هر آدم بیسوادی میتواند انجام بدهد.» او میگوید مردم به کسی که فقط خوشگل باشد و «مثل تلویزیون حرف بزند» رأی نمیدهند. کسی به درد میخورد که دل و جرات داشته باشد.
■ یک خانم مسن نیز با یادآوری صحبتهای احمدینژاد در انتخابات سال ۱۳۸۸ میگوید: «وقتی علیه رفسنجانی حرف زد من گفتم ترورش میکنند.» این خانم از احمدینژاد به عنوان فردی شجاع یاد میکند که نگذاشتند کار کند. این خانم میگوید که شنیده است رئیس جمهور جدید آمریکا قرار است برجام را پاره کند و میگوید: «قبل از برجام از ترسشان به مردم سبد کالا میدادند ولی خرشان که از پل گذشت دیگر مردم را یادشان رفت. شاید از ترس اینی که جدید آمده است دوباره به مردم سبد کالا دادند.»
ترس از جنگ
میترسد. خیلیها میترسند. جنگ چیزی است که فعلا کسی نمیخواهد به آن فکر کند اما در میان کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا اگر قرار باشد شروع کننده جنگی علیه ایران وجود داشته باشد او خود ترامپ است. گفتهاست قایقهای مزاحم سپاه پاسدارن در خلیج فارس را غرق میکند، سند برجام را پاره میکند و بسیاری در چهرهاش جنگطلبی شرورتر از جرج بوش پسر میبینند. با این حال گفته است که روسیه و ایران در سوریه در حال کشتن داعش هستند و او نیز میخواهد به جای تعامل با بنیادگرایان اسلامی، مشغول نابودی داعش شود. او بالاخره با ایران چه خواهد کرد؟
میترسد. خیلیها میترسند. جنگ چیزی است که فعلا کسی نمیخواهد به آن فکر کند اما در میان کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا اگر قرار باشد شروع کننده جنگی علیه ایران وجود داشته باشد او خود ترامپ است. گفتهاست قایقهای مزاحم سپاه پاسدارن در خلیج فارس را غرق میکند، سند برجام را پاره میکند و بسیاری در چهرهاش جنگطلبی شرورتر از جرج بوش پسر میبینند. با این حال گفته است که روسیه و ایران در سوریه در حال کشتن داعش هستند و او نیز میخواهد به جای تعامل با بنیادگرایان اسلامی، مشغول نابودی داعش شود. او بالاخره با ایران چه خواهد کرد؟
■ یک آقای مهندس معتقد است رفتار ترامپ با ایران را سپاه پاسداران تعیین خواهد کرد. میگوید: «سپاه به راحتی میتواند کاری بکند که آمریکا از دست ایران عصبانی بشود» و فکر میکند که سپاه چنین کاری را خواهد کرد: «دولت جلو دزدیهای بیت و سپاه ایستاده است. اگر جنگ بشود دوباره همه چیز میافتد دست خودشان.»
■ یک آموزگار مذهبی نیز کمابیش چنین نظری دارد. او میگوید: «من طرفدار استقلال ایران هستم و خوشحالم که مجبور نیستیم هر چیزی آمریکاییها میگویند گوش بدهیم ولی خوب راستش همه تقصیرها به گردن آنها نیست. بعضیها بد عمل میکنند و بهانه درست میکنند برای آمریکا ولی ما نیاز نداریم.» از ماجرای حمله نیروهای لباسشخصی و. بسیجی به سفارت عربستان میگوید و اینکه «الان باید عربستان به جای ما باشد.» او از یک گناه شرعی نیز سخن میگوید: «عربستان سعودی در دنیا زیر سوال رفته بود ولی الان ایران متهم است. اگر به سفارت عربستان حمله نمیکردند عربستان نمیتوانست حمله به یمن را ادامه بدهد و مردم بیچاره را بمباران کند. آنها که به سفارت عربستان حمله کردند از نظر شرعی در کشتار مردم یمن شریک هستند.»
■ خانمی میانهسال و شاغل در بخش خصوصی تنها یک سوال دارد: «یعنی میشه روزی بیاد که ما مجبور نباشیم هر روز بترسیم و فکر کنیم که فردا قرار است چه اتفاقی بیافته؟ » ترسهایی که به نوعی گریبان طبقه کارگر و طبقه متوسط ایران را گرفته است.
■ علی میگوید که دغدغهاش معیشت است و عاطفه با حسرت میگوید که کاش بچهدار نمیشد. همه پدرها و مادرها از سرنوشت فرزندان خود در حاکمیت جمهوریاسلامی بر کشور ایران بیمناکاند.
■ مهدی میپرسد که چرا هر اتفاقی که میافتد − چه خوب باشد و چه بد − دلار در ایران گران میشود؟
■ پروین قادر به درک این مسئله نیست که چرا عدهای در ایران اینقدر به جنگ و شرایط بحرانی علاقهدارند. شیما خطاب به آقای خامنهای میگوید: «تو را به خدا بس کنید این دعوای احمقانه را با آمریکا.»
■ یک نوازنده خیابانی معتقد است که جمهوریخواهان در آمریکا و دلواپسان در ایران زبان مشترکی دارند و چون به صورت پنهانی با یکدیگر ارتباط دارند، انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا نمیتواند مشکل جدیدی برای مردم ایران ایجاد کند. در مقابل افرادی معتقدند روی کار آمدن فردی با شخصیت ترامپ در آمریکا باعث خواهد شد که مقامهای حکومتی ایران احساس ترس کنند و رفتار معقولتری نسبت به زمان دموکراتها بروز بدهند.
■ یک فارغالتحصیل علوم اجتماعی در ایران که سرباز فراری است و با پراید همخانه خود مسافرکشی میکند معتقد است که رابطه جمهوریاسلامی با محافظهکاران آمریکا بهتر از رابطه جمهوریاسلامی با دموکراتها بوده است. او میگوید: «جمهوریخواهان آمریکا با جمهوری اسلامی علنی مذاکره نمیکنند. خامنهای همین را میخواهد که مذاکرات علنی و رسمی نباشد. از اینکه روحانی نمیتواند مثل سابق با دولت آمریکا رابطه داشته باشد خوشحال است. اگر یک دوره دیگر مذاکرات ظریف و جان کری ادامه پیدا میکرد و برای بسیجیها و بدنه نظام عادی میشد دیگر هیچ کاندیدای اصولگرایی نمیتوانست کمتر از دولت روحانی موضع بگیرد. سال ۱۳۹۲ فقط حداد عادل و سعید جلیلی حرفهای خامنهای را میزدند. بقیه با حرفهای جلیلی موافق نبودند. حرفهای جلیلی حرفهای خود خامنهای بود. گفتمان خامنهای با دموکراتهای به پایان میرسید؛ با جمهوری خواهان دوباره بهانه دارد که بدنه اجتماعی طرفدار خودش را نگه دارد.»
بیشتر بخوانید: درباره انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و پدیده ترامپ
نظرها
نظری وجود ندارد.