● دیدگاه
معمای فساد دانشگاهی
جویا آروین − فساد دانشگاهی را باید بر اساس نوعی همدستی میان دولت و ملت تبیین کرد.
فساد در ایران چون معمایی بسیار پیچیده است؛ دستگاهی است با معادلههای بسیار و مجهولهای بسیار. فساد دانشگاهی هم در شکلهای گوناگون در ایران خود را چون یک معمای سربسته نشان میدهد، معمایی که گویا همه از حل آن عاجز اند. میپرسیم ریشهی فساد دانشگاهی در ایران کجاست و کدام سرچشمه را باید بست تا گنداب این فساد بخشکد؟ در این نوشته این نظر طرح میشود که فساد دانشگاهی را باید بر اساس نوعی همدستی میان دولت و ملت تبیین کرد.
همدستیِ دولت و ملت
بهتازگی محمد رضا نیکفر در واکنش به رخداد آتشسوزی در ساختمان پلاسکو بر این نکته انگشت گذاشت که رویدادهایی از این دست در واقع در همدستیِ دولت و ملت ریشه دارد. به نظر نیکفر درست نیست که در تبیین مسائل و مشکلات در جامعهی ایران فقط نقش دولت را ببینیم بلکه لازم است به نقش ملت هم توجه کنیم. او میگوید:
عادت ما در تحلیل و کنشگری سیاسی چیست؟ ملتی را ترسیم میکنیم که ضعیف و توسریخور است و اسیر یک دولت قویپنجه شده است. مدام از ستم بر این ملت میگوییم و مطالباتش را برجسته میکنیم. ما ملت آگاه نمیخواهیم، ملت طلبکار میخواهیم! و غافل از این هستیم که دولت میتواند با ملت طلبکار به گونهای کنار بیاید، زیرا طلبکاری با شگردهای نسبتا سادهای به طمعکاری تبدیل میشود و قدرت دولت در تطمیع است، یعنی ضعفش را در برآوردن مطالبات واقعی، تبدیل میکند به قدرتش در تطمیعگری. دولت از ملت همدست میسازد و ملت دولت را همدست خود میکند. این اتفاق در ساختمان پلاسکو افتاده است و در هزاران ساختمان دیگر، نهاد دیگر، شهر و ده دیگر. یک دوگانه، فکر سیاسی ما را علیل کرده است: دولت بد، ملت خوب – دولت ستمگر، ملت ستمکش – دولت فاسد، ملت معصوم. رایجترین کلیشه در فرهنگ سیاسی ایران و در نگاه به ایران و کشورهای مشابه آن، کلیشه “دولت قوی، مردم ضعیف” است. در پهنه تئوری سیاسی مدتی است که انتقاد از آن آغاز شده (به عنوان نمونه نگاه کنید به آثار جول میگدال)، اما هنوز این انتقاد تأثیرگذار نشده است. (منبع)
یوسف اباذری نیز پس از درگذشت مرتضی پاشایی از شکلی از همدستی میان دولت و ملت سخن میگوید که به نظر او به هدفِ سیاستزدایی انجام میشود. او میگوید:
دولت برمبنای یک سری فعل و انفعالات سیاسی ترجیح داد که یک سری ورزشکار را بیاورد، چون فکر میکردند که محبوبیت مردمی دارند، محبوبیت مردمی اینها هم بر مبنای همین محبوبیت مبتذلی است که همین الان وجود دارد، یک عده فوتبالیست و کشتی گیر و کاراتهکار و امثال اینها را آوردند و در مجلس و شورای شهر گذاشتند برای این که سیاستمدار چیز را بیرون بکنند. مرحلهی دوم که بعد شروع شد، خوانندگان و نوازندگان و چیزهای پاپ بود. ... متوسل شدند به خوانندگان پاپ برای اینکه سیاست واقعی در این مملکت را [از بین ببرند]. موقعی که میگم این کار را میکنند، اصلاً کسی هیچ کاری نمیکنه، استراکچره، ساخته، شما وقتی میخواهید سیاستزدایی کنید، یعنی وقتی قراره که سیاستزدایی انجام بشه، لاجرم چنین وقایعی پیش مییاد. متوسل شده میشه به خوانندگان پاپ برای اینکه جای سیاست واقعی را بگیره. متوسل میشوند به کاراتهباز و کشتیگیر—که مقامشون در جای دیگه محترم—که بِرَن در صندلی فلان جا تکیه بزنند برای مردم تهران چیز کنند... چه اتفاقی افتاد؟ لات و سوسول با هم دست به دست هم دادند یعنی پاپخون و ورزشکار و ... که چه بکنند؟ که سیاست واقعی را ... از بین ببرند. و دولت یا حاکمیت نهتنها با این مسئله مشکلی نداره، تشویق میکنه، استفاده میکنه.(منبع)
اباذری معتقد است دولت و ملت در اتحادی نامقدس با هم متحد میشوند و سیاستزدایی میکنند.
فساد دانشگاهی
به نظر میرسد فساد دانشگاهی و اساساً هر نوع فساد سیستماتیک در ایران را نیز با استفاده از یک «نظریهی همدستی» بهتر بتوان تبیین کرد. در اینجا آمیزهای از دو دیدگاه پیشگفته – یکی دیدگاه نیکفر و دیگری دیدگاه اباذری – را به کار میگیریم تا سرچشمهی فساد دانشگاهی را نشان دهیم.
در سپهر دانش و پژوهش در ایران اینجا و آنجا چه در دانشگاهها و چه در بیرون از دانشگاه اندکشمار پژوهشگران ارزشمندی مییابیم که حقیقتاً زندگیشان را برای دانش و پژوهش وقف میکنند و آثار ارزشمندی بر جای میگذارند. این کسان میتوانند بروند و در جایی دیگر در دنیا آسودهتر و با ارج و احترام آزادانه به کارشان بپردازند، اما میمانند و با همهی مانعها و بیآنکه خود را به آلودگیهای موجود بیالایند کارشان را پی میگیرند.
اما، در کنار این گروه کمشمار، شماری از دانشگاهیان هم هستند که کم یا بیش به وضعیت فسادآلود تن میدهند، با آن همراه و از آن بهرهمند میشوند. این دسته از دانشگاهیان کسانی هستند که از دانش بسنده برخوردار نیستند و نمیتوانند مراحل دانشگاهی را به شیوهی درست طی کنند بلکه میخواهند بیزحمت و بدون رقابت سالم با دیگران پلههای پیشرفت را طی کنند و مقام و منزلتی برای خود دستوپا کنند. حاکمیت سیاسی هم از ظرفیت این گروه بهخوبی بهره میگیرد و از طریق سازوکارهای فسادآمیز راه را برای آنان هموار میکند تا مطالبات فسادآمیز خود را برآورده سازند. پس، چنانکه نیکفر میگوید، در این مورد هم شمار بالایی از دانشگاهیان برای منفعت خود با حاکمیت همدست میشوند تا گردونهی فساد همچنان بچرخد. اما حاکمیت در برآوردنِ مطالبههای فسادآمیز این گروه چه هدفی را دنبال میکند؟ اینجا نظر اباذری به کارمان میآید. حاکمیت با برآوردنِ مطالبات این دسته از دانشگاهیان در واقع میخواهد سیاستزدایی کند. طبیعی است که گروه فسادپیشه هیچگاه دست به انتقاد از حاکمیت نخواهد زد بلکه در جهت منافع خود دنبالرو حاکمیت خواهد بود. پس با چیرگیِ این گروه بر دانشگاهها خیال حاکمیت راحتتر خوهد شد. افزون بر این، با فراگیریِ فساد دانشگاهی، علم و دانش و پژوهش که در سرشت خود انتقادی هستند و زمینه را برای سیاستورزیِ درست و نقد حاکمیت فراهم میکنند هرچه بیشتر از میدان به در خواهند شد. پس اینجا نوعی همدستیِ فسادآمیز در کار است که هر دو سو از آن سود میبرند.
یک نمونه
بگذارید این نوشته را با توضیح یک نمونهی عینی از فساد دانشگاهی بر اساس نظریهی همدستی دولت و ملت به پایان بریم. با آغاز کار دولت روحانی معلوم شد که دولت پیشین یعنی دولت احمدینژاد به سه هزار تن از دانشجویان بدون هیچ آزمونی بورسیه دکتری داده است، در حالی که طبق قانون قبول شدن در آزمون یکی از شرایط بورسیه است. در اینجا یک فرصت فسادآمیز برای سه هزار تن فراهم میشود که با بهرهمندی از بورسیهی دکتری در آینده استادان دانشگاههای کشور شوند. با در نظر گرفتنِ تعداد کلِ استادان دانشگاهها در ایران درخواهیم یافت که تعداد بورسیههای غیرقانونی (سه هزار نفر) بهنسبت بسیار بالا است. این یعنی شمار بالایی از دانشگاهیان در واقع از این فساد بهرهمند شدهاند. این شمار بالا همان اکثریتی هستند که در جهت منافعشان هیچ ایرادی در همدستی با دولت نمیبینند و جای اقلیتی را میگیرند که قرار است با سعی و کوشش به مقام استادیِ دانشگاه برسند. وضعیت سه هزار بورسیهی غیرقانونی هنوز مشخص نیست و بهخوبی میتوان زمانی در آیندهی نزدیک متصور شد که این افراد در دانشگاهها استخدام میشوند و به این ترتیب حاکمیت به هدف خود – که همان سیاستزدایی است – دست مییابد. برای تبیین دیگر شکلهای فساد دانشگاهی هم بهخوبی میتوان از نظریهی همدستی بهره گرفت.
نظرها
باقی در امان
یکی از نقادان برجسته مگوید . در لجن زار همه چیز بوی لجن میگیرد
حسین
روشن است که بخشی از ملت به خوبی از سازوکار فساد استفاده میکند. بسیاری از مردم خودخواسته بر سر سفره فساد نشستهاند.
هژبر
در يكى از دانشگاه هاى دولتى مراكز استان همكارى داشتم كه افتخار مى كرد در دوره دانشجويي اش يك تز دكترا به قيمت ١٥ ميليون تومان انجام داده است. ايشان از آن مذهبى نماهاى فرصت طلب بود كه از بوى عرقش نمى شد از در اتاقش داخل رفت. من نمى دانم در مذهب قلابي اينها، حتى براى تظاهر، تقلب حرام نيست؟
همان
دولت و ملت ، همدلی و هم زبانی.
مازيار
بیشتر به یک مقاله ناتمام می ماند.