● دیدگاه
پیشنهاد راهبرد انتخاباتی تحول خواهان: رأی به کاندیدای غایب
عمار ملکی − «در دور اول انتخابات به کسی رأی بده که در یک انتخابات آزاد به او رأی میدهی»: این شعار اصلی طرح «رأی به کاندیدای غایب» است.
این طرحی است برای مشارکت فعال در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶، بدون الزام به دادن رأی به کسی که از فیلتر شورای نگهبان گذشته است. طرح میگوید درست به کسی رأی دهیم که از نظر سیستم ولایت فقیه و شورای نگهبان آن صلاحیت انتخاب شدن را ندارد.
این کار چه فایدهای دارد؟ در زیر درباره این طرح استدلال شده است.
پیشنهاد دهنده طرح میگوید: «این پیشنهاد نیازمند بحث، نقد و گفتوگو میان تحول خواهان است. امید که بتوانیم با هم اندیشی، برای ایرادات و چالشهای آن چاره اندیشی کنیم تا نهایتا بتوان برای اجرای آن گامهای عملی برداشته و بدنه اجتماعی تحول خواهان و ناراضیان را با آن همراه کرد.»
«در دور اول انتخابات به کسی رأی بده که در یک انتخابات آزاد به او رأی میدهی»
این شعار اصلی طرح «رای به کاندیدای غایب» است.
هدف این طرح، پیشنهاد یک راهبرد انتخاباتی برای تحول خواهان و ناراضیان است. کسانی که حامی پروپا قرص یکی از دو جناح اعتدال گرا (اصلاح طلب) یا محافظه کار (اصول گرا) هستند و در هر شرایطی به کاندیدای جناح متبوعشان رأی میدهند، و همچنین کسانیکه تا سرنگونی جمهوری اسلامی، به هیچ عنوان حاضر به حضور در پای صندوق رأی نیستند، مخاطب اصلی این راهبرد نخواهند بود.
این راهبرد قصد دارد با استفاده از بستر انتخابات غیر آزاد در جمهوری اسلامی، حضور در یک انتخابات آزاد را شبیهسازی کند.
این طرح توصیه میکند اگر هیچ کدام از کاندیداهای دو جناح حاکم در جمهوری اسلامی، کاندیدای مطلوب شما برای ریاست جمهوری ایران نیستند و فکر میکنید افراد و افکار شایستهتری باید بتوانند در آن جایگاه قرار گیرند، به ده دلیل زیر در دور اول انتخابات به «کاندیدای غایب» دلخواه خود رأی دهید:
الف- فرصتها
۱- انتخابات دومرحلهای فرصتی یگانه:
فلسفه وجودی سیستم انتخابات دو مرحلهای بر این اصل استوار است که در دور اول کسی مجبور نباشد به کاندیدای غیردلخواهش رأی دهد یا به اصطلاح رأی تاکتیکی بدهد. انتخاب میان "بد و بدتر" همواره اجبار دور دوم انتخابات است. رأی به کاندیدای غیر دلخواه در دور اول هیچ توجیهی ندارد. انتخابات ریاست جمهوری تنها انتخابات دو مرحلهای در جمهوری اسلامی است و تنها فرصت موجود برای رأی اعتراضی و تاثیرگذار است. تنها در این انتخابات است که طبق قانون اساسی آرای باطله به حساب میآید و در تعیین نتیجه در نظر گرفته میشود (اصل ۱۱۷ قانون اساسی و ماده ۲۵ تا ۲۸ قانون انتخابات ریاست جمهوری ).
۲- توازن نزدیک پایگاه رأی دو جناح:
بر مبنای تحلیلهای آماری پیشین مشخص شده که دو جناح اعتدالگرا (اصلاح طلب) و محافظه کار (اصولگرا) هر کدام حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد پایگاه رأی در سراسر کشور دارند. نزدیکی آرای دو جناح باعث میشود آرای ناراضیان و تحول خواهان تعیین کننده شود. اگر انتخابات دو قطبی شود، درصورت ناچیز بودن آرای باطله، احتمال دو مرحلهای شدن انتخابات کم خواهد بود اما حضور آرای باطله مانع پیروزی کاندیداهای دو جناح میشود و انتخابات را دو مرحلهای میکند. با توجه به نزدیکی میزان آرای دو جناح، حدود ۵ درصد آرای باطله میتواند انتخابات را به دور دوم بکشاند (جالب است بدانید در انتخابات سال ۹۲، میزان آرای باطله حدود ۲,۵ درصد بود و اگر تنها ۱ درصد بیشتر بود، انتخابات به دور دوم میرفت).
۳- فرصت کنش اعتراضی موثر:
این راهبرد به تحول خواهان حامی بایکوت انتخابات، «رأی دادن به هیچ کدام» را به جای «رأی ندادن به هیچ کدام» توصیه میکند. رأی ندادن یک اعتراض مدنی است و در صورت استقبال گسترده میتواند مشروعیت انتخابات را زیر سؤال ببرد. اما در ایران حدود ۵۰ درصد مردم معمولا رأی میدهند و نمیتوان این میزان را به راحتی کاهش داد. از سوی دیگر رأی ندادن موجب تغییر نتیجه انتخابات نمیشود و نمیتواند بازی انتخابات را به هم بریزد. رأی دادن به کاندیدای غایب (رای باطله) میتواند نتیجه انتخابات در دور اول را تغییر دهد. رأی دادن به کاندیدا (ها)ی غایب، همانند رأی ندادن، شکلی از اعتراض مدنی است، اما کنشی فعالانهتر است و نمود اعتراضی آن، فراتر از صدور بیانیه یا بایکوت منفعلانه انتخابات است.
ب- دلایل
۴- آری به صندوق رأی، نه به انتخابات غیرآزاد:
تحولخواهان با صندوقهای رأی قهر نیستند بلکه به دنبال آزاد کردن صندوقهای رأی هستند. تحول خواهان مدافع نهاد انتخابات اما مخالف انتخابات غیرآزاد هستند. حامیان رأی به کاندیدای غایب با آنهایی که در اعتراض به انتخابات غیر آزاد از بایکوت (تحریم) انتخابات دفاع میکنند، همدل هستند. اما معتقدند به جای قهر با صندوق رأی، باید تلاش کرد تا صندوقها را با نام کاندیداهای مطلوب پر کرد و مطالبه انتخابات آزاد را به حاکمیت تحمیل نمود. این راهبرد معتقد به «تحمیل» به جای «تحریم» است.
۵- عبور از انتخاب بین بد و بدتر:
کاندیدا (ها)ی مطلوب ناراضیان و تحول خواهان هیچ گاه امکان حضور در انتخابات جمهوری اسلامی را ندارند و توسط شورای نگهبان حذف میشوند. از اینرو آنها معمولا باید میان دوگانه «رای دادن به کاندیدای نامطلوب» و «رای ندادن» یکی را انتخاب کنند. بخشی از تحول خواهان مجبور میشوند میان بد و بدتر به کاندیدای بد رأی دهند بدون اینکه بتوانند نشان دهند که رأی آنها به معنای تایید کاندیدای بد نیست. با رأی به کاندیدای غایب در مرحله اول، این گروه از تحول خواهان نشان میدهند که چک سفید به کاندیدای اعتدالگرایان/اصلاح طلبان نمیدهند و تنها در دور دوم (در صورت صلاحدید) جهت حذف کاندیدای بدتر، به کاندیدای بد رأی میدهند.
۶- هویت و نقش مستقل تحول خواهان:
رأی به کاندیدای غایب یا رأی باطله یک کنش سیاسی و مستقل است. در این کنش تحول خواهان مجبور نیستند دنباله رو جریان اعتدال باشند و مطیع تصمیم آنها شوند. آنها با نشان دادن وزن خود در دور اول، کاندیداهای مختلف را مجبور میکنند تا برای کسب آرای ناراضیان در دور دوم به مطالبات آنها توجه نشان دهند چرا که کاندیداهای دو جناح برای پیروزی به رأی ناراضیان در دور دوم نیاز دارند. این حرکت برای نتیجه بخش بودن، نیاز به حضور و حمایت حداکثری ندارد. این راهبرد دارای رویکردی نوآورانه به سیاست ورزی و کنش اعتراضی است و هدفش جذب ۵ تا ۱۰ درصد ناراضیان و تحولخواهان به این حرکت است. حامیان این حرکت به «قدرت حذف شدگان» و امکان اثرگذاری آنها باور دارند.
۷- رأی مشروط به جای رأی تاییدی:
رأی به کاندیدای غایب موجب شکست روحانی و پیروزی رقیبش نخواهد شد بلکه عدم شکست او در دور اول را تضمین میکند و پیروزی روحانی را به دور دوم موکول میکند. رأی دادن بخشی از تحول خواهان و ناراضیان به روحانی در دور اول باعث میشود که اعتدالگرایان/اصلاح طلبان تصور غیرواقعی از پایگاه رأی خود داشته باشند و ارزش آرای تحول خواهان را نادیده بگیرند. اما نیاز روحانی به آرای تحول خواهان در دور دوم او را مجبور میکند تا به مطالبات آنها توجه نشان دهد و آنها را جدی بگیرد. پیروزی روحانی در دور دوم تنها با حمایت تحول خواهان امکان پذیر است و روحانی میفهمد که پیروزی خود را مدیون رأی آنها خواهد بود. رأی به روحانی در دور دوم نشان میدهد که رأی به او تنها یک رأی مشروط است.
پ - چالش ها
۸- کاندیدای واحد تحول خواهان:
حالت مطلوب این است که تحول خواهان بتوانند یک کاندیدای مشخص و سرشناس در انتخابات داشته باشند. کاندیدایی که در یک انتخابات آزاد هم به او رأی میدهند. او باید مطالبات اصلی تحولخواهان را مطرح کند و اعلام کند فارغ از تایید یا رد صلاحیت توسط شورای نگهبان، در انتخابات حاضر خواهد شد و مردم را دعوت میکند تا در دور اول انتخابات به او رأی دهند. اما اگر حضور یک کاندیدای دلخواه و مورد توافق عملی نبود، گروههای مختلف سیاسی، صنفی و اجتماعی میتوانند کاندیدای دلخواه خود را معرفی کنند و به او رأی دهند. مهم این است که در دور اول، تحول خواهان به کاندیدا (ها)ی دلخواه خود رأی دهند. این اقدام شبیه سازی انتخابات آزاد با استفاده از بستر انتخابات غیرآزاد در جمهوری اسلامی است.
۹- مسئله سلامت انتخابات:
سلامت انتخابات اولین شرط معنایابی یک انتخابات است. فرض اولیه این است که دولت روحانی میخواهد و میتواند انتخابات را سالم برگزار کند و آرای ریخته شده به صندوقها را بخواند. رأی ندادن یا رأی دادن و به چه کسی رأی دادن نمیتواند تغییری در مسئله سلامت انتخابات و اراده احتمالی برای مهندسی انتخابات ایجاد کند. آرای باطله به طور ایجابی به نفع هیچ کاندیدایی نیست اما بطور سلبی میتواند به نفع کاندیداهای اصلی دو جناح باشد و مانع شکست آنها در دور اول انتخابات شود. از اینرو درست خوانده شدن آرای باطله برای هر دو جناح اهمیت دارد. از طرف دیگر حتی اگر تقلب شود، رأی دهندگان به کاندیدای غایب، چیزی را از دست نمیدهند چون قرار نیست آرای آنها پیروز انتخابات را تعیین کند.
۱۰- افزایش میزان مشارکت، اما مشروعیت زدا:
بالا رفتن میزان آرا و افزایش مشارکت میتواند موجب مشروعیت بخشی به انتخابات غیرآزاد توسط جمهوری اسلامی شود که امر مطلوبی نیست. اما بالا رفتن میزان مشارکت با آرای باطله موجب افزایش مشروعیت انتخابات غیر آزاد نمیشود بلکه مشروعیت آنرا زیر سوال میبرد. اگر با رأی به کاندیدای غایب، میزان مشارکت به جای ۵۵ درصد به ۷۰ درصد برسد، نقش و معنای ۱۵ درصد آرای باطله بسیار مهم تر از ۵۵ درصد آرای کاندیداها خواهد بود و اهمیت این حرکت اعتراضی بیش از میزان کل مشارکت مورد توجه داخلی و جهانی واقع میشود.
این پیشنهاد نیازمند بحث، نقد و گفتوگو میان تحول خواهان است. امید که بتوانیم با هم اندیشی، برای ایرادات و چالشهای آن چاره اندیشی کنیم تا نهایتا بتوان برای اجرای آن گامهای عملی برداشته و بدنه اجتماعی تحول خواهان و ناراضیان را با آن همراه کرد.
نظرها
دلسرد
موافق. من پیشتر نظرم به رای سفید بود ولی حتی می توان رو ی اسم احزاب مختلف. اشخاص و یک سیاست توافق کردمثل اب. کار و.... به هر حال تعداد زیاد می تواند نوعی بن بست شکنی باشد و عدم شرکت نوعی انفعال. مثلا تصور کنید 20-30 درصد بنویسند کار می خواهیم. و تعداد باطله بیشتر از اسامی بشه. یه زلزله هست
محمد
... گیریم چنین کردید ، اصلا از رئیس جمهوری که از این صندوق رای در مآید چه کاری بر میاد که مورد نظر مردم باشد!!!؟؟؟؟
حسن
کاملا موافقم که 15 درصد ارای باطله نقش پررنگتری در رد انتخابات غیردموکراتیک جمهوری اسلامی دارد. به نظر من میتوان بر روی "میرحسین موسوی" اجماع کرد... مرد بزرگی که در انتخابات 88 باعث اجماع سلیقه های مختلف شد. پیشنهاد فوق العاده ای است...
بهنام بشیری
فرد غایب دکتر مهدی خزعلی است.مردی که تا پای جان مبارزه کرد .کاش هموطنانم او را بهتر بشناسن وپیروزیش را در۱۴۰۰ باهم جشن بگیریم
اشکان
این را میگویند فکر بکر ! در صورت اجماع نظر بر سر این پیشنهاد؛ اصلا نیازی به اجماع بر سر یک فرد هم نیست. بلکه امکانی خواهد بود برای لیبرال ها , سوسیالیست ها , سبز ها , سوسیال دموکراتها و ملی مذهبی ها که هر کدام کاندیدایی و برنامه ای به مردم اعلام کنند و هم آگاهی عمومی را افزایش دهند هم خودشان را تبلیغ کنند.
ایراندوست
پیشنهادی تاکتیکی و پراگماتیستی است، آقایان عباس امیر انتظام، ادیب برومند و کورش زعیم از داخل ایران ،کاندیدهای خوبی برای این طرح اخطاری و جایگزینی در مقابل حکومت مذهبی حاکم بر ایران هستند !
ايوا
فكر بسيار جالبيست. موفق باشيد.
بهنام
پیشنهاد خوبیه فرد غایب محمد نوری زاد
پسر ساده دل!
اشتابه شماست دیگر که نمی دانید، حکومت در انتخابات نمایشی محتوای رای برایش مهم نیست، صفوف طولانی و تعداد رای است/ کاری ندارد رای سفید باشد و یا فحش ناموسی به مقامات بدهند... شرکت در انتخابت به شرط سلامت و بدون تقلب بودن، فقط وقتی معقول است که کاندیدای دلخواهت باشد وگرنه حماقت محض است!
جاوید
جناب سپاسگزار از طرح شما ولی ما ملت ایران از پایه با این رچیم مخالفیم پس نباید گوله این طرح را خورد. و با اتکا به خرد جمعی و ری استارت خیلی زود پیروزی برای ماست ری استارت
دلسرد
با سلام هر کس می تواند حزب، فرد یا یک مرام سیاسی را بنویسد. این نوعی تحریم فعال است. نگران تعداد نباشید و اینکه رژیم چه میگه. اینها پررو هستند. این روش در برابر تحریم منفعل است. و همین بحث در مورد لزوم این کار می تواند به بی اعتباری رژیم دامن بزند. جهت اطلاع دوستان یادآوری میکنم روشی مثل نوشتن روی اسکناسها در جریان جنبش سبز چطور لرزه در دلشان انداخت که می آمدند التماس و تهدید می کردند که نکنید.
علی
چه فکر بکری؟ بی مغزها فکر کردن با اینکار پیروز میشن؟ وقتی در حین انتخابات این تاکتیک معلوم بشه اونوقت اصلا رأی های اینجوری بحساب نمیان و اعلام هم نمیشه و فقط میمونه صفهای طولانی رأی دهنده ها که بقول آقای خاتمی امام جمعه هر رأی در انتخابات رأی به جمهوری اسلامیه و دماغ ها میسوزه.
دلسرد
جناب علی / ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ سال 1376 هم خود اینجانب طرفدار تحریم بودم و دیدید چه زلزله ای شد و متاسفانه سال 1388 هم بدنبال تحریم بودم. شک نکنید که جنبش سبز حاصل حضور یکپارچه و سرخوردگی ناشی از دستکاری آرا بود. حالا هم این نوعی تحریم فعال است. تردید نکنید. ضرری ندارد امتحان کنید و به این بحث دامن بزنید.
parviz
شما می خواهید با بالا رفتن رای باطله به سود روحانی عمل کنید و به این ترتیب نظرات مخالف با او رایشان باطل شود. در حالی که 70 درصد 80 درصد مردم به روحانی رای نمی دهند و اکثرشان طرفدار جریان عدالتخواه هستند جریان احمدی نژآد که در این انتخابات با نام بقایی ظهور کرده است و به سرعت در قلب مرد م می نشیند و شما با این نظراتتان باز شکست می خورید.
دلسرد
جناب پرویز در تهران بعد از کلی تبلیغ از طرف آقای گنجی و اصلاح طلبان و طرح مثلث جیم و... تنها حدود 40 یا 50 درصد آمدند پای صندوق. (در مورد آمار شک دارم) . یعنی عده ای کلان به این حرفها تسلیم نمی شوند و گول نمیخورند. حالا امتحان ضرر ندارد. این گوی و این میدان. هر چند استقبالی از این راهبرد نشده تا بحال . ولی من این را تحریم فعال می نامم. حتی برا جلوگیری از تشتت میشه روی رای سفید یا حتی ضربدر روی برگه توافق کرد. در ضمن عدالتخواه بیشتر به شوخی شباهت دارد. کدام عدلت قربان. کارگران در حال له شدن هستند و بودند.
به نام ایران
جالبه! مدتها بود به این ایده فکر می کردم، تا این مقاله رو خوندم. البته فکر می کنم بهتره این پیشنهاد بسط پیدا کنده به تمامی مخالفین وضعیت کنونی. رای باطله بدیم به مثابه باطل دونستن این سیستم. چرا باید نام شخص رو توی برگه بنویسیم؟ پیشنهاد من اینه که تمامی مخالفین و ناراضیان، توی برگه هاشون بنویسن رفراندوم. کافیه موجش راه بیفته و ما خودمون با استفاده از فرصت انتخابات، شبه رفراندومی برگزار کنیم. تصو ر کنید چند میلیون برگه با این کلمه به صندوق ها ریخته بشه. قطعا انتخابات رو به چالش می کشونه و نتایج موثری برای مردم داره.
روزبه
كاملا مخالفم . تحريم اين سيرك انتخاباتى بهترين گزينه است. هدف نهايى نظام آخونديى انتخاب بين اين و آن كانديدا نيست بلكه رفتن مردم پاى صندق و تظاهر به دمكراتيك و مردمى و مقبول بودن اينهاست و اين مسئله را آخوند خامنه اى هر بار بعد از انتخابات نمايشى به رخ عالم و آدم ميكشد و اين بار هم خواهد كرد من نمى دانم شما چرا خود را به كوچه على چپ مى زنيد. با اين پيشنهاد آگاهانه يا نا آگاهانه عملا در جهت اهداف ايشون عمل ميكنيم بعلاوه با توجه به عدم نظارت در شمارش آرا اينها هر طور دلشان بخواهد اين آرا را به حساب يا آن خواهند گذاشت و شما از سرنوشت آن آگاه نخواهيد شد. اين رژيم بهتر از من و شما از منفور بودن خود و بى لياقتيش بين مردم واقف است و اگر واقعا قصد آگاهى از اين موضوع را داشت و يا وقعى به آراى مردم ميداد يك رفراندم تحت نظر ناظران بين الملى ميگذاشت تا اين موضوع روشن شود.
آریا
هر چند پیشنهاد خوب و منطقی است ولی متأسفانه راه به جایی نمیبرد. واقعیت این است که رژیم ج.ا به هیچ عنوان قصد کوتاه آمدن ندارد و نخواهد داشت مگر میشود با این همه درآمدهای باد آورده نفتی ، گازی ، معادن این ها به سادگی از لجبازی و یکدندگی دست بردارند ؟ در چارچوب رژیم هر کاری انجام دادن تلف کردن وقت است بدون نتیجه مشخص. این رژیم بن بست کامل است. اگر قانونی اقدام کنید قانونی حذف میشوید، اگر غیرقانونی اقدام کنید حتماً حذف میشوید.شما هیچ گزینه ای ندارید. مشارکت = همه آن چیزی که رژیم میخواهد. تحریم = رژیم به هیچ هم حساب نمیکند یا آمار دروغین درمیآورد یا اینکه میگوید مردم همه از دم گوسفند و احشام و تهی مغز هستند (بدون هیچ ترسی) مشارکت تحریمی (به سبک نویسنده) = استفاده از ظاهر مشارکت برای اثبات حقانیت خود بدون اعلام آرای واقعی متأسفم برای افرادی که در این رژیم در حسرت زندگی بهتر نابود شدند.
هادی
سلام با درود به عما ر عزیز و همه تحول خواهان طرح بسیار خوبی است و اینده ای درخشان برای ان پیش بینی میکنم. در غیاب تلاش اصلاح طلبان برای لغو نظارت استصوابی، این طرح میتواند گام موثری در این زمینه باشد. با اینحال دو نکته قابل ذکر است. 1- از انجا که پخته شدن این طرح نیازمند بررسی و گفتگوی بیشتری است لذا باید اجرای انرا تا انتخابات 1400 به تعویق انداخت. 2- طرح باید بگونه ای طرای و اجرا شود که موجب بقدرت رسیدن اصولگرایان نشود. در شرایطی که تعداد کاندیداهای اصولگرا بیش از یکنفر باشد، ممکن است تنها اصولگرایان به دور دوم بروند. چنین نتیجه ای قطعا مورد نظر تحول خواهان نیست. چنین نتیجه ای به معنی بی تفاوتی نسبت به سرنوشت کشور در کوتاه مدت خواهد بود. بنظرم اجماع بر روی کاندیدای غایب موجب تاثیر گذاری بیشتر طرح خواهد شد. در این زمینه پیشنهاد من رای دادن به یکی از کاندیداهای رد صلاحیت شده است. این کار با هدف طرح یعنی "شبیه سازی انتخابات ازاد از نظارت استصوابی" بیشتر سازگار است. امیدوارم عما عزیز این طرح را تا نهایی شدن ان پیگیری کنند.
صادق
درود برشما به نظر بنده سازمانهای بین المللی باید به جمهوری اسلامی فشار بیاورند از طریق تحریم یا هر روش دیگری که امکانش هست با نظارت سازمان بین المللی بی طرف با امنیت بسیار بالا ، شماره ملی و اثر انگشت فرادموجودیت نظام به رای گذاشته شود.مرحله بعد نوع حکومتی که مردم خواهان آن هستند مشخص بشه(با اطلاع رسانی و روشن ساختن عوام از طریق رسانه های گروهی چراکه همه مردم شناخت و علم سیاسی ندارند). برای شروع می توان با ساخت وب سایت فارسی زبان مختص به رفرادم شروع نمود