حسین توفیق، روزنامهنگار شوخطبع ایرانی درگذشت
او یکی از بارماندگان خاندان پرآوازه توفیق در ایران بود. خاطرات حسین توفیق بخشی از تاریخ شفاهی سانسور مطبوعات فکاهی ایران در رویارویی با قدرت سیاسیست.
حسین توفیق، یکی از بازماندگان خاندان سرشناس توفیق در مطبوعات ایران در ۸۸ سالگی در اثر ابتلا به عفونت ریه در بیمارستان فیروزگر تهران درگذشت. خاطرات او بخشی از تاریخ شفاهی سانسور مطبوعات فکاهی ایران در رویارویی با قدرت سیاسیست.
حسین توفیق همراه با دو برادرش عباس و حسن توفیق نشریه توفیق را در سالهای پیش از انقلاب منتشر میکرد.
نشریه توفیق که مهمترین و شناختهشدهترین نشریه فکاهی در ایران در سالهای پیش از انقلاب بود در سال ۱۳۵۰ به دستور امیر عباس هویدا، نخستوزیر وقت توقیف شد. هویدا با گل ارکیدهای که به سینهاش میزد و عصایی که به دست میگرفت، از سوژههای همیشگی کاریکاتورها و شوخیهای نشریه توفیق بود.
هفتهنامه توفیق در سال ۱۳۰۱ در زمان پادشاهی احمد شاه قاجار نخستین شمارهاش را منتشر کرد. این نشریه ابندا یک هفتهنامه ادبی بود، اما با روی کار آمدن رضا شاه پهلوی تغییر مشی داد و به یک هفتهنامه سیاسی تبدیل شد. بنیانگذار این نشریه – حسین توفیق، پدر خاندان توفیق – در زمان رضا شاه دو بار به زندان افتاد. از سال ۱۳۱۸ به بعد مدیریت این نشریه را محمد علی خان توفیق به عهده گرفت.
حسین توفیق درباره سانسور مطبوعات بعد از کودتای ۲۸ مرداد در ایران خاطراتی خواندنی دارد. او در یکی از اندک مصاحبههایی که با او انجام دادهاند گفته است:
«در زمان نخستوزیری اسدالله علم نمیتوانستیم کاریکاتور نخستوزیر را بکشیم اما در همان زمان هم مثلاً در ماه محرم کاریکاتوری داشتیم و در آن به جای شخص علم به صورت نمادین یک علم عزاداری را کشیده بودیم و روی آن نوشته بودیم "علم". در کنار آن یک کتل هم کشیده بودیم و روی آن نوشته بودیم "کتل". کمی آن طرفتر یک دسته مشغول سینهزنی بودند و "کاکا توفیق" -شخصیت نمادین نشریه توفیق- روی چهارپایه رفته بود و نوحه میخواند: "گفتی که نان ارزان کنم، کو نان ارزانت... عمهات به قربانت، عمهات به قربانت. گفتی که مجلس وا کنم، کو باغ و بستانت... عمهات به قربانت، عمهات به قربانت".»
در دوران صدارت امیر عباس هویدا اما این فضا اندکی گشوده شد و هفتهنامه «توفیق» این توفیق را پبدا کرد که کاریکاتورهایی از نخستوزیر منتشر کند. حسین توفیق در مصاحبه یاد شده میگوید:
«هویدا در اوایل کار، هر هفته به توفیق تلفن میکرد و از چاپ کاریکاتورهایش تشکر میکرد. حدود دو سال که گذشت، هویدا هم به انتقادات حساس شد و سانسور توفیق را تشدید کرد. مثلاً وقتی هویدا به هندوستان میرفت، در فرودگاه گفت که به قصد خدمت به مردم ایران، به هندوستان میرود. ما کاریکاتوری کشیدیم و نوشتیم: "بزرگترین خدمت به مردم ایران این است که بشوی نخستوزیر هندوستان!" هر هفته هنگام چاپ توفیق، ساعت سه - چهار صبح مأموران سانسور با نردبان وارد چاپخانه میشدند و صفحات توفیق زیر چاپ را میدیدند و سانسور میکردند.»
همزمان با تشکیل حزب رستاخیز در دوران پادشاهی محمد رضا پهلوی و اجباری شدن عضویت در تنها حزب ایران در آن زمان، توفیق دست به ابتکار تازهای زد و اعلام کرد که تنها «ارگان رسمی حزب خران» است.
شعار همیشگی هفتهنامه توفیق، از آغاز تا توقف انتشارش این بیت بود:
چو حق تلخ است، با شیرینزبانی
حکایت سرکنم، آنسان که دانی
پیکر حسین توفیق، جمعه ۱۱ فروردین در قطعه نامآوران بهشت زهرا در تهران به خاک سپرده میشود.
نظرها
رحیم دانش پژوه
درزمان صدارت هویدا ،گفته بودند جلوانتشاررامیگیریم ،برابرقانون برای مدتی نشریه منتشرنمیشد امتیازش لغو میشد.یکبارمامورین شهربانی به کتابفروشی رجوع نمودند توفیق راتوقیف نمودند گفتیم رسیدبدهید دادند باآقای توفیق تماس گرفتم گفت خودم شخصا می آیم رسیدرامیگیرم صبح اول وقت مردی خوش قامت ازاتومبیل فولکسش پیاده شد رسیدرااخذنمودوبیدون معطلی رفت .ساعتی بعد مامورین آمدند رسیدراطلب کردند،که دیرشده بود.
میرزا
روانشان شاد و یادشان گرامی باد
احمد
آفرين سايت زمانه دست مريزاد، بسيار خوشوقتم كه اهل مرزبندي با رژيم هستيد و اين خبر و گزارش را با كنار گذاشتن نقل قول از معاون ارشاد رژيم تغيير داديد. هر چه از مرزبندي با رژيم دريغ نكنيد، از كارتان حمايت مي كنم و شايسته بيشترين پشتيباني هستيد. ارزش اصلي كارتان در همين است كه مرز مردم و ضدمردم را روشنتر و پررنگتر كنيد. هر كمبود و اشكالي پذيرفته است و مي تواند برطرف كرد ولي هنگامي كه اين مرز مخدوش باشد، هيچ كاري نمي توان كرد. با تشكر و تقدير مجدد و مكرر. ايوالله