سیلیکون ولی، دره ضد زن
سوزان فولر مهندس سابق اوبر، درباره کار در کمپانی «اوبر» و علت ترک آن متنی منتشر کرد؛ یک گزارش وحشتناک از موارد متعدد آزارهای جنسی، اهمالهای ساختاری، تحقیر و تبعیضهای جنسیتی. این اولین رسوایی یک کمپانی صنعتی در انظار عمومی نیست اما میتوان از آن به عنوان یکی از نمونهها یاد کرد.
وقتی پای کوتاه کردن موهایم درمیان باشد، کمی جانبدارانه رفتار میکنم چون با توجه به تجربیات ناخوشایند پیشین، برایم مهم است که چه کسی موهایم را کوتاه میکند. بنابراین برای خودم یک تئوری ساختهام: آرایشگران مرد بهتر از زنان آرایشگرند.
چرا؟ چون به نظر من این صنعت تحت سلطه زنان است. زنان به راحتی در این رشته تبحر پیدا میکنند. موانع کمی برای پیوستن زنان به برنامه آموزشی آن وجود دارد و سالن آرایش یک محیط امن و جذاب فراهم میکند. صرف نظر از آرایشگاههای خوب مردانه، مردان استریت نسبت به این کار شرم و ننگی دارند که مانع از آن میشود که متخصص آرایش و زیبایی شوند. آنها معمولا به سختی وارد این رشته میشوند. بنابراین من همیشه حساب میکنم که مردانی که آرایشگر میشوند:
ـ باید علاقه شدیدی به کارشان داشته باشند؛
ـ استعدادی درونی برای آرایشگری دارند؛
ـ نگاه متفاوتی به کلیشههای جنسیتی دارند؛
ـ از خود ابرازی ترسی ندارند؛
ـ و بنابراین باید آرایشگرهای فوقالعادهای باشند.
حالا این فکر را در همینجا نگه دارید.
سیلیکون ولی، دره ضد زن
من پیشتر درباره ازار و اذیت در محیط کار نوشتهام و کمپینهایی را که برای زنان در صنعت فنآوری وجود دارد با علاقه تعقیب میکنم. آخرین ماجرا درباره آزارهای جنسی زنان در اپلیکیشن اوبر برای من بسیار مهم و قابل توجه بود. هفته پیش، سوزان فولر مهندس سابق اوبر، در بلاگ اسپات درباره کار در اوبر و علت ترک آن متنی منتشر کرد؛ یک گزارش وحشتناک از موارد متعدد آزارهای جنسی، اهمالهای ساختاری، تحقیر و تبعیضهای جنسیتی. این اولین رسوایی این کمپانی در انظار عمومی نیست. اما با این حال میتوان از آن به عنوان یکی از نمونهها یاد کرد.
درحالی که اوبر سعی دارد با رسیدگی داخلی به این موضوع جواب بدهد، روایتهای بسیاری از زنان مهندسی نقل میشود که میگویند کمپانی دچار مشکلات سیستماتیک تبعیض جنسیتی است که در فرهنگ کمپانی نهادینه شده است.
مشکل فراتر از کمپانی اوبر است. این فقط اوبر نیست که پروندههایی علیه تحقیرهای جنسیتی دارد. تعداد زنان مهندسی که وارد صنعت تکنولوژی آمریکا میشوند، در مقایسه با مردان بیاندازه کمتر است. به ویژه در مورد جایگاههای مدیریتی این مساله چشمگیرتر است چراکه تنها ۵ درصد از جایگاههای مدیریتی را زنان هدایت میکنند.
نظرسنجی انجام شده از میان ۲۰۰ زن با حداقل ۱۰ سال سابقه در صنعت که بسیاری از آنها در دره سیلیکون بودهاند، آمارهای تکاندهندهای را نشاان میدهند. ۶۰ درصد از یک گروه کوچکی از زنان شاغل در تکنولوژی گزارش دادهاند که در محیط کار در معرض آزارهای جنسی قرار گرفتهاند. به همان میزان افرادی که گرازش آزار جنسی را دادهاند از بازخورد عملی آن راضی نبودهاند. اما دلیل عمده کسانی که آزارها را گزارش ندادهاند این بوده که آنها نگران بودهاند که گزارش آزار به کارشان آسیب بزند.
تحقیرهای جنسیتی در محیط کار به شیوههای مختلفی قابل مشاهده است؛ مثلا جانبداریهای ناخواسته. در همین تحقیق، ۸۸ درصد از زنان این تجربه را داشتهاند که سوالات و مشکلاتی که در حیطه کاری آنها بوده است به همکاران مردشان ارجاع داده شده است و نیمی از زنانی که به مرخصی رفته بودند، زودتر از زمان معمول به کاربرگشتهاند زیرا میترسیدند این مرخصی تاثیر منفی برموقعیت شغلیشان داشته باشد.
فرهنگ مردانه
در صنعت تکنولوژی یک مساله بسیار جدی در زمینه توازن جنستی و برابرای که فراتر از سیاستها، روشها و رهبری است وجود دارد. قطعا طرحهای حمایتی برای مشارکت و موقعیت زنان در تکنولوژی وجود دارد. میبایست درک کرد که فرهنگ به ویژه در جایی که سیاست اقتصادی از آن حمایت میکند بسیار سفت و سخت است. فرهنگ چه در سطح کلان و چه در سطح خرد (مثلا فرهنگ ملی یا فرهنگ یک کمپانی) در برابر تغییر بسیار مقاوم است.
نگاهی میاندازیم به فرهنگ غالب معمول مردانه در ایالات متحده؛ همانگونه که گیرت هافستید جامعه شناس و محقق تعریف کرده است. برای آمریکاییها معمولا انگیزه فردی نقش اساسی دارد و نگاه غالب افراد این است که فقط یک برنده در هرچیزی وجود دارد و همه امتیازها برای این فرد است. این فرهنگ برآمده از یک جامعه مردسالار است که بنای آن بر رقابت، ذستاوردها و موفقیتهاست. بر اساس گزارشهای کارکنان اوبر به نیویورک تایمز، اینها عناصری است که بخشی از ارزشها و مدل تجاری اصلی اوبر هستند. اولویت اصلی آنها رسیدن به اهداف رشد و درآمدزایی خودشان است.
این رویکرد دستاورد فردی و رقابت، در یادداشت فاولر نیز وجود دارد آنجا که مینویسد: اینطور بود که هر مدیری با رقبایش میجنگید و تلاش میکرد تا بالادست خود را تضعیف کند و موقعیت او را به دست بیاورد. این در شاخص مردانگی هافستید رتبه احتمالی بالاتری دارد: چیزی که به نفع افراد آسیب پذیر و افرادی با موقعیت ضعیفتر نیست.
امتیار پایینی که بعد فرهنگ زنانه در شاخص هافستید دارد، تائیدی است بر اینکه توجه به دیگران و کیفیت زندگی (مثلا مرخصی زایمان کافی) و همچنین ارزش نهادن به «کاری که میکنی را دوست دارم» بر «تلاش برای بهترین بودن» (مثلا ایجاد محیط اجتماعی حمایتی) استانداردهای موردتوجهی نیستند.
این را با تعداد بیشمارمردان در صنعت و تکنولوژی ترکیب کنید تا وضعیت زنان را دریابید. زنان برای ورود به این حوزه، صفر- یک عقب هستند.
به دنیال بررسی داخلی در اوبر، به امر و دستور مدیر عامل آن، این مجموعه بدون شک تغییری نخواهد کرد؛ نه فرهنگ مردانه آن تغییر خواهد کرد و نه تحقیرها و تبعیضها نسبت به زنان.
ملکه تکنولوژی
حجم گسترده انتقاد افکار عمومی به اوبر جالب و مشوق است. یک شروع برای بحث درباره لزوم خواست عمومی برابری جنسیتی که میتواند سرعت بخش تغییرات باشد.
من میخواهم رویکرد متفاوتی را بیان کنم: اگر مردان سلطان آرایشگری هستند، پس بهتر نیست زنان را به عنوان ملکههای تکنولوژی درنظر بگیریم؟ وقتی زنی اینقدر دیوانه است که وارد صنعت تکنولوژی شود پس او:
باید علاقه شدیدی به کارشان داشته باشد؛
ـ استعدادی درونی برای علم و مهندسی دارد.
ـ نگاه متفاوتی به کلیشههای جنسیتی دارد؛
ـ از خود ابرازی ترسی ندارد؛
ـ و بنابراین در کارش فوقالعاده است.
ملکه تکنولوژی وقتی وارد صنعت تکنولوژی میشود یک بر ضفر از مردان جلوتر است و بنابراین باید همانطور با او رفتار شود.
رینکه فان سانتن، مدیرعامل «زمانه» و مدرس مدیریت ارتباطات چندفرهنگی در دانشگاه است. او بیشتر درباره تعادل جنسیتی در بازارکار مینویسد.
نظرها
وحید
سیلیکون ولی براساس توانایی ها و استعدادهای افراد و مدل های اقتصادی کار می کنه اونجا حساب سود و زیان شرکتشون مطرحه نه نگاه فیمینیستی و برتری جوبانه ی شما برای زن. طبیعتا اونجا بدنبال استخدام نیروی کارامد هستن نه مدل های فیمینیستی شما.