برادر فرخنده ملکزاده: من صدای فرخنده شدم
مراسم یادبود فرخنده در تاجیکستان برگزار شد. با حضور برادر او، مجیبالله ملکزاده که مدتیست در سفارت افغانستان در تاجیکستان به عنوان رایزن فرهنگی مشغول به کار شده است.
دو سال پیش، یکی دو روز مانده به نوروز، دختر ۲۷ سالهای زیر پای مردان کابل، پایتخت کشور افغانستان به قتل رسید و جسد بیجانش نیز سنگسار شد و به آتش کشیده شد. برخی مردان و جوانان عامل این کار اما گوشی همراه به دست، همزمان با این که فرخنده را به قتل میرساندند، عکس و فیلم میبرداشتند.
پخش شدن این عکسها و ویدئوها باعث شد جامعه مدنی افغانستان تکان محکمی بخورد. مرگ فجیع فرخنده ملکزاده توجه جهانیان را هم به خود جلب کرد.
در کشوری که در طول بیش از سه دهه جنگ، هزاران زن و مرد و پیر و جوان جان خود را از دست داده است و برخی حتی به شیوههایی فجیعتر از قتل فرخنده جان باختند، نام این دختر در یادها ماند. چرا؟ شاید به این دلیل که برادرش صدای او شد و از پی برقراری عدالت، پرونده قاتلان را پیگیری کرد و هنوز نیز به این کار ادامه میدهد. شاید به این خاطر که زنان افغانستان اجازه ندادند مردان تابوت فرخنده را روی دوش خود ببرند و برای اولین بار زنان افغانستان تابوت بر دوش گرفتند و تن تحقیر شده و سوخته فرخنده را با دستان خود به خاک سپردند. شاید به این دلیل که اعضای جامعه مدنی پشتکار به خرج دادند و فرخنده را به عنوان نمادی از زنان افغانستان معرفی کردند که بهناحق و با دروغ و تهمت کشته شدهاند و به این ترتیب نام او را زنده نگه داشتند.
مراسم یادبود فرخنده اما امسال در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان نیز برگزار شد و در آن فعالان مدنی و فعالان حقوق زن و شاعران تاجیک در کنار همزبانان افغانستانی خود از فرخنده یاد کردند.
عبدالغفور آرزو، سفیر افغانستان در تاجیکستان، شکریه حیدری، فعال حقوق زن، مجیبالله ملکزاده، برادر فرخنده و ادیبه عزیز، شاعر تاجیک، از کسانی بودند که در این مراسم سخنرانی کردند.
مجیبالله ملکزاده، برادر فرخنده که حالا مدتیست در سفارت افغانستان در تاجیکستان به عنوان رایزن فرهنگی کار میکند، در گفتوگو با "زمانه" میگوید که تلاشهای او به تمامی مؤثر بوده و برنامه دارد مبارزهاش را ادامه دهد؛ اما نه تنها به عنوان برادر فرخنده، بلکه به عنوان برادر همه زنانی که جان خود را به ناحق از دست دادهاند و پسران جوانی که به ناحق در برابر گلوله دشمن قرار میگیرند.
او از بنیاد فرخنده یاد میکند که در پی برگزاری برنامههای گسترش آگاهی بین زنان و دختران افغانستان است. ایجاد کتابخانهای به نام فرخنده از جمله برنامههای این بنیاد است.
در همین زمینه
نظرها
رضا سامی
در کشوری که در طول بیش از سه دهه جنگ، هزاران زن و مرد و پیر و جوان جان خود را از دست داده اند و برخی حتی به شیوههایی فجیعتر از قتل فرخنده جان باختند، نام این دختر در یادها ماند. چرا؟ چون آنهای دیگر در اثر جنگ کشته شدند. ولی فرخنده در اثر جهل کشته شد. در روزگاری که همه دلشان برای مردمی میسوزد که از جنگ آسیب میبینند، قتلِ فرخنده نشان داد که آن جنگ هم چیزی نیست جز نتیجۀ ناگزیرِ همین جهل. پس ای کاش به جای جنگ، فکری به حال جهلِ این مردم میشد. چه در افغانستان، چه در هر کشور مسلمان دیگر.