اعضای خانواده آتنا دائمی به دادسرای اوین احضار شدند
احضار اعضای خانواده آتنا دائمی در راستای پروندهسازی جدید علیه او ارزیابی میشود. سه عضو خانواده دائمی (دو خواهر و یک شوهر خواهر او) به دادسرای شهید مقدس احضار شدهاند.
برخی از اعضای خانواده آتنا دائمی، فعال حقوق بشر مخالف اعدام که دوران محکومیت هفت ساله خود را میگذراند، به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای شهید مقدس واقع در زندان اوین احضار شدهاند.
در برگه احضاریه در قسمت مربوط به علت احضار این افراد، «گزارش ضابطین علیه شما» قید شده است.
خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، احضار اعضای خانواده آتنا دائمی را پروندهسازی جدید علیه او دانسته و گزارش کرده است که سه عضو خانواده دائمی (دو خواهر و یک شوهر خواهر او) احضار شدهاند.
احضاریه کتبی بازپرس شعبه چهارم دادسرای شهید مقدس روز هفتم دی ماه به دست احضار شدگان رسیده و آنها باید ظرف پنج روز از تاریخ دریافت احضاریه در دادسرا حاضر شوند.
یک منبع نزدیک به خانواده دائمی در گفتوگو با هرانا گفته است که شعبه چهارم بازپرسی شهید مقدس همان شعبهایست که به پرونده جدید آتنا دائمی (شکایت سپاه ثارالله، ارگان بازداشت کننده او) رسیدگی میکند: «خواهران و داماد خانواده هیچ کار غیرقانونیای نکردند و تنها هنگام بازداشت غیرقانونی آتنا در منزل پدریشان حضور داشتند. پیش از این هم برای تحت فشار قرار دادن آتنا برای پدر و مادرش پروندهسازی شده بود و به نظر میرسد این اقدام نیز در همان راستا انجام شده است.»
آتنا دائمی در نامهای سرگشاده با شرح اتهامهای مطرح شده از سوی سپاه ثارالله در پرونده جدید باز شده علیه او، به رفتارهای غیرقانونی نیروهای بازداشت کننده خود و چگونگی پروندهسازی خلاف واقعیت آنان پرداخته است.
او در این نامه که در تاریخ پنجم دی ماه نوشته است ماجرای بازداشتش را برای انتقال به زندان به منظور به اجرا گذاشته شدن حکم هفت سال زندان شرح داده و نوشته است که سپاه ثارلله مجدداً و به سرعت (در عرض ٢٤روز) پروندهای جديد با پنج اتهام برای او تشكيل داده است.
اتهامهای او عبارتند از توهين به رهبری، نشر اكاذيب، توهين به مسئولان نظام، ممانعت از اجرای حكم قضايی و ضرب و شتم مأمور در حين انجام وظيفه!
متن کامل نامه آتنا دائمی از زندان اوین
به نام انسان
روز دوشنبه ٢٩ آذر ٩٥به دادسرای اوين احضار و تفهيم اتهام شدم. سپاه ثارلله مجدداً و به سرعت در عرض ٢٤روز پروندهای جديد برايم تشكيل داده با ٥ اتهام: توهين به رهبری، نشر اكاذيب، توهين به مسئولان نظام، ممانعت از اجرای حكم قضايی و ضرب و شتم مأمور در حين انجام وظيفه!
روز پنجشنبه ٤ آذر ٩٥ از دادگاه انقلاب شعبه ٣٦ با موبايلی كه بنده بعد از آزادی از زندان تهيه كرده بودم و قاعدتاً نبايد میداشتند اما داشتند تماس گرفته شد و گفتند جهت ارسال احضاريه اجرای حكم ٧ سال آدرس ندارند! و اين در حاليست كه در تمام مدتی كه بنده با سند آزاد بودم توسط مأموران امنيتی تحت نظر بودم. با اين حال در كمال صداقت آدرس محل سكونت را اعلام كردم و اگر احضاريه را ارسال میكردند از زمان تحويل آن میبايست طبق قانون حداقل ٥ روز جهت معرفی به زندان فرصت بدهند، اما به جای احضاريه دو روز بعد از آن تماس يعنی شنبه ٦یآذر ٩٥یسه نفر(دو مرد و يک خانم) ساعت ٨:٣٠ صبح ارسال شدند
پدر و مادرم كه صاحبخانه هستند در مسافرت بودند. من، خواهرم و همسرش در خانه بوديم، در را باز كرديم و علت آمدن آنها، سپس حكم بازداشت را خواستيم. بی هيچ پاسخی به داخل آپارتمان و سپس خانه هجوم آوردند. من تازه از خواب بيدار شده بودم و حتی فرصت بيرون آمدن از اتاق را به من ندادند. جلوی اتاق خواب ايستادند و گفتند بايد با ما بيايی! گفتم حكم يا كارت شناسايی نشانم بدهيد. چندين و چند بار به آنها گفتم تا حكم را نشان من بدهند از كجا بايد میدانستم واقعاً مأمور هستند يا دزد و جنايتكارانی كه نسبت به شرايط بنده آگاه بودند و جهت سوء استفاده با الگو برداری صحيح از مأموران سپاه به منزل ما هجوم آوردهاند؟!
پاسخ درخواست چند بارهام برای رويت حكم يا كارت شناسايی مأموران و حتی اختيار كردن پوشش مناسب ضرب و شتم من و خواهرم و اقدام به استفاده از گاز فلفل بود. سريعاً با ١١٠تماس گرفتيم و دو مامور آمدند. موضوع را برای آنها توضيح دادم و يكی از مأموران سپاه به آنها برگهای نشان داد كه خشم يكی از مأموران نيروی انتظامی را برانگيخت. او گفت اين برگه مجوز ورود به مخفيگاه متهم در تاريخ هشت آذر است نه امروز. به چه دليل دو روز زودتر برای بازداشت او آمدهايد و در ضمن اينجا مخفيگاه نيست بلكه منزل مسكونی و شخصی اين خانواده است! و همچنين گفت چرا شما سپاهيان هرگز
بازداشتهایتان را با كلانتری محل هماهنگ نميكنيد؟
اين حرف او برايم خيلی خيلی جالب بود چون پاسخ آن را میدانستم و همانجا هم گفتم. به اين دليل كه اگر در حين بازداشت، شخصی همچون مادر آرش صادقی جان باخت به راحتی بتوانند آن را انكار و به گردن دزد يا ... بيندازند يا اگر در بازجويیها بلايی بر سر متهم بيايد يا عمداً بخواهند او را از صحنه روزگار محو كنند، بعدها بتوانند به راحتی اين كار را انجام دهند و خطری متوجه آنها نباشد همچون سعيد زينالی كه به تازگی حتی تولد او از شكم مادر را نيز انكار میكنند!
همان روز مرا با چشمبند و دستبند همراه با تهديدهای مكرر برای پروندهسازی و مرگ به اوين و اجرای احكام دادسرای شهيد مقدس (اوين) بردند. همانجا شكايتی عليه رفتارهای غير قانونی و حتی غير شرعی و غير اخلاقی مأموران ثارلله تنظيم و تحويل آقای نصيرپور، رييس اجرای احكام دادسرای اوين دادم.
ايشان با پذيرفتن تخلفات و خطاها با مأموران كه رفته بودند تماس گرفتند تا بازگردند و توضيح بدهند اما آنها به سرعت برق و باد برای تجاوز به حريم خصوصی فرد ديگری رفته بودند!
آقای نصيرپور علاوه بر قول پيگيری شكايتم حكم پنج سال را با اعمال ماده ١٣٤به من ابلاغ و مرا راهی بند زنان اوين كردند. فردای آن روز مجدداً شكايتی تنظيم و اين بار به دادستانی تهران با رونوشت به قوه قضاييه ارسال كردم كه با شماره (٥سيار/ن م در تاريخ ٩٥/٩/١٤) در دادستانی به ثبت رسيده است. خانواده ام نيز به صورت مجزا شكايت ديگری تنظيم و تحويل دادستانی دادند اما به هيچ يک از آنها رسيدگی نشد و همانطور كه مشهود است نامه بنده با ٧ روز تاخير ثبت شده است. تا اينكه ٢٤روز بعد به شعبه ٤ بازپرسی دادسرای اوين احضار و بازخواستم كردند. در آنجا فيلمی به من نشان دادند كه به شدت مرا خشمگين كرد و آن فيلمی بود كه در روز بازداشت به صورت پنهانی از منزلمان و اتفاقات آن روز ضبط شده است. خانهای كه حريم خصوصی من و خانوادهام است و اين فيلم از من و خواهرم با پوششی نامناسب است.
همانطور كه گفتم اين فيلم به صورت پنهانی و بدون مجوز و به صورت كاملاً غير قانونی ضبط شده است چرا كه اگر مجوز داشتند نيازی به پنهان كردن دوربين نبود و میبايست دوربينی بزرگ و قابل رويت در دست گرفته و اقدام به ضبط میكردند، اما چرا پنهانی و غيرقانونی؟!
وقتی در دادسرا با خشم اين سوال را پرسيدم برای اينكه حتی شاهدی برای اين تخلف وجود نداشته باشد، سريعاً مأمور زن و سرباز را به بيرون اتاق فرستادند و پخش فيلم را متوقف كرده و هيچ دفاعی نيز از خود نداشتند و همانجا اعلام كردم به صورت رسمی بابت اين عمل غير قانونی، غير اخلاقی و حتی غير شرعی شكايت كرده و اين شكايت را از مراجع بينالمللی نيز پيگيری خواهم كرد.
يكی از اتهاماتی كه به بنده نسبت دادهاند اتهام ممانعت از اجرای حكم قضايي است. اساساً كدام حكم؟! مگر غير از اين است كه طبق قانون حكم بايد به رويت متهم برسد؟! آيا منظور حكمیست كه تنها به مأموران ١١٠ نشان داده و تاريخ آن مربوط به دو روز بعد از آن روز بود؟
به چه دليل دو روز زودتر از موعد اجرا به منزل ما هجوم آورديد؟ آيا اگر بنده قصد ممانعت از اجرای حكمی را داشتم، دو روز قبل طی آن تماس تلفنی آدرس را در كمال صداقت بيان ميكردم؟ يا در همان روز آيا در منزل به روی مأموران باز ميشد؟ پس اين فيلم غير قانونی در كجا ضبط شده؟!
اگر قصد ممانعت از اجرای حكم داشتم در آن ٩ماه كه با ٥٥٠ميليون سند آزاد بودم يا خود را مخفی میكردم يا از ايران میرفتم. حال بماند كه اتهام ضرب و شتم مأمور در حين انجام وظيفه اتهامیست بی پايه و اساس چرا كه اگر چنين بود آتنا دائمی اكنون زنده نبود/
ما را به جرم بی گناهی به سالها زندان محكوم كردهاند. حال تصور كنيد كه يک متهم كه در اتاق زندانی شده و میخواهد حكم بازداشت يا كارت شناسايي مأموران را رويت كند بتواند ٣مأمور را كتک بزند!
تمامی اين اتفاقات مرا به ياد اولين اعزامم از زندان در خرداد ٩٤ انداخت، وقتی كه بعد از ٩ ماه برای اولين بار به دليل مشكوک بودن پزشک به سرطان سينه به بيمارستان اعزام شدم اما با هتک حرمت مأمور زن به مادری كه میخواست در آن شرايط در كنار فرزندش باشد مواجه شديم. او به سينه مادرم كوبيد و مانع از انجام معاينات پزشكی شد. همان روز هم او از من و مادرم شكايت كرد و تدارک پروندهای جديد دید، هم من از او شكايت كردم. بعد از دو هفته مرا به حفاظت زندان اوين برده و ٣ ساعت و نيم بازجويی شدم و درنهايت با شهادت سربازی كه روز اعزام همراه ما بود ثابت شد كه تمامی ادعاهای مأمور زن دروغ بوده و پرونده شكايت او از من بسته شد، اما هرگز به شكايت من رسيدگی نشد و او بابت دروغهايی هم كه گفته بود تنبيه نشد بلكه رييس زندان شخصاً به دليل رفتار او با من به وی تشويقی داد!
حال مجدداً همان اتفاق رخ داد. سپاه توانست با سرعت برايم پرونده تشكيل دهد اما هنوز هيچكس به شكايت بنده رسيدگی نكرده است. شايد در اين نبرد نابرابر من پيروز نباشم اما به قول استاد شاملو: من هراسام نيست، ز نگاه و ز سخن عاری، شب نهادانی از قعر قرون آمدهاند آری كه دل پر تنش نو انديشان را وصله ی چكمه ی خود میخواهند، و چو بر خاک در افكندندت باور دارند كه سعادت با ايشان به جهان آمده است. باشد! باشد! من هراسام نيست، چون سرانجام پر از نكبت هر تيره روانی را كه جنايت رو چون مذهب حق موعظه فرمايد میدانم چيست، خوب میدانم چيست.
آتنا دائمی- ٩٥/١٠/٥- بند زنان زندان اوين
این فعال مدنی با اتهامات «تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی، توهین به مقدسات، توهین به رهبری و اختفای ادله جرم»، ٢٣ اسفند ٩٣ در دادگاه محاکمه شد.
شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه در جلسه دادگاه، «اجازه دفاع به وکیل و شخص آتنا دائمی نداد» و در نهایت او را به هفت سال زندان محکوم کرد و این حکم ۲۲ اریبهشت ۹۴ به او ابلاغ شد.
قاضی دادگاه تجدید نظر اما با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه موافقت کرده بود و آتنا دائمی پس از ۱۶ ماه بازداشت، در تاریخ ۲۶ بهمن ماه سال گذشته از بند زنان زندان اوین آزاد شده بود.
نظرها
نظری وجود ندارد.