• نگاه نزدیک
طرحهای تصنعی وزارت ارشاد برای کتابخوانی
طرح عیدانه کتاب برای ترویج کتابخوانی در جامعه و بهبود اقتصاد زمینگیر نشر کتاب در ایران یا ترفند مدیران ارشاد اسلامی برای آمارسازی در آمیخته با فضلفروشی؟
وزارت ارشاد اسلامی ضمن هماهنگی با گروهی از کتابفروشیهای خاص در سطح کشور طرح عیدانهی کتاب را اعلام کرده است. طرح عیدانهی کتاب از پانزدهم اسفندماه سال جاری آغاز شده و قرار است تا پانزدهم فروردین همچنان ادامه یابد. گفته میشود تاکنون حدود ۷۶۰ کتابفروشی مشارکت خود را در این طرح دولتی به اطلاع وزارت ارشاد رساندهاند.
وزارت ارشاد در هدفگذاری از این طرح، سیاستی را تعقیب میکند تا به گمان مدیران این وزارتخانه از کتابفروشان سطح کشور حمایت به عمل آورد. چون مدیران وزارت ارشاد بر این باور دست یافتهاند که سود نمایشگاههای استانی و همچنین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بیش از همه به ناشران میرسد. ولی گویا طرحهایی همانند طرح عیدانهی کتاب خواهد توانست به اعتراض کتابفروشان در همین خصوص پایان دهد. با این همه برخلاف آنچه که وزارت ارشاد تبلیغ میکند، بسیاری از ناشران جدای از کار نشر، به طور مستقیم کار فروش کتاب را هم دنبال میکنند. به عبارتی روشنتر در ایران چندان فرق و فاصلهای بین کتابفروش و ناشر به چشم نمیآید.
چند روزی است با همین زمینههایی که وزارت ارشاد در جامعه فراهم میبیند، طرح عیدانهی کتاب با شعار "امسال کتاب عیدی دهیم" در رسانههای عمومی تبلیغ میگردد. پیامی سست و بیمحتوا که حتا نتوانستهاند قالب دستوری گویا و مناسبی برایش برگزینند. در بیلبوردهای متروی تهران هم در خصوص اهمیت کتاب و کتابخوانی، پیامهایی را از رهبر جمهوری اسلامی نصب نمودهاند. حتا فضای واگنهای مترو را نیز بدون استثنا از شعارهایی پیرامون ارزش کتاب انباشتهاند. چیزی که در نهایت از شعار و ادعاهای بیپشتوانه پا بیرون نمیگذارد. حال باید دید مدیرانی که پاداشهای دهها میلیون تومانی دریافت میکنند، حاضر میشوند این پاداشها را با دریافت عیدی کتابی از نوع "بانوی دو عالم" جایگزین کنند. شکی نیست که رهبر و دولت مثل همیشه شعارهایی تحویل مردم میدهند که خودشان نیز باور ندارند. آنان چیزهایی میگویند تا مردم را دنبال نخود سیاه بفرستند.
در تجربهای عمومی عیدی کتاب را در نهادهای دولتی و خصوصی ایران چنان تعریف کردهاند که در پایان هر سال تقویم و سررسیدی به چاپ برسانند تا سکههای عیدی نورچشمیها را برای هدیه دادن خیلی خودمانی در برگهای آن مخفی و پنهان کنند. شگرد و رسمی که تمامی مدیران دولتی و بخش خصوصی بیکم و کاست به کارکرد جادویی آن آشنایی دارند. قریب چهار دهه که از پیدایی جمهوری اسلامی میگذرد، عیدی و پاداش اصلی همهی مدیران ارشد را در ادارات دولتی و شرکتهای خصوصی به همین شکل و شیوه پرداختهاند. چون همه میدانند که در فیشهای حقوقی تنها نمایی اداری از ظاهر ماجرا به نمایش درمیآید.
جدای از این، مشکل مردم با رهبر و دولت جمهوری اسلامی به تعریفی بازمیگردد که آنان ضمن تعارفی فضلفروشانه و حق به جانب، از کتاب و کتابخوانی به دست میدهند. چون آنچه را که رهبر و دولت کتاب نام میگذارند، از پایه و اساس به کار مردم نمیآید و آنچه را که مردم کتاب میخوانند، با مشکل میتواند از سد سانسور ارشادچیها رهایی یابد و تأیید رهبر و دولت را به همراه داشته باشد. تازه کتابهایی از این دست در صورتِ رهایی از قید و بند حذف و سانسور، هیچگاه از تخفیف و سوبسید دولتی سود و بهرهای نخواهند برد.
گفته میشود که کتابفروشان استان تهران بیشترین مشارکت را در طرح عیدانهی کتاب دارند و پس از استان تهران استانهای قم، اصفهان و خراسان رضوی در ردیفهای بعدی ایستادهاند. خریداران کتاب با استفاده از این طرح میتوانند به کتابفروشیهایی که عضو این شبکهی دولتی هستند مراجعه کنند و کتاب خود را با ۲۰ درصد تخفیف بخرند. کتابهای کودکان را نیز با تخفیفی حدود ۲۵ درصد به خریدار میفروشند. بر اساس آمارهایی که وزارت ارشاد ارایه میدهد در طرح عیدانهی سال پیش چیزی قریب چهار میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان کتاب به فروش رفته است. خریداران کتاب نیز ضمن همین طرح ۸۰۰ میلیون تومان تخفیف دریافت کردند تا وزارت ارشاد نسبت به تودیع این تخفیف به کتابفروشان اقدام به عمل آورد.
در طرح عیدانهی سال گذشته، استان اصفهان بین ۳۱ استان کشور رتبهی نخست را کسب کرد. ۵۹ کتابفروشی در سطح استان اصفهان، به ۱۸۵۰۰ نفر کتاب فروخته بودند. در استان تهران هرچند ۸۶ کتابفروشی در این طرح مشارکت داشتند، ولی تهران پس از استان اصفهان در رتبهی دوم قرار گرفت. با این همه خریداران سطح استان تهران از ۱۳۵۰۰ نفر تجاوز نکرد. استان خراسان رضوی نیز با حدود ده هزار نفر مشتری در ردیف بعدی ایستاد. به طور کلی در طرح عیدانهی سال گذشته، ۳۲۷ کتابفروشی شرکت داشتهاند که توانستند در سطح کشور ۲۸۶ هزار نسخه کتاب را به ۱۰۳ هزار نفر خریدار بفروشند.
آخرین طرحها از این نوع طرح پاییزه بود که طی آن ۶۵۹ هزار نسخه کتاب به فروش رسید. در این طرح ۶۲۴ کتابفروشی در پهنهی کشور حضور داشتند و چیزی حدود ۱۱ میلیارد تومان هم گیرشان آمد.
پیش از طرح پاییزه، طرح تابستانه هم توانست ۵۴۶ هزار نسخه کتاب به فروش برساند. در طرح تابستانه چیزی حدود یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان یارانه پرداخت گردید.
در آمارهایی که وزارت ارشاد ارایه میدهد مثل همیشه اعداد و ارقامِ خدمات داده شده، بدون استثنا رشد میکنند. ضمن آنکه واقعیتها همواره در پس آمارهایی از این دست مخفی و پوشیده باقی میماند. چون دولت در پشت صحنهی نمایشهایی همانند این به خوبی میفهمد که برای چه کتابهایی یارانه میپردازد و این یارانههای دولتی را در نهایت چه کسانی و با چه هدفهایی دریافت میکنند. جدای از این باید دید که چرا به طرحهایی از این نوع تنها استانهای تهران، قم، اصفهان و خراسان رضوی رغبت نشان میدهند. در حالی که استانهای شمالی کشور، مناطق آذری زبان، خوزستان و استانهای کردنشین و سنی مذهب به راحتی از کنار آن میگذرند. از سویی خوب بود که وزارت ارشاد با ذکر شمار و تعداد عنوان و نسخه از کتابهای فروخته شده آماری موضوعی ارایه میداد تا مبنایی برای تحقیق و پژوهش قرار گیرد. همچنین مناسب بود که وزارت ارشاد توضیح میداد که چرا تمامی کتابفروشان به اجرای طرحهایی از این دست علاقه نشان نمیدهند. به راستی وزارت ارشاد علت کنارهگیری این کتابفروشان را در چه میبیند؟
در عین حال کتابفروشانی که دراین طرح مشارکت دارند تمامی کتابهای موجود خود را در اختیار مشتری نمیگذارند. تا جایی که شمار کتابهایی که تخفیف میگیرند را به حداقل کاهش میدهند. با همین ترفند مشتری هم مجبور میشود فقط کتابهایی را بخرد که به کار تبلیغ وزارت ارشاد و نهادهای فرهنگی دولت میآید.
جدای از این ناگفته نماند که به هر نفر از خریداران کتاب فقط تا سقف ۲۰ هزار تومان یارانه تعلق میگیرد. این یارانه را به طور طبیعی تنها کسانی دریافت خواهند کرد که ۱۰۰ هزار تومان کتاب بخرند که ضمن آن بتوانند به عنوان یارانه ۲۰ هزار تومان تخفیف بگیرند. موضوعی که به شوخی و مسخرگی بیشتر شباهت دارد تا تخفیف کتاب. یعنی دولت قرار است چندین میلیارد تومان را همه ساله بیست هزار تومان بیست هزار تومان بین عدهای خیرات بکند تا به یک سری آمار تبلیغی و ساختگی دست یابد. آیا مدیران ارشد وزارت ارشاد عقلشان قد نمیداد که با تجمیع همین یارانهها خواهند توانست در مدارس کشور برای دانشآموزان کتابخانهای ماندنی به یادگار بگذارند؟ همین مدیران به خوبی میدانند که اکثر دانشکدهها و دانشگاههایی که به تازگی تأسیس شدهاند، فاقد کتابخانهاند. آیا مدیران ارشد فرهنگی نظام عقلشان به این نمیرسید که این یارانه را آنجاها بپردازند؟ برنامههایی همانند آنچه که گفته شد در حالی اجرا میشود که بسیاری از دانشآموزان ایرانی تا امروز چشمشان به هیچ کتابخانه و کتابفروشیای نیفتاده است. آیا مدیران فرهنگی نظام نمیتوانستند بفهمند که یارانههایی از این دست را باید همین جاها بپردازند؟
در پاسخ به اینگونه پرسشها یادآور میشود که کارگزاران و مدیران دستچین شدهی دولت روحانی تنها و تنها آمار و اعداد میخواهند. آمارهایی که بدون استثنا سیر صعودی گرفتهاند و دارند سقف آسمان را هم میشکافند. همچنان که در تصویر نمودارهایی که بالای سرشان میآویزند، نمونههایی از آن را برای مراجعان خودمانیشان به نمایش میگذارند.
همچنین مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی خودشان را مختار و آزاد میدانند تا بر سر بودجهی وزارتخانه و اداره هر بلایی که میخواهند بیاورند. چنانکه پول مردم را بدون نظارت و خواست ایشان در هر جایی که بخواهند هزینه میکنند تا آمارهای ساختگی خودشان را همیشه در حال صعود و بالارفتن نشان دهند. ولی نیاز فرهنگی و خواست اجتماعی مردم هرگز در این هزینهها جایگاهی ندارد. چنانکه تا کنون جایی مشاهده نشده که از مردم در خصوص اجرای برنامههای دولت، نیازسنجی و نظرخواهی به عمل آید.
بدون تردید از نگاه مردم تنها طرحهایی وجاهت دارند که شهروندان در کم و کیف اجرای آن مشارکت و نظارت مستقیم داشته باشند. ناگفته نماند که نظارت آزاد و مشارکت داوطلبانه اگرچه بخشی از حقوق شهروندی افراد جامعه به حساب میآید، ولی متأسفانه مردم ایران تاکنون از دستیابی به آن جا ماندهاند.
بیشتر بخوانید:
نظرها
مردم با کدام پول کتاب بخرند؟ به نظر شما اگر یک کارگر ماهی یک میلیون حقوق بگیره و ۲ تا فرزند داشته باشد هزینه صبحانه خانواده او چقدر میشود؟ بیایید در نظر بگیریم هر ۴ نفر این خانواده بخواهند در تمامی روزها ۲ عدد تخم مرغ نیمرو در صبح میل کنند. قیمت تخم مرغ الان ۴۵۰ تومان است. پس ۲ تا تخم مرغ میشه ۹۰۰ تومان ۸ تا میشه ۳۶۰۰. قیمت نان تافتون ۵۰۰ . درنظر میگیریم این خانواده برای صبحانه ۲ تا نان تافتون میخورند که میشه ۱۰۰۰ تومان. نزدیک ۵۰۰ تومان هم روغن میریزند توی ماهیتابه. در مجموع روزی ۵۱۰۰ تومان و در ماه ۱۵۳۰۰۰ تومان فقط خرج صبحانه این خانواده میشود. حالا این خانواده نهار میخوهاد شام میخوهاد پوشاک میخواهد باید قبض آب و برق و ... را پرداخت کند و هزار و یک خرج دیگر
محمد
طرح خوبی یه من نمیدونم این همه کوبیدین منظورتون چیه ؟؟؟ بعدشم تو نوع کتاب من محدودیتی ندیدم . خودم کتاب هایی که خریدم موضوعش اقتصادی و مدیریتی بود و کاملا هم کاربردی . رمان و اینا هم میشد بخرم ....