ایران در کنفرانس آبوهوایی مراکش؛ وقتی ۴ با ۴ برابر نیست
مجید محمدی محقق- تفاوت دو تعهد ایران در کنفرانس آب و هوایی پاریس و مراکش چه بود؟ و ایران چه سیاستی را باید در پیش بگیرد؟
کنفرانس مراکش با بیم و امید به پایان رسید. کنفرانسی که نام آن را کنفرانس عمل گذاشته بودند، به این عنوان که نقطه آغازی برای طرحهایی باشد تا آنچه در کنفرانس پاریس به توافق کرده بودند عملی شود. کنفرانسی که بنا بود نقطه آغازی برای عمل در جهت جلوگیری از رشد فزاینده گازهای گلخانه ای به میزانی که دمای کرده زمین حداکثر دو درجه نسبت به ماقبل صنعتی شدن باشد.
اما موضوعی که نه در اتاقهای از پیش تعیین شده کنفرانس بلکه در راهروها و محلهای عمومی کنفرانس به سختی بحثهای دیگر را تحت شعاع قرار داده بود پیروزی آقای ترامب و قول او به هوادارانش بود که توافقنامه پاریس را پاره خواهد کرد. این بحث چنان قوی بود که در هر گزارشی که بیرون میآمد به نحوی خبرنگار را مجبور میکرد که به این معضل بپردازد.
معضلی که اگر آمریکا که دومین تولیدکننده گازهای گلخانهای است دوباره بخواهد رونقی به تولید و مصرف زغال سنگ بدهد چه زیانی به روند تعهدنامه پاریس خواهد زد.
بهطور اجمال باید گفت که هر چند این خطر وجود دارد، اما از آن جهت که بسیاری از تصمیمات سیاست انرژی در ایالتهای آمریکا بهطور مستقل صورت میگیرد و نه در واشنگتن، بسیاری از این ایالتها خود سیاست انرژی را دنبال میکنند که در جهت کاستن و یا خنثی بودن[i] تولید گازهای گلخانهای پیش میرود.
از آن جهت که در حال حاضر زغال سنگ جای خود را به گاز طبیعی به لحاظ اقتصادی داده است و در آخر افکار عمومی که حامی عمل در راستای کم کردن گازهای گلخانه است نمی گذارد که آقای ترامپ یکجانبه این قرارداد را کاملاً از کار بیاندازد.
در ضمن بسیاری از کشورهای صنعتی با تأیید بسیار در این روزها اظهار داشتند که راه خود را در جهت اهداف توافقنامه پاریس ادامه خواهند داد و حتی کشورهای پیدا شدند که شتاب روند تغییر سیاست انرژی خود را تندتر از آنچه که قبلاً اظهار داشتند اعلام کردند. از این جمله سوئد که بنا دارد تا سال ۲۰۴۵ دی اکسید کربن خنثی باشد و در ضمن میزان انتشار گازهای گلخانه ای توسط حمل و نقل را تا ۱۴ سال آینده به ۷۰٪ کاهش دهد.
در روزهای کنفرانس مراکش دو گزارش بیرون آمد که بادی از امید و نامیدی کنفرانس را برای لحظهای فرا گرفت. در یکی خبر از ثابت شدن مصرف زغال سنگ بود و به این وسیله امید را در دلها زنده کرد. امید به اینکه از این بهبعد شاید شاهد روند نزولی مصرف زغال سنگ باشیم. خبری دیگر نشان از رشد مصرف سوخت فسیلی داشت.
در این گزارش هر چند آمده است که رشد توان ایجاد شده توسط نیروگاههای تجدیدپذیر تا سال ۲۰۴۰ بالغ بر ۲٫۶٪ در سال خواهد بود اما همزمان رشد مصرف سوختهای فسیلی نیز تا سال ۲۰۴۰ رشد فزایندهای خواهد داشت چنانکه انرژی حاصل از سوختهای فسیلی تا سال ۲۰۴۰ بالغ بر ۷۸٪ کل انرژی را از آن خود خواهد کرد. در این بین سوخت گاز طبیعی با ۱٫۹٪ بیشترین رشد را در گروه سوختهای فسیلی به خود اختصاص میدهد. همانطور که در نمودار۱ مشاهده میشود روند رشد مصرف انرژی حاصل از گاز طبیعی از روند رشد انرژی حاصل از سایر سوختهای فسیلی بیشتر است[ii].
امری که در این کنفراس نمایان بود، فقدان با کمرنگ بودن معیارهای اندازه گیری بود و همچنین سازمانهای مستقل از دولت که بتوانند به فعالیتهای انرژی در سطح بین المللی سامان بدهند.
در ضمن بنا شد که کشورهای رشد یافته صندوقی بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار در سال تا سال ۲۰۲۰ تهیه کنند که از این صندوق پول برای سیاست انرژی در جهت رسیدن به اهداف توافق نامه پاریس خرج شود. برای مقایسه میتوان گفت که تقریباً با این میزان پول هر ساله میتوان نیروگاههای تجدیدپذیر به میزان کمی کمتر از کل توان لازم در ایران احداث کرد. باز از روی
مقایسه این نیروگاهها میتوانند انرژی برقی به میزان یک سوم انرژی برق لازم در ایران را تولید کنند.
اما در مورد ایران خانم معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست ایران در این جلسه ابراز داشتند که بدون پیش شرط ایران حاضر است سقف تولید گازهای گلخانه ای خود نسبت به سیاستی که در آن هیچگونه عملی در جهت کاستن گازهای گلخانه ای صورت نمی گیرد را تا ۴٪ کاهش دهد. و در صورت برداشتن تحریمها بهطور کامل این کاهش را به ۱۲٪ برساند. اما این سخن با سخنی که سال قبل اظهار شد تفاوت بسیار دارد. در پاریس بنا شد ایران سقف کاهش گازهای گلخانهای خود را تا سال ۲۰۳۰ تا ۴٪ بدون پیش فرض نسبت به تولید سال ۲۰۱۰ برساند و این دو اظهار نظر فرق بسیار با هم دارد.
از آنجایی که انتشار گازهای گلخانهای مشکلی جهانی است برای اینکه خواننده بهتر متوجه این دو تفاوت بشود بگذارید در ابتدا تولید کل معادل دی اکسید کربن در دنیا را اگر هیچگونه سیاستی در جهت کاستن آن صورت نگیرد را تا سال ۲۰۵۰ [iii] دنبال کنیم. نمودار ۲ منحنی آبی نشان می دهد که سقف تولید در جهان در سال ۲۰۵۰ اگر عملی در راستای کاستن گازهای گلخانه ای نشود از مرز ۶۰ میلیارد تن در سال خواهد گذشت.
اگر انتشار سالانه را بین سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۵۰ در این سیاست انرزی در جهان جمع کنیم این انتشار بیش از ۱۶۰۰ میلیارد تن دی اکسید کربن خواهد بود. اما بنابر محاسبات انجام شده اگر دمای کره زمین نخواهد از مرز ۲ درجه افزایش یابد میباید جمع کل معادل گازهای گلخانه ای تا سال ۲۰۵۰ زیر سقف ۱۰۰۰ میلیارد تن باشد. به بیان دیگر می باید از تولید معادل دی اکسید کربن به میران ۴۰٪ کاسته شود.
حال بگذارید تفاوت دو بیان ایران را بررسی کنیم و ببینیم کدام خوانایی بیشتری با روند کاهش معادل گاز دی اکسید کربن در سطح دنیا دارد. در نمودار۳، سه سیاست انرژی رسم شده است.
همانطور که مشاهده می کنید سیاست کاستن ۴٪ نسبت به اینکه هیچگونه اقدامی نشود کمک چندانی به کاستن از انتشار گاز گلخانه ای ندارد و به نوبه خود نمیتواند کمک چندانی به مقابله با افزایش دمای زمین بکند. در صورتی که کاستن معادل گاز دی اکسید کربن نسبت به تولید سال ۲۰۱۰ سقف کل تولید تا سال ۲۰۵۰ را به زیر ۳۵٪ نسبت به اینکه هیج کاری نکنیم میرساند و این نشان میدهد این رقم بسیار نزدیکتر به ۴۰ درصدی است که در بالا بدست آمد.
از آنجایی که ایران جزء ده تولید کننده بزرگ گازهای گلخانه ای است رفتار ایران زیر ذره بین خواهد بود. آینده نشان خواهد دارد که آیا این اشتباهی فقط به لحاظ ترجمه میباشد و یا نه.
پانویس
[i] مراد از خنثی بودن استفاده از سوختهای است که در دوره کوتاه مدت دی اکسید کربن حاصل از آن سوخت به نحوی جذب شود.
[iii] در حقیقت تا سال ۲۰۳۰ تعهد ایران می باشد. اما محاسبات سقف کل تولید گازهای گلخانه ای تا سال ۲۰۵۰ می باشد. از آنجای که گمان می رود کشورها حتی بعد از سال ۲۰۳۰ نیز ادامه به سیاست انرژی بدهند که در آن روند کاهش گاز گلخانه ای ادامه پیدا کند از این رو معیار را همان سال ۲۰۵۰ گذاشته شده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.