● دیدگاه
پوتینیسم: الگوی خامنهای و محافظه کارانی که روسیه را متحد خود میدانند
اکبر گنجی − خامنهای از یک سو با پوتین متحد شده و فقط درس سرکوب و نظامی گری از او میآموزد، و از سوی دیگر، مخالفان و منتقدان و رقبا را آمریکایی و غربی و ضد انقلابی قلمداد میکند. ادعای این نوشتار این است: آیت الله خامنهای به دنبال پایان بخشیدن به دوران ریاست جمهوری حسن روحانی است.
ادعای این نوشتار این است: آیت الله خامنهای به دنبال پایان بخشیدن به دوران ریاست جمهوری حسن روحانی است. او برای به زیر کشیدن روحانی، نظامیان، مراجع تقلید، ائمه جمعه، فقیهان درباری، صدا و سیما و دیگر رسانهها را بسیج کرده است. درتبلیغات گسترده شان او را دین ستیز، ضد ولایت، غربگرا، لیبرال، معتقد به کدخدابودن آمریکا، سازشکار، اشرافی، تشکیل دهنده دولت از فتنه گران و نفوذیهای دشمن، و...می خوانند. اگر هدف فقط و فقط کاهش آرای او بود، به این عناوین، و بسیج نظامیان و فقیهان درباری نیازی نداشتند.
خامنهای از یک سو با پوتین متحد شده و فقط درس سرکوب و نظامی گری از او میآموزد، و از سوی دیگر، مخالفان و منتقدان و رقبا را آمریکایی و غربی و ضد انقلابی قلمداد میکند. اتحاد با روسیه و چین او منحصر به بدآموزی هاست، نه تبعیت از اقدامات مثبت این دو دولت. در سیاقی که شبانه روز در حال لجن مال کردن حسن روحانی بوده و امکان هرگونه عملی را از او سلب کرده اند، آیا اساساً ادامه ریاست جمهوری روحانی برای بار دوم موجه و امکان پذیر است؟ برخی بر این گمانند که هدف خامنهای و سپاه ضعیف کردن روحانی است، اما مگر میتوان در عمل او را از این ضعیف تر هم کرد؟ به بهانه یک سخن بسیار عادی یک استاندار، نمازجمعهها را تعطیل کرده و تحصن میکنند. هدفشان یک دورهای کردن ریاست جمهوری حسن روحانی است، اما جهان مومی در مشت هیچ کس نیست تا به هر شکلی بخواهد درش بیاورد، ممکن است پیامدهای ناخواسته گفتار و رفتارشان، برخلاف اهداف از کار درآید.
اگر هدف فقط و فقط کاهش آرای حسن روحانی بود، آیت الله مصباح یزدی- ایدئولوگ "مثلث جیم"- در دیدار با سران حزب موتلفه اسلامی به آنها نمیگفت که من در انتخابات از نامزد اصلح دفاع خواهم کرد، اما اگر خطر پیروزی نامزد افسد[حسن روحانی] وجود داشته باشد، برای دفع افسد، از فاسد رأی آور دفاع خواهم کرد. مصباح یزدی بخشی از زمامداران جمهوری اسلامی که نسبت به حضور دین در عرصه سیاست بی تفاوت هستند را به دو گروه تقسیم کرد و در توضیح ویژگیهای یک گروه از آنان گفت:
"گروه دیگر معتقدند که اگر از همان ابتدا با آمریکا مذاکره و بده و بستان کرده بودیم و مثلا نفت را میدادیم تا منافع آمریکا حاصل شود، برخی منافع خودمان نیز حاصل میشد و این همه خرابی و ویرانی و خسارت نمیديدیم و این همه افراد شهید نمیشدند! این افراد شاید با آمریکاییها نیز خوش و بشی هم کرده باشند و لذا تبلیغ میکنند که آنها افراد بدی نیستند؛ بلکه به خاطر لجبازی ما و شعار مرگ بر آمریکا آنها چنین رفتاری داشته اند؛ لذا یکی از رئیس جمهورهای کشور گفته بود که دوست ندارد از مرگ در ادبیاتش استفاده کند! اینها معتقدند: امام میخواست به آمریکا زور بگوید، در حالی که باید با روشی جهانپسند مقابله کرد؛ و اگر منافع آمریکا را تأمین میکردیم، آمریکا هم برخی منافع ما را تأمین میکرد؛ برجام امروز نیز در واقع به اجرا گذاشتن همین فکر است که هم منافع آمریکا تأمین شود و هم منافع ما".
"دستور کار سیاسی" برضد روحانی
آیت الله خامنهای در دیدار ۱۹ اسفند ۹۵ اعضای مجلس خبرگان رهبری به شدت به حسن روحانی تاخت که چرا اقتصاد مقاومتی را عملی نکرده است، آمارهای اقتصادی اش معلوم نیست درست باشد، نرخ رشد اقتصادی و میزان تورم حتی اگر مخدوش هم نباشد در معیشت کوتاه مدت و میان مدت مردم تأثیری نداشته است، نمایش اشرافی گری میدهد، چرا مواضع تندی علیه آمریکا بر زبان جاری نمیسازد و عملی علیه آنها انجام نمیدهد، چرا مقابله قوی و تهاجمی نسبت به غرب ندارد، و "باید در همه زمینهها ازجمله حقوق بشر، تروریسم و جنایات جنگی در مقابل غرب حالت هجومی داشته باشیم".
آیت الله خامنهای از زمانی که حسن روحانی رئیس جمهور شد، دو قطبی کردن جامعه حول محور انقلابی/ ضد انقلابی و استکبار/ضد استکباررا آغاز کرد (رجوع شود به مقالههای "خامنهای و انقلابی کردن حوزهها، مجلس خبرگان و خود" و "یک بام و دو هوای خامنهای در دو قطبی کردن جامعه").
نظامیان مستسقی و قورت دادن دولت
سپاه پاسداران گرفتار بیماری شدید استسقا است که هرچه آب (قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی) میخورد سیراب نمیشود. به قول مولوی، "گفت من مستسقیم آبم کشد/گرچه میدانم که هم آبم کشد. هیچ مستقسقی بنگریزد ز آب/ گر دو صد بارش کند مات و خراب".
نظامیان- سپاه، بسیج، و...- مدتهاست فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کردهاند (رجوع شود به مقاله "پروژه آشکار سپاه و بسیج برای فتح ریاست جمهوری ۹۶"). سرلشکر محسن رضایی از چند سال پیش با زمینه سازی ادعا کرد که آیت الله خمینی در پاسخ به آیت الله منتظری که خطر کودتای سپاه را گوشزد میکرد، گفت اگر سپاه کودتا کند اشکالی ندارد، چون بچههای خودمان هستند (رجوع شود به مقاله "کودتای سپاه اشکالی ندارد، جای دوری نمیرود").
درست در همان روز سخنرانی جدید خامنه ای- یعنی در ۱۹ اسفند ۹۵- سرداران بر حملات تهاجمی خود به حسن روحانی افزودند.
الف- سردار ذوالقدر در جمع "جبهه مردمی نیروهای انقلاب"- "جمنا"- به روشنی تمام گفت آمریکاییها حسن روحانی را به ریاست جمهوری رساندند: "جریان غربگرا را با مشی لیبرالی حمایت کنند که شعار اعتدال و مقابله با انقلابیگری، تعامل با دنیا داشت؛ اعتدال به معنای عبور از انقلاب و تعامل به معنی تعامل با امریکا است و دشمن توانست با همه ظرفیت خود و رسانهها، در بستر اختلاف نیروهای انقلاب، در سال ۹۲ این هدف محقق شد".
اکثریت مردم ایران و روشنفکران کنونی، نگاهی مثبت به جهان غرب داشته و نگاهشان به روسیه بسیار منفی است. آیت الله خامنهای و سپاهیان در سرکوب مخالفان هم از تجربههای ولادیمیر پوتین به خوبی بهره گرفته و استفاده میکنند. پوتینیسم آن ها، الگوبرداری در سرکوب و نظامی گری است، نه رشد اقتصادی، ارتباط با همه دولتها و تأمین منافع ملی کشور.
او افزود که "نقشه راه" آمریکا و اسرائیل "در جایی به نام حلقه نیاوران تنظیم شد؛ این نقشه چند فاز دارد و چند برجام دارد که بین ایران و آمریکا جاری شود". آنها پس از برجام هسته ای، چند برجام دیگر- برجام تروریزم (قطع حمایت از جبهه مقاومت در منطقه)، برجام موشکی، برجام حقوق بشر و دموکراسی (توقف اجرای احکام اسلامی)، برجام به رسمیت شناختن دولت اسرائیل- داشتند تا ایران به کشوری عادی و تحت کنترل آمریکا تبدیل شود. آنها توانستند اذهان عمومی و نخبگان را فریب داده و "موفق به تشکیل دولت غربگرا"ی حسن روحانی شدند. اما مقام معظم رهبری هوشمندانه در برابر آنان ایستاد و مانع تحقق برجامهای بعدی شد. راه شکست آمریکا و لیبرالهای غربگرا، انقلابی گری است. باید همه نیروهای انقلابی را بسیج کرده و از طریق وحدت گفتمانی از انقلاب دفاع کنیم. ما برای رسیدن به این مقصود، به پیروی از رهبری "جمنا" را تشکیل دادیم تا "از تداوم حضور جریان غربگرا در رأس قدرت مجریه جلوگیری شود و تشکیل دولت انقلابی و کارآمد باید هدف باشد و دولت نباید خواسته و ناخواسته مجری سیاست دشمن باشد".
ب- سردار امیرعلی حاجی زاده - فرمانده نیروی هوافضای سپاه - حمله به حسن روحانی را تشدید کرد و گفت که عده قلیلی از مسئولان عقیده دارند که "با تکیه و ارتباط با آمریکا مشکلات باید حل شود" در حالی که آمریکا مشکل گشا نیست و تمام نقشه هایش توسط ایران نقش بر آب شده است. ذات ایران با ذات آمریکا تعارض دارد. انتظار سرمایه گذاری غربیها غلط است، خرید بوئینگ از آمریکا مصیبت است، معیار مردم سخنان رهبر است نه دیگر مسئولان، گره زدن سرنوشت ایران چند هزار ساله به آمریکای ۲۵۰ ساله تحقیرآمیز است، و غیره و غیره. او در نهایت گفت :
"امروز آمریکا و انگلیس و فرانسه در خلیج فارس رزمایش برقرار میکنند و رسانهها آن را پوشش میدهند اما ما میترسیم رزمایشهای مان را رسانهای کنیم و هیچ اعتراضی هم نمیکنیم. برای ما تردیدآمیز است که موشک ماهوارهبر که دارای اهداف غیرنظامی بوده و آماده پرتاب است، با تشر آمریکا به انبار برود. تا کی باید باج دهیم و کوتاه بیاییم؟ اگر ما بخواهیم به دستورات برخی از خواص که به گل نشستهاند عمل کنیم روز به روزوضعیتمان خرابتر میشود...مشکلات بخش غیرنظامی صدها برابر سادهتر از بخش نظامی است و فقط بامدیریت جهادی و نگاه به داخل با دست کشیدن از مکتب آمریکا و انگلیس قابل دستیابی است. باید در مقابل انحراف مسیر انقلاب و نظام حرکتی کرد و نباید اجازه آن را داد. حرکت ما باید کاملاً تهاجمی باشد. موضع ما دفاعی نیست و باید ثابت کنیم که اهل عقبنشینی نیستیم."
پ- سرلشکر محمد علی جعفری- فرمانده کل سپاه- در ۲۱ اسفند ۹۵ گفت که پیروزیهای در یمن، فلسطین، سوریه و عراق پاداش خداوند به مقاومت است. سپس به سراغ حسن روحانی رفت و گفت:
"رهبری چندسالی و چند ماهی است که هشدارهایی میدهند و البته خطاب به مردم نیست چون آنها در راه آقا ایستاده اند، توصیه ایشان به آنهایی است که نگاه به بیرون دارند...هر جا مقاومت کردیم و از امر رهبری اطاعت نمودیم، نصرت بدنبال داشته و هر جا ضعف نشان دادیم دچار شکست شدیم...در بزرگترین فتنهها مانند سال ۸۸ هم مردم با تبعیت خود این پیام را در ۹ دی منتقل کردند."
ت- نامه ۱۸ اسفند ۹۵ سرلشکر محسن رضایی به حسن روحانی از همه صریح تر بود. سرلشکر رضایی به دوگانه "جنگ و ضد جنگ" روحانی و دیگر دلسوزان ایران تاخته و میگوید در میان زمامداران جمهوری اسلامی هیچ جنگ طلبی وجود ندارد و "سخن گفتن از یک گروه موهوم، در داخل کشور، به عنوان عامل جنگ افروزی" توسط روحانی به سود آمریکا و اسرائیل است: "اگر دو گانۀ جنگ و ضد جنگِ جنابعالی در عصر اوباما میتوانست دستاوردی داشته باشد، این ادبیات در زمان دولت فعلی آمریکا، ممکن است موجب سوءاستفادۀ جنگ طلبان آمریکایی و اسرائیلی شود". او دولت روحانی- و ضرورتاً دولتهای هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی- را "دولت با مشی لیبرالی" به شمار آورده و میگوید هرگاه این گونه دولتها در ایران سر کار بوده و در آمریکا هم جمهوری خواهان بر سر کار بوده اند، آمریکا فشارهای سنگینی بر ایران وارد آورده است. پس بهترین دوران، دوران محمود احمدی نژاد لیبرال ستیز است که در دوران او هیچ فشاری از سوی آمریکا بر ایران وارد نیامد.
واقعیت این است که تمامی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای فلج کننده را دولت دموکرات آمریکا (دولت اوباما) وقتی اصول گرایان به رهبری احمدی نژاد دولت را در دست داشتند، به تصویب رساند و بر ایران تحمیل کرد. در مقابل حسن روحانی با برجام توانست خطر حمله نظامی قطعی را به حاشیه براند (رجوع شود به مقاله "خامنهای، «دروغ» و جنگ") و تحریمهای ناشی از هستهای را هم ملغی سازد. همان تحریمهای کمرشکنی که آیت الله خامنهای همیشه از آنها استقبال میکرد و در تصویبشان نقش اصلی را داشت (رجوع شود به مقاله "آیت الله خامنه ای: مسئول اصلی تصویب شدیدترین تحریمهای طول تاریخ")، دولت احمدی نژاد را بهترین دولت پس از مشروطه میخواند که قطار انقلاب را به روی ریلهای اصلی اش برگردانده و نظرات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی داخلی و خارجی او را از همه زمامداران جمهوری اسلامی به نظرات خود نزدیکتر اعلام کرد. در واقع "سرلشکر سپاهی رضایی" با تحریف تاریخ روابط ایران و آمریکا در دوران پس از انقلاب به دنبال حذف "دولتهای با مشی لیبرالی" است.
سرلشکر از یک سو گوشزد کردن خطر جنگ نظامی را سخن گفتن از "یک جنگ فرضی و غیر واقعی" قلمداد میکند، اما از سوی دیگر از "تهدیدات منطقه ای" علیه ایران سخن میگوید. میگوید اگر دو گانه "سرهنگ و حقوق دان" در زمان اوباما تأثیری داشت، در دوران ترامپ نمیتوان صرفاً با شاکله حقوق دان با او روبرو شد. پس باید زبان و عمل "سرهنگان" را به کار گرفت (رجوع شود به مقاله "آیا حسن روحانی باید مثل مدونا باشد؟ "). پرسش: اگر خطر جنگ نظامی وجود ندارد، چه نیازی به کاربرد زبان سرهنگها (سرداران سپاه) وجود دارد؟ اما اگر خطر جنگ وجود دارد، چرا به روحانی مینویسد : "بازخوانیِ قصه سرهنگ و حقوقدان، این بار، با دوگانۀ جنگ و ضد جنگ، واقعاً چه گرهای از کلاف سردرگمِ مشکلات مردم باز میکند؟ ". سرلشکر به این پرسش پاسخ نمیگوید: آیا مشارکت فعال در سوریه و عراق عملیات نظامی نیست؟ "سرلشکر سپاهی محسن رضایی" مینویسد:
"نظام و رهبری، اندیشه مشخصی در سیاست خارجی دارد. ثمره این اندیشه را میتوانید در "ایران منطقهای" ببینید. "ایران منطقهای"، حلقه گمشده سیاست خارجی ایران بوده است. متأسفانه به دلیل عدم توجه دولت یازدهم، روابط خارجی ایران در منطقه، بهم خورده، شاید جنابعالی تصوّر میکردید که با نزدیک شدن به غرب، روابط منطقهایِ ایران تقویت میشود، درحالی که خلاف آن تحقق یافت. جناب آقای روحانی، ما معتقدیم باید در سیاست خارجی به یک "ایران منطقهایِ توسعهیافته و مقتدر و حافظ امنیت در منطق" بیاندیشیم و در دیپلماسی، انقلابی باشیم، یعنی نه محافظهکار باشیم و نه ماجراجویانه حرکت کنیم. متأسفانه دولتها، هم در "اندیشه سیاست خارجی" و هم در "رفتار دیپلماتیک" درست عمل نکردهاند. بی تردید، اندیشه "ایران منطقهای" هم در امنیت و هم در توسعه و پیشرفت اقتصادیِ کشور، مؤثر است."
سرلشکر رضایی آگاهانه به دنبال تحریف واقعیتهای تاریخی و مقصر جلوه دادن- به قول خودش- "غربگرایان ایرانی" و "دولتهای با مشی لیبرالی" است. میگوید:
"اشتباه غرب زدههای ایران، این است که بجای برخورد تاکتیکی با آمریکا به دنبال یک رابطه راهبردی با ایالاتمتحده هستند، که تجربه نشان داده سرابی بیش نیست و باید از این تجربه، درس عبرت گرفت".
اگر رابطه با آمریکا نادرست است و به جای آن باید "عمق استراتژیک ایران در منطقه"- در عراق و سوریه و یمن و لیبی و افغانستان و...- را افزایش داد، و این سیاست خامنهای و پیروانش است، پس چرا پیامدهای این استراتژی را به گردن "غرب زدگان ایرانی" و "دولتهای لیبرالی"- که به نوشته خودتان آن را قبول ندارند- میاندازید؟
آیا سرلشکر رضایی فراموش کرده است که وقتی فرمانده کل سپاه بود در چمدانهای حجاج بی گناه- بدون آن که بدانند- مواد منفجره جاسازی کردند و وقتی سعودیها آن را کشف کردند، حجاج ایرانی را کشتند و ایران و دولت مهندس موسوی پیامدهای آن را پرداختند؟ یکی از دلایل استعفای مهندس موسوی از نخست وزیری- که در نامه محرمانه او آمده است- همین اقدام به شدت حطرناک سپاه تحت فرماندهی کل سرلشکر رضایی بود. آیت الله منتظری- قائم مقام وقت رهبری- هم به شدت به این عمل اعتراض کرد. اما احمد خمینی در رنج نامه در پاسخ آیت الله منتظری نوشت که همیشه در این گونه عملیات انقلابی امکان لو رفتن وجود دارد (رجوع شود به مقاله "جنگ قدرت منطقهای عربستان سعودی و ایران").
اگر روابط کلیه کشورهای منطقه با ایران تخریب شده، مسئول مستقیم آن آیت الله خامنهای و سپاهیان هستند، نه "غربزدگان ایرانی" و "دولتهای با مشی لیبرالی". هاشمی رفسنجانی چندین بار توضیح داد که چگونه "افتضاح تاریخی سپاه در دوران فرماندهی سرلشکر رضایی" و قطع روابط با عربستان را بعدها با سفر به آن کشور تجدید و احیا کرد.
عربستان و دیگری کشورهای منطقه مخالف فعالیتهای سپاه هستند. سرلشکر رضایی از یک سو این فعالیتها را سیاستهای نظام، آیت الله خامنهای و انقلابیون به شمار میآورد، اما از سوی دیگر، پیامدهای آن را به حسن روحانی نسبت میدهد.
کدام افراد و گروهها به سفارت خانههای خارجی حمله کرده اند؟ آیا "غربزدگان ایرانی" و "دولتهای با مشی لیبرالی" موافق این اقدامات بوده اند؟ آیا همه این گروهها تحت حمایت دائمی آیت الله خامنهای قرار نداشتهاند (رجوع شود به مقاله "آیت الله خامنهای و اشغال سفارت کشورها: مخالفت علنی و حمایت غیر علنی"). وقتی با زبان سرهنگی/پاسداری با کشورهای منطقه سخن میگویند و به همان نحو هم عمل میکنند، باید مسئولیت پیامدهای آن را هم پذیرا باشند (رجوع شود به مقاله "بازی هماهنگ محافظهکاران افراطی ایران و عربستان سعودی").
آمریکای بد ذات و روسیه خوب پوتین
فریب و دروغ گویی محافظه کاران افراطی تمامی ندارد. آمریکا با ایران حداقل در ۵ مورد هسته ای، موشکی، تروریسم (حمایت از گروههایی چون حزب الله، حماس، جهاد اسلامی، و...که آنها این گروهها را تروریستی به شمار میآورند)، شعارهای علیه موجودیت اسرائیل و حقوق بشر دارای اختلاف و مسئله است. آیت الله خامنهای هم به دولت روحانی فقط و فقط اجازه داد تا در مورد مسئله و نزاع هستهای مذاکره کنند. برجام نیز حداکثر میتواند تحریمهایی را که مستقیماً به نام هستهای وضع شده بودند، ملغی سازد. در مورد تحریمهای کنگره آمریکا که به قانون تبدیل شده و رئیس جمهور اختیاری در آن زمینه نداشت، برجام فاقد کارکرد بود و هست.
اگر قرار بر مذاکره و حل این مسائل نباشد، چگونه باید فریبکارانه انتظار آفرید که با توافق هستهای کلیه تحریمها ملغی و فشارها مرتفع خواهند شد. آیا وقتی خامنهای و نظامیان و فقیهان درباری دو "ذات" متعارض برای ایران و آمریکا اختراع میکنند، از رویکرد تهاجمی به آمریکا و استکبارستیزی سخن میگویند، مسائل قابل حل است؟ آیا در چنین شرایطی سرمایه گذاری خارجی صورت خواهد گرفت؟ وقتی دولت روحانی به دنبال بهبود روابط با دولتهای غربی و منطقه بود، محافظه کاران افراطی و خامنهای با انواع شعارها و اقداماتشان آن را منتفی میساختند و میسازند.
وقتی سردار حسین سلامی- جانشین فرمانده کل سپاه- در ۲۳ اسنفد ۹۵ با شعارهای ضد استکباری از گسترش اسلام در کشورهای اروپایی سخن گفته و می افزاید : "هیچ کس امروز نمیتواند در مقابل قدرت ایران اسلامی دوام بیاورد، دیگر مسلمانان بی پناه نیستند، رهبری معظم و ملت مقتدر ایران اسلامی تکیهگاه مسلمانان هستند، فریاد هر مسلمان را در هر گوشهای از جهان بشنویم به کمک او میشتابیم...امروز کشور ایران یک قدرت جهانی است و انقلاب اسلامی ما در کشورهای مختلف رواج یافته است و رهبری نیرومند ما امید بسیاری از مظلومان جهان است"، آیا این گونه لاف زنیهای ضد غربی و ضد آمریکایی امکانی برای توسعه همه جانیه ایران فراهم میآورد؟ نتانیاهو همه روزه با استناد به این گونه سخنان دن کیشوت وار، دولتهای غربی را علیه ایران بسیج میکند.
تفاوت آمریکا با روسیه در چیست؟ چرا آمریکا ذاتاً بد و روسیه ذاتاً خوب است؟ چرا آیت الله خامنهای این همه به روسیه و پوتین خوش بین است (رجوع شود به مقاله "ایران و روسیه، و سیاست دوگانه خامنهای"). او در بررسی روابط ایران و آمریکا همیشه به تاریخ استناد میکند، اما در مورد روسیه تاریخ را آگاهانه و عامدانه فراموش میسازد. مگر روسها بخش وسیعی از خاک ایران را از آن جدا نکردند؟ مگر روسها نمیخواستند با فرقه دموکرات بخش دیگری از خاک ایران را جدا سازند؟ مگر دولتهای روسیه و چین به تمامی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رأی مثبت ندادند؟
ولادیمیر پوتین در بهترین حالت به دنبال "منافع ملی" روسیه است و در بدترین حالت به دنبال منافع دولت خود. پوتین با آمریکا، اسرائیل و همه کشورهای منطقه دارای رابطه است. در سال ۲۰۱۶ چند بار و در سال ۲۰۱۷ یک بار نتانیاهو با پوتین دیدار کرده است. در چند سال اخیر دست کم ۱۵ بار اسرائیل سوریه را بمباران و موشک باران کرده است. پوتین همه اینها را با سکوت نادیده گرفته است. چرا از سامانههای موشکی زمین به هوا اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ که در سوریه مستقر کرده علیه هواپیماهای متجاوز اسرائیل استفاده نمیکند؟
هر دو کشور روسیه و چین دارای رابطه با دولت آمریکا هستند. تحول اقتصادی چین درست همزمان با انقلاب ایران آغاز شد. در طی این دوران، میانگین رشد اقتصادی چین بالای سالانه ۹ درصد بود و میانگین رشد اقتصادی ایران نزدیک به سالانه ۳ درصد رسید. میزان صادرات و واردات چین به آمریکا، فقط از سال ۲۰۱۰ تاکنون، تراز بازرگانی منفی چند حدود ۲ تریلیون دلاری برای آمریکا آفریده است.
دو قطبی روس گرایان و غربگرایان
آیت الله خامنه ای، فرماندهان سپاه، فقیهان درباری و کلیه رسانه هایشان؛ مخالفان و منتقدان و رقبا را غربگرا، آمریکایی و لیبرال قلمداد میکنند. از سوی دیگر، چنان قلمداد میکنند که جمهوری اسلامی دارای روابط استراتژیک با روسیه پوتین است. پایگاههای نظامی ایران را در اختیار جنگندههای روسیه قرار میدهند. بدین ترتیب، عملاً در حال ساختن دو قطبی روس گرایان و غربگرایان هستند. غربگرایان در این جا به افراد و گروههایی اطلاق میشود که به دنبال روابط دوستانه با دولتهای غربی و دولت آمریکا هستند. روس گرایان هم دولت روسیه را متحد استراتژیک ایران به شمار میآورند. خامنهای به صراحت این سیاست را تئوریزه کرده و گفته نگاه رهبران جمهوری اسلامی باید به کشورهای آسیایی باشد (رجوع شود به مقاله "خامنهای چگونه دو قطبی روسگرایان و غربگرایان را ساخت؟ "). خامنهای اسلام ستیزی و شیعه ستیزی را سیاست قطعی دولت آمریکا قلمداد میکند (رجوع شود به مقاله "خامنهای و حکم قطعی ایران و اسلام و شیعه ستیزی دولت آمریکا").
اکثریت مردم ایران و روشنفکران کنونی، نگاهی مثبت به جهان غرب داشته و نگاهشان به روسیه بسیار منفی است. آیت الله خامنهای و سپاهیان در سرکوب مخالفان هم از تجربههای ولادیمیر پوتین به خوبی بهره گرفته و استفاده میکنند. پوتینیسم آن ها، الگوبرداری در سرکوب و نظامی گری است، نه رشد اقتصادی، ارتباط با همه دولتها و تأمین منافع ملی کشور. اجماع همه اصول گرایان سنتی و افراطی بر سر "آیت الله قتل عام"، نماد دیگری از پوتینسیم آنان است (رجوع شود به مقاله "اجماع اصولگرایان سنتی و افراطی بر «قاضی قتلعام ۶۷"").
نتیجه انتخابات ریاست جمهوری هر چه که باشد، انبوهی از مسائل و مشکلات در حل بلعیدن کشور است. اگر قرار بر حفظ اقتدارگرایی سرکوبگرانه است، دست کم حل مسائل و رفع مشکلات را از چینیها بیاموزید. یک سیاست خارجی خاص به چین اجازه داد که توسعه اقتصادی را امکان پذیر سازد. اما سیاست خارجی خامنهای از یک سو و سیاستهای فرهنگی و اجتماعی اش از دیگر سو، حتی راههای توسعه اقتصادی را مسدود میسازد.
نظرها
امید
رابطه گرگ میش معنا نداره
شاهد
پو تینیسم الگوی حکومت اسلامی ایران نیست . 1: پوتین و حکومت او در حوزه خصوصی زندگی مردم دخالت نمی کنند . هزاران زن را در خیا بان ها با بسیج پلیس ایده لوژیک تحقیر نمی کنند که چرا لباس با رنگ روشن وشاد پوشیده اند . به مهمانی جوانان حمله نمی کنند و انان را به شلاق نمی کشند . آواز زنان را ممنوع نمی کنند و انان را به دلیل اواز خواندن محکوم به زندان های طولانی نمی کنند . در جستجوی گیرند ها از دیوار خانه مردم بالا نمی روند . حکومت اسلامی ایران حوزه خصوصی زندگی مردم را به رسمیت نمی شناسد و از اغاز کوشیده است با ابزاز حکومت و ایده لوژی سرکوبگر" انسان نو شیعه " بسازد هرچند این کوشش بیهوده است اما ادامه دارد . ایت الله خمینی در بدو ورود گفت " دلخوش نباشید به این چیز ها ما شما را آدم می کنیم " و انبوه پایوران او فریاد تکبیر برداشتند . 2: در روسیه مدت درازی است اقتصاد از کنترل پلیس سیاسی خارج شده است . خروشچف بنا به شهادت هانا ارنت بزگترین خدمت خود را با انتقال بنگا ه های اقتصادی از پلیس ایده لوژیک به ارتش انجام داد . در روسیه امروز بر خلاف ایران پلیس ایده لوژیک سپاه پاسداران و سایر دستگاه های ایده لوژیک سهم اساسی اقتصاد را کنترل نمی کنند . پروژه اقتصاد مقاومتی ایت الله خامنه ای برای گسترش قدرت پلیس ایده لوژیک سپاه پاسدران بر اقتصاد است .
شاهد
3: در حکومت پوتین قصد دخالت در کشورهای دیگر حمایت از نفوذ دولت روسیه و ایجاد دولت های دوست است . ایت الله خامنه ای به قصد گسترش ایده لوژی توتالیتر شیعه دخالت می کند . ساز مان های نظامی ایده لوژیک را گسترش می دهد حزب الله و لشکر فاطمیون و حشد الشعبی . سیاست خارجی حکومت ایران را سپاه قدس تعیین می کند و نه وزارت خارجه مگر حکومت در خطر افتاد انگاه سخن دیپلماتیک ضروری می شود . مهمترین نصیحت خامنه ای به نخست وزیر عراق این بود " حشد الشعبی را گسترش دهید . دستور خامنه ای برای تابعیت ایرانی دادن به افغانی ها و عراقی هایی که در سوریه جنگیده اند به دنبال همان گسترش چتر ایده لوژی توتالیتر شیعی است هر انکس که در زیر چتر ایده لوژی باشد ایرانی است . 4: مطامع سیاسی کنشگران سیاسی نباید مانع دیدن واقعیات و خاک پاشیدن در چشم مردم شود . پوپر در کتاب جامعه ازاد ودشمنانش بر ارسطو خرده می گیرد که با چنین اشتباهی در درک سیاسی باید از سخن گفتن در باره سیاست دست بشوید . حمایت از جنبش شبه توتالیتر با رهبری ایت الله خمینی و پایوری حکومت توتالیتر شیعی ایران و شرکت در کشتار و سرکوب هایش اشتباه اندکی نیست . اما می توان به ماندلا تکیه کرد " به شرکت تان در سرکوب اعتراف کنید و به خانه روید " سیاست مهمترین وجه بودن انسان در جهان است تا " انسان تازه شود " هدف قراردادن ایت الله خامنه ای به قصد مطامع " قدرت " و فراموشی وجوه سرکوبگر حکومت تمامیت خواه اسلامی ایران زیبنده کنشگر سیاسی نیست که می کوشد مردم را اگاه و به " سیاست " جلب کند .
هیچ کی
آقای گنجی، باز پروزه رای سلبی-اعتراضی کلید زدید؟! ایا امدعیان 20 ساله صلاح طلبی که شده اند حاشیه خوار یک نظام استبدادی-ظالم-فاسد، این قدر از هویت و شأن و شخصیت سیاسی تهی و پوچ شده اند، که خودشان بند یک محافظه کار تمام گماشته خامنه ای مثل حسن روحانی کرده اند، که در تمام دورانش همچو خادم خدوم نظام در پست های فوق حساس اطلاعاتی و امنیت و نظامی خدمت انجام وظیفه کرده! حسن روحانی، از شدت عقدیت یا تظاهر نام خانوادگی اش (فریدون که نام حماسی-ایرانی است) راب هروحانی تغییر اده، تا تمام و کمال نشان دهد ذوب در ولایت اشیعه است. او به اذعان اطرافیان و هم مدعیان اصلاح طلبی و هم مدعیان محافظه کار/اصول گرا (همان بینادگراهای داعشی وار)، یک فرد محافظه کار به لایه میاین اصول گرایان است، یک فرد یکه د رعمل اثبات کرد اهل اصلاه طلبی و رفرم نیست، جز اجرای منویات جناح حاکم خامنه ای/ او باخوبی نقش تدارکچی و سپر بلای خامنه ای در ذلت برجام به عهده گرفت تا نظام از مهلکه فروپاشی مالی نظام رانتی نفتی نجات دهد/ از افتخارت او این است که دست کم ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم ایارن را نصف کرده است/ یارنه ها اضفه نکرد/ سهام عدالت به همه ندادو چندغاز می خواهد کف دست نصف مردم فریب خورده بگذارد! گرانی در حد کشورهای جهان اولی ولی مزدها در حد جهان سومی!/ طی این سالها یارنه را ثابت کرده و در اجرای سرمایه داری غارتگر داشیعه امسال هم به جامعه کارگران خیانت کرد، و اکثریت 70% مزدبگیر کشور را باز در فقر و تنگدستی بیشتر واگذاشت!
هیچ کی
حسن روحانی، هیچ برنامه ای مشخص عملی برای توسعه سیاسی دمکراسی ندارد، او هیچ برنامه شمخصی برای فقرزدایی ندارد، او هرگز نه توان و نه حتی قصدی باری قانون مند کردن و حینتی اجرای قانون اسای پرتقاض و ضد حقوق بشری هم ندارد، او فقط شعارهی قشنگ می دهد/ او نه توان تغییر متثبت دارد/ف از شواهد حاکیست اساس قصد اصلاح حداقلی ندارد که از مشکلات داخلی و خارجی کمتر شود! پس چراباید در این شوی انتخاباتی (انصابات) احمقانه رژیم شرکت کرد؟! وقتی خامنه ای و دربار و سران سپاه-ارتشی-پلیس سرکوبگر صراحتند بر ادامه سیاست های مخرب ضد ایرانی و ضد جهانی شان تکرار کرده اند، چرا باید در انتخباات نمایشی -فرمایشی اینها شرکت کرد؟! تنها رهاه نجان مردم ایران/ همان طو ربارها گفته شده، اتحاد برای سرنگونی است، تشکیل یک شورای مشترک و دولت در تبعید، قیام داخلی بدون اشتباهاتی مردم مثل سوریه کردند که دنبال قوم گرایی و بنیادگرایی مذهبی رفتند - موجب شد هزاران گروک تروریستی جولانگاه سوریه شود!/ یک نیروی آزادی بخش ملی متحد تحت فرماندهی مشترک یک دولت انتقالی موقت د رتبعید با حمایت کشورهای جهان آزاد، برای تصرف پایگاهای نظامی، بدون اینکه جنگ شهری بوجوداورند / دقیقا باید مردم بدانند بریا این چه قیام براندازی کنند: یک انقلاب متحدانه و سراسری برای برقراری نظام سکولار-لیبرال دمکراسی. اگر معدود اخوند با شرفی هست باید تمام سعی شان بکنند این عقاید اسلامی را سکولار کنند تا مردم دچار پوچی معنوی و بحران اخلاقی نشوند، چون اخلاقی شدن یک مردمان قرن ها اخلاقیات با دین و خرفات وتحجر مذهبی و فرقه ای یاد گرفته اند، دشوار است اخلاقیات بدون این دین درک کنند!
دلسرد
آقای گنجی چه فرقی بین روحانی و خامنه ای هست وقتی هر دو تاکید دارند انتخابات دمکراتیک مردمی و سالم است. .
علی
اینکه ما چشممان را بر روی تمام منافعی که برای روسیه داشته ایم در این 38 سال، و فقط به این اکتفا کنیم که چون ما پلیس شریعت داریم پس اهداف و منافع روسیه را تامین نمی کنیم، که حرف درستی نیست. کشور و فرهنگ ایران چنین پتانسیلی ندارد که به سبک شوروی کمونیستی اداره شود، اما می توان آن را با رنگ و لعاب شیعه به سبک حکومتهای استبدادی مانند روسیه پوتینی حکمرانی کرد. و در همان مسیر طی طریق کرد. من عنوان آیت الله را برای شخصی که رهبر بخش کوچکی از مردم ایران است و فقط در فکر تامین منافع آنان است، صحیح نمی دانم. ایشان سالهاست که مشروعیت دینی و رهبری را از دست داده است (نظر شخصی). آقای خامنه ای متهم است که در سالهای قبل در روسیه تحصیل کرده و علی الظاهر بعنوان مهره روسیه متهم شده به تامین منافع روسیه، جهت روشن شدن افکار عمومی و برطرف شدن شبهات، ایشان باید برای مردم ایران روشن کند که اتهامات وارده صحیح نیست، و اگر صحیح است چرا و در چه رشته ای تحصیل کرده؟ البته لازم به ذکر است که درس خواندن در کشوری که زمانی از لحاظ علمی در سطح بسیار بالاتری از ایران بوده هرگز مورد بدی نبوده و نیست، همچنانکه برای آقای روحانی و دیگران هرگز جای هیچ گونه سؤالی نبوده و نیست. اما برای شخصی که وی را جانشین اولیاء و انبیاء می نامند، و در تصمیم گیریها به هیچ وجه پاسخگو نبوده و نیست، چنین اتهامی بسیار سنگین است، زیرا شبهه مهره روس بودن به اذهان متبادر می کند، و باید در اینخصوص توضیح دهند.
Pasha
خود پوتین هم یا بلوف میزنه، و نمیتونه عرض اندام کنه و پشت پرده با ناتو رفاقت داره یا حداقل سهم اقتصادی میبره . و یا اینکه بعید نیست وی نیز مطابق الگوی مشابهی از هیتلر و صدام و .... صرفا جهت انفعال شوروی های سنتی ،مهره نفوذی باشد. حتی چین هم با آن عظمتش دقیقا معلوم نیست که ماهیت واقعی انقلابش چه بوده؟! کلا همه انقلابات معاصر میتواند مشکوک باشد مخصوصا آنهایی که فرزندانش را نیز میخورد.
میر ز ا رضا
عناوین سر لشکر و سرهنگ و سرتیپ عناوینی بودند که جاهل شاه سابق از آنها برای رنگ نمودن افراد در ارتش پوشالی خود استفاد میکرد. و کم لطفی نکرده و به خود عنوان «بزرگ ارتشداران» و «معظم له» داده و تمامی مملکت را ارث پدری خود دانسته و اکثر نقاطش را «شکارگاه سلطنتی» نامیده که در واقع در آنها به شکار مخالفین خود که آنها را در «انقلاب سفیدش» ارتجاع سرخ و سیاه صدا میزد میپرداخت. حال مقایسه بفرماییم سید علی خامنه ای و سپاه پاسدارش را با سید محمد رضا سواد کواهی (پهلوی). یکسان اما با دو نام مختلف و زیر یک چتر با دو عنوان مختلف سلطنتی و ولایتی. اولی اربابش بیگانه آمریکایی و دومی نوکر و بنده یک بیگانه روسی. گوارا و نوش جانمان.
رهگذر مطبع
جناب گنجی به جز بشیر و نذیر دادن زودرس درباره انتخابات آینده آیا ماموریت دیگری ندارند؟
قیام
احتمالا همچنان قتل های زنجیره ای به شکل مرموزتر و پنهانی تر مثل چند دهه قبل، همچنان ادامه دار آن هم به شکل قتل عام پنهانی یک ملت به نام ایران! اصرار به فقر و کاهش قدرت خری مردم، که از سوی همه دولت های تدارکچی و نهادهای تحت حاکمیت دنبال می شود و امسال هم با تکرار شد با تصویت حداقل مزد زیر خطر فقیر (بخور نمیر/زنده مانی) بجیا تایین مزد برای زندگانی انسانی نرمال/قیمت های به سطح کشورهای جهان اول یدارند می برند در اقتصاد حکومتی 80 درصدی شان (بیشتر درست شبه دولتی است) ولی مزدها در حد جهان سومی نگه داشته اند!، افزایش بیماریهای روانی و جسمی، عامدا بحرانسازی و این کشور مستعد سعادت را که فقط مزیت های نسبی چون ذخایر سوخت فسیلی و موقعیت ممتاز جغرافیایی اش کافیست آن را از ثروت مندترین ملت های جهان کند! ولی در تحریم دایمی و بجران سازی گذاشتن! عامدا کاری کردن فرار مغزها شدت یابد، همگی نشانه یک وجود یک دولت اشغال گر داشیعی است برای نسل کشی مردمان ایران! تنها راه نجات، قیام دمکراسی ایران است/ یک دولت انتقالی اپوزیسوین واقعی ایرانی و نیرو ی آزادی بخش با کمک خارجی که ضمن آزادی ایران، از تجزیه کشور ممتاز ایران و تبدلش به سوریه دیگر جلوگیری کند!
حق بین
خالی بندی های این ها حدی ندارد/ اگر این قد رحجم تولید داخلی زیاد شده بالاخره اثرش در اشتغال و تولید مشخص می شد، مگر می شوددر مثلاکشور 40 میلیارد دلار تولید سلاح و هزینه بودجه نظامی کرد ولی همچنان بیکار یرو به تزاید باشد؟!، این افزایش، شاید همان خرید چند هزار سلاح سبک وسنگینی است از چین ورسیه و کره شمالی.... که از جیب بینت المال و ثروت محدود ملت ایران و صدورش برای تقویت حکومت تروریستی و قاتل و ترووریسته ای لبنانی و یمنی... تحت حمایتشان است.
مهرزاد
آقای گنجی و امثال شما یا واقعاً ماهیت این رژیم را نمی شناسید یا خودتان را به نادانی زده اید و قصد فریب مردم را دارید. آخه تا کی باید به «اصلاح نظام» امید داشت؟/ این اصلاحاتی که امثال شما می گویید شدنی نیست چون در اون صورت رژیم هم نخواهد بود پس تا آخر کار با چنین اصلاحاتی مخالفند. امثال روحانی خاتمی یا احمدی نژاد برای نگهداری این رژیم می کوشند.خواهشا مردم را با چنین دروغ یا توهماتی پای صندوق نشکانید.
توهینآمیز ?
ای حاشیه خوارن نظام داشیعیف حداقل این قد رعجول نباشید، صبر کیند ببیند حسن روحانی اصو لگرای-محافظه کار میانه روی شما که شده کاندادای اجاره اصلاح طلب ان حاشیه خوارف چند هزار نماینده شوراهای شهر روورستایان از سد فیاترینگ استبدادی یمگذرند و بعد مثل گنجی دوباره تنور مشارت در انتخابات فرمایشی را داغ کند/مینوخالقی صرفا بخاطر یک عکس مشکوک که بدون حجاب در خراج رگفته بعد از پیروزی از انتخبات خذف کردند/ در تمام مدت اجرای یک سال واندی برجام، سپاه و عمال سرکوب سنگ اندازی کردند/ حسن روحانی هم از هرگونه تدراکچی بودن و خوش خدمتی باری نظام سرکوب و فاسد کوتاهی نکرده و ضربات کرای دیگری به مردم زد از جمله باری سه سال پیاپی به کارگران خیانت کرد / همان اکثرتی امدند بهش رای دادند خیانت کرد، ارزش پول ملی و قدرت رخید کمتر از نصقف کرد تا هر چه مردم فقیرتر باشند وبعد با افتخار می یود دخایر ارزی نظام داشعی را 80 ملیارد دلار اازیش داده است! جدول شماره 17 برگ ننگین دیگر یاز فساد است که دست کمی حقو قهای نجومی ندارد/ عامدا چندغاز یارنه پولدار حذف نکرد در حالی این چندغاز یارانه بار میلیاردرها چند ملیونی وابسته رزیم پول توی جیبی روانه است/ دست کم یک میلیون پرسنل نیورهیا نظامی-انتظامی ماهی بالای متوسط 3 ملیون دریافتی وصدهزار کارمند دارند ولی از معافتمالیتی برخوراند و از انواع وام از جساب های رض الحسنه ملت میگیرند/ قرض احسنه که بای بهب یکار و محروم باشد/ کاملا یک سیستم فاسد را طراحی کرده اند... خب من زیاد نمی نیومس دیگران گفته اند/
هشدار به دمکراسی خواهان ایرانی
متظر انتشار کامنت هایم هستم/ ازمونی دیگر برای پایبندی رادیو زمانه با ازادی بیان و حمایت ایرانیان دمکراسی خواه ایران یاست که ایا دفاعی دموکراسی خواه ایرانی منتشرمی کند در یاوه گویانی که می خواهند از طریق سوا استفاده از تریبون زمانه به مهم ترین نقاط حساس و سرنوشت ساز ملت ایران حمله کنند؟! رادیوزمانه در این برهه حساس و تاریخی نشان بده طرف سکولار-لیبرال دکراسی در ایران متحد هستی و از تمامیت ارضی ایران دافع میکنی در چاچوب یک نظام لیبرال دمکراسی و اینکه به صراحت مثل سایر سایت معلوم الحال فارسی نویس که مزدور نابودی ملت ایران هستند خودت معرفی کن تا تکلیف روشن شود ما بیخوید وقتمان اینجا تلف نکینم/
هشدار به دمکراسی خواهان ایرانی
بگذریم از داستان خیانت استالین به مردم میهن پرست لهستان زمان اشغال نازی ها، چند هزار لیست نخبه لهستانی را به نازیها داد/ امیدوارم شما تا این حد دیگر ناجوانمرد نباشید، و اطلاعات ای پی دمکراسی خواهان بویژه داخلی به رزیم داشیعی بدتر از نازی تحویل ندهید! فعلا تریبون شما خوب جولانگاه ضد ایرانیان است که می خواهند ایران را تجزیه کنند مثل ساختان تراژدی مثل سوریه/ فدارل دمکراسی یک چیز است و حتی همه پرسی دموکراتیک اسکاتلند، و تجزیه طلبی یک چیز دیگر آن هم از راه جعل و تنفر و دروغ پرکنی و جنگ داخلی افروزی قومی میان اعضای خانواده یک تبار کهن یعنی ایرانیان/ قطعا منم دلم خوشی از بداخلاقی وبدفرهنگی اکثریت مردم ایران ناراحت هستم که در دوران 38 خاکمیت کشور مالن توسط تحت اشغال داشیعهف ای بدی های مردم افزایش یافته/به طوریکه برادر مذهبی به برادر غی رمذهب یخیانت میکند و پدر مذهب زده عامل رژیم فرزند ش صرفا بخاطر عقیده سکولارداستن اعدام می کند! اری در دوران وحشتناکی هستیم که دگرباش جنسی به تهمت همجنس گرایی دار می زنند و مردم عامی مذهب زده می روند ونگاه میکنند و هورا می کشند/ با چین مردم جاهل و فریب خورده طرفیم ردمی که هنو در درک سکولار-لیبرالیسم نادرست بهشان اطلاعات میدهند. مردمی نظام اشیه سعی دارد لیبرال بودن همچو فحس جا بنیدازد! لیبرال بودن یعنی ازادی خاوه مدنی! درست انچه موجب نجات مردم زا فقر و تبعیض و نابرابری می شود ! اولین رسالت روشنفکران ورسانه های همسو همین اگاهی بخشی است و نه برعکس انها بیشتر در جهل و بدفرهنگی فرو بردن با انتشار خزعبلات قوم گرایان کینه توز و شاید مزدور! قطعا یک سکولار-دمکراسی خواه نمی تواند در دنییا سیست بی طرف باشدف در بخش خبر بی طرفی معنا دارد ولی انجا هم لازم نیتس هر حبری منتشر کند/ ولی اگر منتشر کرد باید بی طر باشد / اما انتشار ادعیات و تحلیل ها گزارشا ها و گفتگوها که کاملا ممکن است جهت دار باشد، بی طرفی بی معنی است/ ما ناکنون گمان کرده ایم رادیو زمانه طرفدار برقراری سکولار-لیبرال دمکراسی در ایران است پس باید ایارن بماند تا این نظام برتر و بهترنی نظام (سکولار-لیبرال دمکراسی) مستقرر شود پس معنی ندارد رادیوزمانه مرکز نشر اهداف و امیال و نقشه تجزیه طلبان و ضد وحدت ملی مردمان ایرانی باشد. بر همین اساس توقع داریم کار کند.
Kahroba
معجزه هزاره سوم دست سپاه را در اداره کشور کاملا باز گذاشت. نتیجه تحریمهای کمر شکنی شد که بنیان حکومت سپاه را در معرض خطر قرار داد. روحانی و اصلاحطلبان بار دیگر به داد این فرومایگان آمدند و جمهوری اسلامی را نجات دادند. حال دوباره نگاه به درون و منویات رهبری در دستور کار قرار گرفته. مگر زمان احمدی نژاد نگاه به فرانسه و سویس بود؟ حکایت غریبی است حکایت این اوباش. ایران را نابود کنند و اصلاحطلبان دوباره بسازند. چند تا فحش هم هر روز بخورند که چرا وضع مردم خوب نیست. در توهمات بیمارگونه خود هم میپندارند که مردم همراهشانند
احمد
كامنتي كه من در باره اين مطلب اكبر گنجي فرستادم و هيچ نكته توهين آميزي هم نداشت، هرگز منتشر نشد. به نظر مي رسد سايت زمانه هر چيزي كه با خط سياسي و تمايل خودش همخواني ندارد را توهين تلقي مي كند. اكبر گنجي در تلاش است تا همين رژيم را حفظ كند و به نظر مي رسد راديو زمانه هم كه ادعاي استقلال دارد، از اين كه دولت غربي متبوعش بودجه اين رسانه را قطع كنند، نمي خواهد به پر و پاي رژيم آخوندي و همدستانش در خا رج كشور بپيچد. اين البته بستگي دارد به اين كه وزارت اطلاعات رژيم يا نيروي قدس در كسوت دگرانديش و دگرباشان تقلبي در راديو زمانه نفوذ نكرده باشند
احمد
آزادي و دموكراسي و تحمل آراي ديگران با مدل راديو زمانه اين است كه در بالا (با انتشار كامنت 18)مي بينيد: كامنت مشخص كه حاوي روشنگري در باره ماهيت سياسي رويكرد اكبر گنجي بوده و ربطي به خود راديو زمانه نداشته است را اين سايت منتشر نكرده ولي اعتراض به منتشر نكردنش را منتشر مي كند! از روي اين رويكرد از محتواي كامنتها مي هراسد و ياراي روبه رو شدن با نظرات ديگران را هنگامي كه رويكرد سياسي او يا نويسندگان مورد علاقه يا وثوقش را نقد مي كنند ندارد. حتي اجازه نمي دهد خوانندگان ببينند كه هركس در باره هر موضوعي چه گفت؟ وقتي محتواي حرف مرا در باره مقاله گنجي كه توهين آميز هم نبوده ولي حاوي مرزبندي با عوامل و همدستان رژيم حاكم بر ايران بوده را منتشر نمي كند به سادگي اين ترديد را ايجاد مي كند كه بايد كسي يا كساني كه منطقا عامل رژيم هستند در اين رسانه نفوذ كرده باشند. چون اگر نفوذي رژيم يا وابسته به رژيم يا جيره خوار رژيم يا هوادار رژيم يا خواهان سازش با رژيم و در تلاش براي بقاي اين رژيم نباشند، نبايد از انتشار آن چه عليه رژيم و همدستان رژيم است نگران باشند و از انتشار آن جلوگيري كنند. براي زدودن هرگونه گمان در مورد اين كه كسي در ميان شما نفوذ نكرده، به جاي انتشار كامنتي كه محتواي سياسي ندارد و محصول اعتراض به رويكرد و برخورد شماست، چرا كامنتي كه درباره محتواي سياسي اكبر گنجي روشنگري كرده را منتشر نمي كنيد؟ از اعتراض و انتقاد نترسيد و بگذاريد تا از فرهنگ سانسور فاصله بگيريم و تحمل بيتشري را تبليغ كنيد. مگر اين كه تصور كنيد در خارج كشور هم چتر ولايت فقيه بالاي سرتان گسترده است. آيا چنين است؟
جواد
اقای گنجی نمیدانم در دوران زندان چی میل میکردید ولی احتمالا الان غذای لذیذ در سفره شماست که از توسعه سیاسی حرف می زنید . خاتمی هاشمی روحانی همگی اخوند هستند و سواد به اندازه ای نداشتند که بدانند که شکم گرسنه اروغ توسعه سیاسی بزنه همش کشکه و بدتر که مانور اشرافی گری هم به مانورهای اخوندی اضافه بشه.تعجبم از مردمی که میگن اخوند سواد نداره اما بازم امرای دولتهای مختلف رو اخوند انتخاب میکنن. شناخت جامعه ایران پیچیده تر از ان است که در کتاب که سهله در تمام تاریخ بگنجد