● گزارش میدانی
رئیسی در مقام کاندیدای رهبری؟ شنیدههای این روزها
طاهر خلجانی – همگان حالا رئیسی را بهتر میشناسند. واقعا این خبر درست بود که او کاندیدای رهبری بوده است؟
بعد از پانزدهم شهریورماه سال ۱۳۹۳ که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خبر بستری شدن رهبر نظام را جهت انجام عمل جراحی منتشر کرد، یکی از مهمترین موضوعات بحثهای سیاسی در ایران، احتمال مرگ قریبالوقوع علی خامنهای و گزینههای احتمالی برای جانشینی او بوده است.
در این مدت از چند فرد به عنوان گزینههای ممکن برای جانشینی رهبر جمهوری اسلامی نام برده شده است ولی هیچ یک از این نامها به اندازه نام ابراهیم رئیسی مورد توجه قرار نگرفته است. این شایعه و تصور احتمال درستی آن آنقدر بالا گرفت که، احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری در یک اقدام شبههانتحاری اقدام به انتشار فایل صوتی منتشر نشدهای از جلسه قائم مقام سابق رهبری با هیئت سه نفره مرگ اعدامهای دهه ۶۰ زندانیان سیاسی در ایران کند. این اقدام هزینه سنگینی برای او داشت و منجر به بازداشت کوتاه مدت، بازجویی و نهایتا صدور حکم زندان طویلالمدت برای او شد. پسر بزرگ آیتالله منتظری با فشار برخی علما به علی خامنهای از حکم زندان رهایی یافت اما اعلام کرد که از سوی نهادهای امنیتی در ایران تحت فشار است تا سایر نوارها و فایلهای صوتی منتشر نشدهای که در اختیار خانوادهای ایت االله منتظری است را تحویل دهد.
دعوت اصولگرایان تندرو از ابراهیم رئیسی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران و ثبتنام او در انتخابات بر شدت توجه به موضوع رهبری او بعد از مرگ علی خامنهای افزود اما بعد از پخش اولین مناظره تلویزیونی میان نامزدهای پست ریاستجمهوری، عدهای از تحلیلگران سیاسی ایران در اینباره دچار شک و تردید شدهاند. یکی از این تحلیلگران سیاسی ساکن ایران میگوید «هرچه که فرآیند تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری جلوتر رفت این شک در من قویتر شد و حالا میتوانم بگویم اطمینان دارم که آقای رئیسی یا هرگز گزینه اصلی جانشینی رهبری نبوده است یا احتمالا اگر افرادی در نظام این نظر را داشتهاند که او میتواند جانشین آقای خامنهای شود با ورود آقای رئیسی به انتخابات ریاست جمهوری این احتمال منتفی شده است.»
در تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری چه اتفاقی افتاده است که سبب تغییر نظر عدهای از تحلیلگران سیاسی ایران شده است؟ ابراهیم رئیسی چه تصویری از خود نشان داده است و چه تصوراتی در جامعه نسبت به او عوض شده است؟ تحلیلگرانی که احتمال جانشینی رئیسی به جای خامنهای را زیر سؤال میبرند چه نظراتی دارند؟
در این گزارش، که در داخل تهیه شده، نام افرادی که نظر دادهاند، به دلیل امنبتی، ذکر نشده است. گزارش پیش از برگزاری انتخابات و شکست رئیسی تهیه شده است.
«یکی بود و یکی نبود»
چهرهاش شکستهتر از سن و سالی است که از او سراغ داریم. پستهای فیس بوک او بیشتر شامل عکس گل و گیاه، طبیعت و لینک اجراهای موسیقی است. نظرات سیاسیاش را فقط در ملاقاتهای حضوری به زبان میآورد و اگر بحث جدی باشد گوشیهای موبایل میهمانان را میگیرد و در اتاق دیگری میگذارد. این تحلیلگر سیاسی میگوید:
«در کتاب قصهها، همه داستانها با یکی بود و یکی نبود شروع میشود اما در سیاست اینکه یک قصه از کجا شروع شده است خودش یک سؤال مهم است و در مواردی که چند و چون یک مسئله مبهم است، یافتن جواب این سؤال که این ماجرا از کجا آغاز شده است خودش میتواند روشن کننده مسئله باشد.
پاسخ این سؤال که احتمال جانشینی ابراهیم رئیسی]برای پست رهبری[ از کجا مطرح شده، روشن کننده خیلی از مسائل است. مطابق چیزی که من در این دو هفته تحقیق کردم، در بزنگاهی که گمانهزنی شده است درباره جانشین رهبری و گزینه محکمی به دست نیامده؛ آقای واعظ طبسی فوت کرده است و آقای رئیسی جانشین ایشان شده است. مقامات رفتهاند برای زیارت امام رضا و با آقای رئیسی ملاقات کردهاند. عکسهایی منتشر شده است از جمله دیدار فرماندهان سپاه و غیره. همین شده است دستاویز عدهای که بگویند این دیدارها متفاوت است و احتمالاً میخواهند او را جانشین رهبر کنند. در فضای اینترنت و به خصوص در گروههای تلگرامی این حرف را زدهاند و تکرار شده است. شاخ برگ پیدا کرده و جدی شده است.»
یک تحلیلگر سیاسی دیگر نیز ضمن توجه به این سؤال که احتمال جانشینی رئیسی از کجا سرچشمه گرفته است با جملاتی تندتر به نقد رویکرد خبرنگاران، فعالان اینترنتی و فعالان سیاسی ایران میپردازد:
«از کسانی که خارج ایران هستند میپرسیم این حرف را بر چه اساسی میزنید؟ میگویند از داخل ایران گفتهاند. از کسانی که داخل ایران هستند میپرسیم این حرف را بر چه اساسی میزنید؟ میگویند در سایتها و شبکههای خارج کشور مطرح میکنند. اگر از خبرنگاران بپرسید جواب میدهند از فعالان سیاسی شنیدهاند و اگر از فعالان سیاسی بپرسید میگویند که از خبرنگاران شنیدهاند.»
این تحلیلگر سیاسی بعد از بیان انبوهی از انتقادات به رفتارهای سیاسی در ایران میگوید:
«این لقمه را کسانی که ادعا میکنند منتقد نظام هستند در سفره نظام گذاشتهاند. طی این سالها هرکس که وزنهای در برابر خامنهای بوده است را حذف کردهاند و کسانی امکان اظهار نظر پیدا کردهاند که مطیع رهبری هستند و یا اگر مطیع نیستند، خطری هم برای او ندارند. جمهوری اسلامی کسی را برای خودش باقی نگذاشته است. تندروها قدرت دارند؛ پول دارند، اسلحه دارند، دادگاه دارند، شنود دارند و... اما معنیاش این نیست که همه چیز دارند. تحلیلگرهای اینها کسانی هستند مثل عباسی، قاسمی و دیگران. صحبتهایشان را گوش کنید؛ یک مشت اراجیفی که از دهان آدمهای بنگی بیرون نمیآید را به هم میبافند و تحویل میدهند. خبرهای موثق وجود داشت از زبان یزدی و خاتمی و جنتی و دیگران که اعتراف کرده بودند هرچه میگردند کسی را پیدا نمیکنند که در اندازه پست رهبری باشد. کاروانی از افراد پیر و فرتوت و بقیه هم مُشتی کوتوله. در این شرایط کسانی نشستند و یک شایعه را اینقدر مطرح کردند تا جدی شد. رئیسی را لقمه گرفتند و در سینی گذاشتند جلوی تندروها.»
و اضافه میکند:
«مطمئن باشید همین مطالبی که در فیسبوک و تلگرام منتشر میشود و در سطح بالاتر از شبکههای ماهورهای اعلام میشود درباره رئیسی را جمع میکنند و به عنوان سند برای خودشان در نظر میگیرند که حتما او گزینه مناسبی است که اپوزیسیون ایران و اصلاحطلبان اینقدر از او میترسند و او را جدی گرفتهاند. باید به خیلی از این افراد گفت که اگر فردا روزی کسی مثل رئیسی رهبر شد بدانید مقصر اصلی خود شما هستید. برای آنکه خودی نشان بدهید یا پیاز داغ مطالب را زیاد کنید حرفهایی میزنید که تندورها همانها را میگیرند و اجرا میکنند.»
رگههای شک و تردید در کوچه و خیابان
شک و تردید نسبت به جدی بودن احتمال جانشینی رئیسی فقط مختص تحلیلگران سیاسی نیست. رگههای این شک و تردید را در میان مردم عادی نیز میتوان مشاهده کرد. یک کشاورز ۶۸ ساله با لبخندی ملیح و صدایی آرام میگوید:«هی گفتند رئیسی، رئیسی. گفتیم چه غولی است ولی...» خنده معناداری میکند و ادامه میدهد:
«...موش هم نبود. روز اول بقیه حرف میزدند این از ترسش قایم شده بود پشت میز و قوز کرده بود. میترسید اگر حرف بزند بقیه به او حرف کلفت بگویند و نتواند جواب بدهد. ساکت بود.» سپس خنده استهزا آمیزی میکند و میگوید:«نمیدانم والا. ولی بعید میدانم این موش مرده را رهبر کنند.»
یک خانم خانهدار و مادر سه فرزند میگوید:
«در مناظره اولش صدایش در نمیآمد ولی در مناظره آخر به او گفته بودند که داد بزند که مردم نگویند ترسو است.»
یک خانم کارمند میانسال معتقد است که رئیسی برای چیزی بیشتر از تولیت آستان قدس ساخته نشده و میگوید:
«در همین حد است که مسئول امامزاده صالح باشد.سقف او این است که مسئول آستان قدس باشد. بیشتر نه! »
اما این خانم تاکید دارد:
«منظورم الان است. اینجور افراد وقتی قدرت داشته باشند و احساس کنند بقیه از آنها میترسند خیلی سریع عوض میشوند و دیگر کسی حریف آنها نمیشود.» یک خانم ۲۲ ساله میگوید: «کسی که بخواهند رهبر کنند باید مثل خامنهای باشد ولی رئیسی اصلاً شکل خامنهای نیست.» صورتش کمی سرخ میشود و بعد با صدایی که به وضوع خجالت در آن یافت میشود ادامه میدهد:«راستش وقتی تلویزیون خامنهای را نشان میدهد و نگاهش میکنم، توی دلم میترسم. انگار فکر کن کاری بدی کرده باشی و پدر آدم جلوی آدم باشد ولی رئیسی ترسناک نیست.»
یک راننده پیک موتوری با لباسی خیس از عرق و صورتی آفتاب خورده، در حالی که لبه کلاه کاسکت خود را مثل کلا لبهدار روی پیشانیاش قرار داده میگوید:
«آقا ناموساً رئیسی اینکاره نیست. به این پفیوز قوه قضائیه بیشتر میخوره رهبر بشه تا رئیسی.»
کارمند یک موسسه مالی میگوید رئیسی زیادی برای رهبر شدن جوان است و یک کارگر ساختمانی میپرسد:
«رئیسی چطور قرار است رهبر شود؟ جهانگیری او را در مناظرهها جر داد.»
یک منشی ۲۴ ساله که بسیار شاد و خندان است میگوید:
«شیکترین آدمی که برای رهبری موجود است خود روحانی است. پدرم فکر میکند رئیسی رهبر میشود. به من میخندد و میگوید شماها هیچی از سیاست نمیفهمید. سر یک میلیون تومان با پدرم شرط بستهام. با عمویم هم سر سیصد هزار تومان شرط بستهام. با یکی از همکارانم هم سر یک پیتزای لاکچری شرط بستهام. مطمئنم آخرش همه ضایع میشوند و من شرط را میبرم.»
«هدف کاذب» یا «قربانی بازیهای پیچیده»
یکی دیگر از فعالان سیاسی ایران بعد از اظهار تاسف از رخوت حاکم بر فضای رسانههای سیاسی داخل کشور و مقایسه فضای موجود با آنچه که او «فضای ایجاد شده در اثر انتشار روزنامههای دوران اصلاحات» مینامد؛ در مورد احتمال جانشینی رئیسی بجای خامنهای دو احتمال را مطرح میکند.
اول اینکه: «رئیسی هدف کاذب باشد. اسم او را مطرح کرده باشند تا مخالفان به او مشغول باشند و نظام با آرامش گزینه اصلی خودش را آماده کند. از نظر تاکتیکی مرسوم است. نامزدهای اصلی جریانهای سیاسی پیشاپیش در انتخابات اعلام کاندیداتوری نمیکنند چرا که دیگران فرصت میکنند درباره آنها تحقیق مفصل کنند و نقطه ضعفهای آنها را شناسایی کنند. کسانی که عجله میکنند و چند ماه پیش از انتخابات نامزدی خود را مطرح میکنند در معرض نقدهای گزنده و برنامههای تخریبی قرار میگیرند. اصطلاحاً میسوزند تا تنور انتخابات گرم شود.
در ضمن جمهوری اسلامی بارها در مسائل مختلف نام افرادی را مطرح کرده است تا فضا را تست کند. ببینند واکنشها از چه نوعی است و شدت واکنشها چقدر است. بر مبنای این واکنشها برنامههای خود را طراحی میکنند و پیش میبرند.»
دوم اینکه:«این احتمال هم هست که رئیسی بدون اینکه خودش بداند قربانی بازیهای پیچیده شده باشد. به این معنا که خودش نداند دارد چکار میکند. عدهای که گزینههای دیگری را مد نظر دارند قطعا تلاش خواهند کرد که قبل از روز موعود، رقبای احتمالی را از میدان به در کنند. رئیسی اگر مدتی سکوت میکرد و با استفاده از پوشش تولیت مقبره یک امام شیعه خودش را در نقش یک سید نورانی که طرفدار محرومان است معرفی میکرد خیلی شانس بیشتری میداشت برای رهبری. معتقدم که ورود او به انتخابات این شانس را از او گرفت. شما رهبر جمهوری اسلامی را تصور کنید در کنار یک خواننده نیمه دیوانه به اسم تتلو. خنده دار نیست؟ به نظر شما این اتفاقات با همدیگر در این ظرفی که اسمش رهبری است و رویکردی که صاحبان قدرت به این مقام دارند جمع شدنی هست؟ رئیسی برای ورود به عرصه سیاسی آماده نبود.»
نقش اینترنت، رسانه و گردش آزادانه اطلاعات
یک تحلیلگر سیاسی دیگر به عنوان کسی که خودش را از «نسل قدیم» میداند معتقد است که سبک زندگی نسل جدید و تحولاتی که در عرصه خبررسانی و نشر اطلاعات به وجود آمده است شیوههای سیاستورزی را تغییر داده است.
«در گذشته به ندرت پیش میآمد که در جلسهای امکان ضبط تصویر و صدا وجود داشته باشد و یا اگر بود به فرض یک نوار VHS که اندازه یک آجر بود را چکار میشد کرد؟ امکانات تکثیر نبود. امروز با یک موبایل کوچک مردم از اتفاقات فیلم برداری میکنند و ظرف چند روز ۲۰ میلیون نفر روی اینترنت و ماهواره آن فیلم را میبینند.»
از این تحلیلگر سیاسی تقاضا میکنم ارتباط مشخص گفتههای خود را به موضوع بحث بیان کند. او میگوید:
«روحانیون نسل اول در نظام جمهوری اسلامی ایران به ندرت اسناد ناخواسته دست دیگران دارند. مگر همین مقدار که تلویزیون از جلسات رسمی تهییه کرد است در آن سالها. این نسل از طریق منابر و هئیتها خودشان را شناساندهاند. ولی در مورد نسل دوم روحانیون این احتمال هست که هر لحظه از آنها فیلم یا عکسی منتشر شود. نزدیکان این افراد، فرزندانشان و مردم عادی ممکن است در مجالس غیر عمومی فیلم یا عکسی گرفته باشند از آن. به علاوه هر حرکت جدید انجام میدهند بلافاصله تصاویر آن به دست مردم میرسد. چهرههای نسل اول برای جانشینی رهبر مشکل کهولت سن دارند و چهرهای نسل دوم آن هاله قدسی و رازوارگی اطرافشان نیست. ما نمیتوانیم دقیق بگوئیم که چه اتفاقی خواهد افتاد اما نظر شخصی من این است که برعکس تصورات غالب، رهبر آینده جمهوری اسلامی آنطور که تصور میشود جوان نخواهد بود. در استنادی که به صحبتهای خمینی هست در مورد ولایت یک فقیه، مقبولیت عام مطرح شده است و رسانهها و ارتباطات جدید، امکان مقوبولیت عام را از تندورها و متجرین نسل دوم گرفته است. در مورد عناصر نسل اول هم همینطور است اما حیات سیاسی آنها در دوران ضعف رسانهها شکل گرفته است و حاشیه امنیت بیشتری دارند.»
درباره ابراهیم رئیسی
- رئیسی و عادیسازیِ «شر»
- رئیسی و مقابله با جاهلیت مدرن آمریکا
- آنچه از رئیسی در «کشتار ۶۷» دیدم
- پرسش از همسر محترم “آیت الله قتل عام”
- جدل جلاد
- «گلزارخاوران» مشهد، پیش پای «آیتالله قتلعام» ذبح میشود
- احمد منتظری: کاندیداتوری رئیسی توهین به ملت ایران است
- «آن مرد با پولهای امام رضا آمد»
- “آیت الله قتل عام” و سرکوب جنبش سبز و رهبرانش
- یک جنایتکار در مقام تولیت «آستان ضامن آهو»
نظرها
bijan
تردیدی نیست که تعیین رهبر ی آینده یک معضل اساسی برای نظام است و این سرنوشت همه رژیم های استبدادی است که با رهبری فردی اداره میشوند .
مریم
مگر مملکت رییس جمهور و مجلس و قانون اساسی ندارد؟رهبر را برای چه میخواهد ؟!
کیومرثی
شبه انتحاری درست است نه شبهه انتحاری. رای بعد از فعل نادرست است. لطفا اصلاح بفرمایید. ------------------------ با تشکر اصلاح شد زمانه