● دیدگاه
روحانی بدون توافق قادر به حل مسائل اقتصادی نخواهد بود
اکبر گنجی − اگر حسن روحانی بخواهد فقط و فقط به وعدههای اقتصادی انتخاباتی اش عمل کند، هیچ چارهای جز رسیدن به اجماع در کل حکومت حول برنامهای واحد در پیش ندارد.
اختلاف دیدگاه پیرامون قلمرو سیاسی (داخلی و خارجی)، فرهنگی، اجتماعی و دینی در ایران آن قدر زیاد و عمیق است که دست یابی به اجماع میان جناحهای مختلف حکومت در این حوزهها کاری نشدنی است. در قلمرو اقتصاد هم بر سر راهبرهای اساسی توافقی وجود ندارد. نه تنها در اصول گرایان، اصلاح طلبان و اعتدالیون اختلاف نظر اساسی وجود دارد، بلکه میان اقتصاددانهای کشور هم اختلافات اساسی وجود دارد.
منتهی در حوزه اقتصاد حداقل بر سر مسائل و مشکلات تا حدودی توافق وجود دارد. یعنی همه قبول دارند که کشور با مشکلات و مسائلی چون فقر مطلق و نسبی، بیکاری، رکود (عدم رشد اقتصادی قابل قبول مداوم)، تورم، حاشیه نشینی، بحران آب و رشد بیابان ها، ریزگردها، مشکل بانک ها، فساد ساختاری، ناکارآمدی کل نظام، و... دست به گریبان است. بحران آب اگر حل نشود، در آینده به ناچار شاهد جا به جایی ۱۲ الی ۱۳ میلیون نفر از جمعیت کشور خواهیم بود.
تحول اقتصادی ایران نیازمند ۱۰۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در زیرساختهای اساسی کشور ظرف ۱۰ سال آینده است. بدین ترتیب، کشور از رکود و بحران خارج خواهد شد. با بودجه عمرانی کنونی هیچ کار اساسی ای نمیتوان انجام داد. یارانهها و سوبسید نان، پولی برای دولت باقی نمیگذارد تا مشکل بیکاری و رکود را حل کند.
حل و رفع این مسائل و مشکلات جز از طریق اجماع امکان پذیر نیست. یعنی باید هرگونه اختلافی در این قلمرو کنار گذاشته شود و به توافقی جمعی در خصوص راه حلها و پیامدهای مثبت و منفی آن دست یافت.
مقایسه چین و ایران از این جهت واجد اهمیت است. هر دو کشور دارای رژیم غیر دموکراتیک هستند، با این تفاوت که چین از نظر سیاسی سرکوب بیشتری اعمال کرده و نظام سیاسی بسیار بستهای دارد.
حاکمیت یگانه چین و حاکمیت زد و خوردی ایران
چین از سال ۱۹۷۸ توسعه اقتصادی را آغاز کرد. میانگین رشد اقتصادی این کشور در دوره ۳۸ ساله ۲۰۱۵- ۱۹۷۸، سالانه ۹.۷ درصد بوده است. این رشد اقتصادی بی نظیر، علل و دلایل بسیاری داشت.
در چین حزب کمونیست حاکم بود و نظام تک حزبی، حاکمیت یگانهای ساخته که میتوانست و میتواند تصمیمهای واحد اتخاذ کرده و با پشتیبانی جمعی کل رژیم سیاسی، "لیبرالیزه کردن کنترل شده اقتصاد" را دنبال و محقق سازد. رئیس جمهور که همزمان رهبر حزب کمونیست و رهبر کشور است، توسط حزب انتخاب میشود و اعضای دفتر سیاسی هم به او کمک میکنند (درباره ساز و کار نظام سیاسی چین به مقاله ۲۹ می۲۰۱۵ دانیل بل در آتلاتنتیک بنگرید). شی جین پینگ در سال ۲۰۱۲ به عنوان دبیرکل حزب کمونیست چین و رئیس جمهور این کشور انتخاب شد. در اکتبر ۲۰۱۶ به هسته (core) مرکزی رهبری چین ارتقأ یافت- همانند رتبه مائو تسه تونگ و دنگ شیائوپنگ- که دارای نوعی قدرت مطلقه به شمار میرود. قدرت او در کنگره سال جاری حزب تا سال ۲۰۲۲ تأیید خواهد شد، ولی به گمان برخی تحلیل گران ممکن است وی بخواهد که پس از آن هم به قدرت خود ادامه دهد.
جمهوری اسلامی فاقد چنین حاکمیت یک پارچهای بوده و هست. تنها در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد تا حدود کمی به چنان نحوه حاکمیتی نزدیک شدند، اما با سیاستهای نادرست اقتصادی، و از آن مهمتر سیاست خارجی نابود کننده، ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد صادرات نفتی و غیر نفتی، فقط میانگین رشد اقتصادی ۳,۲ درصد حاصل کرد.
حاکمیت ایران، فقط حاکمیت دوگانه انتخابی و انتصابی نیست، حاکمیت زد و خورد دائمی است. همه با یکدیگر در حال جنگ دائمی آشکار هستند. حتی آیت الله خامنه ای، پس از ۲۸ سال رهبری مطابق میل خودسرانه، در چهره اپوزیسیون ظاهر میشود. همه سران حکومت همیشه با یکدیگر در حال زد و خورد و افشاگری هستند. این پدیده مطلقا در چین وجود ندارد. آنان هماهنگی و اتحاد کامل متصلب سیاسی را به نمایش میگذارند.
حاکمیت یگانه و تغییر سیاست خارجی
چین میدانست که صرف حاکمیت یگانه یک پارچه داخلی، حلال مسائل نیست. چرا که چنان حاکمیتی از قبل وجود داشت. دوران مائو، بدترین دوران سرکوب همه جانبه یک حکومت تمامیت طلب بود. انقلاب فرهنگی چین یک نماد این واقعیت بود.
رهبری پسا مائوئیستی به خوبی دریافت که تصمیم به تحول اقتصادی و گام نهادن به فرایند توسعه اقتصادی، نیازمند سیاست خارجی مناسبی است که راه توسعه اقتصادی را بگشاید.
بدین ترتیب، حاکمیت یگانه چین تصمیم گرفت تا با تغییر سیاست خارجی، روابط با جهان- خصوصاً دولتهای غربی و آمریکا - را به شدت بهبود بخشد و راهی بگشاید که سرمایههای انبوه خارجی به این کشور سرازیر شود. به گزارش بانک جهانی درباره میزان سرمایه گذاری خارجی مستقیم در چین در دوره ۲۰۱۵- ۱۹۸۲- به ترتیب- بنگرید:
۴۳۰ - ۶۳۶ - ۱,۲۵۸ - ۱,۶۵۹ - ۱,۸۷۵ - ۲,۳۱۴ - ۳,۱۹۴ - ۳,۳۹۳ - ۳,۴۸۷ - ۴,۳۶۶ - ۱۱,۱۵۶ - ۲۷,۵۱۵ - ۳۳,۷۸۷ - ۳۵,۸۴۹ - ۴۰,۱۸ - ۴۴,۲۳۷ - ۴۳,۷۵۱ - ۳۸,۷۵۳ - ۴۲,۰۹۵ - ۴۷,۰۵۳ - ۵۳,۰۷۴ - ۵۷,۹۰۱ - ۶۸,۱۱۷ - ۱۰۴,۱۰۹ - ۱۳۳,۲۷۳ - ۱۵۶,۲۴۹ - ۱۷۱,۵۳۵ - ۱۳۱,۰۵۷ - ۲۴۳,۷۰۳ - ۲۸۰,۰۷۲ - ۲۴۱,۲۱۴ - ۲۹۰,۹۲۸ - ۲۶۸,۰۹۷ و ۲۴۹,۸۵۹ میلیارد دلار بوده است. جمع کل ۳۴ سال سرمایه گذاری خارجی ۲.۸۳۶.۱۷۶ بوده است؛ میانگین آن ۸۳ میلیارد و ۴۱۷ میلیون دلار در سال میشود.
اگر چین دارای سیاست خارجی تهاجمی ضد غربی/ضد آمریکایی/ضد اسرائیلی بود، مطلقا به چنین هدف بزرگی دست نمییافت. رهبری چین سیاست خارجی مسالمت آمیز و سازش کارانهای در پیش گرفت.
آنان نه تنها به سرمایه گذاران خارجی به چشم جاسوسان دولتهای غربی و نفوذیهای دشمن نگاه نکردند، بلکه منافع آنها را هم برای سرمایه گذاری و انتقال تکنولوژی در نظر گرفتند و تأمین کردند.
قانون سرمایه گذاری خارجی را بسیار ساده و آسان کردند. بدین ترتیب بزرگترین کمپانیهای غربی و آمریکایی تولید در چین را بسیار ارزان و فاقد قوانین دست و پا گیر غربی یافته و مراکز تولید خود را به چین انتقال دادند. فقط کافی است میزان دست مزد کارگران چینی با کارگران غربی با یکدیگر مقایسه شود. قوانین بیمه کارگران غربی با قوانین چین مقایسه شود.
پیامد دیگر تغییر سیاست خارجی، فتح بازارهای آمریکا به نحوی شگفتی آور بود که کاملاً به زیان آمریکا بوده است. تراز تجاری چین و آمریکا در ۷ سال گذشته ۲ تریلیون و ۲۶۰ میلیارد دلار به سود چین و به زیان آمریکا بوده است.
حاکمیت یگانه قدرتمند
حاکمیت یگانه چین، قدرتمند بود و هست. رهبری حزب، رهبری اصلاحات را بر عهده داشت. در ایران، اکثر اختیارات و قدرت در دست رهبر و نهادهای انتصابی قرار دارد. رهبری و نهادهای انتصابی مخالف اصلاحات بوده و هستند.
قوه مجریه- اگر قوه مقننه هم کاملاً همراه با آن باشد- فاقد قدرت لازم برای اصلاحات است. بدین ترتیب، برای اصلاحات و توسعه اقتصادی، حداقل باید در این حوزه کل نظام سیاسی را پشت برنامه واحدی گرد آورد. اگر چنین اجماع و انسجامی خلق نشود، حل و رفع مسائل و مشکلات اقتصادی اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار است. برای این که رهبری، نهادهای انتصابی و اصول گرایان خود را شکست خورده به شمار میآورند و قدرت خود را صرف تخریب دولت و ممانعت از انجام کار میکنند. آنان حاضر نیستند از منافع عظیم رانتی خود بگذرند.
مسابقه تسلیحاتی
وقتی چین به یک قدرت بزرگ اقتصادی جهان تبدیل شد، قدرت نظامی خود را هم رفته رفته - در فضای غیر تهاجمی - افزایش داد.
شعارهای ضد غربی/ضد آمریکایی/ضد اسرائیلی به تنهایی اقتصاد ایران را به تحریم و فلاکت میاندازند. تجربه تحریمهای فلج کننده نشان داد که راست افراطی اسرائیل به خوبی میتواند با علم کردن شعارهای دن کیشوت وار "نابودی اسرائیل" و "افسانه به شمار آوردن هولوکاست"، جهان را علیه ایران بسیج کند. آیت الله خامنهای در ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ به اسرائیل گفت: "شما ۲۵ سال آینده را نخواهید دید. انشاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضلالهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت".
این مسائل کم بود، مسئله نزاع با کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی هم بر آنها افزوده شد. اینک عربستان سعودی بیش از آمریکا و اسرائیل در خصومت با ایران قرار داد. این گمان ساده لوحانهای است که قدرتهای منطقهای چون ترکیه، مصر، عربستان سعودی، امارات متحده، و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس گوش به فرمان آمریکا هستند و هرچه آمریکا بگوید، گوش خواهند داد. تجربه توافق هستهای بهترین مبطل این مدعای کاذب بود.
اگر گمان رود که توافق با آمریکا، به طور طبیعی به حل نزاع قدرت منطقهای میانجامد، این خیال باطلی است. قدرتهای منطقه کار خود را کرده و منافع خود را دنبال میکنند. البته عربستان سعودی از زمان جرج بوش به دنبال مجاب کردن آمریکا بود تا با حمله نظامی "سر افعی[ایران] را قطع کند".
به گزارش CNN در اول ژوئن ۲۰۱۷/ ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، عربستان سعودی با به کارگیری هفت گروه برجسته لابی گر، و صرف دهها میلیون دلار، توسط این لابی ها، گزارشهای مثبت زیادی به کاخ سفید و کنگره برای برجسته کردن رابطه عربستان و آمریکا ارائه کردهاند. کمک ۱۰۰ میلیون دلاری عربستان به بنیاد ایوانکا ترامپ- دختر رئیس جمهور آمریکا- که هنوز راه نیفتاده، نمونه دیگری از اقدامات آل سعود بود.
عربستان سعودی با بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی، دومین وارد کننده سلاح در جهان و اولین وارد کننده تسلیحات از آمریکا است. در سفر اخیر ترامپ به عربستان، قراردادی ۱۵۰ میلیارد دلاری برای فروش سلاح امضا شد که میتواند تا ۳۵۰ میلیارد دلار افزایش یابد. دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نیز جزو بزرگترین وارد کنندگان سلاح هستند.
بدین ترتیب، نقشه آنان این است که همان بلایی را که جهان غرب در مسابقه تسلیحاتی بر سر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی آورد، بر سر ایران آورند. آنان به خوبی آگاهند که ایران فاقد ذخایر ارزی و درآمدهایی است که بتواند مسائل و مشکلاتش را حل و رفع کند. آنان بر این تصورند که اگر ایران را وارد مسابقه تسلیحاتی کنند و پولی را که باید صرف توسعه اقتصادی ایران شود، صرف تسلیحات شود، داستان فروپاشی اتحاد شوروی تکرار خواهد شد.
از این رو، صلح با عربستان سعودی و دیگر قدرتهای منطقه، برای ایران استراتژیک است. منطقه نیازمند یک طرح امنیت جمعی است که- ضمن تضمین مرزهای ملی کشورها- امنیت تک تک کشورها را تأمین کند.
مقایسه ایران با ترکیه
شاید مقایسه ایران با چین به گمان برخی نادرست به شمار رود. اما مقایسه ایران و ترکیه از پیروزی انقلاب تاکنون، مقایسه قابل قبولی است. حقیقت این است که ترکها از ایران جلو زدند و سیاست خارجی هم یکی از دلایل آن بود. ترکیه نه تنها عضو ناتو و به دنبال عضویت در اتحادیه اروپاست، بلکه دارای روابط با اسرائیل هم هست. به برخی از شاخصها بنگرید:
در دوره ۲۰۱۵- ۱۹۸۰ در ترکیه ۱۸۰ میلیارد و ۵۲۱ میلیون دلار سرمایه گذاری خارجی مستقیم صورت گرفته است. که بخش عمده آن مربوط به سال ۲۰۰۰ به بعد است. در ایران در ۱۱ سال ۱۹۹۰- ۱۹۸۰، ۱ میلیارد و ۱۱۰ میلیون و ۷۲۰ هزار دلار سرمایه خارجی از ایران خارج گشت و فقط ۲۱۲ میلیون و ۳۶۰ هزار دلار در کشور سرمایه گذاراری خارجی شد. تفاضل این دو، منفی ۸۹۸ میلیون و ۳۶۰ هزار خواهد بود. در دوره ۲۰۱۵- ۱۹۹۱، در مجموع ۴۱ میلیارد و ۵۳۸ میلیون و ۷۵۸ هزار دلار در ایران سرمایه گذاری خارجی مستقیم صورت گرفته است. در واقع در طول دوره ۲۰۱۵- ۱۹۸۰ فقط ۴۰ میلیارد و ۶۴۰ میلیون دلار سرمایه گذاری خارجی در ایران صورت گرفته است. یعنی میانگین سالانه ۱ میلیارد و ۱۳۰ میلیون دلار.
به گزارش بانک جهانی، ترکیه موفق شده است نرخ تورم خود را در دوران ۲۰۱۵- ۲۰۰۵، میان ۱۰ تا ۸ درصد حفظ کند. در حالی که تورم ایران در سال ۲۰۰۵ به نزدیک ۱۱ درصد رسیده بود، احمدی نژاد آن را به حدود ۴۰ درصد در سال ۲۰۱۳ رساند و تحویل حسن روحانی داد. روحانی در طی سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶؛ نرخ تورم را به ترتیب به ۱۷,۲، ۱۳,۷ و ۸,۶ درصد کاهش داد. برآورد بانک جهانی این است که تورم ایران و ترکیه در سال ۲۰۱۷، بیش از ۱۱ درصد خواهد بود.
به گزارش بانک جهانی، نرخ بیکاری ترکیه در دوره ۲۰۱۶- ۲۰۰۱ میان ۸ تا ۱۲.۵ درصد در نوسان بوده است. بیشتر این دوران تک رقمی بوده و در ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ به ترتیب به ۱۰.۲ و ۱۰.۳ درصد رسیده است. نرخ بیکاری ایران در همین دوره حداقل ۱۰ درصد و حداکثر ۱۳.۵ درصد در سال ۲۰۱۱ بوده است. در ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ به ترتیب، ۱۱,۰۶ و ۱۱,۲۶۹ درصد بوده است.
به گزارش بانک جهانی، کل بدهی خارجی ترکیه در پایان سال ۲۰۱۵ به ۳۹۸ میلیارد دلار رسید. کل بدهی خارجی ایران در پایان سال ۲۰۱۵ بالغ بر ۶ میلیارد و ۳۲۲ میلیون دلار شد.
به گزارش بانک جهانی، صنعت توریسم ترکیه در دوره ۲۰۱۵- ۱۹۹۹ دائما سیر صعودی داشته و از ۶ میلیون و ۸۹۳ هزار نفر در سال ۱۹۹۹ به حدود ۴۰ میلیون نفر در سال ۲۰۱۴ و حدود ۳۹ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۵ رسیده است. در همین دوره، میزان توریسم ایران از ۱ میلیون و ۳۲۱ هزار نفر در سال ۱۹۹۹ به ۵ میلیون و ۲۳۷ هزار نفر در سال ۲۰۱۵ رسیده است. تعداد زیادی از آنها را باید زوار به شمار آورد که لزوماً مانند توریست درآمدزا نیستند.
می توان ادعا کرد که در سالهای اخبر درآمد ترکیه از توریسم از درآمدهای صادرات نفتی ایران هم پیش افتاده است. به عنوان مثال در سالهای ۲۰۱۱، ۲۰۱۲، ۲۰۱۳، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ به ترتیب؛ ۳۰ میلیارد و ۳۰۲ میلیون دلار، ۳۱ میلیارد و ۵۶۶ میلیون دلار، ۳۶ میلیارد و ۱۹۲ میلیون دلار، ۳۸ میلیارد و ۷۶۶ میلیون دلار، و ۳۵ میلیارد و ۴۱۳ میلیون دلار شده است. درامد ارزی ایران از توریسم در سالهای ۲۰۱۱، ۲۰۱۲، ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ به ترتیب ۲ میلیارد و ۴۸۹ میلیون دلار، ۲ میلیارد و ۴۸۳ میلیون دلار، ۳ میلیارد و ۲۱۲ میلیون دلار، و ۳ میلیارد و ۶۷۶ میلیون دلار بوده است.
در تولید کمی علم هم ترکیه یک رتبه بالاتر از ایران قرار دارد. به گزارش پایگاه وب آو ساینس (آی.اس.آی)، رتبه کشورها در کمیت تولید علم در سال ۲۰۱۶ به ترتیب زیر است :
۱- آمریکا با تولید حدود یک چهارم کمیت علم دنیا. ۲- چین با ۱۶ درصد. ۳- انگلستان. ۴- آلمان. ۵- ژاپن. ۶- هند. ۷- فرانسه. ۸- ایتالیا. ۹- کانادا. ۱۰- استرالیا. ۱۱- اسپانیا. ۱۲- کره جنوبی. ۱۳- برزیل. ۱۴- روسیه. ۱۵- هلند. ۱۶- ترکیه. ۱۷- ایران. ۱۸- سوئیس. ۱۹- لهستان. ۲۰- سوئد.
بر اساس آخرین گزارش انجمن جهانی فولاد، ایران در سال ۲۰۱۶ جایگاه چهاردهم تولید و بیستم صادرات فولاد جهان را به دست آورده است. ایران در بین کشورهای صادرکننده فولاد توانسته با صادرات ۵,۷ میلیون تن در سال ۲۰۱۶ جایگاه بیستمین کشور صادرکننده فولاد در جهان را به دست آورد در حالی که در این جدول ترکیه با صادرات ۱۵,۳ میلیون تن در رتبه دهم جهان قرار دارد.
دستور کار سیاسی: اقتصاد مسئله اصلی کشور است
پذیرش این مدعا، هیچ مشکلی پدید نمیآورد. منتهی جمهوری اسلامی هرگز قادر نخواهد بود تا از نظر سیاسی ایران را به چین تبدیل سازد. چین فاقد آلترناتیوهای سیاسی ایران است. ضمن آن که مردم چین به دلیل موفقیتهای چشمگیر اقتصادی حکومت، به میزان بالایی راضی هستند. اما در ایران میزان نارضایتی سیاسی بالاست.
هراس رهبران جمهوری اسلامی از دشمنان خارجی بیهوده نیست. شاه هم با این که متحد آمریکا و غرب بود، دائماً در هراس به سر میبرد و به همین دلیل مبالغ هنگفتی را هزینه نظامی کشور میکرد و حتی به دنبال ساختن بمب اتمی بود. ترکیه به دلیل عضویت در پیمان ناتو، نگران حمله نظامی هیچ کشوری نیست، برای این که مطابق اصول ناتو، حمله به هر یک از اعضا، حمله به همه به شمار میرود و آنان موظف به دفاع از ترکیه هستند.
اگر واقعاً آیت الله خامنهای و مریدانش خواهان حل و رفع مسائل و مشکلات اقتصادی هستند، این خواست با شعار "اقتصاد مقاومتی" محقق نخواهد شد. این امر نیازمند اجماع سازی، بسیج سرمایه و نیروی اجتماعی است. سیاست خارجی- در سطح جهانی و منطقه ای- باید تغییر کرده و همه بر سر آن توافق داشته باشند. آیت الله خامنهای در ۶ خرداد ۱۳۹۶ گفت :
"در دنیای اسلام یک عدّه انسانهای بیارزش و نالایق و پست، سرنوشت برخی از جوامع اسلامی را در دست گرفتهاند؛ مثل همین دولتهایی که مشاهده میکنید؛ سعودی و امثال این ها...احمقها خیال میکنند که با دادن پول و با کمک کردن و با این چیزها میتوانند صمیمیّت دشمنان اسلام را جلب کنند، [درحالیکه] صمیمیّتی وجود ندارد؛ همانطور که خودشان هم گفتند، مثل گاو شیرده [هستند]؛ شیرشان را میدوشند، وقتی که دیگر شیر نداشتند، ذبحشان میکنند...البتّه اینها نابودشدنی هستند.اینها رفتنی هستند، اینها ساقطشدنی و نابودشدنی هستند. اینها باطلند و قطعاً دچار زوال و سقوط و بدبختی و فروافتادگی خواهند شد؛ در این هیچ تردیدی نیست...حتماً این اتّفاق میافتد."
آیا پیش گویی پیامبرانه قطعی نابودی اسرائیل و سقوط و نابودی رژیم احمق و پست و نالایق سعودی راهگشای توسعه اقتصادی است؟ آیا با این مواضع، محافظه کاران افراطی ایران اجازه خواهند داد روحانی کوچکترین گامی به سوی بهبود روابط و حل مسائل اقتصادی بردارد؟
صنعت توریسم هم گرفتار همین معضلات است. برای ورود سالانه دهها میلیون توریست به کشور باید در همه زمینهها سرمایه گذاری چشمگیر صورت گیرد. فرض کنیم این امر محقق شده و ایران دارای بهترین هتل ها، بهترین هواپیماها، قطارهای سریع السیر، اتوبوسهای مدرن، بزرگراههای خوب و مترو مدرن شده است.
آیا رویکردهای فرهنگی و اجتماعی آیت الله خامنهای و محافظه کاران (راست افراطی) امکانی برای سفر توریستها به ایران مهیا میسازد؟ توریستها در ترکیه در کنار سواحل، بیشتر از آمریکا در برهنگی آزاد هستند. آنها همه امکانات و آزادیها را برای توریستها فرآهم آوردند تا به رکورد ۴۰ میلیون توریست دست یافتند. وقتی در ایران به رهبری آیت الله علم الهدی و ابراهیم رئیسی در استان خراسان مانع اجرای کنسرت میشوند و قصد دارند این را به کل ایران بسط دهند، چه جای مطالبه دهها میلیون توریست و اشتغال و درآمد ناشی از آن؟
اقتصاد مسئله اصلی است، اما این اقتصاد در یک بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حیاتبخش قادر به زندگی و رشد است. اگر حسن روحانی بخواهد فقط و فقط به وعدههای اقتصادی انتخاباتی اش عمل کند، هیچ چارهای جز رسیدن به اجماع در کل حکومت حول برنامهای واحد در پیش ندارد. تغییر سیاست خارجی در سطح بین المللی و منطقهای شرط لازم توسعه اقتصادی است. در این جا روحانی بیش از آن که نیازمند مردم باشد، نیازمند آیت الله خامنهای و اصحاب اوست. اگر روحانی نتواند موافقت خامنهای را جلب کند، اگر خامنهای افسار سپاه و دیگر نهادهای انتصابی رانت خوار را نکشد، اگر محافظه کاران پشت چنان برنامهای قرار نگیرند، حل و رفع مسائل و مشکلات اقتصادی اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار خواهد بود.
توافق هسته ای فقط و فقط تحریم های ثانویه هسته ای را لغو کرد و همچنان تحریم های اولیه آمریکا بر جای خود قرار دارد. تا زمانی که تحریم های اولیه به کلی لغو نشوند، برجام قادر به حل مسائل اقتصادی نخواهد بود. چه رسد به این که در وضعیت تخاصم، آمریکا دائماً تحریم های جدیدی علیه ایران وضع خواهد کرد.
به عنوان مثال، روسیه در دوران ولادیمیر پوتین از رشد اقتصادی خوبی برخوردار شد. با داستان اوکراین و وضع تحریم های دولت های غربی از سال ۲۰۱۴ تاکنون، رشد اقتصادی روسیه در سال های ۲۰۱۴، ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ به ترتیب به منفی ۰,۷۳۱ ، منفی ۲,۸۲۸ و منفی ۰,۲ درصد کاهش یافت. این در حالی است که تحریم های آمریکا علیه ایران بسیار بیش از تحریم های علیه روسیه است. برای لغو تحریم های آمریکا علیه ایران، چه راهی جز مذاکره، توافق و برقراری روابط دوستانه وجود دارد؟
توافق حکومتی و اجماع ملی
دو نوع اجماع سازی وجود دارد: اول- توافق جناحها و گروههای حکومتی. دوم- توافق یا اجماع ملی. مقاله کنونی ناظر به اجماع از نوع اول بود. درباره توافق ملی از نوع دوم در گذشته سخن گفتهام و باید به طور مستقل دوباره به آن پرداخته شود. اما رسیدن به اجماع از نوع اول نیازمند عقب نشینی حسن روحانی از هیچ یک از وعدههای انتخاباتی اش نیست. برای این که تأکید کردهایم که اختلاف نظر (یا واقعیت پلورالیسم) در قلمرو سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نازدودنی است و باید آن را به رسمیت شناخت.
در مورد حل و رفع مسائل و مشکلات اقتصادی گفته ایم که اگر همه جناحهای حکومتی بر سر اصلی بودن آنها وحدت نظر دارند، باید پیرامون یک برنامه عملی اجماع سازی صورت گیرد و همه به طور یک پارچه پشت آن قرار گیرند. تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سطح بین المللی و منطقهای "شرط لازم" هر برنامهای برای حل و رفع مسائل و مشکلات اقتصادی است. در این مورد آیت الله خامنهای و محافظه کاران افراطی باید سیاست هایشان را کنار بگذارند. تغییر دیدگاههای فرهنگی و اجتماعی هم "شرط لازم" توسعه اقتصادی است. اگر آیت الله خامنهای و محافظه کاران افراطی تن به چنین سازش و توافقی ندهند، مسائل و مشکلات اقتصادی درمان نخواهند شد.
حسن روحانی گریز و گزیری از اجماع حکومتی ندارد. او باید خامنهای را مجاب سازد. یعنی راهی که در توافق هستهای طی شد، در این مورد هم طی شود. اگر چنین توافقی حاصل شود، راه برای اجماع سازی در دیگر حوزه ها- خصوصاً اجماع سازی ملی- هم گشوده خواهد شد.
درست است که اصل و اساس همه چیز جامعه است (جامعهگرایی) و نظام سیاسی لباسی در قد و قواره جامعه است. اما این جامعه بسیار بزرگ شده است و لباسی که فقیهان برای آن دوخته اند، متعلق به دو سه سالگی اش بود. اینک آن فرزند بزرگ شده و مطلقا این لباس کودکانه بر تنش نمیرود. انتخابات در جمهوری اسلامی نمادی است که جامعه مخالفت خود را با الگوهای رسمی نظام و سیاست هایش نشان میدهد. جامعه از الگوی سبک زندگی نظام عبور کرده و سبکهای بدیل زندگی را عملی ساخته است. اما جامعهای که به نحو ساختاری دگرگون شده، هنوز خود را در نهادهای مدنی قدرتمند نساخته تا توافق ملی حاصل گردد.
نظرها
Computerist
مقاله خوبیست، منتها نیازمند نقد هم است. آقای گنجی به نکات مهمی اشاره کردند. اما دربراه حاکمیت یکپارچه لزوما یک امیتاز نیست کما اینکه اشاره شد به دوران مائو، در واقع فرق دوران مائو با دنگ چیست؟ مخلص کلام انتخاب راه درست است. راه درست چیست؟ راه درست: قبول سازوکار منطق اقتصاد است بویژه بازار رقابتی آزاد، استفاده از تجارب موفق دیگران، نظام کارآمد تصمیم گیری، مبارزه با فساد مالی در نظام، دیپلماسی اقتصادی یعنی همان تعامل با تمام جهان. به نظرم چینی ها در پوست سوسیالیزم و کمونیسم را حفظ کردند، انها امروزه اقتصاد لیبرال در عمق وجود چین پذیرفتند. آنها البته ارمان های انسان دوستانه سوسالیستی مانند عدالت و فقرزدایی دنبال کرند. هجده کشاورز، یک ذهن زیبا و تغییر دنیا، نشان می دهد دولت رفرم دنگ و بقیه نگاه دگم ایدئولوژیک کنار گذاشتند. نظام ایران هنوز مشکل ایدئولوژیک زدگی دارد. اما معضلاتی دیگری هم است. در دولت و بخشی بدنه تکنوکرات ایران عوامل نفوذی ضد ایرانی هستند. حضور نامرئی تجزیه طلب های پان ترک به شت ضد ایرانی بخصوص قابل احساس است. در میان تمام نحلات قوم گرا ضد ایرانی، پان ترک ها نفوذ زیادی در ساختار اداری و دولتی ایران دارند و اهم کارهای اینها شامل ثروت اندوزی و امتیازگیری برای اذربایجان و همراه با کارشکنی و اتلاف منابع ایران است. حقیقتی که برخی نمی خواهند ان را به بینند. کافیست به فهرست کارشکن ها و مدیران فاسد و عاملین خسارت بنگرید تا ریشه پان را دریابید. انکار و سانسور تحت نفوذ عوامل ضد ایرانی یکی از همان مشکلات ایرانی هاست.
علی صادقی
داداش راه رو عوضی نشون میدی!!.. الگوی چینی برای چین یکدست کمونیست خوبه!! برای ما فقط دموکراسی کارسازه!!.. شما نیخوای شکل دیکتاتوری عوض بشه!!... ظاهرا ملت ایران رو موش آزمایشگاهی فرض کردی!
شاهد
ایت الله علی سعیدی بیش از هر کس دیگری نسبت به شباهت حکومت شبه توتالیتر ایران و اتحاد جماهیر شوروری اگاه است . آخرین کفته های ایشان بدون هیچ تفسیری می خوانیم !" خطر "سرنوشتی مشابه شوروی" او از جمله ضمن برشمردن "اعتدال" همچون چالشی در برابر "انقلابیگری"، نتیجه فعالیتهای "حلقه"ی پیرامونی روحانی را گرفتار شدن به سرنوشتی مشابه "فروپاشی شوروی" ارزیابی کرد. علی سعیدی هشدار داد: «اگر چارهاندیشی نکنیم، این انقلاب به سرنوشت انقلابهای پیشین گرفتار خواهد شد».نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در ادامه سخنانش به بررسی فعالیت ۱۰ ساله "حلقه نیاوران" پرداخت و با اشاره به اینکه "امروزه این جبهه خود را به عنوان جناح داخلی معرفی میکند"، گفت: «همزیستی مسالمتآمیز با غرب نتیجه فعالیت این حلقه است؛ آنها معتقدند نباید با غرب مقابله کنیم؛ خروشچف و گورباچف هم همین اعتقاد را داشتند و با غرب به تعامل پرداختند و نتیجه آن فروپاشی شوروی شد». سعیدی سپس وجوه مشترک "حلقه نیاوران" را که او در طول سخنرانیاش از آن به عنوان "جبهه" یاد میکرد، برشمرد. از نگاه نماینده خامنهای در سپاه، اولین نقطه مشترک حلقه پیرامونی روحانی «تغییر محاسبات در مورد مبانی و اصول، سیاستهای کلان و نگرش به دشمن است و دومین نقطه مشترک آن حرکت به سمت انقلابیزدایی از انقلاب، مقدسات، نهادها و شخصیتهاست».علی سعیدی با اشاره به اینکه "آنها میخواهند حتی واژه انقلاب را تحریف کنند"، سومین وجه مشترک این "حلقه" را "غربگرایی" نامید..نقطه مشترک بعدی "جبهه"ی مورد نظر نماینده ولی فقیه "تبعیت گزینشی از ولایت فقیه و نگاه نفاقی به ولی فقیه است"؛ به گونهای که به گفته سعیدی، "جایی که به نفعشان باشد میپذیرند و اگر نباشد نمیپذیرند".علی سعیدی "تلاش جدی برای رابطه با آمریکا و کاهش قدرت دفاعی" ایران را نیز از دیگر نقاط مشترک این "جبهه" نامید.."عدم اعتقاد به دین در جامعه"اعتقاد به "اقتصاد آزاد به جای آزادی اقتصادی"، مخالفت با دخالت ایران در سوریه و عراق و "عدم اعتقاد به دین در جامعه" سه محور دیگری بودند که از نظر نماینده رهبر جمهوری اسلامی، از وجوه مشترک و صفات مشخصه "حلقه نیاوران" محسوب میشوند.
Computerist
بدیهی است که شالوده دمکراسی و رکن رکین آزادی بیان و رسانه که نظارت عمومی به همره دارد در کشورهای مختلف از ژاپن تا غرب را به موفقیت اقتصادی رسانده است. اما به صورت استثناء هم ممکن است راه درست یعنی منطق اقتصاد بازار رقابتی آزاد در کشور غیردموکراتیک نیز تا حدی جواب بدهد. اما در نهایت به مشکل می خورند مثلا چینی ها با معضل فساد مقامات روبرو هستند علی رغم اشد مجازت ! این نشان می دهد ساختار دموکراسی را نمی شود دور زد و از نمونه تقلبی اش انتظار نتیجه مشابه نمونه اورجینال داشت ! من واقعا از پشت صحنه نظام چین چیزی نمی دانم اما حدس می زنم بر خلاف ایران، مقامات رده بالای حزب کمونیست چین از سلامت مالی و اخلاقی نسبی برخودرا بودنده اند و هنوز آلوده فساد نشده اند و در ضمن چینی ها اسا مردمانی با فرهنگ کرا اجتماعی کنفیوسی هستند و از انسجام ملی برخودراند. به طوری عرق ملی و میهن دوستی در آحاد ملت چین بویژه قوم اکثریت (هان) بسیار قوی است. چیزی مردم ایارن امروزه به شدت ضعیف هستند انسجام ملی است. ضربات بدی این نظام به انسجام ملی زده است. نیروی ملی گرایی ایرانی و چسبندگی مذهبی مردم به شدت آسیب دیده است که نتیجه اش انحطاط اخلاقی است که برخی وجود میلیون ها چک برگشتی از همین موضع نشات می گیرد.
Computerist
بدیهی است که شالوده دمکراسی و رکن رکین آزادی بیان و رسانه که نظارت عمومی به همره دارد در کشورهای مختلف از ژاپن تا غرب را به موفقیت اقتصادی رسانده است. اما به صورت استثناء هم ممکن است راه درست یعنی منطق اقتصاد بازار رقابتی آزاد در کشور غیردموکراتیک نیز تا حدی جواب بدهد. اما در نهایت به مشکل می خورند مثلا چینی ها با معضل فساد مقامات روبرو هستند علی رغم اشد مجازت ! این نشان می دهد ساختار دموکراسی را نمی شود دور زد و از نمونه تقلبی اش انتظار نتیجه مشابه نمونه اورجینال داشت ! من واقعا از پشت صحنه نظام چین چیزی نمی دانم اما حدس می زنم بر خلاف ایران، مقامات رده بالای حزب کمونیست چین از سلامت مالی و اخلاقی نسبی برخودار بودنده اند و هنوز آلوده فساد نشده اند و در ضمن چینی ها اساسا مردمانی با فرهنگ کار اجتماعی کنفیوسی هستند و از انسجام ملی برخودراند. به طوری عرق ملی و میهن دوستی در آحاد ملت چین بویژه قوم اکثریت (هان) بسیار قوی است. چیزی مردم ایران امروزه به شدت ضعیف هستند انسجام ملی است. ضربات بدی این نظام به انسجام ملی زده است. نیروی ملی گرایی ایرانی و چسبندگی مذهبی مردم به شدت آسیب دیده است که نتیجه اش انحطاط اخلاقی است که برخی وجود میلیون ها چک برگشتی از همین موضع نشات می گیرد.
شاهد
وزارت نفت در قرار داد های نفتی بندی گنجانده بود که شرکت ارگان های نظامی در مناقصه های نفتی را ممنوع می کرد . ایت الله علی خامنه ای ابتدا مخالفت با این بند را به دولت روحانی گوشزد کرد سپس پیرو عدم توجه دولت در سخنرانی برای گروهی که به حضور برده بودند علنا گفت " بندی در قرارداد های جدید نفتی گنجانده شده که اگر وزارت نفت انر حذف نکند من علنا مخالفت خواهم کرد ". پس از فشار خا منه ای دولت روحانی تسلیم شد و این بند را حذف کرد . با حذف این بند شرکت های معتبر نفتی از قرار داد های جدید نفتی با شرکت نفت ایران کنار کشیدند . رهبری بخش تمامیت خواه حکومت شبه توتالیتر اسلامی ایران پس از فروکش کردن قدرت ایده لوژی توتالیتر شیعی در به جنبش اوردن تود های مردم کوشیده است کل "حوزه خصوصی " و " حوزه عمومی" را در اختیار شرکت های ایده لوژیک سیاسی به خصوص پلیس سیاسی ایده لوژیک سپاه پاسدران قرار دهد . ریس اتاق صنعت و معدن تهران مدتی پیش بدرستی اشاره کرد "نظام هرگز اجازه رشد به بخش خصوصی نخواهد داد چون نمی خواهد کنترل کامل بر فر هنگ سیاست و اقتصاد از دست بدهد " هانا ارنت اغاز فروریزی اتحاد شوروری را دهه ها قبل از سقوط واقعی ان در این می داند که خروشچف دست پلیس ایده لوژیک سیاسی را از اقتصاد و سیاست کوتاه کرده است .در بالا سعیدی نماینده رهبری در سپاه بخوبی شباهت ها و تضاد بین بخش هژمونیک حکومت شیعه گری شبه توتالیتر اسلامی ایران و دولت بورکراتیک روحانی شرح می دهد و دولت روحانی را بدرستی متهم می کند که می کوشد حکومت اسلامی را به " حکومتی عادی " بدل کند. سعیدی اغاز پایان را بو می کشد.
Computerist
چون آقای گنجی بین دو نظام و ووضعیت چین و ایران مقایسه کرده و این مقایسه را خیلی ها انجام میدهند، مثلا می گویند با نظام استبدادی و یا به زعم اصلاح طلبان داخل دموکراسی هدایت شده! یک نکته مهم است، حتی به پذیریم در ایران دموکراسی هدایت شده است باز ماهیت سکولار نظام چین را نمی شود نادیده گرفت. سکولاریسم یک جهان بینی کاملا متفاوت نسبت به تئوکراسی می دهد. عقل و اخلاق در سکولاریسم نسبی و غیر مقدس است و منبع قانون بر خلاف تئکراسی که شرع را اساس مرجعیت و اجتهاد قانون می داند. در تئکراسی نقد قانون می تواند مخالفت با دین و کفر و ارتداد تلقی شود! در سکولاریسم، هیچ قانون مطلق غیر قابل تغییر نیست مگر اینکه این امکان (تغییر) را نقض کند! اصل همه چیز قابل تغییر است مگر خود اصل تغییر. این یک گزاره مطلق گرایی نسیت. یعنی نمی گویند حقوق اقلیت نقض شود. اقلیت و متفاوت همیشه رسمیت دارند و برخی حقوق اساسی انسانی برای همه یکسان است به طوری همگان اعم اکثریت و اقلیت رویش توافق دارند. برای چنین نظامی سکولاریسم امتیازی بزرگ است. همین سکولاریسم در نهایت کمونیست ها را نجات داد تا مرز نابودی جوامعشان نروند. انها هم برای عقایدشان تقدسی قائل نیستند.
علی صادقی
نگاه کن عزیز من!! جمهوری اسلامی دارای یک ایدئولوژی اسلامی است که با پشتوانه تعداد زیادی آخوند ادعای تقدس و لایتغیر بودن داره!!... این فرق داره با چین که اصلا تقدسی برای ایدئولوژی خودش قایل نیست و موجودی واپس گرا مثل آخوند هم اونجا نیست که مردم رو با این ایدئولوژی تحریک کنه... شما قیاست از اساس اشتباهه....مقایسه ایران با کشوری مثل هندوستان و رفتن به راهی که هندوستان رفت بمراتب بهتر و منطقی تره!!
bijan
موانع توسعه و پیشرفت ایران بسیار است که مهمترین آن اسلام سیاسی است که یک ساختار دیوانسالاری عظیم ناکار امد را در کشور ایجاد کرده که تمام بودجه و منابع کشور را می بلعد و این سازه و اسکلت آنقدر گسترده و ریشه دار است که تغییر آن بسادگی ممکن نیست ! کدام جریان میتواند این شبکه اقتصادی اختاپوسی عظیمی که باند های قدرت فرا دولتی در اختیار دارند در هم بشکند و راه را برای یک سیستم اقتصادی رقابتی سالم و تولید محور باز کند ؟! دولت روحانی د راین 4 سال نتوانسته کوچک ترین تغییری در این ساختار فاسد بوجود آورد . هر گونه راه حلی درون این سیستم توهمی بیش نیست .
فرهاد - فریاد
آقای گنجی حالا بهتر است اول خود شما از این حرفهایتان یاد بگیرید که منافع افراد مهمتر از منافع ملی ست حکومت ایران چون مدافع تولید خرد سنتی و عقب مانده است چشم دیدن مدرنیزم و سرمایه ی کلان را ندارد چون قادر به رقابت با سرمایه ی مدرن و بزرگ نیست . به همین دلیل با ابزار تولید مدرن و فرهنگ مدرن مثل خود شما دشمن است و اگر همه ی دلائل دنیا را هم برایش بیاوری باز هم کورکورانه از منافعش پیروی می کند نه از دلائل علمی . چین اگر دیکتاتور است اگر مستبد است اما از نظر منافع با علم روز حرکت کرده و هر روز سرانه ی کشورش و همینطور قدرت خرید شهروندانش را بالا می برد و با کنترل جمعیت توانسته مشکل بیکاری اش را نیز بعلاوه با جذب سرمایه بطور کلی حل کند ربطی به دیکتاتورهای مالیخولیائی ۱۴۰۰ سال عقب مانده ندارد . و قابل مقایسه هم نیستند
Computerist
هانا ارنت اغاز فروریزی اتحاد شوروری را دهه ها قبل از سقوط واقعی ان در این می داند که خروشچف دست پلیس ایده لوژیک سیاسی را از اقتصاد و سیاست کوتاه کرده است .// اگر مطلب فوق فرضا درست بدانیم، چیزی مه هانا ارنت عملا حرف مکیاولیستی زده است! یعنی فاتحه مردمان تحت سلطه دیکتاتوری امروزی خوانده ! کافیست دیکتاتوری جهان به همین حرف ماکیاولیستی عمل کنند!
شاهد
از ماکیاوال شناسان بزرگ می خواهیم تا در زمانه ای که اسم او رمز توهین سیاسی شده است مقاله ای بنویسند واز دانش خود ما را بهرمند سازند .. مقایسه ای بین توتالیتاریسم اثر ارنت و شهریار ماکیاولی رهگشا است . خواندن هردو کتاب برای کسی که می خواهد "مفسر سیاست " شود ضروری است . برای انقلابیونی که می خواهند حکومت "دیکتاتورهای جهان " سرنگون کنند از لنین نقل قول می شود بطور کلی شرایط انقلابی نیازمند هردو سو است " حکومت گران نتوانند به شیوه قبل حکومت کنند و حکومت شنوندگان حاضر نباشند همچون شرایط پیشین بر انها حکومت شود " هانا ارنت می داند که حکومت توتالیتر شوروی با اقدامات خروشچف و سپس کورباچف به جایی رسید که " حکومت گران نتوانند به شیوه قبل حکومت کنند " . علی سیعدی نماینده خامنه ای در سپاه هم به خوبی اینرا درک کرده است که در بالا بخشی از سخنان او ذکر شد .اما بخش دوم ایجاد شرایط انقلابی نیازمند همت گرم و به میدان امدن " انقلابیون " است که همت کنند وارد میدان جامعه شان شوند و کاری کنند "حکومت شنوندگان حاضر نباشند همچون شرایط پیشین بر انها حکومت شود "این گوی و این میدان بفرمایید . انقلاب بنا به نظر لنین تئوریسن انقلاب نیازمند " انقلابی حرفه ای " است .
رضایی
تمام توصیه آقای گنجی سازش با غرب -بخوانید آمریکا ـ و قانع کردن خامنه ای توسط روحانی یا اصلاح طلبان ست . اصلا حرفی از نیروی جوان و پر انرژی مردم -ثروت های طبیعی وسایر منابع بلقوه ی موجود در میان نیست.یا باید منتظر امام زمان باشیم یا کشور های دیگر که به دادمان برسند.یعنی خودمان هیچی نیستیم.ما به یک اراده ملی سیاسی نیاز داریم که قبل از هر چیز آزادی عمل درش باشد.مشکل ما با خواهش و تمنا حل نمیشود.
WebFree
هر چند برای اقتصاد پویا و نیرومند ارتباط با همه دنیا ضروری است و نباید کشور در تحریم باشد. اما ایران اساسا بسیار ثروت دارد. اینها فقط بخشی اطلاعات ثروت ایرانیان است. سرمایه بخش غیر دلتی داخلی ایران 700 میلیارد دلار است. سرمایه ایرانیان خارج 4 تریلیون دلار است! فقط 250 میلیارد دلار در مسک خالی خوابیده و قفل است! ایرانی ها در منزل و مکان خودشان صد ها تن طلا ذخیره کرده اند. ارزش سرمایه های معدنی (غیر از گاز و نفت) ایران که قابلیت تبدیل به وثیقه برای وام بین اللملی است، بالغ 770 میلیارد ارزش کل ذخاير نفت و گاز کشور 30 هزار ميليارد دلار است !!! تنها تقسیم 800 میلیارد دلار درامد زمان احمدی نژاد بود! ننگ بر حکومتی چنین سرمایه در کشورش باشد و 70% مردمش زیر خط فقر باشند!
بابکان
آقای گنجی ، اینکه کسی در جایگاه رهبری در حالی که قدرت مطلق دارد ، قوه قضائیه و نیروهای مسلح و بسیج و نیروی سرکوبگر پلیس و منابع عمومی در اختیار اوست ، به هیچ کس هم پاسخگو نیست خودش به واحدهای عملیاتی (!) در سراسر کشور دستور آتش به اختیار داده تا هرکس از سرکوبگران با تشخیص خود دست به هر جنایتی بزند یک فاجعه و یک رسوایی بزرگ است و از اثرهای قدرت بی مهار و اختیارات نامحدود و دیوانگی ناشی از آن . جا دارد که گزارشی دراین باره بنویسید. خواهشمندم از این مطلب نگذرید.