انقلابیون ازیادرفته حلب
این مقاله که به قلم لوبنا مری، فعال و روزنامهنگار سوری است، گزارشی است از مردم حلب، و به ویژه مقاومت در شرق آن.
این مقاله که از وبسایت TheNewArab برگرفته شده، گزارشی است از مردم حلب، به ویژه مقاومت در شرق آن، گزارشی بیبدیل، بیبدیل از این نظر که از چهرهها و حرکتهایی سخن میگوید که در رسانههای جریان اصلی از آنها چیزی نمیشنویم.
نویسنده مقاله لوبنا مری، فعال و روزنامهنگار سوری است که در خیزش مردم علیه اسد و نیز در مقاومت برابر اسلامیستها شرکت داشته و به عنوان خبرنگار عکاس برای خبرگزاری رویترز از سوریه گزارش تهیه کرده است.
توئیتهای او را میتوانید از طریق @loubnamrie دنبال کنید.
در میان خبرنگاران و در رسانههای اجتماعی اغلب به روایتی برمیخورم که بر نقش رژیم اسد در مبارزه با سازمانهای افراطی و جنگطلب نظیر القاعده تاکید میکند. این دیدگاه نه تنها از سوی طرفداران سرسخت رژیم اسد، بلکه همینطور از جانب کسانی مطرح میشود که ماهیت سرکوبگر این رژیم را دریافتهاند.
سادهانگاری خامدلانه این اظهارات وقتی آشکار شد که بخش شرقی حلب از کنترل مخالفان خارج شد و سقوط کرد.
این شهر اغلب به عنوان مرکز مهم شورشیان جهادی معرفی میشود که ارتش اسد توانسته است آن را آزاد کند. برخی از ظاهراً چپگرایان در سرتاسر جهان حتی تا آنجا پیش رفتند که سقوط حلب را به مثابه «آزادسازی» جشن گرفتند.
این روایت به خصوص از این رو موجب خشم میشود که تاریخ حلبِ انقلابی را نادیده میانگارد. در بیشتر بلاگها و صفحات توییتر صحبتی از آیکونها و چهرههای انقلابی مناطق غربیِ حلب (منطقه تحت کنترل دولت) نمیشود.
بسیاری از فعالان سیاسی ضد دولت بشار، بعدتر از سوی گروههای تندرو ربوده و زندانی شدند، اما دیگر موضوع گفتوگوهایی از این دست نیستند.
داستان ابومریم
وقتی «به اصطلاح» کارشناسان درباره حلب شرقی مینویسند، شاید بر این تصورند که ناچارند گفتوگوی خود را به گونهای آغاز کنند که انگار جنگ از ۲۰۱۶ آغاز شده است؛ از آن زمان که دولت «خوب» و «سکولار»، حلب را از چنگ افراطیها خارج کرد.
اما داستان شرق حلب و چهرههای انقلابی که در آن شهر بین سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ مبارزه کردند اغلب کاملاً مورد غفلت واقع میشود.
در واقع تعداد بیشماری چهره و سمبل انقلاب سوریه وجود دارند که از تاریخ رسانه غربی حذف و نادیده انگاشته شدهاند.
برخلافِ [پوشش خبریِ] حرکتهای افراطیهای داعش، و جبههالنصره، کلام و رفتارهای واقعی انقلابیون فراموششده سوریه به ندرت از سوی رسانههای غربی ترجمه و بازپخش شده است. ابومریم و عبدالوهاب ملا دو سوریای هستند که احتمالا هیچ یک از خوانندگان تحصیل کرده درباره آنها چیزی نشنیدهاند.
ابومریم در کنار برادر جوانترش مهمترین صدای حلب شرقی بود. او به خاطر شعارهای منتقدانهاش علیه افراطیها و رژیم اسد شهرت داشت. صدها نفر از مردم در تظاهرات دور او جمع میشدند تا شعارهای او علیه دولت و افراطیها، و فراخواناش برای عدالت همگانی را تکرار کنند.
خبرنگاران خارجی که در تابستان ۲۰۱۲ از حلب بازدید کردند قبول دارند که این تظاهرات در واقع روح «بستان القصر» و «حلب شرقی» بود.
بعد از آن در سال ۲۰۱۳، در یکی از تجمعات اعتراضی فیلمی از ابومریم گرفته شد که در میان فریاد معترضان حامی وی، بنری را پایین میکشاند. بر روی بنر نوشته شده بود که «مردم حکومت اسلامی میخواهند». ابومریم مدت کوتاهی پس از آن ناپدید شد؛ متعاقب ناپدید شدنش اعتراضهایی خارج از ساختمان فرماندهی جبهه النصره با درخواست آزادی برای او رخ داد. تا امروز هیچ خبری از سرنوشت او در دست نیست.
داستان عبدالوهاب الملا
نفر دوم عبدالوهاب الملا است که برنامههای گزارشیای بر روی یوتیوب داشت؛ برنامههایی که هنوز خوشبختانه به صورت آنلاین در دسترس است. برنامه عبدالوهاب «انقلاب سه ستاره» (ثورة ۳ نجوم) نام داشت. او از طریق این کانال نقض آتشبس از جانب گروههای شورشی دیگر را نقد و به مردم یادآوری میکرد که اهداف اولیه انقلاب سوریه چه بودهاند. برنامه او چندین هزار بیننده داشت و خود وی نیز یک چهره حقیقی انقلاب شناخته میشد.
در نوامبر ۲۰۱۳ مردان مسلح نقاب بر چهره به خانه عبدالوهاب الملا حمله کردند و او را با خود بردند.
برای سوریها، اینها چهرههای انقلابی حلب شرقی هستند. همیشه به عنوان قهرمانانی به یاد خواهند آمد که نشان میدهند خیزش سوریها در پی چه بوده است. از طرف دیگر و درست برعکس، این چهرهها تقریباً از چشم هر کسی که حلب را با لنز رسانههای جریان اصلی میبیند، پنهان میمانند.
بیعدالتی در حق مقاومت
حقیقت دارد که جبهه فتح الشام (جبهه النصره سابق) نقشی حیاتی در شکستن محاصره حلب شرقی بازی کرد. اما آیا میتوانید واقعا غیرنظامیانی را که شکستن محاصره را جشن گرفتند ملامت کنید؟ آیا میتوانید پدری را سرزنش کنید که هر شری را میپذیرد تا فقط مردنِ کودکانش از گرسنگی را نبیند، آن هم وقتی که دولت این محاصره را بر مردم خودش تحمیل کرده است؟
همینطور بیعدالتی وقتی رخ میدهد که از القاعده و سایر گروههای تندرو نام ببریم بیآنکه ذکری از آنهایی بیاوریم که در برابر این گروهها مقاومت کردند.
متاسفانه رسانههای غربی ازخودگذشتگی فعالانی نظیر عبدالوهاب و ابومریم را نادیده خواهند گرفت و همچنان به صدادار کردن و مرئی کردن جبهه النصره (با نام دیگر جبهه فتج الشام) ادامه خواهند داد. این گروه نه تنها بسیاری از فعالان سکولار را آزار داد و از دور خارج کرد، بلکه همچنین با بهره بردن از گرسنگی و رنجی که دولت بشار تحمیل کرد توانست انقلاب را برباید.
تکلیف شورشیان چه میشود؟
وقتی درباره حلب صحبت میشود، ارتش آزاد حلب معمولاً در همان دستهبندی القاعده قرار میگیرد؛ آن هم بدون توجه به این موضوع که ارتش آزاد اولین نیرویی بود که در سال ۲۰۱۳ در شرق حلب با القاعده و داعش وارد جنگ شد. بیشترِ اصطلاحاً کارشناسان امروزی نسبت به این نکته اساسی تاریخی کور هستند.
در اواخر ۲۰۱۳ بیش از ۳۰ فعال سیاسی و شورشی در زندانهای داعش در حلب کشته شدند. یک گروه کامل پزشکی که اسامی آنها نیز موجود است، همگی از سوی جنگجویان داعش اعدام شدند؛ این اتفاق پیش از آن رخ داد که شورشیان سوری پایگاههای نظامی داعش را بگیرند. سازمانهای حقوق بشری این خبر را پوشش دادند اما تنها بخشی از رسانههای جریان اصلی اشارهای هر چند اندک کردند.
شورشیان بعدها به ادلب رفتند، و داعش را وادار ساختند که به رقه، الباب و منبج عقبنشینی کند. همینطور داعش مناطق خود در حلب و نواحی اطراف لاذقیه را از دست داد؛ این خود موجب شد که رقه «پایتخت» خلیفه شود. این موضوع بسیار اهمیت دارد که به یاد بیاوریم اولین نبردها علیه داعش در شرق حلب رخ داد، و اولین پیروزیها علیه داعش از سوی شورشیان این منطقه به دست آمدند.
با این حال، وقتی رسانههای جریان اصلی نبردهای اولیه علیه داعش را توصیف میکنند، به هر علتی یپگ (گروه وابسته به پکک) و مثال کوبانی را بسیار بیشتر و با ابعادی غیرقابل مقایسه پوشش میدهند.
باز هم میبینیم که ارتش آزاد سوریه و فعالانی که دستگیر و کشته شدند خارج از این بحث قرار میگیرند.
این مردم را فراموش نکنید
فاصله عظیمی میان آنهایی است که شاهد انقلاب بودهاند و آن کسانی که از پذیرش انقلاب ما به عنوان یک خیزش حقیقی امتناع میکنند. آنها نمیخواهند بپذیرند که مردم سوریه زندگیشان را فدای مبارزه علیه تندروها و دولت کردند.
برای ما آزادی و عزت نفس به معنای مبارزه با همه ستمگران است. ما علیه همه آن نیروهایی هستیم که ابومریم و ترانههای صلحآمیزش را تهدید کردند. این صداها به راحتی کنار گذاشته میشوند. «کارشناسانی» که برای خوانندههایشان مشغول توصیف توطئههای نامعلوم علیه بشار هستند، از ذکر چهرهها و سمبلهای ما سرباز میزنند.
اگر فقط آنهایی که ساعتها مشغول مچگیری بنا العابد در توییتر هستند با فعالان و غیرنظامیان شرق حلب صحبت میکردند و به آنها فضایی برای صحبت درباره مشکلاتشان را میدادند، میتوانستند بفهمند که مردمی که انقلاب حلب را زیستند در حقیقت قهرمانند – آنها هم علیه تندروها و هم دولت اسد ایستادند.
این فعالان به طور منظم هر حملهای از جانب شورشیان به سمت مناطق تحت کنترل دولت را، که به مرگ غیرنظامیان بیگناه منجر میشد، محکوم میکردند و درخواست پاسخگویی دربرابر جنایات جنگی شدند.
فقط رژیم اسد، جبهه فتح الشام و متحدان تندروی آنها نبودند که این صداها را سانسور کردند، بلکه همینطور آنهایی که تا امروز نپذیرفتهاند سوریه خیزشی حقیقی و ارگانیک داشته است، این صداها را حذف کردهاند.
پذیرش روایتی که ادعا میکند چهرههای انقلاب فرستادههای سیا، و یا تندروها هستند، یا اصلاً وجود ندارد، کاملاً راحت است؛ به خصوص برای مردمی که علاقهای به فراگرفتن تاریخ خیزش ما ندارند، یا نمیخواهند این همه خون بیگناه را ببینند که با سرکوب خیزش سوریه به زمین ریخت.
خطاب به خبرنگاران خارجی که زمانی با فعالان، رابطها و شهروندخبرنگاران در حلب غربی حشر و نشر داشتند: نوشتن درباره این مردم حداقل کاری است که از دستتان برمیآید.
نظرها
hero
زادگاه ملاهای ایران و شباهتی مثال زدنی برای ملاهاا و مسولان حکومت و دولت ایران که اکثرا تندرو و افراطی هستند و وقتی به اهدافشون نمیرسند یا سدی در برابرشان ایجاد میشود شخص مورد نظر را می ربایند اینها با اینکار باعث شدند کا به خشونت کشیده شود و حالا میگویند دیدید حق با ماست اینها از امریکا دستور میگیرند خوب اگر شما صادق بودید چرا آنهایی که از امریکا دستور نمی گرفتند به حال خود رها نکردید شما دروغگویی بیش نیستید فقط عاشق قدرت و ثروت و خودتان هستید وقتی شما اینگونه دست به کشتار و ناپدید کردن مخالفان زدید آنهایی که به حرف های منتقدان گوش فرا میدادند یا دست به انقلاب مسلحانه زدند که به حق بود زیرا شما انها را میکشتید و در مواردی غیر از این گروه های فرصت طلب از این رویه سو استفاده کردند که شمام یگویید از امریکا و .... دستور میگیرند مگر پدر بشار اسد مستقل بود یا خود او مستقل است؟ ن نوکر روسیه و ایران است پس همین دلیل کافی است تا او را سرنگون کنند اون نیز مانند رییس جمهور کشور اوکراین است که موقع تظاهرات کشورش را فروخت و تقدیم روسیه کرد اگر اگر اینگونه است که مردم سوریه تروریست هستند پس مردمی که در اکراین نیز شورش کرده اند را با هواپیماها بمباران کنید و شهر را پاکسازی کنید تا حق به حق دار برسد ولی باز هم سر عقل نمی ایید زیرا شما میگویید من عاشق قدرتم من باید در راس قدرت باشم و من امر کنم خودتان زبان اسلحه را انتخاب کردید و حالا باید طعم ان را بچشید
فواد روستائی
با سلام در پاراگراف اول این مقاله "بدیل" نادرست و "بی بدیل " درست است. اشتباهی که دو بار شده است. با احترام فواد روستائی ----- زمانه: سپاس تصحیح شد.