۹ آتشسوزی مشهور ایران: از رکس تا پلاسکو
امید منتظری- بازخوانی و مرور ۹ آتشسوزی مشهور ایران، روایتیست از تکرار فجایع تکراری و پرسشی دوباره درباره سیستمهای اطفای حریق در ساختمانها، بهروز نبودن تجهیزات، مدیریت بحران و نبود آموزش در زمینه مراقبت از خود در مدرسهها یا برای افراد عادی. هر چند نباید فراموش کرد میزان سوختگی در استانهای محروم به علت استاندارد نبودن محیط زندگی، فقر و اعتیاد، بیشتر از استانهای دیگر است، اما آتشسوزیهای تهران و مرکز بیشتر از بقیه خبری میشوند.
در ایران، لهیب آتشسوزیهای بزرگ و مشهور دامنهای سیاسی و اجتماعی به خود میگیرند. اینبار نیز در جریان آتشسوزی پلاسکو، پرسشهایی درباره استانداردهای ایمنی، مسئولیت دولت و مردم، مدیریت شهری و امکانات مقابله با بحران مطرح است.
هر سال ۱۸۰ هزار نفر در ایران دچار سوختگی میشوند. از این تعداد ۳۰ هزار نفر در بیمارستانهای سوختگی بستری میشوند و سه هزار نفر هم فوت میکنند.
شمار زیاد این تلفات نشان میدهد در سراسر کشور اطلاعات کافی درباره آتشسوزی و روشهای پیشگیری از آن وجود ندارند.
بازخوانی و مرور ۹ آتشسوزی مشهور ایران، روایتیست از تکرار فجایع تکراری و پرسشی دوباره درباره سیستمهای اطفای حریق در ساختمانها، بهروز نبودن تجهیزات، مدیریت بحران و نبود آموزش در زمینه مراقبت از خود در مدرسهها یا برای افراد عادی.
هر چند نباید فراموش کرد میزان سوختگی در استانهای محروم به علت استاندارد نبودن محیط زندگی، فقر و اعتیاد، بیشتر از استانهای دیگر است، اما آتشسوزیهای تهران و مرکز بیشتر از بقیه خبری میشوند.
یک: سینما رکس
تنها شش ماه مانده به بهمن ۱۳۵۷، آتشسوزی سینمایی در آبادان، اعتراضهای عمومی علیه حکومت وقت را شعلهورتر کرد.
ابهام درباره آتشافروزان و انگیزه آنها، تلفات انسانی و همچنین تبعات سیاسی، آتشسوزی سینما رکس را بدل به مشهورترین پرونده آتشسوزی ایران کرد.
به استناد روزنامههای وقت و آمار رسمی، این حادثه ۳۷۷ کشته بر جا گذاشت، اما آمار غیررسمی شمار قربانیان را تا ۶۳۰ تن اعلام کرد.
آتشی که در آخرین سانس شب ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ در سینما رکس به پا شد، هم دامن محمدرضا شاه و ساواکش را گرفت و هم مخالفان مذهبی رژیم را.
اهمیت این آتشسوزی به حدی بود که دادگاههای مربوط به این آتشسوزی که در آخرین ماههای برقراری حکومت مشروطه ایران برگزار شد، به ماههای پس از انقلاب ۵۷ نیز کشیده شد.
برخی مردم و معترضان ابتدا انگشت اشاره را به سوی دستگاه امنیتی شاه نشانه رفتند. آتشسوزی عمدی سینما همزمان شده بود با پخش فیلم «گوزنها»، فیلمی با یک تمِ تماماً سیاسی و به تعبیری مخالف رژیم که به داستان فرار یک چریک فدائی میپردازد. هرچند، بعدها در جریان محاکمه عاملان اعلام شد که شماری از نیروهای نزدیک به مخالفان مذهبی شاه برای تحریک اعتراضات علیه شاه دست به این کار زدند.
درباره آتشسوزی سینما رکس همچنان ابهامهای فراوانی وجود دارد.
دو: مسجد ارک
بهمن سال ۱۳۸۳ هجری خورشیدی، تهران یکی از سردترین زمستانهای خود را پشت سر میگذاشت.
با وجود سرمای شدید اما باز جمعیت کثیری از عزاداران به سنت تمامی محرمهایی که از دوران قاجار تا امروز ادامه داشته، راهی مسجد تاریخی ارک شدند.
این مسجد تاریخی در دل بازار تهران قرار داشت و یکی از مکانهای مورد توجه عزاداران در مراسم محرم به شمار میآمد.
از قضا، بعدها اعلام شد که ازدحام جمعیت، طراحی نامناسب پلههای قسمت زنان و درها و خروجیهای کوچک آن بخش، از دلایل اصلی بالا رفتن آمار تلفات این آتشسوزی بود.
حادثه آتشسوزی مسجد ارک ۷۸ کشته و بیش از ٣۰۰ زخمی داشت که اکثریت قریب به اتفاق آنها زنان و کودکان بودند.
در آن زمان گزارشها از کمبود وسایل اولیه اطفای حریق (از جمله کپسول گاز) و ایمنی پایین این مسجد حکایت میکرد.
بعدها اعلام شد که گیر کردن لبه چادر یکی از زنان عزادار به بخاری نفتی هنگام نماز، عامل اصلی آتشسوزی بوده است. البته بر اساس حکم اولیه دادگاه، اعضای هیأت مدیره هیأت مذهبی «حسن جان» و اعضای هیأت امنای مسجد ارک تهران به سبب قصور در حادثه آتشسوزی به زندان و پرداخت دیه محکوم شدند.
با این حال حکم و نتایج رسیدگی دادگاه به پرونده به صورت عمومی به اطلاع مردم نرسید تا آنکه رسیدگی به این پرونده به سبب نارضایتی از پرداخت دیه و خسارت مجدداً به جریان افتاد.
۹ سال پس از این حادثه، شاکیان پرونده، منصور ارضی، نوحهخوان مشهور ایرانی را هم به دادگاه کشاندند. برخی شواهد حاکیست که منصور ارضی و حسین الله کرم، از چهرههای مشهور انصار حزبالله در دادگاه بدوی رسیدگی به این حادثه محکوم شدند.
سوم: مدرسه شینآباد
در پانزدهم آذر سال ۱۳۹۱، ۳۷ دانشآموز مقطع ابتدایی مدرسە دخترانه «انقلاب اسلامی» شینآباد شهر پیرانشهر در استان آذربایجانغربی به دلیل انفجار بخاری نفتی دچار سوختگی شدند. این حادثە منجر بە مرگ دو دختر دانشآموز بە نامهای سارینا رسولزادە و سیران یگانە شد.
در نهایت علت حادثه نقص فنی وسایل گرمایشی یکی از کلاسهای درس اعلام شد. در این حادثه کپسول آتشنشانی نتوانست کمکی به کنترل آتش بکند، چون خالی از مایع بود.
پس از آتش گرفتن بخاری، ازدحام جلوی در کلاس و حفاظ پنجرهها مانع از آن شد که دانشآموزان به سرعت کلاس را ترک کنند.
چهل روز پس از سانحه پزشکان به دلیل شدت سوختگی مجبور به قطع انگشتان دست سه تن از دانشآموزان آسیبدیده شدند. برخی از این دختران بارها تحت عمل جراحی دست و صورت قرار گرفتند. عملهایی که به گفته پزشکان سالها باید ادامه پیدا کند و سر آخر هم معلوم نیست که با این عملها چند درصد چهره از دست رفتهشان را میتوانند باز یابند.
این نخستین بار نبود که نقص وسایل گرمایشی و کمبود امکانات ایمنی در مدارس ایران حادثه آفریده بود: آتشسوزی در مدرسه روستای سفیلان (۱۳۸۳)، مدرسه شهید رحیمی درودزن (آذر ۱۳۸۵)، خوابگاه شبانهروزی در چاه رحمان (آبان ۸۹)، دبیرستان شبانهروزی وابسته به دانشگاه چابهار (آبان ۹۰) و ....
اما این حادثه واکنشهای زیادی را در افکار عمومی برانگیخت و شماری از فعالان سیاسی و نمایندگان مجلس خواهان استعفای وزیر آموزش و پرورش وقت شدند؛ اتفاقی که هرگز به وقوع نپیوست.
برخی دانشآموزان آسیبدیده از این حادثه و خانوادههایشان پس از دو سال در هشتم شهریور ماه سال ۹۳ در مقابل دفتر ریاست جمهوری تجمع کردند. تا آن زمان و با وجود گذشت ۱۸ ماه از آن آتشسوزی، مشکلات مالی و غیرمالی خانوادهها پابرجا مانده بود و دولت حتی در زمینه پرداخت دیه هم به وظیفه خود عمل نکرده بود.
چهارم: سینما جمهوری
آتشسوزی سینما جمهوری تنها چند روز پس از سخنرانی لیلا حاتمی، یکی از مالکان سینما، برای دعوت از محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ رخ داد.
برخی روزنامههای نزدیک به احزاب اصلاحطلب از عمدی بودن آتشسوزی نوشتند. فرضیهای که تحقیقات آتشنشانی تهران نیز آن را تأیید کرد.
این حادثه که در آبان ۱۳۸۷ رخ داد تلفات انسانی نداشت اما خسارت ناشی از آن حدود ۳۰۰ میلیون تومان برآورد شد.
محمد علی فردین، بازیگر و علی حاتمی، کارگردان، در سال ۱۳۳۷ سینما نیاگارا را راه انداختند که بعدها به جمهوری تغییر نام داد.
پنجم: سینما آزادی
آتشسوزی سینماها در ایران سابقهای طولانی دارد. سینما آزادی اما عاقبت به خیرترین آنها بود.
افتتاح این سینما با نام شهر فرنگ به سال ۱۳۴۸ برمیگردد. نخستین سینمای ممتاز و چهار ستاره کشور، از محبوبیت بالایی برخوردار بود.
بعد از انقلاب و پس از مهاجرت برادران روحانی، صاحبان آن، در سال ۱۳۵۹ همچون بسیاری از ساختمانها و سینماهای قدیمی از سوی بنیاد مستضعفان مصادره شد و نام جدید آزادى را به خود گرفت.
این سینما یک بار قبل از انقلاب آتش گرفت و دو بار پس از انقلاب. اما از آتشسوزی فروردین ۱۳۷۶ جان سالم بهدر نبرد تا جایی که سینمای شهر قصه که در مجاور آن قرار داشت هم به سبب خطر ریزش و برای بازسازی مجدد تعطیل شد.
ماجرای آتشسوزی سینما آزادی را نخستین بار رادیو پیام اعلام کرد. آتشسوزی این سینما، دومین آتشسوزی بزرگ در سینماهای ایران پس از سینما بود.
این سانحه تلفات جانی در پی نداشت.
۹ سال پس از آتشسوزی سال ۱۳۷۶، شهرداری تهران سینما آزادی را به صورت کامل بازسازی کرد، اما شورای شهر تهران در سال ۱۳۹۴ گزارش داد که در پروژه ساخت سینما آزادی شرایط ایمنسازی رعایت نشده است. پس از آن بود که رحمت الله حافظی، رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای اسلامی شهر تهران این سوال را طرح کرد: «شهرداری چهطور ساختمانی را خودش ساخته است که با استانداردهای ایمنی سازمان آتشنشانی که تحت مدیریت شهرداریست، همخوانی ندارد»؟
ششم: پتروشیمی بوعلی
آتشسوزیهای پتروشیمی بوعلی ماهشهر را باید پرهزینهترین آتشسوزیهای تاریخ ایران خواند. برآوردهای مقدماتی نشان داد که خسارت این آتشسوزی حداقل ۲۰۰ میلیون دلار است.
ابتدا گمان رفت ماجرا سویه خرابکاری و سیاسی داشته باشد. احتمالی که حتی برخی مسئولان نیز دور از ذهن ندانستند.
در آن زمان هشتک «ایران- یحترق» در میان کاربران عربیزبان در توئیتر پر کاربرد شد. این دسته از کاربران آتشسوزى مذکور را عملیاتى تروریستى خواندند و از ناتوانى حکومت ایران در اطفاء آن ابراز خوشحالى کردند.
بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران اما این احتمال را رد کرد. با این حال او از نبود فرمانده عملیات آتشنشانی و فقدان هماهنگکنندگان کاردان انتقاد کرد.
مهار این آتش مهیب چهار روز به طول انجامید. در این مدت آلایندههای تولید شده از سوخت مواد نفتى آسمان منطقه را سیاه کرده بود و بسیارى از کارگران و مهندسان مجموعه به علت گرمازدگى یا مسمومیت ناشى از نزدیکى به کانون آتش راهى بیمارستان شدند.
با توجه به اینکه تنها راه پیشگیرى از توسعه آتش استفاده از سیستمى براى سرد کردن و برودت مخازن و تجهیزات بود، حضور فیزیکى افراد علاوه بر بالا بردن خطر جانى برای آنها، به علت عظمت تجهیزات آسیب دیده و ابعاد آتشسوزى چندان کارساز نبود. در واقع آنچه لازم بود وجود تجهیزات ویژه اطفای حریق ناشی از مواد نفتى و شیمیایی و همینطور بالگرد بود که با تأخیر بسیار انجام شد.
سرانجام به سبب ابعاد امنیتی اطلاعرسانی دقیقی در اینباره صورت نگرفت اما اعلام شد که در رابطه با این حادثه، رئیس واحد تعمیرات این مجتمع پتروشیمی از کار برکنار شده است.
در نهایت اعلام شد زیان مهمتر زمان از دست رفته برای بازسازی مجتمع است. آتشسوزی در پتروشیمی بوعلی سینا منجر به تخلیه ۵ مجتمع پتروشیمی در این منطقه شد که در روند تولید ۳ میلیون تن محصول پتروشیمی کشور اختلال ایجاد کرد.
برخی خصوصیسازی صنایع عظیم پتروشیمی و فقدان صنف و سندیکاى فعال کارگرى را عاملی میدانند که در اثر آن صاحبان صنایع با استفاده از خلاءهای قانونى و ارعاب کارگران از طریق تهدید به اخراج و عدم پرداخت دستمزد، نسبت به حفظ استاندارهای کاری و ایمنی کم توجهی کنند.
هفتم: شعله رئوفی و گربههایش
زنی۶۰ ساله در پناهگاهی در نزدیکی شهر اشتهارد به همراه ۲۰۰ گربه که از آنها نگهداری میکرد در آتش سوختند. خبر کوتاه بود اما برای فعالان محیط زیست و حقوق حیوانات هشداردهنده.
شعله رئوفی که جان خود را در این آتشسوزی از دست داد، ۱۰ سال پیش از آن «پناهگاه جانان» را با هزینه شخصی در اشتهارد راهاندازی کرد و سپس خود نیز به پناهگاه نقل مکان کرد.
حامیان حقوق حیوانات این آتشسوزی را شبهبرانگیز میدانند. به گفته وکیل خانواده رئوفی خیلیها او را تهدید میکردند، بعضی همسایهها و کسانی که با امدادرسانی به حیوانات مخالف بودند. البته تهدیدها بیشتر در حد شکایت و بستن پناهگاه بود.
پس از این گمانهزنیها آتشنشانی اعلام کرد که آتشسوزی به سبب اتصال برق رخ داده است.
هشتم: ساختمان خیابان جمهوری
دیماه سال ۱۳۹۲، انتشار تصاویر دو زنی که از پنجره کارگاهی در طبقه چندم ساختمانی آتشگرفته آویزان شده بودند، توجه افکار عمومی را جلب کرد.
در این حادثه آذر حق نظری و نسرین فروتنی، کارگران یک تولیدی در خیابان جمهوری تهران، بعد از آنکه کارگاهشان آتش گرفت، برای نجات جان خود از پنجره آویزان شدند. این دو کارگر پس از آنکه نردبان هیدرولیکی آتشنشانی باز نشد، در مقابل چشم مردمی که جمع شده بودند سقوط کردند و جانشان را از دست دادند.
پس از این حادثه، خانواده این دو زن با مراجعه به دادسرا اعلام شکایت کردند.
بازپرس جنایی تهران بعد از تحقیق از رئیس ایستگاه یک سازمان آتشنشانی تهران و اپراتور نردبانی که در این عملیات به علت نقص در سیستم کامپیوتر کار نکرده بود، آنها را بازداشت کرد.
اما سازمان بازرسی شهرداری تهران ضمن قدردانی از نیروهای آتشنشانی، عدم عملیاتی شدن نردبان اول و شلوغی و ازدحام صحنه حادثه، «ناایمن بودن» ساختمان مزبور، «بیتوجهی مالک به اخطارهای ارائهشده به وی» و «وجود مقادیر متنابهی از وسایل و اشیاء قابل حریق (نخ، البسه و پشم شیشه) در مسیر پلهها» را از عوامل اصلی این آتشسوزی اعلام کرد.
چندی بعد مدارکی افشا شد که نشان میداد یک شرکت وابسته به شهرداری از تعمیر تجهیزات آتشنشانی سرباز میزند.
در این حادثه نیز برخی خواستار استعفای محمدباقر قالیباف، شهردار تهران شدند. اتفاقی که تا امروز رخ نداده است.
نهم: ساختمان پلاسکو
آخرین فاجعه آتشسوزیهای ایران، ساختمان پلاسکو است که گرچه شعله آن فرو مینشیند، اما آتشی بر دامن دولت و جامعه انداخته است.
ساختمان پلاسکو صبح روز ۳۰ دی ماه بر اثر آتشسوزی فروریخت. آمارهای بسیار متفاوت، تعداد افراد حاضر در آن را در لحظه ریزش بین ۲۰ تا ۳۰۰ تن تخمین میزنند.
باید دید که آیا پلاسکو و تمام بحثهای حول آن میتواند زمینهساز تغییری عملی برای پیشگیری، آموزش و بالا رفتن سطح ایمنی ساختمانها باشد؟
نظرها
ﻣﺤﻤﺪ
ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻨﺘﻆﺮﻱ ﻋﺰﻳﺰ ,ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻌﺪ اﺯ 38 اﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩاﺭﻳﺪ ﻛﻪ اﺑﻬﺎﻣﺎﺗﻲ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﺭﻛﺲ ﺁﺑﺎﺩاﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩاﺭﺩ?ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻻﻳﻞ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﺭا ﺩاﺭ و ﺩﺳﺘﻪ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﻫﺎﻱ ﺁﺑﺎﺩاﻥ*** ﺑﺎ ﻟﻤﭙﻦ ﻫﺎ و ﻻﺕ ﻫﺎﻱ ﺁﺑﺎﺩاﻥ ***ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪ
naseem
قاليباف پول به آتش نشانان نمي داد ولي ميلياردها تومان عوارضي كه مردم تهران دادند و اعزام پرسنل وامكانات به كشور عراق را مي دهد در حالي كه نبايد با پول مردم تهران اين كار را بكند.