سیاست ترکیه: نه عثمانی و نه اسلامی
چرا اردوغان که در رویای احیا امپراطوری عثمانی و قهرمان جهان سنی اسلام بود، متحدمطیع و رام ائتلاف شیعه محور ایران و روسیه شد؟اولیویه روآ پژوهشگر مشهور فرانسوی در حوزه اسلام به این سؤال پاسخ میدهد
الیویه روآ، محقق علوم سیاسی و اسلامپژوه مشهور فرانسوی، در یادداشتی در «لوموند» از استراتژی رجب طیب اردوغان، قهرمان سابق جهان سنی اسلام مبنی بر اتحاد با روسیه و ایران –که ازمدتها قبل ائتلافی طرفدار شیعه را تشکیل دادهاند—رمزگشایی کرده است. از روآ به تازگی کتابهای «در جستجوی شرق از دست رفته» (۲۰۱۴) و «جهاد و مرگ» (۲۰۱۶) منتشر شده است.
قتل آندره کارلوف سفیر روسیه در آنکارا – در تاریخ نوزدهم دسامبر با شلیک گلولهای از پشت سر – فارغ از انگیزههایش، بر عمق تاریک تضادهای سیاست خارجی اردوغان رئیس جمهور ترکیه نور تاباند.
چگونه این «سلطان» جدید که تا همین چند وقت پیش، چه در داخل و چه در خارج، قهرمان مسلمانان سنی بود، تبدیل به متحد مطیع و رام ائتلاف روسیه-ایران شد؟ ائتلافی که چه از لحاظ ایدئولوژی و چه از لحاظ ملیگرایی، پرچمدار صفوف شیعیان است و تا همین جا نیز ضربه زیادی به سنیمذهبهای عرب زده است.
ترکیه اردوغان در واقع پس از کنارگذاشتن تدریجی رویکرد کمالیستی که همه چیز را روی پیوند با اروپا و ناتو قمار کرده بود، هیچ گاه نتوانست سیاست خارجی منطقی و باثباتی در پیش گیرد. رئیس جمهور ترکیه هرگز از تلاش مداوم برای عضویت کشورش در اتحادیه اروپا نکاست، درحالی که همزمان در پی آن بود که ترکیه را به بزرگترین قدرت منطقه بدل کند. اما کدام «منطقه» و بر چه اساسی؟
سیاست نفوذ
دیپلماسی ترکیه در زمان احمد داوداوغلو (وزیر امور خارجه از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴) تمام توان خودش را را در تمام جهات از از قفقاز و بالکان تا کشورهای عربی به کار بست تا حوزه نفوذی خالی از «دشمن» در اطراف خود ایجاد کند. تلاش برای نزدیکی با ارمنستان و حتی صربستان و برقراری روابط مستقیم با کردستان عراق نیز برآمده از همین سیاست بود.
حوزه فعالیت خارجی ترکیه اما درواقع همان فضای متعلق به امپراطوری سابق عثمانی بود و تلاش ترکیه برای نفوذ، خصوصاً در آذربایجان و ارمنستان، والبته تنش این کشور با روسیه به شکلی اتوماتیک از بازگشت رقابت قدیمی ترکیه با ایران خبر میداد؛ روسها به طور مشخص از دستدرازی آنکارا به حیاط خلوتشان، یعنی فضای شوروی پس از فروپاشی، ناراضی بودند.
امپراطوریها اما این چنین نمیمیرند. سیاست نفوذ ترکیه در سطح دولتی، درعین حال، درسطح اجتماعی متکی به موفقیت چشمگیر شرکتهای ترکی (خصوصاً پیام ای)، گسترش شبکه مدارس گولن (از آلبانی تا آذربایجان و حتی گرجستان شدیدا مسیحیمذهب) و در حوزه کشورهای مسلمان، مبتنی بر پیشنهاد تربیت روحانیون محلی تحت نظارت سازمان «دیانت» (مسئول رسمی امور دینی وابسته به نخست وزیری ترکیه) بود.
طی چندین سال این همکاری و تشریک مساعی با دیگر کشورها بسیار اثرگذار بود، اما سیاست «همسایگی خوب» با بهار عربی سال ۲۰۱۱ و به خصوص قیام در سوریه در هم شکسته شد.
در نوامبر ۲۰۱۱، ترکیه با حمایت از مخالفان سنی دولت سوریه، به طور ضمنی به رژیم بشار اسد اعلام جنگ کرد. در همان هنگام، پیروزی اسلامگرایان در انتخابات تونس و مصر به حزب عدالت و توسعه، حزب حاکم بر ترکیه، اجازه داد که خود را به عنوان «برادر بزرگ» تمام گروههای اخوان المسلمین در کشورهای منطقه معرفی کند، گروههایی که اینجا و آنجا به تأسی از حزب عدالت و توسعه، سازمانهای جدید سیاسی خود را با ترکیبی از واژگان «عدالت» و «توسعه» ازنو نامگذاری کردند.
ترکیه درنتیجه از «سیاست همسایگی» به استراتژی بزرگ در سطح خاورمیانه و به خصوص در میان کشورهای عربی تغییر رویکرد داد. اردوغان تبدیل به قهرمان مسأله عرب سنی از غزه تا حلب شد، به ویژه اینکه پس از واقعه ناوگان غزه در مه ۲۰۱۰، نزدیکی سنتی ترکیه با اسرائیل دچار چالش و تنش شد.
قهرمان جهان سنیمذهب
همزمان با عروج ترکیه به مقام قهرمان سنیها، سیاست داخلی ترکیه نیز تغییر کرد و تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه، اسلام سنی در قلب هویت ملی قرار گرفت.
دولت با تاکید بر علایق مشترک مذهبی یا جامعه کرد، نسبت به مسأله «فرهنگی» کردها (استفاده از زبان کردی) انعطافهایی از خود نشان داد؛ در قبال اقلیتهای مسیحی نیز دولت اردوغان در مقایسه با پیشینیان کمالیست، کاملاً سیاست بازتری اتخاذ کرد که نشانههای آن را به روشنی در استرداد زمینهای صومعه مُر گابریل، حذف شناسه مذهبی از کارتهای شناسایی، اجازه استفاده عمومی از زبانهای عبادی و غیره میتوان دید. با این حال، دولت از هر گونه به رسمیت شناختن علویان (اقلیت مذهبی نزدیک به مسلمانان و اجباراً سنی) سر باز زد.
با این تفاسیر، صحبت از «نوعثمانیت» یا حتی سیاست «اسلامگرا»ی رئیس جمهور ترکیه اصلاً بیراه نیست؛ رئیس جمهور ترکیه خود را در رویاهایش یک سلطان تازه میدید.
مسأله اما اینجاست که اتحاد ناگهانی با ایران و روسیه همزمان هم متناقض با ارجاعات عثمانی دولت ترکیه است، هم با ارجاعات اسلامگرایانه آن نمیخواند. عثمانیها همواره روابط تیره و تاری با ایرانیها و روسها داشتهاند و درعین حال، بسیج سنیها همیشه فاکتور مهمی در دفاع از امپراطوری از کریمه تا لیبی بوده است (به هیچ وجه تصادفی نیست که سلطان سلیم در سال ۱۵۱۷ عنوان خلیفه را که دیگر استفاده نمیشد دوباره برای خود برمیگزیند؛ آن هم درست همان موقعی که شیعه مذهب حکومت دشمن یعنی پارس میشود).
سرآخر، یکی از تناقضهای واکنش وحشیانه دولت ترکیه پس از کودتای نافرجام ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ این است که خود حکومت ترکیه شبکه گولن در خارج از کشور متشکل از مدارس، انجمنها، مساجد و حتی شرکتهای کوچک و متوسط را سازماندهی کرده بود. این شبکه ضامن نفوذ فرهنگی و اقتصادی ترکیه بود، بدون اینکه هزینهای برای دولت در بر داشته باشد.
پیوستن آنکارا به جمع تهران-دمشق-مسکو اما، به شکلی کاملاً منطقی، به منزله پایان حمایت ترکها از سوریان سنیمذهب (یا دستکم به کاسته شدن از این حمایت) بود؛ امری که اولین پیامد آن سقوط حلب بود. تنها این ترکیه بود که میتوانست از سقوط حلب جلوگیری کند؛ باراک اوباما در این مورد از مدتها پیش تسلیم شده بود و اروپاییها نیز نه ارادهای برای مداخله داشتند و نه امکان آن را.
همزمان با این تحول، روابط ترکیه با اسرائیل نیز در حال بهبود است. خلاصه اینکه آنکارا عربهای سنی و به خصوص اخوان المسلمین را به حال خود رها کرده است و دیگر هیچ محتوای اسلامگرایانهای را در سیاست خارجی ترکیه نمیتوان یافت.
استقلالطلبی کردها
چرا چنین بازگشتی به عقب؟ برای پاسخ به این پرسش باید مجموعهای از علتها را در نظر گرفت. اول اینکه، اخوان المسلمین بازی را باخته است: در تونس (و دیگر مناطق غربی آفریقای شمالی) این گروه در پیکره ملی [با اتئلاف با دیگر گروهها] ادغام شده و دیگر به پدرخوانده ترک احتیاج ندارد. و در مصر نیز، نیروی سرکوب – دستکم به طور موقت – آنها را از میدان سیاسی بیرون رانده است.
در این میان، استقلالطلبی کردها مدتی است که دوباره فکر حکومت ترکیه را به خود مشغول کرده است. جنگ سوریه باعث شد کردهای سوریه به یکی از مهمترین نیروهای نظامی و سیاسی سوریه و تحت حمایت آمریکاییها بدل شوند (باید به یاد داشت در دولت اسد، بیش از یک میلیون از کردهای ساکن سوریه هیچ موجودیت قانونیای نداشتند).
ترکیه حلب را واگذاشت تا به دست نیروی هوایی روسیه و نیروهای شیعی ویران شود. این ملک و رویای نوعثمانی و همبستگی سنی بود که در حلب زیر خاک مدفون شد.
حزب مسلط کردهای سویه، یعنی حزب اتحاد دموکراتیک (پی د) درواقع تجلی حزب کارگران کردستان (پ ک ک) است، حزبی که بحران سوریه را البته به اشتباه فرصتی دوباره برای به دست گرفتن اسلحه در ترکیه تلقی کرد، آن هم در شرایطی که حزب عدالت و توسعه درگیر فرآیند آشفته مذاکرات بود.
بازشدن زخمها و از سرگیری خصومتها در داخل ترکیه، شکستی نظامی و بیشک سیاسی برای حزب کارگران کردستان (پ ک ک) بوده است که بدون بهرهمندی از بسیج تودهای سعی کرد مناطق شهری آزاد و مستقل از ترکیه ایجاد کند، و البته در این کار توفیقی به دست نیاورد.
شری که ایجاد شد، اما فراتر رفت و سایه سرکوب بر حزب دموکراتیک خلقها (ه د پ) شاخه سیاسی جنبش کردستان افتاد که نمیتوانست دیگران را نسبت به عدم وابستگیاش به پ ک ک متقاعد کند. در یک کلام، از سرگیری حملات علیه دم و دستگاه دولت ترکیه جز به تحکیم قدرت استبدادی نینجامید. دست آخر، پیروزی کردها در کوبانی در ۲۰۱۵ به نقطه عطفی برای آنکارا بدل شد.
پارانویای ضدآمریکایی
اگر چه متعاقب ساقط کردن هواپیمای جنگنده روسیه به دست نیروی هوایی ترکیه در نوامبر ۲۰۱۵ – حملهای که امروز به خلبانان طرفدار گولن نسبت داده میشود – تنش ترکیه با مسکو بالا گرفت، شرایط اما برای نزدیکی آنکارا و مسکو مهیا بود.
هرچند هنوز نقاط مبهمی در مورد این اتفاق وجود دارد، اما کودتای ژوئیه ۲۰۱۶ نقش کاتالیزور را بازی کرد. از نقطه نظری تکنیکی، تصفیه عظیم ارتش و دستگاه امنیتی باعث شد ارتش ترکیه نتواند نقش تعیینکنندهای در سوریه شمالی و خصوصاً در برابر ائتلاف روسیه-ایران بازی کند. مسألهای که یادآور ضعف ارتش سرخ در برابر فنلاند در سال ۱۹۳۹ است، ارتش بزرگی که سرش در جریان تصفیه سیاسی ۱۹۳۷ از تنش جدا شده بود.
قطعاً به پارانویای ضدآمریکایی هم میتوان اشاره کرد که به موجب آن ترکیه باراک اوباما را به حمایت از فتحالله گولن متهم میکند. از نظر اردوغان، کردها و شخص فتح الله گولن—که الهامبخش جنبش گولن است و از سال ۱۹۹۹ در آمریکا در تبعید به سر میبرد—دو دشمن مرگبار به شمار میآیند. سر آخر میتوان این چرخش ناگهانی را ناشی از کلبیمسلکی استراتژیک اردوغان نیز دانست و این همان نقطهایست که دوباره سروکارمان با رئالپلیتیک کهنه کار است.
در هر حال، ترکیه شورشیان عرب سنی را یکباره و به ناگهان به حال خودشان رها کرد، در حالی که میتوانست از آنها در مقابله با کردها و همچون مانعی در برابر پیشرویشان در سوریه استفاده کند؛ ترکیه حلب را –که اگر یک شهر عثمانی وجود داشته باشد، همین حلب است—واگذاشت تا به دست نیروی هوایی روسیه و نیروهای شیعی ویران شود. این ملک و رویای نوعثمانی و همبستگی سنی بود که در حلب زیر خاک مدفون شد.
قاتل سفیر روسیه در آنکارا میخواست درست همین را یادآوری کند، اگر چه مراقب بود حرفی از اردوغان به زبان نیاورد. صدای ترک برداشتن عنصر اصلی سازنده رویاها تخیلات و نظام اکنون باید میان فعالان و به خصوص رأیدهندگان حزب عدالت و توسعه نیز رفته رفته طنینانداز شود. بیشک شمار زیادی از آنها از استقبال ترکیه از پناهنگان سوری خشمگین هستند، چرا که به نظرشان پناهندگان باری بر دوش میلیونها شهروند ترکیه خواهند بود؛ این پناهندگان، درچشم بسیاری از طرفداران حزب اردوغان، کسانیاند که در فدا کردن جان خود برای حلب تردید کردهاند.
مردم ترکیه میدانستند که دیپلماسی «اسلامگرا» در کار نیست و منافع ملی نیز برای نفی ماجراجویی خارجی به قطع و یقین مورد اشاره و ارجاع قرار خواهد گرفت؛ با این حال، از دستور کار خارج شدن همبستگی اسلامی و میراث عثمانی به تصویر سلطان ضربهای مهلک خواهد زد و البته مسأله بازتعریف نقش ترکیه در منطقه نیز همچنان روی میز باقی خواهد ماند.
منبع: لوموند
نظرها
جواد
خیلی خوشحالم که اردوغان با کارهایش هم موجب خوشحالی و غرور اکثر مسلمانان میشود و هم آب در لانه مورجگان میکند که اینگونه به بدگوئی و تخریب وی میپردازند و در این میان رفتارهای غربیها شاید قابل توجیه باشد زیرا که یک فرد قدرتمند و یک سیاستمدار کارکشته در مقابل خود می بینند که به قواعد بازی با سیاستهای مزورانه با غرب به خوبی آگاه و مسلط است اما چیزی که موجب تاسف مبشود عده ای به اصطلاح اهالی رسانه است که دیدگاههای مغرضانه غرب را عینا به مخاطبان شرقی خود انتقال میدهند و صد البته دلیل آن *** بودن آنهاست
حمید
سیاست کثیفی رو غرب در مقابل ترکیه پیش گرفته که یکیش همین تخریب ترکیه از طریق رسانه ها است.........کاملا معلومه که صدر شدن اخبار ترکیه در رسانه ها نشان از تخریب ترکیه داره.....البته ترکیه اشتباه بزرگی در سال های پیش کرد و اون این که نفهمید قدرت امریکا و غرب در حال افول.....به همین خاطر تمام سیاست هاشو براساس سیاست های غرب و امریکا پی ریزی کرد......امریکا دیگه اون امریکای نبود که بتونه هر غلطی که دلش میخواد توی خاورمیانه انجام بده اینو باید اردوغان میفهمید......البته همین دیر فهمیدن هم برای ترکیه خالی از فایده نخواهد بود...اول اینکه اگر به رسانه های ترکیه دوستان دقت کرده باشند تحلیلگران ترک پیوستن به اتحادیه ی اروپا رو یک هدیه ی الاهی نمیدونن.......به شخصا معتقدم که برای ترکیه دیگه مساله ی مرگ و زندگی نیست که به اتحادیه ی اروپا بپیونده.....ترکیه الان هشیار شده و فهمید که امریکا ببر کاغذی شده و قدرتش در حال فروپاشیه پس بهتره بفکر اتحادیه ها ی دیگری باشه نه اتحاد با غربی که قدرتی نداره..........یکی از نشانهای همین افول در پیدا کردن متحد در خاورمیانه قابل تذکره.....به این معنی که زمانی بیشتر گروه ها مزدور امریکا بودن و از دخالت امریکا حمایت میکردن ولی امروز هیچ گروهی از امریکا حمایت نمیکنه حتی لیبرال ترین گروه ها.....اگه دقت کرده باشین به همین خاطر کردها برای امریکا اینقدر مهم شدن چون که دیگه کسی رو ندارن و کارشون به جای رسیده که از بی تاثیر گذار ترین گروه که همین کردها باشن امریکا داره حمایت میکنه......هیچ کس حاضر نیست برای امریکا اسلحه بگیر دست البته بغیر از مزدورها ی خارج نشین ایرانی......این گروه کوچک و بی تاثیر کردها هستن که شانس کوچکی برای امریکا میتونن رقم بزنن که اونهم تنها در زمان اشوب و بی نظمیه وگرنه در زمان صلح کاری از پیش نمیبرن(البته منظور بنده از کردها گروه های پ ک ک و پ ید و امثالهم هستن که نباید با مردم شریف و ازاد کرد اشتباه گرفته شون.ملت کرد مانند تمام ملت ها دارای حق سرنوشت هستن ولی این ربطی به گروه های تروریستی و مزدور کرد نداره......کسانی که در ترکیه زندگی کرده باشن میدونن که مردم کرد چقدر از پ ک ک بیزار هستن و خودشون رو متمایز میکنن از کارهای پ ک ک.....)
ایران پورستان
من چند مقاله یا ترجمه جناب "خالد صالح" در مدت اخیر مطالعه کردم. به وضحوی نشانه های کُردگرایی دارد. قبلا هم به این روش غیرمنصفانه و مغرضانه اعتراض شده است. حتی به صورت ایران /پارس هم نمی نویسند که اندکی حقیقت گویی رعایت شود! از آنجا کُردها از اقوام اصیل ایرانی هستند، و جریان پان کردیسم، سر تجزیه طلبی دارد، عامدا "خالد صالح" بجای کشور ایران از کشور پارس استفاده می کند! پارس/ بهتر بگویم فارس (در رعربی) و پرشیا/پرسیوس.. در زبان های فرنگی مربوط به حکمرانی پارسیان مشخصا هخامنشیان بوده. حداقل از زمان ساسنیان کشور ما نامش ایارن است. اتفاق در زمان عثمانی ها، همه ایرانی و همسایگانش ایران به همین مشناختند و این خیلی احمقانه است ترکان حاکم بر ایران همزمان با عثمانی ها کشورشان پارس بنامند! حداقل رعایت نام رایج تاریخ مورد بحث را رعایت کنند! این حکام ترک بدون استثنا کشور ما را ایران می نامیدند و خود را شاه ایران می خواندند. نقشه پان کردیسم از کاربرد پارس، برساختن هویت ملی کُردی است. چون کُردهای اصیل و نجیب ایرانی هیچگاه هویت ایرانی و تاریخ مشترک طولانی شان با هم فرهنگان و خانوداه ایرانی زبان نمی توانند رد کنند. هویت ایرانی بخشی جدایی ناپذیر از هویت مردمان کُرد است. پان کردیسم تجزیه طلب ضد ایرانی عمدا دارد از واژه پارس استفاده می کند. این شیطنت ضربات جبران ناپذیری تاکنون به وحدت مردمان ایرانی زده و جبهبه مبارزه با استبداد داشیعی حاکم بر ایران ضعیف تر کرده است. توصیه می کنم به امثال جناب خالد صالح دست از این کار اشتباه و تفرقه افکنانه بردارند و از رادیویزمانه تقاضا دارم بعنوان یک رسانه ازادی خواه و طرفدار لیبرال دمکرسی در ایران توجه کند که ازش سواستفاده نشوند. رادیوزمانه قدرخود را بداند و احترامی که نزد مردم لیبرال دمکرات-ملییون ایرانی دارد از دست ندهد.
ح
خلاصه مقاله: همه دنیا جز غرب و آمریکای تروریست دوست و داعش و غیره بد هستند
Ahmad
اردوغان مثل سایر همپالکی های مسلمانش هیچ اعتقادی به دموکراسی ندارد وبعداز ام کودتای مشکوک این را ثابت کرد.خیلی رسوا است و نیازی به توضیح متهم ندارد.از رادیو زمانه همه بخاطر مقالات روشنگرانه تشکر میکنم.
Ahmad
شماهمدانلود ترکیست هستید.شما با پشتیبانی از اردوغان مثلا طرفدار لیبرال دموکراسی هستید؟کردهای قهرمان تنها نیروی مترقی هستن مکهن هم با داعش و همچنین با نفت دزد هاب اردوغان مبارزه میکنن
مهرزاد
گذشته از اهداف و انگیزه نویسنده مقاله، باید گفت از زمانی که عثمانی بود تا الان که ترکیه شده همیشه دشمن ایران بوده. تاریخو بخونید، هر وقت هر طور که شده به ایران حمله میکرد و ضرر میرسوند. حتی توی اون وضعیتی که کشورهای اروپایی داشتن تکه تکش میکردن تا فرصت پیدا میکرد حمله میکرد ایران. الان هم همیطوره. گذشته از اعراب و روسیه، بدترین همسایه ما ترکیه بوده.