«پارگزیت» آمریکا: سه سناریو پیش رو
تحلیلگران معتقدند ترامپ در واکنش به روند حقوقی و «فرسایشی» خروج از توافقنامه اقلیمی پاریس سه راه بیشتر در پیش ندارد: خروج متعارف؛ خروج غیراخلاقی؛ خروج مضاعف.
اوایل پاییز گذشته و در کوران رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، ۳۰ برنده جایزه نوبل و ۳۴۵ عضو «آکادمی ملی علوم» آمریکا، در نامهای سرگشاده از وعده ترامپ برای خروج از توافقنامه پاریس انتقاد کردند. آنها این خروج را با الهام از «برگزیت»(خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا)، «پارگزیت»(Paris accord exit) نامیدند.
اکنون این «پارگزیت» رخ داده و با اعلام خروج آمریکا از معاهده اقلیمی پاریس، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده به یکی از اصلیترین وعدههای انتخاباتی خود عمل کرده است.
اما با وجود قاطعیتی که در سخنان ترامپ وجود داشت، اجرای این تصمیم با موانعی داخلی و خارجی مواجه است. به این معنا شاید نتایجی که ترامپ و حامیانشان در سر دارند به زودی محقق نشود.
در حقیقت شعار «انقلاب انرژی» ترامپ که وعده بازگرداندن صنایع سنتی (مانند نفت و گاز شیل و زغال سنگ) را میداد تا این جای کار فقط «لایحه انرژی پاک»، میراث زیستمحیطی اوباما را نابود کرد.
در قدم بعدی، ترامپ امیدوار است تصمیماتش بر کاهش قیمت برق و سوخت و نیز آینده صنعت انرژی ایالات متحده که حدود ۱۰ میلیون نفر در آن مشغول به کار هستند، کارساز بیفتد.
کاخ سفید پیشبینی کرده که صنایع سنتی مرتبط با سوختهای فسیلی که بهواسطه قراردادهای تجاری بینالمللی آسیبدیده بودند شکوفا شوند، کارگران در وضعیت بهتری قرار گیرند و سر آخر در هفت سال آینده دستمزدها بیش از ۳۰ میلیارد دلار افزایش یابد.
آنچه روشن است عزم رئیسجمهوری آمریکاست برای لغو قواعد دستوپا گیر زیست محیطی: ابتدا دستور اجرایی در مورد احیای صنعت زغال سنگ و تسهیل استخراج نفت و گاز شل که ۲۸ مارس / هشت فروردین امضا شد. و حالا اعلام خروج از توافقنامه اقلیمی پاریس.
با این حال همان دوماه پیش، ۲۳ ایالت و شهرستان آمریکا اعلام کردند که در برابر دستور اجرایی ترامپ در حوزه محیط زیست مقاومت میکنند و از این دستور به دادگاه شکایت میبرند.
اینبار نیز شماری از فرمانداران ایالتهای آمریکا گفتهاند تصمیم واشنگتن را نادیده میگیرند و دستورالعملهای توافقنامه اقلیمی پاریس را دنبال میکنند.
هرچند در خصوص این معاهده، بحران اصلی ترامپ بیش از آنکه وجه داخلی داشته باشد، سویهای بینالمللی دارد. تحلیلگران معتقدند ترامپ در واکنش به روند حقوقی و البته «فرسایشی» خروج از توافق پاریس سه راه بیشتر در پیش ندارد.
سه سناریو برای خروج
- سناریو اول: خروج متعارف
به لحاظ قانونی درخواست خروج از قرارداد پاریس، تنها سه سال پس از تاریخ امضای توافقنامه ممکن خواهد بود. به عبارت دیگر، با وجود تصمیم فعلی آمریکا مبنی بر خروج از این معاهده، آنها موظفند تا سال ۲۰۱۹ کماکان به آن پایبند بمانند. و سرانجام در نوامبر ۲۰۲۰ به طور کامل از آن خارج شوند. در این سازوکار خروج کامل از توافق همزمان میشود با انتخابات ریاستجمهوری بعدی.
- سناریو دوم: خروج غیراخلاقی
مشکل سناریوی اول این است که اگر ترامپ بخواهد سه سال دیگر این توافق را ادامه دهد، عملا در این دوره ریاست جمهوری، تأثیر عملی خروج از آن آشکار نخواهد شد. به همین خاطر پیشبینی میشود که کاخ سفید سناریوی دیگری را در سر بپروراند. بنا بر این طرح، آمریکا از همین الان دستورالعملهای توافق آبوهوایی پاریس را زیر پا خواهد گذاشت؛ عملی که خلاف اصول توافق است. در چنین موقعیتی آمریکا عملاً از توافق بیرون آمده و تنها منتظر سپریشدن تشریفات اداری میشود.
- سناریو سوم: خروج مضاعف
در راهحل نهایی، آمریکا نه نیاز دارد سه سال منتظر بماند و نه عملی بر خلاف اصول توافقنامه پاریس انجام میدهد. این مسیر اگرچه برای دولت آمریکا شاید سادهتر به نظر برسد، اما تبعات جهانی "وخیمتری" خواهد داشت. راه حل نهایی چنین است: آمریکا به جای آنکه از توافق پاریس بیرون بیاید، به طور کامل از کنوانسیون ۱۹۹۲ تغییرات آبوهوایی سازمان ملل بیرون میآید. این راه یکسال به طور میانجامد. چرا که بر اساس مفاد توافق پاریس هر کشوری که در این کنوانسیون نباشد، در توافق پاریس نیز جای نخواهد داشت.
در همین زمینه: واکنش جامعه جهانی به خروج آمریکا از توافق اقلیمی پاریس
در نهایت، درحالی که ایالات متحده دلمشغول انتخاب یکی از این سه سناریوست، چین و اتحادیه اروپا اتحادی تازه برای رهبری مبارزه با گرمایش زمین شکل میدهند. ائتلافی که معنایی اقتصادی نیز در خود دارد. بدین ترتیب هر چه آمریکا «درونگرا»تر میشود، آلمان و فرانسه و ایتالیا جای خالی را با متحد تازهشان پر میکنند و همزمان جدال دو گفتمان انرژیهای تجدیدپذیر با سوختهای فسلیی ادامه مییابد.
آمریکا همراه با سوریه و نیکاراگوئه سه کشوری باقی میمانند که به توافق پاریس پایبند نخواهند بود. البته با با این تفاوت که نیکاراگوئه توافق پاریس را برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و مقابله با گرمایش زمین کافی نمیداند.
بیشتر بخوانید:
نظرها
seigneur
آنچه مسلم است کشورهای عمده غربی از جمله آمریکا و اتحادیه اروپا، گروه بریکس بویژه روسیه، چین و هند بزرگ ترین عامل آلایندگی زمین هستند. البته با توجه به سابقه 150 سال صنعتی بودن کشورهای غربی و اروپای شرقی، سهم آنها در گرمایش زمین بیشتر است. یک چیز که مغفول مانده ادعای کذب و نادرست محاسبه نقش کشورهاست. من تلقی ام اینست که کشورهای غربی (و شرق اروپا) رندانه وضعیت حال کشورها در نظر میگیرند. طبیعی است اکنون چین بزرگ رتنی ها در امر الایندگی است ولی این کشور عمدتا در سه دهه اخیر این سهم بزرگ بخود اختصاص داده در حالی غربیان 150 سالست به کار تخریب محیط زیست مشغول بوده اند. آیا این سابقه طولانی مدت در نظر نمی گیرند ؟
seigneur
چون این آلایندگی که همین سه اخیر بوجود نیامده، در واقع تا حدی حق با چین و هند است که خواهان معافیت موقت باشند منتها ایم معافیت شامل همه کشورهای در حال توسعه یا جهان سمی می شود از جمله کشورهای عضو اوپک. این کمال بی رحمی و بی عدالتی است کشورهای عضو اوپک مقصر عمده الایندگی بدانند و توقع داشته باشند اینک کورها سهم بزرگی به عهده بگیرند. در حالی مثلا ایران د رمعرض تحریم فناوری و سرمایه گذاری است و نمی تواند صنایع نفت و گازش بهینه کند برای جلوگیری از آلایندگی. در انتقال فناوری وسایل نقلیه و دیگر موارد با کارشکنی غربیان بویژه امریکا مواجه است. ما شاهد تبعیض و دوگانگی در برخورد هستیم ترکیه دارد کشورهای پایین دست فرات و دجله با سدسازی خشک می کند و سه کشور سوریه و عراق و ایران اسیب جدی می بیند و ولی عملا کرای از سوی غرب و شرق عالم علیه ترکیه نمی شود! همچنی بدعهدی افغانستان در تامین حق آبه هامون. تحریم نه تنها ملت ایران هدف قرارداده بلکه عملا دارد بقیه جهان ضربه می زند. راه حل مبارزه با تررویسم و بنیادگرایی اسلامی تحریم این چنین نیست. راه کارهای دیگری هم هست بجای تحریم مردم ایران. با توجه به نیاز جهان به سوخت فسیلی ارازن و هم نیاز توسعه ایران، بهترین شیوه کاهش گازهای گلخانه ای کمک به امثال ایران است تا در زمینه جایگزینی وسایل قدیمی با انواع برقی، مدرن سازی شبکه توزیع برق و بهینه کردن استخراج انرژی فسلی بویژه ساخت نیورگاه گازی و جایگزنی مصرف سوخت فسیلی با برق است. نباید کشوری مثل ایران را مجبور کرد منبع تولید برق گران انتخاب کند مگر زمانی که توجیه و قابل رقابت با فسیلی باشد. اگر غربی ها صداقت به خرج ندهند و کمک واقعی نکنند دلیلی نداردبقیه کشورهای در حال توسعه همراهی کنند. آمریکایا ها مطمئن باشند خودشان صدمه بزرگی خواهند خورد، این گرمایش زمین دیگر با استعمار فرق دارد. اینجا خشم طبیعت تر و خشک با هم می سوزاند!
sohrab
باید همه انسان ها در همه کشور ها به خاطر حفظ زمین تلاش کنند فارغ از اینکه دولت ها چه تصمیمی می گیرند و ما می توانیم با تحریم کالا های امریکایی به ترامپ بفهمانیم سیاست با تجارت متفاوت است. ضمن اینکه در انرژی های نو بیشترین هزینه هزینه پرسنلی است و میزان اشتغالی که به ازای هر وات انرژی ایجاد می کند بیشتر است در حالی که در انرژی های فسیلی بیشترین هزینه هزینه خرید سوخت فسیلی است پس آقای ترامپ بیشتر به فکر پر کردن جیب شرکت های نفتی و.... است تا اشتغال برای مردم عادی امریک