اعتصاب غذا در اتاق شیشهای
نگاهی به عواقب و نتایج چند اعتصاب غذا
واکنش مقامات قوه قضاییه به اعتصاب غذاهایی که دلیل آنها خواستههایی چون آزادی بوده، تا به حال متفاوت بوده است. هر چند در اکثر این اعتصاب غذاها فرد به مرخصی رفته اما در برخی از آنها در نهایت و پس از فروکش کردن سر و صداها، زندانی دوباره به زندان فراخوانده شده و با شکسته شدن اعتصاب غذای قبلی دیگر فضا را برای آغاز اعتصاب غذای جدید مساعد ندیده است.
به دنبال مرخصی گلرخ ابراهیمی ایرایی، همسر آرش صادقی، با گذاشتن وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی، این زندانی سیاسی اعتصاب غذای خود را پس از ۷۲ روز شکست. علی شریعتی و چند زندانی سیاسی دیگر اما همچنان در اعتصاب غذا هستند.
یک زندانی در اعتصاب غذا چقدر ممکن است دوام بیاورد و اعتصاب غذاهای طولانی در ایران بعد از انقلاب معمولاً به چه نتایجی رسیدهاند؟ تلاش این گزارش ارائه جوابهایی برای این پرسشهاست.
***
- حاضرم در اتاق شیشهای و با حضور خبرنگاران اعتصاب غذا را ادامه دهم.
این پاسخ اکبر گنجی به مقامات قوه قضاییه بود که اعتصاب غذای او را انکار میکردند.
مسئولان قوه قضاییه و روزنامههایی مانند کیهان البته با وجودی که در مصاحبهها و نوشتهها، اعتصاب غذای گنجی را غیرواقعی میخواندند، به شدت در حال رایزنی با افراد مؤثر برای شکستن این اعتصاب غذا بودند، به گونهای که حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، بارها دست به دامن عبدالله رمضانزاده،سخنگوی دولت خاتمی و از دوستان نازی آبادی گنجی شد و با او مستقیماً تماس گرفت تا این اعتصاب غذا پایان یابد.
سوالی که درباره اعتصاب غذای اکبر گنجی مطرح شده بود و به جز مقامات قوه قضاییه، افراد دیگری هم آن را مطرح میکردند، درباره نامههای اکبر گنجی در حالت اعتصاب غذا بود. نامههای بلند و چند صفحهای خطاب به آیتالله حسینعلی منتظری، عبدالکریم سروش و مسئولان قوه قضاییه. نامههایی که برخی از آنها همراه با منابع و مأخذ بود.
برخی افراد، اعتصاب غذای کردهای ناراضی در زندانهای ترکیه در سال ۱۹۸۴ را مثال میزدند و می گفتند در این اعتصاب چهار نفر طی ۷۴ روز فوت شدند و عیسل زهیر، دختر ۱۸ ساله، در روزهای آخر «قوای ذهنی خود را از دست داد، حرفهای بیمعنی میزد و اختیار دستگاه دفع ادرار خود را از نداشت. او هنوز هم در این شرایط است.»
سرانجام اما اکبر گنجی پس از بیش از ۷۰ روز اعتصاب غذا زنده ماند و در روزهای ابتدایی شهریور ۸۴ به اعتصاب غذای خود پایان داد.
در میانه اعتصاب غذای گنجی و سوال برانگیز شدن نامهنگاریهای او، سهیلا حمید نیا، متخصص تغذیه که همسرش محسن سازگارا نیز سال ۸۲ اعتصاب غذا کرده بود، در مصاحبه با فرناز قاضیزاده که در سایت روز آنلاین منتشر شد، گفت که «در سرمی که به گنجی وصل میشود، گلوکز وجود دارد و این کافیست که مغز گنجی به درستی کار کند و بتواند نامه بنویسد.»
به گفته خانم حمید نیا، در روزهای اولیه اعتصاب غذا، چربیهای بدن فرد شروع به سوختن میکند و در اعتصاب غذاهای طولانی که مواد اصلی نظیر گلوکز، سدیم و به ویژه پتاسیم به بدن نمیرسد، کرامپ (گرفتگی)های عضلانی شدید پیش میآید. آنگاه پروتیینها از بین میروند و ماهیچهها که از پروتیین تشکیل شدهاند، تحلیل میروند. وزن به شدت کم میشود، لثهها شل میشوند، دندانها لق میشوند و دانه دانه میافتند.
همسر محسن سازگارا در این مصاحبه همچنین گفته بود که پیش از آن نیز در پاسخ به ابهامها درباره اعتصاب غذای ۷۷ روزه همسرش گفته است که «اگر سرم به او وصل باشد و یک سری مواد از طریق سرم به او برسد، میتواند اعتصاب غذا را طولانی کند.»
درباره مدت اعتصاب غذای تر استانداری وجود ندارد
آرش علایی، پزشکی که در ایران زندانی بوده و در طول زندان اعتصاب غذاهای زیادی را از نزدیک دیده نیز پیش از این در مصاحبه با رادیو زمانه گفته بود که درباره دوام آوردن فرد در اعتصاب غذا «هیچ استانداری وجود ندارد» و بسته به بدن فرد، ذخایر غذایی و محیط نگهداری، متفاوت و متغیر است.
او گفته است که آب، قند و املاح سه ماده ضروری برای بدن هستند که زندانیان باید در مدت اعتصاب غذای تر از آن استفاده کنند.
از همین رو او در هنگام اعتصاب غذای زندانیان در بند ۳۵۰ زندان اوین، محلولی از قند، نمک و آب را در بطریهای آب معدنی درست میکرده که زندانیان در حال اعتصاب غذا بنوشند. نوشیدن این محلول برای زندانیان البته بسیار سخت بوده اما چارهای جز آن نداشتهاند.
پزشکان البته تأکید میکنند که اثرات اعتصاب غذا بر برخی از اندام بدن از جمله کلیه و چشم تا مدتها یا حتی همیشه باقی خواهد ماند.
پیشبینیها درباره مقاومت بدن در مدت اعتصاب غذا اما همه برای شرایط عادیست و کوچکترین اتفاق غیرمنتظرهای درحین اعتصاب غذا میتواند منجر به مرگ شود.
هدی صابر، زندانی سیاسی و عقیدتی، در حالی که دهمین روز اعتصاب غذای خود را سپری میکرد، نیمه شب ۲۰ خرداد سال ۹۰ در زندان سکته کرد، اما پزشک بهداری زندان اوین به جای انتقال او به بیمارستان اعلام کرد که این زندانی به اصطلاح «تمارض» میکند و حتی با صابر درگیر شد و او را کتک زد.
پس از این درگیری، هدی صابر به بند بازگردانده شد و با اصرار زندانیان و پیگیریهای افسر نگهبان پس از ساعاتی به بیمارستان منتقل شد و در آنجا درگذشت.
آرش علایی، پزشک زندانی، بر این باور است که اگر صابر در همان نوبت اول به بیمارستان منتقل و در آن جا نیز سریع به وضعیتش رسیدگی میشد، زنده میماند.
او که در مدت اعتصاب غذای مشترک هدی صابر و خسرو دلیرثانی، وضعیت جسمی آنان را زیر نظر داشته و به طور مرتب به آنها سر میزده، گفته است: «اعتصاب غذا عاملی برای رخ دادن سکته بود چرا که صابر، ورزشکار و سالم بود و هیچگونه مشکلی نداشت که بتوان گفت باعث سکته شده است».
تقی رحمانی، فعال ملی-مذهبی و از دوستان نزدیک هدی صابر نیز میگوید که بر اساس تحقیقات او و دوستانش، اصلیترین دلیل تأخیر در اعزام هدی صابر به بیمارستان این بوده که مقامات زندان باید از بازجوی او در سپاه پاسداران اجازه میگرفتهاند.
پیش از هدی صابر نیز اکبر محمدی در حال اعتصاب غذا در زندان جان سپرده بود. ماهان محمدی که از او به عنوان قدیمیترین زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین نام میبرند، پس از آزادی، جزییات اتفاقات روز هشتم مرداد سال ۸۵ را نوشت. بر اساس این نوشته، اکبر محمدی پس از چند روز اعتصاب غذای تر به بهداری زندان اوین منتقل شده و در بهداری زندان سه روز اعتصاب غذای خشک کرده بود، با این حال پزشک بهداری دستور داده بود که او به بند بازگردانده شود.
اکبر محمدی پس از بازگشتن به بند به همبندیان خود گفته بود که یکی از پزشکان بهداری با دیدن نوار قلب به او اعلام کرده که سکته قلبی ناقصی را از سر گذرانده است.
ماهان محمدی در نوشته خود جزییات اتفاقات رخ داده در مدت چهار ساعت انتقال اکبر محمدی به بند و فوت او را نوشته و یادآور شده است که او «با لبانی تشنه و قلبی پر درد در سينهای تب دار» درگذشته است.
اعتصاب غذا و واکنشهای مقامات
واکنشهای گسترده به اعتصاب غذای تعدادی از زندانیان سیاسی در روزهای گذشته سبب شده است تعداد معدودی از نمایندگان مجلس ایران به صورت علنی درباره این اعتصابها اظهار نظر کنند.
بهرام پارسایی، سخنگوی فراکسیون امید مجلس اما اعلام کرده است که این فراکسیون ترجیح میدهد به جای موضعگیری علنی، موضوع را در رایزنی با مقامات قوه قضاییه پیگیری کند.
دادستان تهران اما به افراد پیگیر پروندههای سیاسی هشدار داده که «صدای دشمن» نباشند:
واکنش نمایندگان مجلس دهم به این اتفاقات البته شکل خفیفتری از واکنش نمایندگان مجلس ششم به اعتصاب غذای زندانیان سیاسی است. تعدادی از اعضای جبهه مشارکت و نمایندگان مجلس ششم در حمایت از اعتصاب غذای عباس عبدی و محسن سازگارا در سال ۸۲، به مدت محدودی اعتصاب غذا کردند یا روزه سیاسی گرفتند.
در مجلس اصولگرای هفتم نیز تعدادی از نمایندگان اصولگرا از جمله سعید ابوطالب اعلام کردند که موضوع اعتصاب غذای اکبر گنجی را پیگیری میکنند و غلامعلی حداد عادل، رییس مجلس هفتم نیز به خبرنگاران اطمینان داده بود که این اعتصاب غذا به «معضل» تبدیل نخواهد شد.
واکنش مقامات قوه قضاییه به اعتصاب غذاهایی که دلیل آنها خواستههایی چون آزادی بوده، تا به حال متفاوت بوده است. هر چند در اکثر این اعتصاب غذاها فرد به مرخصی رفته اما در برخی از آنها در نهایت و پس از فروکش کردن سر و صداها، زندانی دوباره به زندان فراخوانده شده و با شکسته شدن اعتصاب غذای قبلی دیگر فضا را برای آغاز اعتصاب غذای جدید مساعد ندیده است.
نظرها
سعیده نیکویی
نمیدانم چه اصراری است که از اعتصاب غذا های رزیمیان که تعداد ان ها محدود هم هست دایم گزارش بدهید و از صد ها اعتصاب غذا که در مجموع هزاران نفر از مجاهدین و مبارزین در داخل زندان ها و در داخل و خارج کشور در ان شرکت کردند و الگوی دیگران شد هرگز نامی نمیبرید ؟ ؟