● دیدگاه
آیا ارتش سوریه میتواند منطقی برای استفاده از سلاح شیمیایی داشته باشد؟
سید حامدهاشمی − مگر رژیم اسد دیوانه است که اسلحه شیمیایی به کار برد، آن هم برای اینکه عدهای از جمله کودکان را بکشد، در حالی که میداند با این کار وضع خودش بدتر میشود؟ این مقاله با این پرسش درگیر میشود و پیشداوریای را که در پس آن است نقد میکند.
از زمانی که خبر کاربست مجدد سلاح شیمایی در جنگ داخلی سوریه منتشر شده، در این باره که نظامیان اسد دست به چنین کاری زده باشند، ابراز تردید شده است، آن هم به صورت طرح این پرسش: مگر رژیم دیوانه است که اسلحه شیمیایی به کار برد، آن هم برای اینکه عدهای از جمله کودکان را بکشد، در حالی که میداند با این کار وضع خودش بدتر میشود؟ این مقاله با این پرسش درگیر میشود و پیشداوریای را که در پس آن است نقد میکند. طبعا در مورد داعش هم میتوان پرسش مشابهی را مطرح کرد: چرا و با چه انگیزهای داعش دست به چنین سطح نالازمی از خشونت میزند؟ آیا نمیفهمد که تمام جهان را بر علیه خودش متحد کرده است؟
سؤالهای مشابه
در حالی که اتحادیه اروپا و بسیاری از کشورهای جهان به طور رسمی دولت سوریه را به کار بردن سلاح شیمیایی محکوم کردند یک سؤال آزاردهنده همچنان نزد بسیاری باقی است؛ اینکه با ارائه شواهد متقن هم، هنوز فهمیدن انگیزه دولت بشار اسد در استفاده از سلاح شیمیایی دشوار است. گروهی استدلال میکنند که چون اسد در جنگ سوریه دست بالا را داشتهاست، دلیلی وجود ندارد که بخواهد همه جهان را علیه خودش بسیج کند و دولتش را در چنین شرایط دشواری قرار دهد. بر اساس تحلیل انگیزه، و مقایسه سود و زیان استفاده از سلاح شیمیایی، پذیرفتن عاملیت ارتش اسد در حمله شیمیایی به خانشیخون برایشان راحت نیست و انواع تئوریهای جایگزین این روایت، طرفداران گستردهای دارد.
این سوالی مهم است. اما برای یافتن پاسخ باید فرای حادثه شیمیایی خانشیخون رفت؛ باید آن را در کنار سوالهای بسیار مشابه دیگری قرار داد. فهم جامعتری از ساز و کار جنگ داخلی سوریه، رازگشای خیلی از انگیزههای غیرقابل فهم برای ناظران بیرونی است.
اگر جرقه اولیه برای آغاز انقلاب تونس، خودسوزی یک دستفروش جوان بود، جرقه آغازین انقلاب سوریه دستگیری و شکنجه پانزده نوجوان یک مدرسه در شهر درعا بود. شش سال پیش، شاگردان یک مدرسه همنوا با فضای بهار عربی، روی دیوار شعارهایی بر ضد رژیم نوشته بودند. نیروهای امنیتی همه مظنونان را دستگیر کرده و تحت بازجویی و شکنجه قرار دادند. وقتی والدین آنها برای آزادی بچههایشان تجمع کرده بودند، عاطف نجیب، مقام امنیتی شهر به آنها گفته بود بچههایتان را فراموش کنید، بروید با همسرانتان همبستر شوید و بچههای دیگری بیاورید و اینبار درست تربیت کنید.
حتی تصور انگیزه نیروهای امنیتی از شکنجه بچههای مدرسهای برای یک ایرانی نوعی دشوار است. چرا باید چنین کار دیوانهوار و تحریکآمیزی علیه بچهها انجام شود؟ آنهم درست در زمانی که انقلابهای بهار عربی دیکتاتورهای منطقه را در خطر سقوط قرار داده بود؟ و اتفاقاً زمانیکه دولت اسد کنترل کاملی بر کشور داشت و آرامش نسبی در همه جا برقرار بود.
شکنجه و آزار کودکان از رایجترین رخدادهای سوریه بوده است. این هراس قسمت مهمی از حافظه عمومی سوریان را اشغال کرده است. حمزه خطیب قربانی ۱۳ ساله این نوع خشونت غیرقابل درک، زمانی مشهور شد که والدینش عکسهای جسم بیجان او را برای چند خبرنگار فرستادند. جسد این نوجوان که در تظاهراتی دستگیر شده بود، در وضعیتی به خانوادهاش بازگردانده شد که قسمتی از بدنش سوخته بود، سه گلوله به آن شلیک شده بود و عضو تناسلیاش مثله شده بود. تصاویر بدن وی باعث خشم عمومی و تظاهرات ضد دولتی شد. در ماههای نخست انقلاب سوریه عکسهای بچههای کشته شده از جلوههای جدایی ناپذیر گردهماییها بود. لذا این سوال به تمام این دفعات تکرار میشود. اساساً چرا باید کودک یا نوجوانی را به قتل برسانند؟ بعد چرا باید با این کیفیت هراسناک این کار را انجام دهند؟ بعدتر، چرا باید بدنش را در این وضعیت به خانوادهاش برگردانند؟
سوسن ماهر، فعال حقوق کودکان سوری، انگیزه این رفتار حکومت را در از بین بردن روحیه مخالفین میداند و سابقه این رفتار را از سالها قبل از انقلاب اخیر سوریه به عنوان یکی از تاکتیکهای سرکوب برمیشمرد. کشتن بچهای از یک طایفه بدون امکان پیگرد قانونی یا انتقام، برای طایفه عرب بسیار تحقیر آمیز است. این وحشت و این تحقیر، خانوادهها را در مقابل حکومت مرکزی عاجز و فلج میکند. نهایتاً آدمهای زیادی در جهان وجود ندارند که آماده باشند جان بچههایشان را به خاطر آرمانهای سیاسیشان به خطر بیندازند.
این کلیدیترین روش یک حکومت امنیتی-پلیسی است در سرکوب اکثریت. یک اقلیت کوچک برای تضمین ادامه بقایش، جز استفاده از ابزارهای بشدت خارج از عرف و بکارگیری دقیق و موثر از عنصر «هراس»، شانسی برای کنترل و سرکوب اکثریت ندارد.
هراسافکنی
طبق گزارش سازمان عفو بینالملل، هزارها نفر در زندانها شکنجه شده و به قتل رسیدهاند. اما اغراق در اعمال خشونت و نمایش آن خود تاکتیک موثر مستقلی است. اهالی شهر حلب در آخرین روزهای ژانویه سال ۲۰۱۳ شاهد بودند که هر روز اجسادی با دستهای بسته در رودخانه وسط شهر، شناور میشوند. بعد روشن شد اینها اجساد اعدامیهای زندان بدنام اطلاعات نیرویهوایی سوریه بودهاند. کسی تصمیم گرفته بوده به جای دفن آنها در گورهای دستهجمعی، رژه مرگ در رودخانه وسط شهر ترتیب دهد. موارد متعددی در استفاده از این تاکتیک هراس در جنگ سوریه استفاده شده. قتلعام هولناک «حوله»، یا قتلعام «القبیر»، و دهها مورد مشابه، از این دستهاند. چه دلیل عاقلانهای وجود دارد برای سلاخی یک روستای غیر استراتژیک، وقتی تکتک این موارد با واکنش ناظران بینالمللی رو برو شده و سازمان ملل «قویا» آنها را محکوم کرده است و چهره نظام سوریه را خدشهدار کرده است؟ جواب این سوال را باید در تسلیم و هراس دهها و صدها روستای سنینشین مشابه در سراسر سوریه جستجو کرد.
موقعیت ضعیف ارتش سوریه
موقعیت نظامی ارتش سوریه بر خلاف افت و خیزهای مکرر و موقت در این شش سال، به هیچ وجه برای رژیم امیدوار کننده نیست. میخاییل خدارینوک، کلنل سابق ارتش روسیه و تحلیلگر نظامی، به تفصیل مینوسد که اساساً امکان برد نظامی در جنگ فرسایشی سوریه وجود ندارد. او معتقد است برتری تعدادی و تکنیکی برای پیروزی در این جنگ، در اختیار جبهه اسد نیست و ارتش او لشکری نیمهویران و ناامید کننده است. او فقدان روحیه جنگجویی و انگیزه و ابتکار در ارتش اسد را، در مقایسه با مخالفان، به عنوان عاملی مهم در به بنبست کشیده شدن جنگ دانسته و توصیه میکند که قوای نظامی روسیه نباید بیش از این روی یک اسب مرده شرط بندی کنند.
گزارشها حاکی از آن است که ماشین جنگی اسد عملاً توسط قوای خارجی مدیریت میشود. حتی با وجود واردات دهها هزار نیروی خارجی، باز برتری عددی با مخالفین است. در تمام این سالها، هر جا با تمرکز نیروها موفقیتی برای ارتش حاصل شدهاست، بلافاصله نقطه دیگری بحرانی شده است. اسد خود طی سخنرانی معروفی رسماً پذیرفت که حفظ مناطقی از سوریه دیگر برای ارتش اولویت ندارد و تمرکز را فقط روی مناطق حساس دیگری قرار داده است.
رویکرد ارتش سوریه به شیوههای نامتعارف
در فقدان امکان پیروزی نظامی در جنگی که حالا از جنگ دوم جهانی هم درازتر میشود، دولت اسد ناگزیر به استفاده از انواع روشهای غیرمتعارف است تا بتواند سلطه وحشت را دوباره بر تمام مناطق سوریه حاکم کند. استفاده از انواع سلاحهای شیمیایی، بمبهای آتشزا، بمبهای ممنوعه خوشهای، از جمله این روشها هستند.
با این حال به نظر میرسد متحدان اسد در استفاده از همه این روشها با ارتش سوریه همدل نباشند. ایرانیان عازم شده به سوریه علناً، یا در محافل خصوصیتر، از روشهای غیرانسانی ارتش سوریه نالیدهاند؛ و مدعی منش انسانیتر نیروهای ایرانی و لبنانی حاضر در سوریه هستند. در میان اسناد حمله شیمیایی سال ۲۰۱۳ به غوطه، شنود دستگاه اطلاعاتی آلمان از تلفن سفارت ایران هم وجود دارد. وقتی یک عضو عالیرتبه حزبالله لبنان با دیپلماتهای ایرانی تماس میگیرد و ضمن تایید عاملیت رژیم اسد، استفاده از سلاح شیمیایی را یک اشتباه محض میخواند و آن را به «اعصاب به هم ریخته» بشار اسد نسبت میدهد. تا چهار ماه پیش از آن هم، درخواستهای مکرر فرماندهان ارتش سوریه از مقامات بالاتر برای استفاده گسترده از سلاح شیمیایی شنود شده بود، ولی تا پیش از حمله شیمیایی غوطه، با عدم موافقت مقامات سیاسی روبرو شده بود.
جاشوا لندیس که میان دانشگاهیان به اتخاذ مواضعی همدلانه با دولت سوریه مشهور است، استفاده اسد از سلاح شیمیایی را با استفاده آمریکا از دو بمب هستهای مقایسه میکند و منطق حاکم بر این تصمیم را تلاش برای اضمحلال کامل روانی و ریشهکن کردن اراده مخالفین به مقاومت میداند. از این جهت این سیاست را میتوان با بمباران تاریخی شهر درسدن آلمان هم مقایسه کرد. بمبارانی کمنظیر، که همزمان با قطعی شدن شکست آلمان در جنگ جهانی دوم رخ داد و باعث شد این شهر روزها در آتش بسوزد.
مشابهت میان داعش و نظامیان اسد
قابل توجه آن است که داعش هم پس از تشکیلش دو سال بعد از آغاز ناآرامیها، از تاکتیک مشابه بهره میبرد. اغراق در اعمال خشونت و به تصویر کشیدن آن طی تبلیغاتی مفصل. ولی در رسانهها بسیار کمتر با سوال مشابهی درباره رفتار داعش روبرو میشویم. این سوال همانقدر واقعی و جدی است: چرا و با چه انگیزهای داعش دست به چنین سطح نالازمی از خشونت میزند؟ آیا نمیفهمد که تمام جهان را بر علیه خودش متحد کرده است؟ داعش نمیتوانست با خودداری از این نوع خشونت، مشروعیت و حمایت بینالمللی کسب کند؟ تقریباً تمام دنیا علیه اسد بسیج بود و کشورهای زیادی حتی حاضر بودند حتی با چشمپوشی از تندرویهای معمول مذهبی، داعش را برای براندازی اسد حمایت کنند. داعش شاید میتوانست همه مخالفین را متحد کند و با حمایت جهانی قدرت را از دست اسد بگیرد. چرا باید جلوی دوربین سر اسرا را ببرد و از هر جنایتش از چند زاویه فیلمبرداری کرده و همه جا منتشر کند؟ داعش چه نیازی به این تبلیغات داشته است؟
جواب این سوال، شبیه سوالات بالاست. واقعیت این است که علت بقای داعش خشونتش است. بدون بهرهگیری از این سیستم هراس، اساساً نمیتوانست به فتوحاتی چنین گسترده دستپیدا کند و گروه اسلامگرای عراقی کوچکی باقی میماند. داعش بهتر از هر کسی میداند که که فتوحات برقآسایش در سال ۲۰۱۴ همه مدیون شدت رعب و وحشتی بود که در دل مخالفانش انداخت. این تاکتیک سالها پیش حتی توسط بنیادگرایی به نام ابوبکر ناجی تئوریزه شده و در کتابی به نام «مدیریت توحش» منتشر شده بود. این سلاح برّان داعش قرار نبود به خاطر انزجار ناظرانی در دور دست، و جلوی تلوزیون نشسته، کند شود.
شگفتی فهمپذیر به خاطر خشونت فهمناپذیر
حیرت یک ناظر بیرونی، که خشونتهای سوریه را از فاصلهای بسیار دور رصد میکند، قابل فهم است. این خشونتها به چشمش غیر منطقی، غیرقابل فهم و ناموجه به نظر میرسند. اما تاریخ جنگ سوریه نشان داده است که «افکار عمومی» ناظران بیرونی، نقش تعیین کنندهای در واقعیتهای جنگ بازی نکرده است. فاکتور محبوبیت و مشروعیت، در معادلات دولت اسد، معادلات داعش و برخی دیگر از گروههای افراطی سوریه وزن چندانی ندارد. آن قسمت از اپوزیسیون و فعالان مدنی که در این سالها تلاش کرده با جهان خارج صحبت کند، جز ابراز تاسفهای مجامع بینالمللی و توجههای فصلی رسانهها، حمایت معنیداری به دست نیاورده. در بقیه جبهه جنگ، موفقترین فرمول حاکم بر معادلات همان قانون قدیمی «النصر بالرعب» بوده است.
بشار جعفری نماینده سوریه در سازمان ملل، جلوی دوربین خبرنگاران درون این سازمان، در پاسخ به اینکه چرا بیمارستانها را بمباران میکنند، فقط میخندد و عبور میکند. او فشاری احساس نمیکند و نگرانی ندارد که بخواهد وجهه دولتش را منطبق با استانداردهای جهانی تنظیم کند. میداند دیپلماتهای ایرانی و روسی به جایش عرق خواهند ریخت و سقف حمایتی مطمئنی برایش فراهم خواهند کرد؛ اگر شده با استفاده مکرر از قانون «حق وتو» در شورای امنیت. دولت متبوعش به دفعات توسط سازمانملل به طور قطع به استفاده از سلاح شیمیایی محکوم شده و هربار راحتتر از قبل جان بدر برده. اینبار حتی قطعنامه شورای امنیت جهت تحقیق و تفحص درباره حمله شیمیایی اخیر هم با وتوی روسیه متوقف میشود. قماری که اسد در آگوست سال ۲۰۱۳ انجام داد، و با واکنش نرم جهان روبرو شد، عملا بقای حکومت را تضمین کرد و به یک چک سفید برای دمشق تبدیل شد. دولت سوریه از همه خطوط قرمز گذشته است و این موضوع اطمینان و آزادی عمل بیسابقهای به رژیم داده است. عوامل رژیم هیچ دلیل دیگری نمیبینند که بخواهند دست و پای خود را ببندند وقتی مسئله بزرگترشان حفظ نظام بعثی است؛ به هر هزینهای. در واقع این بقیه جهان است که دائماً خود را با مختصات این دولت تطبیق داده و هر روز هم ناچار است بیشتر از قبل انتظارات خود را با واقعیت این حکومت منطبق کند، حکومتی که ماهیتش و کلیدیترین رمز بقایش امتداد سلطه وحشت است.
نظرها
h
اگر از سوریه صحبت کنید اما از جنایتهای داعش و جبهه النصره (حامیانشان عربستان و قطر و امارات) و احرارالاشام (همین چند روز پیش بیش از 100 نفر از جمله 68 کودک را کشتند) و کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان که از کشورهای غربی و از تروریست هایی که ذکر شد حمایت می کنند صحبت نکنید در حقیقت شما ... هستید که فقط سی ان ان وار حرف هایی را که آمریکا و اسرائیل که جنایتکار تر از هر جنایت کاری در دنیا هستند را دارید تکرار می کنید و حرف هایتان کم ارزش نیست بلکه بی ارزش است. علاوه بر اینکه استدلال کسانی که میگن اون حمله کار سوریه نبود فقط دست بالا داشتن اسد در جنگ نیست بلکه اینه که ده ها بار گزارش شده که از ترکیه گاز و کودهای شیمیایی به سوریه رفته علاوه بر اینکه داعش هم در عراق از سلاح های شیمیایی استفاده کرده و حیدرالعبادی هم خواستار تحقیق شده که بریتانیا مخالفت کرده ست علاوه بر اینکه اگر اسد بخواهد کسی را هم بکشد مثل آمریکا بمب معمولی می اندازد و می کشد چرا باید حتمن شیمیایی باشد که حالت سینمایی و رسانه ای داشته باشد...
بهمن
1- قیاسی شده بین داعش و دولت سوریه. داعش یکی بود از چندین گروه افراطی منظقه، که هنوز هم هستند و در حال جنگند، اما قدرت چندانی ندارند. داعش با این خشونت بزرگ شد. با تبلیغ خشونت از سراسر جهان نیرو جذب کرد و ارزش های خود را در جهت این خشونت ها معرفی کرد. دولت اسد مخاطبش فرق دارد. شعارهایش متفاوت است و اصولا یکی از آن دسته های کوچک نبود. از ابتدا بزرگ بود و برای کوچک نشدن جنگید. 2- تنها اشاره ای شد به اینکه دولت سوریه در زمانی که حمله شیمیایی انجام شد دست بالا را در جنگ داشت. اما اشاره نشد که طبق چه معادله ای الان باید دست به این اقدام میزد و نه زمانی که وضعش به مراتب بدتر بود. و برای این استدلال رجوع شده به توحش دولت سوریه. مگر کسی منکر این توحش است؟ مگر کسی اسد را فرشته روی زمین می داند؟ صحبت امروز بر سر استفاده از سلاح شیمیاییست. چیزی که عیان بود برای دولت سوریه هزینه در بر دارد. 3- جوری نوشته شده که انگار حملات 2013 هزینه ای برای دولت سوریه نداشت. به گواه اسناد، در همان زمان جان کری عزمش برای برای حمله جزم کرده بود و اوباما تصمیمش برای از هم پاشی اسد قطعی شده بود که یکی از مشاوران ارشد او را منصرف کرد. با این حال همین اتفاق سبب مجبور کردن اسد برای خالی کردن انبارهای شیمیایی اش شد که خود هزینه بسیار سنگینی برای دولت سوریه بود. این بسیار فراتر از "فقط محکوم کردن" بود که دولت اسد بخواهد در برابرش لبخند بزند و به کارش برسد. همانطور که امروز از بین رفتن یک پنجم توان هواییش چیزی نیست که بتواند به راحتی از کنار آن بگدرد. 4- تحقیق و تفحصی که وتو شد شامل بازرسی پایگاه های حساس نظامی سوریه بود. شاید نویسنده محترم این مقاله نداند، اما هیچ کشوری اجازه چنین بازرسی هایی را تا امروز نداده و از این پس نیز نمی دهد. این بازرسی ها معادل از بین رفتن تمام اسرار نظامی دولت اسد است. این شوخی بود، مسخره بود، حتی اگر وتو نمی شد سوریه اجازه چنین بازرسی نمی داد. چون در بدترین حالت منجر به حمله نظامی قدرت های بزرگ به سوریه میشد و دولت سقوط میکرد، اتفاقی که با انجام این بازرسی ها هم عملا می افتاد.
ali
و سادگی و نادانی که در استدلال تحریم کنندگان انتخابات در ایران به هدف مشروعیت زدایی از رژیم جمهوری اسلامی است بیشار آشکار میشود. اصلا برای رژیم هایی مانند جمهوری اسلامی این داستان اهمیتی ندارد و هیچ رژیمی با مشروعیت زدایی سرنگون نشده.!!!
حمزه
سلام خيلي ممنون آقاي هاشمي، مقاله بسيار خوبي بود وتحليل شما هم مستند بر منابع معتبراز زبان كساني بود كه در جنگ سوريه مشاركت داشتند واز نزديك درگير ماجرا بوده اند واتفاقا" هم رزم و همراه با دولت غير قانوني ودست نشانده اسد بوده اند. نظرات بالا هم اصولا" جنايات اسد را با روش مقايسه با داعش ويا ديگر گزوههاي خشونت طلب توجيه ميكنند واصولا" روش مقايسه يك ترفند كهنه است كه شايد براي اول بار خوانندگان را قانع كند ونه پس از اينهمه كشتار مرذم همان كشور وبه نام دولت مستقر، دولت اسد ، دولت مستقر است، نه دولت منتخب، قائوني بودن انتخابات گذشته اين كشور را فقط حاميان آن تاييد كرده اند ودر اوج ضعف وانزواي اسد اين راي گيري انجام شد، هيچ كميته مستقل بين المللي بر آن نظارت نداشت و خيلي جالب است كه در يكجا از اين تحليلها اشاره شد به اينكه دولت اسد بزرگ بود وبراي كوچك نشدن يك كشور را به نقطه اي رساند كه هيچ حكومت وقومي تا بحال با خودش وفقط با مردم خود نكرده بود (تا بزرگ بماند)، ممنون