● دیدگاه
مرجع تشخیص صلاحیت، خودش بیصلاحیت است
قاسم شعله سعدی، که شورای نگهبان او را برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری بیصلاحیت تشحیص داده، خودش این تشکیلات را ناصالح میخواند.
قاسم شعله سعدی، که شورای نگهبان او را برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری بیصلاحیت تشحیص داده، خودش این تشکیلات را ناصالح میخواند.
او وکیل دعاوی و استاد حقوق بین الملل دانشگاه تهران است، دو دوره هم از شیراز به عنوان نماینده مجلس برگزیده شده. شعله سعدی درسال ۱۳۸۱ ضمن انتقاد از سید علی خامنهای به غیرقانونی بودن انتخاب او از طرف مجلس خبرگان به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. خردهگیری بر رهبر باعث بازداشتاش شد.
قاسم شعله سعدی درسال ۱۳۸۸ برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد، اما صلاحیت او توسط شورای نگهبان رد شد. شعله سعدی در پی اعتراضات مردمی به اعلام محمود احمدینژاد به عنوان نتیجه انتخابات، بازداشت شد و در مجموع به سه سال زندان محکوم شد. او این بار هم برای دوازدهمین دوره ریاست جمهوری خود را نامزد کرد ولی باز هم از جانب شورای نگهبان ناصالح تشخیص داده شد.
گفتوگو با قاسم شعله سعدی
با قاسم شعله سعدی درباره تجربه دوبارهاش با شورای نگهبان گفتوگو کردیم. از او پرسیدیم با توجه به اینکه او قبلا هم توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده بود و میدانست که نظر آنها نسبت به او مثبت نیست، به چه دلیل باز خود را نامزد ریاست جمهوری کرد. و دیگر اینکه: حال که شورای نگهبان او را از کاندیداتوری محروم کرده است، چه میخواهد کند؟ آیا از یکی از تائید شدگان شورای نگهبان حمایت میکند؟ و در پایان نظرش را درباره کاندیداهای تائید شده پرسیدیم.
نکاتی از پاسخهای قاسم شعله سعدی را در زیر میخوانید و در ادامه میتوانید گفتوگو را بشنوید:
■ شورای نگهبان خودش صلاحیتش را از کجا به دست آورده است؟ شورای نگهبان در واقع یک تفسیر غلطی از اختیار نظارتیاش کرد و گفت استصوابی است؛ حتی به این هم پایبند نیست.
■ کشور در وضع خطرناکی به سر میبرد. ما هم گرفتار تهدید و تحریم شدید بین المللی هستیم. درمنطقه هم در یک سری منازعات منطقهای گرفتاری شدهایم، در سوریه و در جاهای دیگر.
■ درداخل هم دچار بحران ناکارآمدی و بحران فساد گسترده هستیم. به نحوی که کشور موجودیتش درخطراست.
■ من قانونا حائز همه شرایط هستم، به لحاظ تخصصی و تجربی درسیاست و حقوق. به ویژه چون هیچ رانت حکومتی تا کنون دریافت نکردهام، حتی من دو دوره که نماینده مجلس بودم، حقوق ماهانهام را هم نگرفتم. درنتیجه من هستم که میتوانم با فساد مبارزه کنم. لذا من باید آمادگیام را اعلام کنم و کردهام.
■ حالا این توپ افتاده است در زمین حکومت یا زمین شورای نگهبان. بگذارید آنها رد بکنند. اگر مردم سئوال کردند که تو که میتوانستی قدمی برای رفع مشکلات کشور برداری، چرا عقب نشینی کردی، بگذارید حداقل پاسخی منطقی برای مردم داشته باشم.
■ آنها اگر رد کردند، مسئولیت آن و اینکه مردم را از یک کاندیدای صالح و توانمند محروم کردهاند، با آنهاست. این درواقع این ظلمی است که به مردم شده؛ و این پاسخی است که شورای نگهبان باید به مردم بدهد که چرا مردم را در محدودیت قرار میدهد.
■ چند نفر آدمی که بعضا فسیل هم شدهاند و شاید هم گرفتار آلزهایمر و امثال اینها هستند، برای ملت ایران تصمیم گیری میکنند. گویی که ملت ایران صغیر هستند و اینها هم قیم هستند. حالا اگر قیم باشند، قیمهای بدرد بخور هم میتوانند باشند نه اینکه یه مشت فسیلی که درواقع نمیتوانند تشخیص مناسب هم بدهند.
■ دارم یک شکوائیه و دادخواهی خطاب به آقای خامنهای منتشر میکنم. چون اول اینکه انتخابات درمجموع یک کل واحدی است که مصداق بارز سیاستهای کلان نظام است که در حوزه مسئولیت خامنهای قرار میگیرد. دوم اینکه چون اعضای شورای نگهبان را مستقیم یا غیرمستقیم خامنهای انتخاب میکنند، لذا ایشان هم در عملکرد این شورا مسئولیت دارد. سوم هم اینکه خود خامنهای گفتند که انتخابات در واقع حق الناس است و ایشان باید از ظلمی که به حق الناس میشود، جلوگیری کند. چهارم اینکه خود خامنهای گفتند کسی درمقابل رأی مردم نایستد. اما موقعی که اعلام شد نتایج، ایشان درمقابل آنها میایستد.
■ انتخابات دو مرحله است: یک مرحله که ابتدایش ثبت نام و تصمیم شورای نگهبان برای بررسی صلاحیتهاست و مرحله دوم هم رأیی است که مردم میدهند و نتایج اعلام میشود.
■ خامنهای اگر میخواهد جلو کسانی که درمقابل رأی مردم میایستند بایستد، بهتراست درمقابل شورای نگهبان هم − اگر تخلف کرد و یک کاندیدای لایق و با صلاحیت را رد کرد − بایستد.
■ برای آنها که میخواهند رأی بدهند: یکی اینکه وقتی پای صندوقها میروند به من رأی بدهند ولو شورای نگهبان رد کرده باشد. این شورای نگهبان درواقع اگرتصمیم غلطی گرفت، فاقد اعتبار هست. مردم میتوانند تلقی کنند که من تائید شده ام و رأی بدهند، ولو اینکه این رأی شان، رأی باطله به حساب بیاید. راه دوم این است که رأی بدهند درآن گروهی که شورای نگهبان چیدمان کرده که درواقع رقابت بین رئیسی هست و روحانی:
■ رئیسی حائز شرایط نیست بخاطراینکه، اولا با نماینده پوتین ملاقات میکند. گوئی چنانچه پوتین درانتخابات امریکا نقش داشته، لابد میخواهد درایران هم نقش داشته باشد.
■ رئیسی اصلا هیج سابقه اجرائی ندارد. سابقه قضائی اش هم که نگران کننده است. اولا ایشان درسال ۶۷ عضو کمیته مرگ بودهاند. ثانیا در سمتهای مهم قضائی که داشته مثل معاون اول قوه قضائیه، دادستان کل کشور، رئیس سازمان بازرسی کل کشور، اینها مقامهای اصلی قوه قضائیه بوده و بیلان قوه قضائیه ما متاسفانه بیلان مثبتی نیست و نتوانسته اعتماد ملت را به دست بیاورد و اگر ما میبینیم که در کشور در بخشهای اجرایی و غیره فسادهای گستردهای رخ داده به دلیل ضعف قوه قضائیه است.
■ این قوه قضائیه که مثلا یک روزنامه نگار یک کلمه مینویسد او را میگیرند و پرونده درست میکنند و تعقیبش میکنند، چه جوری است که این غارتهای گسترده بیت المال را نتوانسته جلوگیری کند؟ رئیسی جزو نفرات اصلی مدیریتش بوده، لذا هیچ شانسی ندارد که رأی بیاورد.
■ شانس پیروزی رئیسی در دور اول درحد صفر است، مگراینکه معجزه رخ بدهد که احتمال آن را قبلا داشته ایم. معجزه اگر رخ بدهد، ممکن است حوادث سال ۸۸ تکرار شود.
■ پیشنهادم اینست که به روحانی رأی بدهند. هرچند که من به روحانی هم انتقادات زیادی دارم.
■ قالیباف هم سابقه سرکوبگری دارد و هم در مدیریتش الان با دو مسئله مهم روز دست به گریبان هستند. یکی ضعف مدیریت در حادثه پلاسکو و دیگری املاک نجومی که به هرحال بذل و بخشش کرده. بعلاوه ایشان چند بار هم قبلا شرکت کردهاند واز طرف شورای نگهبان تائید شدهاند ولی مردم به ایشان رأی منفی دادهاند. بنابراین آزموده را آزمودن خطاست.
■ جهانگیری سایه روحانی است و روز آخر قبل از رأی گیری به نفع روحانی کنار خواهد رفت.
■ هاشمی طبا و میرسلیم هم تقریبا چند دهه در بایگانی تاریخ سیاسی ایران بودهاند و حالا آمدهاند. هاشمی طبا در سال ۸۰ یا ۸۴ هم کاندیدا بود، از ۲۸ میلیون فقط ۲۸ هزار رأی آورد. بنابراین شخصیت فراموش شدهای هست. میرسلیم هم همینطور.
مصاحبه با قاسم شعله سعدی را بشنوید:
در همین زمینه
- تبدیل انتخابات به رفراندوم
- انتخابات: شرکت میکنم / شرکت نمیکنم
- دانشجویان و انتخابات
- معضل حاکمیت اسلام سیاسی، از منظر “انتخابات”
- نتایج یک نظرسنجی در میان طبقه متوسط ایران: در یک انتخابات آزاد به چه کسی رأی میدهید؟
- نه به شورای نگهبان
- پیشنهاد راهبرد انتخاباتی تحول خواهان: رأی به کاندیدای غایب
- توهین به چیزی به اسم انتخابات
نظرها
بهرنگ
جناب آقای قاسم شعله سعدی! برای من حضور و همراهی تان با تحولات سیاسی در جامعه ایران بسود مردم ایران ستودنی است. به ویژه این گزاره از شما بسیار مناسب وقت است که می گویید: "چند نفر آدم که بعضا فسیل هم شدهاند و شاید هم گرفتار آلزایمر و امثال اینها هستند، برای ملت ایران تصمیم گیری میکنند. گویی که ملت ایران صغیر هستند و اینها هم قیم هستند. " با احترام بهرنگ