دفینه، نخستین بنای پیشساخته ایران در آستانه تخریب
«دفینه» را بنیاد مستضعفان بعد از انقلاب مصادره کرد، در سال های دهه ۱۳۶۰ مدتی موزه بود و بعد هم به حال خود رها شد. احتمال دارد که این بنای تاریخی نیز تخریب شود.
اتفاق درست روز جمعه ۱۵ اردیبهشت ۹۶ افتاد. زمانی که بیشتر ایرانیها پای تلویزیون نشسته و مناظرههای انتخاباتی را نگاه میکردند. آن روز بعد از ظهر در تهران باران تندی میبارید و به نظر نمیآمد کسی پایش را از خانه بیرون بگذارد اما سر میرداماد، پشت جدارهی بنای موزه سابق دفینه، کارگران مشغول تخریب قسمتهای داخلی نخستین بنای پیشساخته ایران بودند. سرانجام خبر به بیرون درز کرد. پیگیریها ادامه پیدا کرد تا اینکه مسئولان میراث فرهنگی گفتند، برای بازدید رفته و نیروهای یگان حفاظت هم راهی شدهاند. برخی هم گفتند که مأموران شهرداری برای جلوگیری از ادامه تخریبهای بی مجوز به مقصد رسیده و مانع شدهاند. بالاخره در ساعت ۹ شب اعلام شد که تخریب متوقف شده است.
چرا موزه دفینه مهم است؟
سؤال اینجاست چرا «دفینه»، بنای مهمی است و چرا داخل آن را در سکوت خبری تخریب کردند؟
«دفینه»، نام بنایی است در بلوار میرداماد تهران، این بنا از جمله بناهای تاریخی به شمار میرود که بعد از انقلاب در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت. گفته میشود دفینه نخستین بنای پیشساخته ایران و یکی از شاهکارهای معماری برگرفته از مکتب «فرانک لوید رایت» است. ماجرای ساخت این بنا به سال ۱۳۵۷ برمیگردد. زمانی که نظام عامری در کنار همکار معمار دیگرش، کمال کمونه، کار طراحی و ساخت یک ملک خصوصی را برای یک سوپرمارکت بزرگ به پایان رساندند. بنا اما روزگار عافیت به خود ندید و خیلی زود جز املاک مصادرهای شناخته شد و به بنیاد مستضعفان رسید. شاهکاری که کمونه و عامری خلق کرده و بر اساس ایدههای ناب رایت بود اولین بنای پیش ساخته در آن روزگار به شمار میرفت اما پس از چند سالی چشیدن طعم متروک بودن، سرانجام در سال ۱۳۶۸، بنیاد به این نتیجه رسید که برای حفظ آثار و اشیای تاریخی و هنری مصادره شده میتواند از این ملک به عنوان موزه بهرهبرداری کند.
خیلی از دهه شصتیها خاطره بازدید از این بنا که به عنوان موزه پول از آن یاد میشد را در خاطر دارند با این حال سرنوشت این بنا به خیر و خوشی گره نخورد و یازده سال پیش این موزه تعطیل و به پارک ارم منتقل شد. بنیاد هرگز درباره چرا و چگونگی این انتقال توضیحی نداد. زمانی رسانهها متوجه شرایط موزه پول شدند که بخشهایی از بنای دفینه به بانک سینا اجاره داده شد و میخ تابلوی بانک در چشمهای (بخشی از معماری این بنا که به صورت چشم است) فرورفت. از همان زمان دوستداران میراث فرهنگی خواستار ثبت ملی این بنا شدند. صدایی که هرگز به جایی نرسید تا اینکه در تاریخ جمعه ۱۵ اردیبهشت عکسهایی منتشر شد که خبر از تخریب بسیاری از بخشهای داخلی این بنا را میداد. تخریبی که پیشتر دوستداران میراث فرهنگی در مورد آن هشدار داده بودند و به نظر میرسید که به بهانه وجود قنات، آب زیر دفینه انداخته شده و قرار است مجتمع تجاری به جای آن ساخته شود.
مسئولان میراث فرهنگی: ثبت اضطراری میکنیم
اگر چه در چند ساله گذشته بارها و بارها گزارشهایی از سوی رسانههای مختلف تهیه شد که خبر از تخریب تدریجی این موزه میداد اما در طی این سالها مسئولان میراث فرهنگی به خصوص مدیران میراث فرهنگی اداره کل تهران که مسئول مستقیم رسیدگی به بناهای تاریخی تهران هستند، هیچ اقدامی برای ثبت ملی این اثر تاریخی انجام ندادند. آنها چون همیشه نبود اعتبارات و اولویت را بهانه میکردند. حالا که بخشهای بسیاری از بنا تخریب شده. مسئولان میراث فرهنگی وعده ثبت اضطراری این بنا را میدهند.
محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی کشور و رجبعلی خسروآبادی، مدیرکل میراث استان تهران از ارسال پروندهی این بنا برای ثبت اضطراری میگویند و قول میدهند که به زودی این پرونده تشکیل و تصویب میشود. اینکه آنها چطور یک روزه میتوانند یک بنا را ثبت کنند در حالی در چند سال گذشته تعداد بناهای ثبت شده در تهران انگشتشمار بوده، خود جای سوال دارد.
البته شواهد حاکی از آن است که ثبت اضطراری هم چندان به کار حفاظت از بناهای تاریخی نمیآید. پیش از این در جریان تخریب خانهی توران از سوی کمیته امداد نیز مسئولان میراث فرهنگی از ثبت اضطراری آن بنا خبر داده بودند که به رغم چند روز ممانعت در نهایت این بنا تخریب شد.
اتفاقی که چند سال پیش هم بر سر خانه عامریها در میدان فردوسی افتاد. این خانه در فهرست آثار ملی ایران نبود و هنگام ساخت پاساژ بزرگی که اکنون به پایان رسیده، میخواستند این خانه را ویران کنند. خانه ثبت اضطراری شد و البته این اقدام کمکی به بنا نکرد و خیلی زود به رغم خواست عمومی برای تخریب نشدنش با خاک یکسان شد.
سپیده سیروسنیا، معاون میراث فرهنگی اداره میراث فرهنگی تهران اما در اعتراض رسانه به بیتوجهی میراث فرهنگی تهران گفت که این اداره در اوایل شهریور ماه سال گذشته به مدیر امور موزههای بنیاد و شهرداری منطقه ۳ برای توقف کار، نامه نوشته است، آنهم در زمانیکه این اتفاق در مراحل اولیه بود: «همچنین در آن زمان در نامهای به بنیاد مستضعفان درخواست کردیم تا با توجه به اینکه این مکان جزو بناهای واجد ارزش است، طرحهای استحکامبخشی خود را به تأئید میراث فرهنگی برسانند، اما متأسفانه از آن زمان تا امروز هیچ اتفاقی نیفتاده و کماکان به کارشان ادامه میدهند.»
هرچند مسئول روابط عمومی موزههای بنیاد مستضعفان قویاً وجود چنین نامهای و هر گونه تماسی از سوی سازمان میراث فرهنگی را در سالهای گذشته تکذیب کرد.
مقاومسازی میکنیم نه تخریب
سرانجام رسانهها خواستار توضیح از بنیاد مستضعفان در مورد این تخریب شدند. مدیر روابط عمومی مؤسسه موزههای بنیاد مستضعفان اما هرگونه اقدام تخریبی را تکذیب کرد و به ایسنا در این مورد توضیح داد: «هیچ تخریبی در این فضا انجام نمیشود و فقط عملیات مقاومسازی و بازسازی موزه در دست انجام است.»
او همچنین گفت که برای مقاومسازی و بازسازی فضاهای داخلی ساختمان «دفینه» با «کمال کمونه»، معمار اصلی در زمان ساخت این بنا صحبت و از نظرات او استفاده کردیم.
تاجیک دلیل بازسازی را هم این مسئله عنوان کرد که در چند سال گذشته و بعد از اینکه تغییر مدیریت در این بخش از بنیاد مستضعفان رخ داد، بررسیها نشان دادند ستونهای اصلی ساختمان «دفینه» کمانه کرده و در حال ریزش است، بنابراین طرح مقاومسازی ساختمان و بازسازی برای ایجاد چند واحد موزهای و استاندارد کردن خزانهی موزههای بنیاد مستضعفان تهیه شد. بنیاد مستضعفان نیز سرمایهگذار این پروژه است و شهرداری منطقه ۳ نیز با ما همکاری خوبی دارد، اما جالب است که تا امروز هیچگاه میراث فرهنگی در این زمینه حضور نداشته است.
به نظر میرسد که در مورد این پرونده تنها گذر زمان میتواند قضاوت کند، چون هیچ کدام از مسئولان میراث فرهنگی و بنیاد اسناد و مدارک موجود مبتی بر ادعاهای خود را تا کنون منتشر نکردهاند.
نظرها
روزبه
واقعیتی است که مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی با هنر. فرهنگ. حیاط وح.. محیط زیست. کتاب.معماری.موسیقی و خلاصه هر چه بوی تمدن نو میدهد بیگانه اند. چه آینده. اسفناکی برای آیندگان ایران باقی میگذاریم خالی از همه چیز و پر از هیچ به غیر از غرور به گذشته دور و کور.
مریم
کینه توزی سران جمهوری اسلامی با ایران حد و اندازهای ندارد و هرگز پایانی برای ان نیست.