ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بارش‌های اخیر نشانه‌ای از بهبود منابع آب در ایران است؟

متخصصان و اقلیم‌شناسان درباره تأثیر بارش‌های اخیر در جنوب و جنوب شرقی بر کمبود آب و خشکسالی در این مناطق چه می‌گویند؟ ناصر کرمی، مجید محمدی محقق و مصطفی رضیئی پاسخ می‌دهند

بارندگی و برف در هفته‌های اخیر با وجود تمام خسارتی که به بار آورد بسیاری از مردم و کشاورزان ساکن استان‌هایی همچون سیستان و بلوچستان، کرمان، فارس و بخش‌هایی از خراسان را امیدوار کرد. در کشوری که با تنش آبی و خشکسالی مواجه است، سیل و آبگرفتگی هم خبری خوش جلوه می‌کند.

سیل در شهر بردسیر کرمان: هشت بند خاکی سد حنیفه در اطراف این شهر شکست و رودخانه آب بخشا طغیان کرد.

شدت بارش‌ در برخی از مناطق ظرف چند روز، بیشتر از میانگین بارش سالانه بود. مقامات دولتی اعلام کردند بعضی مناطقی که با خشکسالی و کم‌آبی مواجه بودند به اندازه یک سال زراعی باران آمده و این احتمال هست که کبود آب تا حدی جبران شود.

اما متخصصان و اقلیم‌شناسان درباره تأثیر بارش‌های اخیر در جنوب و جنوب شرقی بر کمبود آب و خشکسالی چه می‌گویند؟ آیا این بارش‌های سیلابی شدید را می‌توان به عنوان مبنایی بر تغییرات بلندمدت و نشانه‌ای از پایان خشکسالی در نظر آورد؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها به سراغ ناصر کرمی اقلیم‌شناس و استاد دانشگاه برگن نروژ، مجید محمدی محقق کارشناس ارشد انرژی در سوئد و سیدمصطفی رضیئی، روزنامه نگار و مسئول صفحه به فارسی برای اقليم رفتیم.

ناصر کرمی: تحلیل اقلیمی بارش‌‌ و سیل اخیر

آیا بارش‌های پر دامنه و رخداد سیل‌های مکرر در جنوب شرق ایران نشانه پایان دوره خشکسالی و بهبود منابع آب در این مناطق است؟

این سوالی نیست البته که یک کارشناس حوزه علوم زمین بپرسد. چون همه تعاریف در این باره روشن و مشخص هستند. اما به هر حال مشاهده سیلاب‌هایی که پهن‌دشت بیابان را پوشانده، ممکن است کسانی با حوزه تخصصی متفاوت را امیدوار کند به تغییر شرایط اقلیمی و کاهش روند خشکسالی.

ناصر کرمی: آنچه که الان مبنای اعلام وقوع خشکیدگی اقلیمی ایران است روندی است که تقریباً شصت سال تداوم دارد.

برای پاسخ به پرسش پیش گفته در ابتدا چند انگاره را باید برشماریم:

نخست اینکه، یک سیل، فقط یک سیل است. همیشه می‌آمده و همیشه هم خواهد آمد. در ترسالی‌ها می‌آمده و در خشکسالی هم می‌آمده. اساساً بارش سیلابی یکی از ویژگی‌های مناطق خشک است. یعنی آنچه که باعث خشکی یک منطقه می‌شود لزوماً کمبود بارش نیست. می‌تواند رژیم بارش هم باشد. یعنی اینکه بارش به شکلی یا در زمانی می‌بارد که کمتر امکان جذب آن توسط زمین و به ویژه منابع آب زیرزمینی وجود دارد.

دوم اینکه خشکسالی به کاهش متوسط بارش در یک فصل کامل بارش گفته می‌شود. یک سیل بزرگ البته می‌تواند از نظر آماری بیلان بارش سالانه را بهتر کند. اما این لزوماً به بروز ترسالی منجر نمی‌شود. مضاف بر آنکه سیل فقط می‌تواند به کاهش اثر خشکسالی هواشناختی کمک کند و نقش آن در کاهش اثر خشکسالی هیدرولوژیک خیلی کمتر است. توضیح اینکه خشکسالی هواشناختی فقط یعنی کاهش بارش به نسبت متوسط معمول سالانه منطقه. اما خشکسالی هیدرولوژیک یعنی کاهش رطوبت خاک و منابع آب قابل دسترس. بارش سیلابی قطعاً آمار را به نفع خشکسالی هواشناختی تغییر می‌دهد ولی از آنجا که معمولاً زمین فرصت جذب بخش عمده سیلاب را ندارد اثر آن در افزایش رطوبت لایه‌های پایین‌تر خاک و تغذیه منابع آب زیرزمینی شاید چندان قابل توجه نباشد.

سوم اینکه در مناطق خشک وقوع سیل‌های شدید و فراتر از متوسط  تاریخی سیلاب‌ها بیشتر از آنکه نشانه تعدیل اقلیم و بازگشت به نرمال باشد اتفاقاً نمایه‌ای از تشدید تغییر اقلیم است. تغییر اقلیم فقط به معنای کاهش یا افزایش متوسط دما و بارش نیست. افزایش بسامد وقوع رخدادهای اقلیمی مثل سیل و توفان و ... هم می تواند نشانه تغییر اقلیم باشد. در ترکیب این انگاره با انگاره نخست به نکته دیگری می‌رسیم: تغییر اقلیم منجر به خشکیدگی (خشکسالی پایدار و برگشت‌ناپذیر) لزوماً با کاهش متوسط بارش رخ نمی‌دهد. گاه ممکن است عمده بارش تبدیل به سیلاب‌های ناگهانی و کوتاه مدت شود و یا اینکه بارش در زمانی از سال رخ دهد که هم شدت تبخیر افزون‌تر است و هم زمین توان جذب آب را ندارد. اثر هر دو حالت کاهش تغذیه منابع آب و به طور طبیعی خشکیدگی سرزمین است.

ناصر کرمی: نقش سیل در کاهش اثر خشکسالی هیدرولوژیک خیلی کم است. خشکسالی هواشناختی فقط یعنی کاهش بارش به نسبت متوسط معمول سالانه منطقه. اما خشکسالی هیدرولوژیک یعنی کاهش رطوبت خاک و منابع آب قابل دسترس.

نکته آخر اینکه وقتی می‌گوییم در ایران تغییر اقلیم به شکل خشکیدگی سرزمین رخ داده، داریم درباره یک روند دست کم سی ساله حرف می‌زنیم. و همچنین روندی که مدل‌های اقلیمی حکایت از تداوم آن دارند. بدیهی است که در همه دوره مورد بررسی لزوماً بارش کمتر از نرمال نبوده. ممکن است حتی چند سال پشت سرهم بارش بیشتر از نرمال رخ داده باشد؛ مثل سال‌های اولیه دهه هشتاد در اغلب مناطق ایران.

اما ملاک روند کلی حداقل سی ساله است. آنچه که الان مبنای اعلام وقوع خشکیدگی اقلیمی ایران است روندی است که تقریباً شصت سال تداوم دارد.

یک یا حتی چند سال بارش فراتر از نرمال هرگز نشانه تغییر این روند نیست. همچنانکه با یک یا چند سال بارش خیلی کمتر از حتی متوسط روند جدید (پست نرمال اقلیمی ایران) هم نمی‌توان نتیجه گرفت شرایط از آنچه که مدل‌ها نشان می‌داده‌اند وخیم‌تر است. برای تحلیل وضعیت اقلیمی و منابع آب ایران فقط باید روندهای بلندمدت را مورد توجه قرار داد و نه بارش یک دوره کوتاه مدت. آن هم بارشی سیلابی که چندان نقشی در تغذیه منابع آب نداشته و احتمالا زیان‌های آن بیشتر از منافعش بوده است. دیگر بار تأکید می‌شود آنچه که در روزهای اخیر در فی المثل سیستان و بلوچستان و فارس و هرمزگان و بوشهر رخ داد فقط یک رخداد سیل بود و هرگز نمی‌تواند به تنهایی مبنایی برای پیش‌بینی آینده اقلیمی و وضعیت آتی منابع آب منطقه باشد.

مجید محمدی محقق: نمی‌توان نتیجه بلندمدت گرفت

هر چند چنین نتیجه‌ای دل ربا است اما متاسفانه نمی توانم از پس یک سال بارش نتیجه گرفت که پایان خشکسالی فرا رسیده است. در یک فرایند طولانی مثل وضعیت آب و هوایی نمی‌توان با یک سال اندازه‌گیری جوی نتیجه دراز مدت از آن بیرون آورد. بلکه توالی حادثه‌های آب‌ و هوا در زمان طولانی می‌تواند کمک به تنظیم مدل‌های پیش‌بینی آب‌ و‌ هوا کند.

برای مثال در مدل‌های که برآورد وضعیت آب و هوا را برای کشورهای اروپای شمالی کرده‌اند به تمامی وضعیت کشورهای اسکاندیناوی را این طور برآورد کرده‌اند که در این کشورها دمای متوسط هوا گرم‌تر و گرم‌تر خواهد شد و میزان بارش‌ها بیشتر و بیشتر خواهد بود. اما این به این معنی نیست که وضعیت آب و هوایی هر سال از این قاعده بدون چون چرا پیروی کند. برای مثال تابستان سال ۲۰۱۳ یک سال خشکی در سوئد بود و میزان بارش بسیار پائین تر از حد متوسط (کشور سوئد از این جهت انتخاب شده است که آمار آن راحت‌تر در دسترس بوده است).

نمودار زیر وضعیت معدل دمای سوئد را در یک سال نشان می‌دهد. بنابر این نمودار متوسط دمای سالانه می‌باید حدود ۴٫۸ درجه باشد اما سال ۲۰۱۰ سال سردی بوده و دمای متوسط سالانه به زیر چهار درجه تنزل کرده است. (قرمز بالای حد معدل و آبی پائین حد معدل و منحنی سیاه روند را نشان می دهد). باز بنابر همین نمودار در سال ۲۰۱۴ متوسط دما به بالاترین حد خود در ۱۵۵ سال گذشته رسیده است.

نمودار زیر وضعیت معدل دمای سوئد را در یک سال نشان می‌دهد

از هیچکدام از این سال‌های ذکر شده نمی توان نتیجه بلند مدت گرفت. اما همانطور که منحنی سیاه نشان می‌دهد مجموع این سال‌ها نشان می‌دهد که از سال ۱۹۸۰ تا به امروز دمای سوئد رو به افزایش است.

باز نمودار زیر میزان بارش را نشان می‎دهد. همانطور که مشاهده می‌کنید در بعضی از سال‌ها میزان بارش بسیار پائین‌تر از حد متوسط بوده است.

نمودار بارش در سوئد

برای مثال سال ۲۰۰۰ بسیار بارش بیش از حد معدل بوده و دو سال بعد از آن بارش بسیار پائین‌تر از حد معدل بوده است. باز منحنی سیاه در این نمودار نشان می دهد که روند بارندگی در سوئد رو به رشد است. این منحنی روندها است که می‌تواند به ساخت مدلی کمک تا بتوان وضعیت هوا در سطح کلان توضیح داد.

در آخر باید گفت که بارش‌ها به این صورت نمی‌تواند کمکی به ذخیرسازی آب‌های زیرمینی کند.

سیدمصطفی رضیئی: فریب باران را نخورید

فریب باران را نخورید؛ چند روز باران ناقض تغییرات بلندمدت نیست.

صحبت از اقلیم که می‌شود، شرایط بلندمدت وضعیت آب و هوایی منطقه‌ای مشخص از زمین مطرح است. بلندمدت در اینجا بحث چند روز یا چند ماه نیست، بلکه صحبت فراتر از صدها سال است.

نباید هم فراموش کرد که اقلیم‌های زمین بافته‌های جدا از همدیگر نیستند، آنچه در قطب شمال رخ می‌دهد بر ایران تأثیر می‌گذارد و آلایندگی که ایران به هوا می‌فرستد بر هر نقطه دیگری اثرگذار می‌شود.

وقتی این باران و برف امیدبخش خواهند بود که شرایط همانند گذشته بشود؛ یعنی فراتر از سی سال پیش، وقتی دمای هر ماه و هر سال بیشتر از هر ماه و هر سال پیشین نمی‌شد. یعنی اگر زمستان یک اقلیم قرار بود سه ماه طول بکشد و در این سه ماه هم قرار بود شاهد حجم مشخصی از باران و برف باشیم، همین اتفاق امسال رخ بدهد و سال بعد از آن و سال‌های بعد از آن هم همین اتفاق بیافتد.

سیدمصطفی رضیئی: نه انسان و نه طبیعت، زیرساخت نگهداری این حجم آب را ندارند. این آب و یا برف و یخ، خاک را نابود می‌کند و به زیرساخت‌های طبیعت آسیب می‌زند.

اینکه در گذر چند ساعت یا چند روز، حجم چند ماه یا چند سال باران بر یک اقلیم ببارد، این مایه خوشبختی نیست، بلکه جای نگرانی دارد.

اول از همه، نه انسان و نه طبیعت، زیرساخت نگهداری این حجم آب را ندارند. این آب و یا برف و یخ، خاک را نابود می‌کند و به زیرساخت‌های طبیعت آسیب می‌زند. یا بانی سیلاب می‌شود و در جوامع انسانی، سد و خیابان و شهر و روستا را همراه خودش می‌برد.

به این باران و برف شدید باید با عنوان صحیح‌اش نگاه کرد: رویدادهای شدید آب و هوایی ناشی از تغییرات اقلیمی.

این برف و باران نعمت آسمان نیست، بلکه عکس‌العمل‌های علم شیمی و فیزیک به انباشت گازهای گلخانه‌ای در جو، گسترش اسیدی شدن آب دریاها و اقیانوس‌ها، افزایش آلاینده‌های خاک و آب و جو و دیگر تغییرهای درازمدت شرایط آب و هوایی زمین است.

نه، این باران و برف کوتاه‌مدت چند روزه، شرایط بلندمدت چند ساله خشکیدگی ایران را رفع نمی‌کند. بلکه به آن شدت می‌بخشد.

همچنین در بحث تغییرات اقلیمی، آب و مقدار بارندگی فقط یکی از جنبه‌های نگرانی است. حتی اگر آدمی بگوید مشکل آب رفع شد، خیلی جدی ما برای کمتر از شصت سال خاک برای کشاورزی در کل دنیا داریم. مشکل خاک چه می‌شود؟ یا مشکل هوا و ریزگردها و دیگر آلودگی‌هایش چه می‌شوند؟ با شدتی که انسان در تولید گازهای گلخانه‌ای همت می‌گذرد، باید برنامه‌ریزی جدی برای شرایط آب‌ و هوایی غیر قابل پیش‌بینی سال‌های پیش رو داشت.

یادمان نرود، بنا به آمارهای دولتی فراتر از ۴۲ هزار روستای ایران خالی از سکنه شده‌اند.

حالا یکی یکی اسم شهرهایی به گوش‌ها آشنا می‌شوند که زندگی در آنها بتدریج غیر ممکن می‌شود. آماده باشید تا استان‌های کشور بعد از این یکی یکی غیر مسکونی شوند. فراموش هم نکنید که در یک برف و باران، تلفن همراه از کار می‌افتد، جاده‌ها غیر قابل استفاده می‌شوند و سدهای کوچک می‌شکنند.

این شرایط تشدید خواهند شد و بدتر از گذشته خواهند شد.

خیلی جدی، بارندگی کوتاه‌مدت چند روز و چند ماه جوابگوی کمبود آب و خاک و هوای سال‌های آتی نیست.

مشکل تغییرات اقلیمی، جدی‌ترین خطر پیش روی ماست. دولت برنامه‌ریزی‌ای برایش ندارد. وقت کمی هم داریم تا برای آستانه ۲ درجه سانتی‌گراد برنامه‌ای بریزیم و وقت کمتری داریم برای شرایط وخیمی که تا پس از گذر از این آستانه نمادین ایجاد می‌شود.

در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • naseem

    دریاچه های بختگان و جازموریان و هامون و ... همگی در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی خشک شده اند. دریاچة ارومیه نیز در حال مرگ است و حکومت در حال تماشا. رودخانه های پرآب کشور کمآبتر میشوند و بسیاری از رودخانه های کم آب کشور خشک شده است. همچنین تالابهای بسیاری یا خشک شده اند یا در حال خشک شدناند. تا کنون بیش از چهل تالاب کاملاً خشک شده است. برخی از آنها از زیباترین تالابهای جهان بوده اند. «پیکرههای آبی طبیعی ایران خشکیدهاند. [از] دریاچة ارومیه، بختگان، تشک، پریشان، کافتر، گاوخونی، هورالعظیم، هامون و جازموریان دیگر چیزی باقی نمانده!

  • ft

    در چنین شرایط وحشتناکی ، تولید مثل را فراموش نکنید! تا می توانید از خودتان کپی بگیرید و ول بدهید در جهان تا ترکیب ازدیاد جمعیت و وضعیت آب و هوایی،به سلامتی نسل کوفتی بشر را ور بیاندازد!

  • ft

    عوام این چیزها را نمی خوانند. الان هم خیلی خوشحال و راضی هستند از بارش های امسال و غر می زنند که چرا هی هشدار می دهند خشکسالی ست! و در ادامه برای زندگی حقیرانه شان نقشه می کشند و اغلب بچه زیاد هم دوست دارند!!