توسعه به سبک خوزستانی و خاستگاه ریزگردهای وطنی
«بادهای خشمگین» چگونه در خوزستان ماندگار شدند؟
بهنام خسروانی- ۹۵ درصد جمعیت خوزستان مایلند از این استان مهاجرت کنند. خوزستان چگونه به این روز افتاد؟ و بیماران سرطانی بیمارستان شفای اهواز چگونه رشدی ۱۰۰ درصدی داشتند؟
یک هفته پس از آنکه آخرین موج ریزگردها خوزستان را فراگرفت، معصومه ابتکار، بالاترین مقام زیستمحیطی ایران برای حضور در مراسم روز جهانی تالابها به اهواز رفت.
اهواز، شهری که تا همین چند روز پیش آب و برقش قطع، ادارات دولتی و مدارسش تعطیل و ساکنانش خانهنشین شده بودند. شعاع بحران اما به اهواز محدود نمیماند. مقامات استان میگویند خوزستان رتبه نخست آلودگیهوا در جهان را از آن خود کرده است.
دهه۶۰ شمسی، در پی اشغال بخشهایی از خوزستان و جنگی هشت ساله با عراق، این استان رتبه نخست مهاجرت درون کشوری را به نام خود ثبت کرد. سه دهه بعد، خوزستان نفتخیز مجدداً رتبه نخست مهاجرت را در میان دیگر استان ایران از آن خود کرد. این بار اما به دنبال انباشت بحرانهای زیست محیطی.
شهریور ماه امسال، دفتر صندوق جمعیت سازمان ملل(UNFPA) گزارش داد که سالانه یک میلیون نفر درون مرزهای ایران جابهجا میشوند و در این میان خوزستان بیشترین مهاجرت منفی را دارد.
خوزستان جمع اضداد است؛ استانی نفتخیز اما جنگ زده و فقیر، محل تجمیع بسیاری از صنایع بزرگ اما با انبوه جمعیت بیکاران، پر از رودخانه اما مواجه با کمآبی و بالاخره استانی با بیشترین مساحت تالابها در کشور اما مملوء از گرد و غبار.
● پرونده ویژه ریزگردها در ایران
در این میان پدیده ریزگردها از زمان بحرانی شدن، یعنی ۱۲ سال پیش، کانون توجه رسانهها و افکار عمومی شد. پدیدهای که چهره این استان را تغییر داده است.
۱۲ سال بعد وقتی ریزگرد مرزهای خوزستان را پشت سر گذاشت و زندگی ۷۰ تا ۸۰ درصد مردم ایران را تحت تأثیر قرار داد، مسئولان طرحی با عنوان «سند ملی مقابله با گرد و غبار» تهیه کردند.
بنابر این طرح، خوزستانیها دیگر میدانستند که مقابله با پدیده ریزگرد دستکم سه دهه به طول خواهد انجامید و آنان باید راههایی برای انطباق با شرایط اقلیمی تازهشان در پیش بگیرند؛ زندگی شبیه مناطقی از امارات متحده عربی، عربستان، عراق، قطر و کویت که سالیان سال است در این وضعیت زیستی سر میکنند.
هابوبسهای وطنی
سالها است طوفانی که به عربی «باد خشمگین» خوانده میشود، سراسر خاورمیانه را در مینوردد و شعاع دید را کاهش میدهد و هزاران نفر از مردم عراق، سوریه، لبنان، مصر، اردن، اسرائیل و قبرس را به علت مشکلات تنفسی روانه بیمارستان میکند.
این باد خشمگین نام علمی هم دارد: هابوبس.
ایجاد اختلال در حمل و نقل و کیفیت هوا از نخستین پیامدهای این باد است. هابوبس در شرایط گرم و خشک، مثل همان وضعی که اغلب کشورهای خاورمیانه تجربه میکنند، امری است بسیار شایع.
عراق و سوریه از کانونهای اصلی این بحران به شمار میآیند. کشورهایی که به عنوان منشأ خارجی گرد و غبار ایران هم یاد میشوند.
برخی اقلیمشناسان اعتقاد دارند که از سال ۲۰۱۳ و پس از آغاز جنگ در عراق سیستم مدیریت زمین از بین رفت، دولت به وضعیت پوشش خاک بیتوجه شد، کشاورزان زمینهایشان را ترک کردند و پوشش گیاهی خاک نابود شد.
هرچند راجح صابر عبود الموسوی، سفیر عراق در ایران مسئله تأثیر جنگ در ایجاد کانونهای گرد و غبار را دارای اهمیت ثانوی میداند و همصدا با شماری دیگر از اکولوژیستها خشکسالی و ساخت سد توسط ترکیه و سوریه بر سرچشمهها دجله و فرات را از عوامل اساسی میداند که به خشک شدن هورها و تالابها انجامید. این موارد باعث میشود تا خاک رطوبت از بین برود و به دنبال آن خاک وزن خود را از دست بدهد؛ شرایطی که زمینه بهوجود آمدن هابوبس را فراهم میکند.
هابوبسها برای پاگرفتن به دو عامل اصلی نیاز دارند: یکی وجود ذرات گرد و غبار و شن در سطح زمین و دومی میزان کافی از باد پایدار برای حرکت این ذرات.
در خوزستان هم نزدیک ۴۰۰ هزار هکتار زمین بایر و عملاً خشک وجود دارد، مکانهایی که به عنوان کانون اساسی تولید ریزگرد شناسایی شدهاند.
هرچند بر اثر دخالتهای انسانی بیابانزایی خوزستان در حال گسترش است.
توسعه به سبک خوزستانی
ظرف سالهای گذشته مردم محلی با چشم غیر مسلح شاهد نابودی تالابها، خشک شدن دشتها، سدسازیهای گسترده، رها شدن زمینهای کشاورزی و استمرار خشکسالی و کاهش بارندگی و از بین رفتن رطوبت خاک بودند. بدین ترتیب زوال زیستبوم خوزستان، هابوبسهای محلی را به راه انداخته است.
این میان زنده و مرده تالابها نقشی اساسی دارد. تالابهای خشکیده بدل به کانون اصلی گرد و غبار میشوند و تالاب زنده نقشی حیاتی برای مقابله با ریزگرد بازی میکنند.
یکچهارم تالابهای ایران از جمله چهار تالاب اصلی هورالعظیم، شادگان، بامدژ و میانگران در خوزستان قرار دارند.
برآورد میشود ارزش اکولوژیک تالابها ۱۰ برابر جنگلها و ۲۰۰ برابر زمینهای زراعی است.
● پرونده ویژه «مهاجرت اقلیمی» و ابعاد آن در ایران
دولت و مقامهای محلی در تلاشند تا با احیای تالابها منطقه بخشی از آب رفته را بازگردانند تا بلکه کانونهای وطنی گرد و غبار نیز کنترل شود. با این حال از ابتدای سال ۹۵، دولت اعتبار تخصیص داده شده برای نجات تالابها را پرداخت نکرده است.
بسیاری خوزستان را نماد توسعه ناپایدار میخوانند. استانی که سدهای بیشمار آن که قرار بود نماد توسعهیافتگی باشد، با شور کردن آب، کاهش آب رودخانهها و غیره تعادل اکولوژیک منطقه را بر هم زده است. از سوی دیگر صنایع بزرگ استان از جمله پتروشیمی و حفاری و اکتشاف نفت هم ضربات جبران ناپذیری را بر این اقلیم وارد کرده است.
حتی در زمینه سیاستهای زیست محیطی و احیا طبیعت نیز دولت نتوانسته برنامه متعادلی را پیش ببرد. مقامات در حالی که احیای بخشهایی از تالاب هورالعظیم را نوید میدهند، برای تالاب بادمژ که ۶۰ درصد آن از بین رفته است برنامهای ندارند.
با این حال، هشت سفر معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست به خوزستان نشان از توجه ویژه دولت بر این منطقه دارد. کمتر از یک سال دیگر و در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ بدون شک خوزستان به عنوان یکی از ملاکهای کارنامه دولت حسن روحانی در حوزه محیط زیست مورد بررسی قرار میگیرد.
منطقهای که همین حالا هم مسئولان تأیید میکنند مبتلایان به بیماری سرطان در بیمارستانهای آن رشدی ۱۰۰ درصدی داشتهاند. استانی که پنج رودخانه اصلی آن در ۱۶ سال گذشته با خشکسالی رو به رو بوده است و ۹۵ درصد جمعیت آن میل به مهاجرت دارند.
نظرها
نظری وجود ندارد.