دو گزارش از وضعیت زنان همجنسگرا و افراد تراجنسی
گفتوگو با حسین علیزاده، مسئول بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در سازمان اقدام آشکار جهانی و ساقی قهرمان از سازمان دگرباشان جنسی ایران (ایرکو)
دو گزارش «وضعیت افراد تراجنسیتی در ایران» و «وضعیت زنان همجنسگرا در ایران،» در مورد دو بخش از جامعه هستند که چندان آشکارا در موردشان بحث نمیشود.
«احساس میکردم میمونی در یک باغوحش هستم و آنها دارند مرا تماشا میکنند.»
این را عسل میگوید، وقتی بعد از انجام عمل تطبیق جنسیتش از تایلند به ایران بازگشت و در فرودگاه، مامور مرز، همکارهایش را صدا زد تا با هم مدارک او را دست به دست کنند و به او بخندند.
او حالا ایران نیست. ولی روایت آنچه بر او گذشته، در کنار صحبتها دهها فرد تراجنسی و زن همجنسگرای ایرانی امروز تبدیل به پایههای دو گزارش سازمان اقدام آشکار جهانی (ایگلهرک سابق)، مستقر در شهر نیویورک امریکا، شده است تا در دو زبان فارسی و انگلیسی، توجه جوامع بینالمللی حقوق بشر و همچنین فعالهای داخل و خارج از کشور را به وضعیت این بخش از دگرباشان جنسی ایران جلب کنند.
گزارش ۸۴ صفحهای «گزارش حقوق بشر: وضعیت افراد تراجنسیتی در ایران» و گزارش ۶۸ صفحهای «گزارش حقوق بشر: وضعیت زنان همجنسگرا در ایران،» تازهترین آثار این سازمان هستند که در کنار فعالیتهای خود در محدوده موضوع دگرباشان جنسی و حقوق بشر آنان، مشاور رسمی سازمان ملل متحد و سازمانهای وابسته به آن در این موضوع نیز محسوب میشود.
این سازمان، این مرتبه انگشت بر دو بخش جامعه گذاشته که چندان همانند مردان همجنسگرا، آشکارا در موردشان بحث نمیشود: اولی چون قانون به شکلی نصف و نیمه وجودشان را بسته به انجام فرآیندهای درمانی تایید کرده، دومی چون از محدودیتهای حاکم بر زن ایرانی، در کنار محدودیتهای معطوف به همجنسخواهی، رنجی مضاعف میبرد: تراجنسیتیها و زنان همجنسگرا.
حسین علیزاده، مسئول بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در سازمان اقدام آشکار جهانی، میگوید حالا که این دو گزارش منتشر شدهاند، امیدوار است که « فقط چیزی نباشد که ما خارج از ایران از آن استفاده کنیم، بلکه منبعی باشد که بعدها کسی خواست داخل ایران پژوهشی انجام بدهد هم در واقع بتواند به این اثر رجوع بکند، با توجه به پاورقیها و با توجه به مطالب گفته شده، یک تصویر روشنی بدست بیاورد.»
تحقیقی پنج ساله برای رسیدن به تصویری واقعگرا
حالا که دو گزارش منتشر شدهاند، ساقی قهرمان از سازمان دگرباشان جنسی ایران (ایرکو)، مستقر در شهر تورنتو، میگوید که «تا حالا چیزی به این کاملی نداشتیم که فضا را به کمال باز کند، توضیح خوبی به ما بدهد و بعد بگوید که در این فضا و محیط اجتماعی و سیاسی، افراد در این شرایط چطور زندگی میکنند.»
علیزاده توضیح میدهد که این دو گزارش ساده به نتیجه نرسیدهاند: پنج سال تمام، تیمی زیر نظر او بر روی این گزارش کرده. این تیم، دو مرتبه به ترکیه و یک مرتبه به کانادا سفر کرده. یک تیم متخصص، گزارش این تیم را بازبینی کرده تا عاقبت به نتیجه موجود رسیدهاند.
هرچند علیزاده یک علت اصلی طولانی شدن آمادهسازی این گزارش را در روشن نبودن وضعیت افراد تراجنسی در داخل ایران میبیند. از نظر او، برخلاف وضعیت زنان همجنسگرا در ایران که مشخص است و در واقع همه میدانند این ممنوع است، ولی در موضوع تراجنسیها، تناقض گسترده دیده میشود.
او در ادامه میگوید، «این موضوعی است که خیلیها در موردش نوشتهاند، ولی چیز دقیقی در این مورد وجود ندارد و یکی از شاید بهترین دستآوردهای این گزارش در این است که یک تصویر به نسبت کاملی از وضعیت ترنسها در ایران نقش میزند.»
سپس علیزاده مثال میزند، «وقتی به رسانهها مراجعه کنید، اطلاعات ضد و نقیض ریاد است و حرفهای جدید و قدیم متفاوت از هم هستند. ما سعی کردیم تا ته و توی این قضیه را دربیاوریم، ببینیم که چقدر محدودیتها وجود دارد، چقدر در واقع آزادیها وجود دارد، یک تصویر ارائه بدهیم که نه سیاه باشد و نه خیلی بیش از حد غیر واقعبینانه باشد.»
هدف خانواده، جامعه و البته، حکومت
علیزاده میگوید برای او و تیمش درک این موضوع بااهمیت است که حکومت مسئول تمامی اشتباهات در زمینه رفتارها در موضوع دگرباشان جنسی نیست. او میگوید، «در هر دو گزارش مثالهایی از افرادی است که خانوادهها حامیشان بودند و آنها با وجود تمام مشکلاتی که بوده، وضعیت خیلی بهتری داشتند.»
او میخواهد جامعه ایرانی مسئولیت خود را درک کند و متوجه بشود فارغ از رفتارهای دولتی، افراد، تک به تک در آسیب رساندن به افراد قرار گرفته در موقعیتهای ضعیفتر جامعه نقش دارند. «اگر ما از خودمان شروع نکنیم، چه کسانی که داخل کشور و چه کسانی که خارج از کشور هستند، این مشکل هرگز حل نمیشود. نمیشود فقط دولت را مقصر بدانیم که این کارها را انجام نمیدهید.»
درنهایت او امیدوار رسیدن به روزی است که تحولات جامعه، بانی تغییر در رفتار حکومت هم باشد، برای همین گزارشهای منتشر شده را سیاسی ارزیابی نمیکند و معتقد است این دو اثر، تاثیرگذاری اجتماعی را هدف خود قرار دادهاند. «جامعه بشری دائما متحول است، بنابراین ما باید به مسئولیت شخصیمان توجه کنیم. چون اگر هر کدام از ما به مسئولیت خودمان عمل کنیم، در خیلی از مواقع، مشکلات اجتماعی هم حل میشوند.
تاریکروشنای تراجنسی بودن در ایران
گزارش مرتبط به وضعیت حقوق بشر افراد تراجنسی، با واژهنامهای شروع میشود که به خواننده مفاهیم اولیه مرتبط به این گزارش را توضیح میدهد. فصلهای اصلی کتاب بعد از مقدمهها و روش تحقیق، تاریخچه، چالشهای قانونی برای افراد ترنس، حق برخورداری از سلامت، تبعیضهای اجتماعی و آزارهای مردم جامعه و پیشنهادات به مجموعهای از سازمانهای دولتی و غیر دولتی ایران از جمله چندین وزارتخانه، نظام وظیفه و قوهقضایی هستند.
علیزاده میگوید نهایت هدف این گزارش برای افراد تراجنسی داخل کشور این است که «ما امیدوار هستیم که دوستان ما در ایران به یک دیدگاه فرا ترنسی برسند که گستردهتر از نگاه محدود دولتی به آنها باشد. یعنی دیگر خودشان را به چشم مریض نگاه نکنند.» این یعنی که «به افراد آگاهی بدهیم که آقا جان، چیزی که شما میخواهید، چیز عجیب و غریبی نیست، لازم هم نیست بگویی بیمار هستی، شما به عنوان یک انسان حق خواستن اینها را داری.»
او البته میگوید باید نگاه جامعه و وضعیت تراجنسیهای ایران را مقدم بر هر چیزی در نظر گرفت. «آنها در جامعهای زندگی میکنند که بسیار به این قضیه بیتفاوت است یا نگاهی منفی به آن ندارد. بنابراین تنها حمایتی که دارند، همان حمایت نصفه و نیمه دولتی است که چیز زیادی هم نیست. ولی همان را هم از دست بدهند، دیگر چیزی ندارند.»
هرچند که علیزاده معتقد به نگاه حکومت به افراد تراجنسی است که آنان را بیمار میشناسد و بدون اینکه این افراد وارد فرآیند درمان بشوند، وجود آنها را قبول نمیکند.
«مساله هویت، موضوع بیماری نیست که علاج داشته باشد. شما به خاطر احساسها و علایق درونیتان، میفهمید به جنس موافق یا مخالف علاقه دارید. لازم نیست برای این پیش ۶۰ تا دکتر بروید و قسم و آیه بخورید و دو سال مرحله طی کنید. همانطور که دولت نباید به شما بگوید با کی ازداوج کنید، همینطور هم نباید به شما بگوید که هستی. یک انسان بالغ، خودش این را معین میکند و دولت هم بایستی به آن احترام بگذارد.»
قهرمان هم با علیزاده موافق است که جامعه تراجنسیهای ایران باید با نگاهی متفاوت و بازتر، مشکلات و موضوعهای مرتبط به زندگی خود را رساتر مطرح کند و میگوید، « هنوز ندیدم داخل ایران، کسانی که عمل داشتهاند، آشکارا اعتراض کنند و بگویند که این عملها دارند آنها را بیمار و ناقص میکنند و یا بیایند بگویند حالا که عمل کردیم، چرا حق کار نداریم؟ چرا حق نداریم در خانه خودمان زندگی کنیم و امنیت داشته باشیم؟»
هراسهای همراه همجنسخواه بودن در ایران
گزارش زنان همجنسگرا، فضایی تیرهتر را نقش زده است. کتاب همانند گزارش افراد تراجنسی، با واژهنامه و مقدمهها و روش تحقیق شروع میشود و سپس فصلهای فضای سیاسی-قانونی، تبعیض و جرمانگاری، آزار و اذیتها در سیستم قضایی، آزار و اذیتها در نظام درمانی، آزارهای بخشهای دیگر، آزادی بیان، تشکل و تجمع، پناهجویی، مقاومت و سپس پیشنهادات میآیند.
همانند گزارش افراد تراجنسی، این گزارش هم جزییات را طوری کنار هم چیده است تا خواننده بتواند به تصویری به نسبت جامع از وضعیت کنونی افراد همجنسگرا دست پیدا کند، بتواند وضعیت کنونی آنان را با گذشته – به خصوص سالهای پیش از انقلاب اسلامی – مقایسه کند و بتواند درک کند آینده چه خواهد بود.
قهرمان امیدوار است که آینده ولی متفاوت از زمان حال باشد. «خیلیوقتها بهش که فکر میکنم، عصبانی میشوم از اینکه چرا یک زن لزبین روی پای خودش نمیایستد و به تفاوتهای خودش با یک زن دگرجنسگرا اشاره نمیکند؟ باز هم علت را به گردن نقشهای زنانگی میاندازم که در جامعه وجود دارد. ولی درست که زن لزبین هم از کمبود حقوق زن استریت در جامعه رنج میبرد و نمیتواند کار بکند، ولی به نظرم این دلیل نمیشود.»
بازنویسی آینده: گامهای بعدی
«یک سری مطالب هم درازمدت است، شاید در چندین و چند سال آینده نتوان بهش رسید، مثل تبعیض جنسی در ایران، مثل اینکه لزبینها به خاطر همجنسگرایی نمیتوانند حق و حقوق داشته باشند. ما اینها را ثبت کردیم و برای جامعه بینالمللی گذاشتیم، اینکه چقدر در ایران و داخل بشود بر رویش کار کرد، باید صبر کرد و دید با دوستان داخل کشور به کجا میتوان رسید.»
این حرف آخر حسین علیزاده است: باید کار کرد و تلاش کرد تا افراد را بتوان به آگاهی مجهز ساخت، بعد بتدریج بتوان جامعهای بهتر، برابر و مبتنی بر حقوق بشر برای تمامی افراد خلق کرد و درنهایت بتوان به قوانینی عادلانه رسید. امیدواری، صبر و کار کردن کلید رسیدن به تمامی اینها در آیندهای نه چندان دور است.
علیزاده میگوید، «ما امیدواریم که حکومت و جامعه را به این سوق بدهیم که صحبت بازتری از این قضیه داشته باشیم. یعنی بحث را تبدیل کنیم به اینکه برای حقوق بشر افراد، به عنوان انسانی که کار میخواهد، انسانی که احتیاج به حمایت اجتماعی دارد، ما چه کار میتوانیم انجام بدهیم.»
نظرها
نظری وجود ندارد.