ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

● دیدگاه

مهار جمهوری اسلامی در خارج، نکته اصلی در سیاست دولت ترامپ در برابر ایران

علی افشاری − تقریبا با قطعیت می‌توان گفت دولت جدید در آمریکا سیاست مهار و عقب راندن جمهوری اسلامی به داخل مرز‌های خودش را در پیش گرفته و در این خصوص اراده جدی دارد. منتها معلوم نیست در عمل تا چه میزان در تحقق این سیاست به موفقیت دست پیدا کند.

یکی از بارز‌ترین تفاوت‌های کنفرانس امنیتی مونیخ امسال با دوره‌های اخیر، نوع تعامل مقامات دولتی ایران و آمریکا بود.

در سالیان گذشته دیدار‌های جواد ظریف و جان کری، وزیران خارجه ایران و آمریکا، فرصتی نه چندان پر دامنه برای تنش زدایی در بخشی از ابعاد رویارویی دو کشور بود. این گفت‌وگو‌ها بستری فراهم می‌ساخت تا از تشدید درگیری‌ها کاسته شده و امید‌هایی برای مدیریت اختلافات پدید آید. البته تعارضات ساختاری و تضاد‌های راهبردی اجازه عادی سازی روابط را نداد. اما امسال گفت‌وگو نکردنِ وزیرانِ خارجه ایران و آمریکا بازتاب دهنده تیره‌تر شدن مناسبات، بازگشت به فضای قبل از برجام و شدت گرفتن رویارویی است. هم رکس تیلرسون و هم جواد ظریف پیش از حضور در مونیخ اعلام کردند برنامه‌ای برای دیدار با یکدیگر ندارند. فضای کنفرانس نیز متأثر از سخنان مقامات آمریکایی علیه جمهوری اسلامی ایران و ضرورت مهار آن بود. ظریف در اظهاراتی دیپلماتیک به این سخنان واکنش نشان داد و مدعی شد تهران خواهان ثبات و گفت‌وگو با کشور‌های منطقه بوده و در عین حال آمادگی برای مواجهه با تهدید‌ها را دارد.

خطوط کلی سیاست دولت جدید آمریکا در برابر ایران

اگرچه هنوز سیاست دولت جدید آمریکا در خصوص مواجهه با جمهوری اسلامی به صورت کامل آشکار نشده و ترامپ در دومین مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که این سیاست را به دلیل ممانعت از بهره برداری مقامات تهران علنی نمی‌سازد، اما با بررسی برخی از موضع گیری‌های کاخ سفید، معاون اول، مشاور امنیت ملی، وزیر دفاع و دیگر عوامل دولت ترامپ می‌توان چارچوب کلی سیاست‌های جدید واشنگتن را ترسیم نمود.

تقریبا با قطعیت می‌توان گفت دولت جدید سیاست مهار و عقب راندن جمهوری اسلامی به داخل مرز‌های خودش را در پیش گرفته و در این خصوص اراده جدی دارد. منتها معلوم نیست در عمل تا چه میزان در تحقق این سیاست به موفقیت دست پیدا کند.

نگاه ترامپ به تعامل با جمهوری اسلامی منفی است ودر این ارتباط اهمیتی به شکاف بین دولت و ملت ایران نمی‌دهد. همسویی با دولت اسرائیل، مهار سیاست تقابلی جمهوری اسلامی، بازدارندگی در برابر رشد نفوذ جمهوری اسلامی در خاور میانه، منافع درازمدت آمریکا و تقویت همکاری‌های راهبردی با محور عربستان سعودی مولفه‌های مختلفی هستند که بنای راهبرد جدید دولت آمریکا را می‌سازند.

باید توجه داشت که دولت ترامپ برخی از این محور‌ها را از دولت اوباما به ارث برده است. مهار بلند پروازی جمهوری اسلامی در خاور میانه مورد نظر دولت اوباما هم بود اما مصلحت‌اندیشانه انعطاف بیشتری به خرج می‌داد.

دولت جدید آمریکا در پی اقناع دولت روسیه برای فاصله گرفتن از ایران و پذیرش تضعیف موقعیت منطقه‌ای جمهوری اسلامی است. ازاینرو ظرفیت موثری برای میانجیگری پوتین برای جلوگیری از بالا گرفتن تنش بین ایران وآمریکا مشاهده نمی‌شود.

در عین حال اختلافات گسترده بین دولت‌های روسیه و آمریکا خوش‌بینی‌ها برای ترمیم روابط بحرانی واشنگتن و مسکو را زایل کرده است. در این شرایط بعید به نظر می‌رسد روسیه اقدام خاص و سیاست مشخص و روشنی را در پیش می‌گیرد و می‌کوشد به نحوی متوازن منافع منطقه‌ای و جهانی خود را پی گیرد. ازاین رو تداوم روابط خوب با جمهوری اسلامی و در عین حال حفظ فاصله برای چانه‌زنی و تعامل با دیگر بازیگران منطقه‌ای برای روسیه ضرورت دارد و دست یابی به این دو خواست متفاوت می‌تواند فراز و نشیب‌هایی را رقم زند.

در خصوص برجام: دولت ترامپ به سمت لغو آن نمی‌رود بلکه مسئله مورد توجه اصلاح بند‌هایی است که به سال‌های پایانی این توافق بر می‌گردد. دولت جدید آمریکا همسو با نتانیاهو در تلاش است تا محدودیت‌ها در خصوص برنامه هسته‌ای ایران تداوم پیدا کرده و محدود به ۱۵ سال نباشد. این مسئله مذاکراتی را بین شرکای اروپایی و آمریکا ایجاد می‌کند که فرجام آن مشخص نیست ولی در کوتاه مدت با می‌توان گفت برجام ادامه پیدا می‌کند اما میزان فایده‌مندی آن برای جمهوری اسلامی کاهش می‌یابد. البته صدور تحریم‌های جدید می‌تواند تداوم حیات برجام را به خطر بیاندازد اما با توجه به وضعیت اقتصادی نابسامان ایران و بحران‌های متعدد امکان اینکه جمهوری اسلامی ایران آغاز گر ابطال برجام شود، محل تردید است.

ابزار اصلی تنبیهی دولت جدید آمریکا افزایش ریسک مبادلات بالای تجاری، مالی و اقتصادی با ایران از سوی شرکت‌های غربی است. همچنین منزوی کردن ایران با افزایش فشار‌ها و شکل دهی به یک ائتلاف منطقه‌ای و جهانی.

صدور تحریم‌های جدید برای مهار برنامه موشکی دیگر سیاستی است که در این راستا مورد نظر است که بیشتر کنگره آمریکا نقش آفرینی در این خصوص را بر عهده دارد.

ناتوی عربی

اما بستر اصلی راهبرد مهار جمهوری اسلامی ایران را تلاش برای تقویت ناتوی عربی تشکیل می‌دهد. دولت امریکا با حمایت صریح از مواضع عربستان سعودی در برابر ایران می‌کوشد تا پیمانی نظامی- سیاسی و امنیتی بین کشور‌های عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی، قطر، اردن و شاید کویت برای مهار جمهوری اسلامی ایران تشکیل شود. دولت‌های امریکا و اسرائیل بدون حضور رسمی در این ائتلاف به حمایت اطلاعاتی و راهبردی از آن می‌پردازند. دولت ترکیه در آخرین موضع‌گیری‌ها نسبت به شکل گیری و تقویت این ائتلاف علائم مثبتی ارسال کرده است.

امکان‌پذیری شکل‌گیری این ائتلاف و میزان توانایی آن خارج از حوصله این مطلب است. اما ذکر این نکته لازم است که اگر ناتوی عربی تشکیل شود، ممکن است در شرایطی پتانسیل ارتقاء جنگ‌های نیابتی  به نبرد مستقیم را داشته باشد. علی رغم پیام آشتی امیرکویت به نمایندگی از کشور‌های حوزه خلیج فارس و سفر روحانی به عمان و کویت، وزیر خارجه عربستان به گفت‌وگو با ایران روی خوش نشان نداده و آن را منوط به تغییر عملی سیاست‌های حکومت ایران در یمن وسوریه دانسته است. رویکرد جدید دستگاه نظامی و امنیتی آمریکا در سمت گیری بیشتر به سمت عربستان سعودی تا آنجا است که طرح‌هایی برای تحدید و کنترل مراوادت ایران و یمن در دستور کار قرار گرفته است.

اگرچه قبلا پیش‌بینی می‌شد که سیاست سهل گیرانه ترامپ در برابر بشار اسد زمینه نزدیکی دولت‌های ایران و امریکا در سوریه را فراهم سازد‌ اما اعلام تشکیل منطقه امن در سوریه از سوی ترامپ و شنیده‌هایی مبنی بر حضور ارتش آمریکا در قلمرو این کشور و همچنین رایزنی با روسیه در خصوص فشار برای خروج نیرو‌های سپاه و حزب الله لبنان وجه تقابلی سیاست آمریکا را در این حوزه تشدید می‌کند.

سخنان پنس در مونیخ نشانگر دور جدیدی از تحرکات دولت آمریکا برای محدود کردن حضور جمهوری اسلامی در عراق و کاهش حوزه نفوذ است.

مسئله واشنگتن حقوق بشر نیست

بنابراین به نظر می‌رسد ترامپ تقابلی همه جانبه با جمهوری اسلامی ایران را در نظر دارد. و نگاه او در درجه اول معطوف به خاور میانه و اسرائیل است. در دولت جدید آمریکا تغییر حکومت و یا رفتار داخلی آن و ایجاد حساسیت نسبت به مسائل حقوق بشری مورد اعتنا نیست. البته به احتمال زیاد گزارش‌های ادواری وزارت خارجه آمریکا در خصوص نقض موارد حقوق بشر منتشر شود اما دور از انتظار است که سیاست‌های خاصی در این خصوص مورد توجه قرار بگیرد.

روز‌های آینده نشان می‌دهد عمق و دامنه راهبرد مهار ایران، دولت ترامپ چه فرم نهایی را پیدا خواهد کرد و تا چه میزان می‌تواند در عمل پیاده شود و یا در مصاف با چالش‌ها دچار تغییر و تحول می‌شود.

از همین نویسنده

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • فرهاد - فریاد

    امریکا در سال ۲۰۰۰ بیش از ۳۰ درصد تجارت جهانی را به خود اختصاص داده بود اما امروز این سهم به چین آلمان و اتحادیه ی اروپا منتقل شده و سهم امریکا کمتر از ۲۰ درصد شده است از اینرو رقابت امریکا اروپا و چین نوک پیکان همه ی تحولات جهانی را در خود دارد دلارهای نفتی اعم از روسی ایرانی یا عربستانی و ... نیز در بلوک مقابل قرار گرفته اند علیرغم همه ی تفاوتهایشان و رقابتهایشان برای در دست گرفتن سهم بیشتر از فروش نفت . از اینرو افزایش قیمت نفت و ایجاد بحران در شریان نفت و تخصیص آن به دلار اولین هدف ترامپ است هر کشوری که بخواهد مانع در برابر این سیاست قرار دهد با ماشین جنگی امریکا روبرو خواهد شد . جمهوری اسلامی علیرغم منافع استراتژیکش در بلوک دلار با موانع داخلی یعنی تولید کنندگان سنتی و بازار سنتی روبروست که در سال ۱۳۵۷ قدرت سیاسی را قبضه کرده و مانع بزرگی بر سر راه منافع اسنراتژیک یا در واقع منافع ملی اش است دلارهای نفتی نه در حمایت از منافع دلار و منافع ملی بلکه در حمایت از بازار سنتی و تولیدکنندگان سنتی و در وجهه ی عملی و سیاسی حمایت از تروریزم و دخالت در امور کشورهای همسو برای منافع فرقه ای که منافع استراتژیک تولید کنندگان خرد سنتی و بازار سنتی جهت عقب نگه داشتن جامعه است می باشد از اینرو منافع ملی منافع بازار مدرن و منافع تولید بزرگ انحلال نهادهای سنتی و تروریستی حکومت ایران یعنی انحلال سپاه پاسداران و بسیج انحلال بیت ولایت فقیه انحلال مجلس خبرگان انحلال .... و بطور کلی عدم دخالت دین در امور سیاسی ست طی ۴۰ سال گذشته یعنی از سال ۱۳۵۵ که حتی سلطنت هم مانع منافع ملی و گسترش بازار مدرن شده بود . لذا شرایط و وضعیت جهانی و جنگ سرد و همچنین منافع بنگاههای اسلحه فروشی تا کنون اجازه داده بود تا جمهوری اسلامی بعنوان یک حکومت تروریست بکارش ادامه دهد اما امروز تضاد اصلی نمی تواند دیگر اقدامات خرابکارانه و تروریستی حکومت آخوندی را تحمل نماید دیگر بازی تمام شده است دیگر جمهوری اسلامی باید بطور قطعی بلوکش را تعیین کند از اینرو امریکا در صدد مهار جمهوری اسلامی نیست بلکه خواهان تعیین تکلیف حکومت جمهوری اسلامیست . جمهوری اسلامی هنوز روابط دیپلماتیکش با امریکا را همچنان ادامه میدهد اما هنوز نتوانسته است نظر ترامپ و تیمش را جلب نماید زیرا ترامپ در صدد باز گرداندن سربلندی امریکاست و سربلندی امریکا با متحدینی که از پشت خنجر زده اند امکان پذیر نیست

  • bijan

    اولین اقدام وادار کردن ایران به خاتمه دادن به حضورش در منطقه و بردن نیروها به داخل مرزها یش خواهد بود . این کار چگونه انجام خواهد گرفت و تا چه حد تهدیدها عملیاتی شود بزودی معلوم خواهد شد .

  • نسرین

    حالا که خود ترامپ هم مکرر میگه من اعلام موضوع نمی کنم اینچنین تحلیل هایی که مدعی قرار تغییر نظام در ایران رخ ندهد بیشتر مصرف داخلی است در جهت تقویت این فکر که جمهوری اسلامی ماندنی است و مبارزان و مخالفانش فعالیت نکنند که به نظرم بسیار دور از واقعیت موجود است .

  • Farid

    سپاه پاسدارانی که رفسنجانی از بانیانش بود بعدها به دشمن وی و آلت دست خامنه‌ای در جنگ قدرت این دو طلبه تازه به دوران رسیده شد! حزب جمهوری به‌اصطلاح اسلامی که وی از بنیانگذارانش بود نیز، بعدها به یکی از دشمنان وی تبدیل شد! حمایت او از گروگانگیرهای سفارت آمریکا، بعدها نزدیک به 21میلیارد دلار خسارت برای ایران آب خورد! جنگ بیحاصلی که برای صدور ولایت فقیه پشتبانی میکرد با یک میلیون کشته و زخمی و میلیاردها دلار خرابی و خسارت به خوردن زهر انجامید. پروژه اتمی‌ای که او و خامنه‌ای بنیاد نهادند، حدود 27سال شیره جان اقتصاد ایران را کشید و نافرجام از ”برجام“ سر درآورد. اینک رفسنجانی کشته شد یا؟ یک کشور آشوبزده، درگیر چند جنگ خارجی، تحت حاکمیت باندهای چپاول سپاه و وزارت اطلاعات و لباس‌شخصی‌ها از خود به جا گذاشته که حتی خانواده خودش هم در آن، امنیت ندارند! حكومتی که با سنی نزدیک به 40 دهه: هیچ نهاد مدنی‌ای به‌وجود نیاورده، هیچ رژیم حقوقی متعارفی در آن پا نگرفته، نه برای دگر اندیشان که حتی برای خودی‌هایشان هم که پشت و پناه حقوق شهروندی فرزندان خودشان باشد، تکلیف مخالفان که البته روشن است، شکنجه و اعدام! اما فرزندان خودشان هم از تیغ رقبای داخلی در امان نیستند: نوه خمینی بر سر گور پدربزرگش ”هو “ می شود! فرزند مطهری که خودش معاون مجلس است، اجازه ورود به مشهد برای سخنرانی پیدا نمی‌کند! معاون وزارت اطلاعاتش سعید امامی سر به نیست می‌شود همسر سعید امامی زیر شکنجه و بازجویی همکاران همسر جنایتکارش، له می‌شود و این ماجرای نظامی است که: اولین رئیس جمهورش، فراری است اولین نخست وزیرش بازداشت خانگی است اولین رئیس مجلسش (که همین رفسنجانی باشد) نقاب اپوزیسیون به چهره زد تا برای خودش در جدایی از نظام، آبرویی دست و پا کند! دومین رئیس مجلسش کنار دست اولین نخست وزیرش است! ششمین رئیس جمهورش ممنوع‌التصویر و ممنوع الخروج است. نهمین رئیس جمهورش (احمدی‌نژاد) چه عرض شود؟!