● دیدگاه
چرا مردم به دهه شصتیهای سپاهی و امنیتی و قاضی رأی نمیدهند؟
اکبر گنجی - درک و فهم و تحلیل مردم از دهه ۱۳۶۰، با درک و فهم و تحلیل آیتالله خامنهای تفاوت بنیادین دارد. این مدعا را با شواهد کافی میتوان تأیید کرد.
آیت الله خامنهای در ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ در مراسم سالگرد درگذشت آیت الله خمینی در مرقد او به انتقادهایی که حسن روحانی مطرح کرده بود، پاسخ گفت. یکی از انتقادهای حسن روحانی به ابراهیم رئیسی و حامیانش این بود که شما در ۳۸ سال گذشته جز زندان و اعدام و دوختن دهان ها کاری نکرده اید و آزادی خجالت میکشد که شما از آن سخن بگوئید. انتقاد روحانی معطوف به قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ بود. آیت الله خامنهای در پاسخ این بخش گفت :
"دهه ۶۰، یک دهه مظلوم است؛ دهه تعیینکننده در سرنوشت ایران و ایرانی، دهه فوقالعاده مهم و حساس و درعینحال ناشناخته و اخیراً به وسیله برخی از بلندگوها و صاحبان بلندگوها مورد تهاجم؛ دهه ۶۰ را مورد تهاجم قرار می دهند. دهه ۶۰، دهه آزمونهای بزرگ و دهه پیروزیهای بزرگ است. دهه ۶۰، دهه خشنترین تروریسم در کشور است. در طول چند سال، هزاران نفر از آحاد مردم، از مسئولین، از قشرهای مختلف به وسیلهی تروریستها به شهادت رسیدند؛ از کاسب معمولی تا جوان دانشجو تا فعال سیاسی تا شخصیتهای بزرگی که در انقلاب تعیین کننده بودند. البته من عدد معین نمی کنم، [لکن] تا هفده هزار هم گفتهاند؛ هفده هزار انسانِ باشرفِ باشخصیتِ ارزشمند در این تروریسمِ دهه ۶۰ فدا شدند، که در میان اینها شخصیتهایی مثل شهید مطهری و شهید بهشتی حضور دارند؛ یعنی این آدمهایی که امثال اینها در طول زمان، کمتر در یک کشوری به وجود می آید و میتوانند تعیین کننده سرنوشت کشورها باشند... من توصیه می کنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأملند و راجع به دهه ۶۰ قضاوت میکنند، جای شهید و جلّاد عوض نشود! در دهه ۶۰، ملّت ایران مظلوم واقع شد؛ تروریستها و منافقین و پشتیبانهای آنها و قدرتهایی که آنها را به وجود آورده بودند و دائماً در آنها میدمیدند، به ملّت ایران جفا کردند، بدی کردند؛ ملّت ایران در موضع دفاع قرار گرفت، اما دفاع کرد و پیروز شد و بحمدالله آن توطئههای آنها را خنثی کرد".
دیدگاههای خامنهای توسط ائمه جمعه درباری در نماز جمعه های ۱۹ خرداد ۱۳۹۶ پی گرفته شد. آیت الله علم الهدی که پای دامادش- ابراهیم رئیسی- در میان است خطاب به حسن روحانی گفت : "از منافقین دفاع میکنند؛ فریاد مقام معظم رهبری بلند میشود در مراسم سالگرد امام فرمودند «جای شهید و جلاد را عوض نکنید»، یعنی شما که مدعی مدیریت این نظام هستید باید مدافع شهید و خط شهادت باشید، شما آمدید مدافع جلاد شدید؟ از جلاد و منافق دفاع می کنید؟ منافقینی که این همه جنایت کردند".
امام جمعه اصفهان گفت:"در ایام انتخابات عدهای جای شهید و جلاد را عوض کردند". امام جمعه تهران گفت :" برخی دهه شصت را فراموش و تجاهل نکنند. اِعمال قانون و اراده ولی فقیه علیه جلادان را مورد خدشه قرار می دهند".
نزاعهای دهه شصت طرف هایی داشته که باید با جزئیات دقیق به آنها و کارنامه همه گروههای مخالف و زمامداران جمهوری اسلامی پرداخته شود. اما پرداختن به این مسأله مهم اولاً: خارج از موضوع این نوشتار است. ثانیاً: در توان نویسنده نیست. تاریخ چیزی جز حوادث و رویدادهای جزیی نیست. کلیات و کلیها ساخته ذهن بشری است. درست است که تحلیلگران در تبیین و تعلیل تاریخ چارهای جز گزینش ندارند، اما باید به درستی گوشزد کرد که طرحهای کلی که بر گذشته افکنده میشود، کار تحلیلگران است، نه خود تاریخ. به همین جهت، جزئیات و تفاوتها بسیار مهم اند و نقشی تعیینکننده داشتهاند.
در نزاعهای دهه شصت گروهی از فرماندهان سپاه، وزارت اطلاعات و قضات و دادستانهای دادگاه انقلاب- و در مواردی با حکم آیت الله خمینی و تعیین مجریان حکم توسط او - نقش مستقیم در سرکوبها داشتهاند. داوری آیت الله خامنهای را از نظر گذراندیم. او به درستی میگوید که جای جلاد و شهید را نباید عوض کرد ( رجوع شود به مقاله "آیت الله خامنه ای ابراهیم رئیسی را شهید و قربانیان را جلاد کرد").
هدف این نوشتار این است که روشن سازم که درک و فهم و تحلیل مردم از دهه شصت، با درک و فهم و تحلیل آیت الله خامنهای از آن برهه تاریخی، تفاوت بنیادین دارد. این مدعا را با شواهد و قرائن کافی به خوبی می توان تأیید کرد. چگونه؟
انتخابات ریاست جمهوری: باطل کننده مدعای خامنهای
درست است که رقابت در انتخابات ریاست جمهوری محدود به افرادی است که توسط شورای نگهبان صلاحیتشان احراز میشود، اما پس از این فرایند، لوازم ضروری نهاد انتخابات، هر اندازه هم که دست کاری شود، خود را بر همگان تحمیل خواهد کرد.
افشاگریهای گسترده علیه یکدیگر یکی از مقتضیات نهاد انتخابات است. در مناظرههای ریاست جمهوری ۸۸ احمدی نژاد میر حسین موسوی را تهدید میکرد که عکس بی حجاب زهرا رهنورد را در تلویزیون به همگان نشان میدهد. در مناظره های ۹۶ قالیباف مأموریت داشت تا هرچه محافظهکاران افراطی داشتند را علیه روحانی و به سود ابراهیم رئیسی افشا کند. طرف مقابل هم سرکوبهای این دو را افشا میکرد. احتمالاً در انتخابات ۱۴۰۰ نامزدها مانند دونالد ترامپ تعدادی از خانمها را به صحنه مناظره خواهند آورد و از روابط جنسی نامزدها با آنها سخن خواهند گفت. این مقتضای انتخابات است.
مردم همیشه در انتخابات ریاست جمهوری رژیم، مشارکت بالا داشته و به دعوت تحریمکنندگان گوش نکرده ند (رجوع کنید به مقاله "مخالفانی که واقعیتها را نمیبینند و آگاهانه خود را فریب می دهند"). آنان آگاهانه از این فرصت استفاده کرده و به دهه شصتی ها- سرداران سپاه، وزرای اطلاعات، دادستانها و قضات جنایتکار- "نه" می گویند. این همان فرصتی است که تفاوت دیدگاه آیت الله خامنهای و مردم درباره دهه شصت را آشکار میسازد. اگر مردم همان درک و تحلیلی را از دهه شصت داشتند که آیتالله خامنهای دارد، باید به افراد دخیل در سرکوبها که مورد تأیید و منصوب او بوده و هستند، رأی دهند. اما نه تنها رأی نمیدهند، بلکه با "نه" بزرگشان، آنان را به کلی ساقط میکنند. حالا به شواهد و قرائن این مدعا بنگرید:
انتخابات هفتم
هفتمین انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد ۱۳۷۶ برگزار شد. این انتخابات ۴ نامزد داشت :
نام نامزد | تعداد رأی | درصد آرأ |
اول- سید محمد خاتمی | ۲۰٫۰۷۸٫۱۷۸ | ۶۹.۶ |
دوم- علیاکبر ناطق نوری | ۷٫۲۴۲٫۸۵۹ | ۲۵.۱ |
سوم- رضا زوارهای | ۷۷۱٫۴۶۰ | ۲.۷ |
چهارم- محمد محمدی ریشهری | ۷۴۴٫۲۰۵ | ۲.۶ |
محمد محمدی ری شهری- حاکم شرع پروندههای مهم قضایی (از جمله حکم اعدام سران حزب توده) و وزیر اطلاعات دوران آیت الله خمینی- با کسب ۲.۶ درصد آرأ چهارم شد. آیا "نه" گفتن به این عامل سرکوب دهه شصتی از این بزرگتر امکانپذیر بود؟ مردم چگونه باید او را طرد میکردند؟
انتخابات هشتم
هشتمین انتخابات ریاست جمهوری در ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ برگزار شد. این انتخابات ۱۰ نامزد داشت :
نام نامزد | تعداد رأی | درصد آرأ |
اول- سید محمد خاتمی | ۲۱٬۶۵۹٬۰۵۳ | ۷۷ |
دوم- احمد توکلی | ۴٬۳۹۳٬۵۴۴ | ۱۵٫۶ |
سوم- علی شمخانی | ۷۳۷٬۹۶۲ | ۲٫۶۲ |
چهارم- عبدالله جاسبی | ۲۶۰٬۰۸۲ | ۰٫۹۲ |
پنجم- محمود کاشانی | ۲۳۵٬۳۶۳ | ۰٫۸۴ |
ششم- حسن غفوری فرد | ۱۲۹٬۲۲۲ | ۰٫۴۶ |
هفتم- منصور رضوی | ۱۱۴٬۳۲۷ | ۰٫۴۱ |
هشتم- شهاب الدین صدر | ۵۹٬۶۴۶ | ۰٫۲۰ |
نهم- علی فلاحیان | ۵۵٬۱۷۶ | ۰٫۲۰ |
دهم-مصطفی هاشمی طبا | ۲۸٬۰۹۰ | ۰٫۱۰ |
علی شمخانی به عنوان یکی از فرماندهان سپاه فقط ۲.۶۲ درصد آرأ را به دست آورد. اما علی فلاحیان- قائم مقام ری شهری در وزارت اطلاعات، دادستان دادگاه ویژه روحانیت، و وزیر اطلاعات بعدی که قتلهای زنجیره ای در دوران او و به دستور وی صورت گرفت- یک پنجم یک درصد آرأ را به دست آورد. این سیلی محکم مردم بر گونههای سرکوبگر دهه شصتی بود که تا نیمه دهه هفتاد هم به سرکوب ادامه داد و با این "نه" تاریخی مردم، از سیاست حذف شد.
انتخابات نهم
نهمین انتخابات ریاست جمهوری در ۲۷ خرداد ۱۳۸۴ برگزار شد. این انتخابات ۷ نامزد داشت:
نام نامزد | تعداد رأی | درصد آرأ |
اول- اکبر هاشمی رفسنجانی | ۶٬۲۱۱٬۹۳۷ | ۲۱٫۱۳ |
دوم- محمود احمدی نژاد | ۵٬۷۱۱٬۶۹۶ | ۱۹٫۴۳ |
سوم- مهدی کروبی | ۵٬۰۷۰٬۱۱۴ | ۱۷٫۲۴ |
چهارم- محمد باقر قالیباف | ۴٬۰۹۵٬۸۲۷ | ۱۳٫۹۳ |
پنحم- مصطفی معین | ۴٬۰۸۳٬۹۵۱ | ۱۳٫۸۹ |
ششم- علی لاریجانی | ۱٬۷۱۳٬۸۱۰ | ۵٫۸۳ |
هفتم- محسن مهرعلیزاده | ۱٬۲۸۸٬۶۴۰ | ۴٫۳۸ |
محمد باقر قالیباف به عنوان یکی از سرداران سپاه و فرمانده کل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی فقط ۱۳.۹۳ درصد آرأ را کسب کرد. البته علی لاریجانی هم دارای سوابق خدمت در سپاه پاسداران بود. بیت رهبری و سردار محمد باقر ذوالقدر به گونهای انتخابات را مهندسی- همراه با تقلب موثر- کردند که احمدینژاد را به عنوان نفر دوم بالا بردند و در دور دوم هم با همان روشها او را بر هاشمی رفسنجانی پیروز کردند. مهدی کروبی و هاشمی رفسنجانی به دخالت سپاه، مجتبی خامنهای و تقلب اعتراض علنی کردند. منتها هاشمی رفسنجانی گفت که چون شورای نگهبان نهاد بیطرفی نیست و ارادهای برای پیگیری ندارد، به خدا واگذار میکند.
انتخابات دهم
دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ برگزار شد. این انتخابات ۴ نامزد داشت:
نام نامزد | تعداد رأی | درصد آرأ |
اول- محمود احمدینژاد | ۲۴٬۵۲۷٬۵۱۶ | ۶۲٫۶۳ |
دوم- میر حسین موسوی | ۱۳٬۲۱۶٬۴۱۱ | ۳۳٫۷۵ |
سوم- محسن رضایی | ۶۷۸٬۲۴۰ | ۱٫۷۳ |
سرلشکر محسن رضایی- فرمانده کل سپاه پاسداران در دهه اول انقلاب و پس از آن- فقط توانست ۱.۷۳ درصد آرأ را به دست آورد. محسن رضایی یکی از دهه شصتیهاست. پرونده کودتای حزب توده را او جعل کرد و آنها را بازداشت و زیر بدترین نوع شکنجه ها قرار داد تا از آنها اعتراف بگیرد که قصد کودتا داشتهاند. این رأی مردم معنای بسیار داشت. البته محسن رضایی در انتخابات مجلس ششم هم در تهران نامزد اصولگرایان بود که مردم به او "نه" گفتند.
انتخابات یازدهم
یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ برگزار شد. این انتخابات ۶ نامزد داشت:
نام نامزد | تعداد رأی | درصد آرأ |
اول- حسن روحانی | ۱۸٬۶۱۳٬۳۲۹ | ۵۰.۷۱ |
دوم- محمد باقر قالیباف | ۶٬۰۷۷٬۲۹۲ | ۱۶.۵۵ |
سوم- سعید جلیلی | ۴٬۱۶۸٬۹۴۶ | ۱۱.۳۵ |
چهارم- محسن رضایی | ۳٬۸۸۴٬۴۱۲ | ۱۰.۵۸ |
پنحم- علیاکبر ولایتی | ۲٬۲۶۸٬۷۵۳ | ۶.۱۸ |
ششم- سید محمد غرضی | ۴۴۶٬۰۱۵ | ۱.۲۱ |
سردار محمد باقر قالیباف در دومین نامزدی ۱۶.۵۵ درصد آرأ را به دست آورد. سرلشکر محسن رضایی هم در سومین نامزدی ۱۰.۵۸ درصد آرأ را کسب کرد. مردم دوباره به فرماندهان سپاهی دهه شصتی "نه" گفتند.
انتخابات دوازدهم
دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ برگزار شد. این انتخابات ۶ نامزد داشت:
اسحاق جهانگیری به نفع حسن روحانی کناره گیری کرد. سردار محمد باقر قالیباف در سومین نامزدی، دست به هر عملی برای پیروزی زد. اما وقتی دید آرایش رو به سقوط است و کل اصول گرایان و نهادهای نظام پشتیبان ابراهیم رئیسی بوده و خواهان کناره گیری او هستند، در روزهای آخر به نفع ابراهیم رئیسی کناره گیری کرد.
با این که در این دوره نظامیان و اصولگرایان برنامه پیچیده ای را طراحی کرده بودند و همه نهادهای انتصابی نظام پشت ابراهیم رئیسی قرار گرفتند و برای پیروزی او دست به هر کاری زدند، اما او شکست خورد. ابراهیم رئیسی- آیت الله قتل عام- شاخص ترین نماد دهه شصت است. یکی از چهار عضو هیأت مرگ تابستان ۱۳۶۷ بود. اما علاوه بر آنها، در همه سرکوبهای پس از انقلاب نقش مستقیم داشته است. البته آرای او جای چون و چرا فراوان دارد و با تردید جدی روبروست.
داستان مصطفی میرسلیم هم جالب توجه است. او نماینده حزب موتلفه اسلامی بود که آنان نه تنها قبل از انقلاب دست به ترور زدند، بلکه در دهه اول انقلاب با اسدالله لاجوردی مرتکب بدترین جنایات شدند. وقتی اعتراضهای آیت الله منتظری و شورای عالی قضایی نسبت به جنایات او بالا گرفت، حتی آیتالله خمینی دستور داد لاجوردی را عزل کنند. اما رهبران موتلفه به دیدار آیتالله خمینی رفتند و نظر او را تغییر دادند. هاشمی رفسنجانی برای سازندگی اقتصادی، بخش فرهنگ و سیاست را به آیتالله خامنهای واگذار کرد و این گونه بود که میرسلیم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد و دوران "قتل عام کتاب" آغاز شد. آرای میرسلیم هم باید برای سرکوبگران دهه شصتی معنادار باشد.
سخن پایانی
مردم در همه فرصتهای انتخاباتی به نمادهای سرکوب دهه شصت "نه" گفتند. آنان نشان دادند که فهم و تحلیل دیگری از دهه شصت دارند. هرگاه فرماندهان سپاه، وزرای اطلاعات، قضات و دادستانهای سرکوبگر، نامزد ریاست جمهوری شدند، مردم آنان را طرد و حذف کردند.
آیتالله خامنه ای و زمامداران جمهوری اسلامی اگر اهل عبرتآموزی بودند، از این به بعد اجازه نمیدادند تا فرماندهان سپاه، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، دادستانها و قضات، خود را در معرض رأی مردم قرار دهند. برای این که مردم از فرصت انتخابات برای "نه" گفتن به آنان، که نماد ولی فقیه و نظام هستند، به خوبی استفاده خواهند کرد.
مردم خواستار عقبنشینی نظامیان از حوزه سیاسی و اقتصادی و پرداختن به وظایف حرفهای نظامیشان هستند. آیا خامنهای صدای مردم را شنیده است؟ سخنرانی سالگرد آیتالله خمینی، نشان داد که خامنهای قصد مقابله به آرای مردم و منتخب آنان را دارد. او در ۱۷ خرداد حملاتش علیه رأی مردم را تشدید کرد و ضمن نقد دیدگاههای فرهنگی و سیاسی حسن روحانی، فرمان تفویض "آتش به اختیاری" به دانشجویان بسیجی را علیه آن دیدگاه ها، دستگاه های فرهنگی و سیاسی که در کارشان اختلال وجود دارد و به جای مسائل اصلی به مسائل کوچک فرعی میپردازد، صادر کرد. گویی خامنهای قصد ندارد اندکی با مردم همراه شود و شیوههای سرکوبگرانه را رها سازد یا کاهش دهد.
برخی گفتهاند که این علامت دموکراسی است که خامنهای فرد منتخب فرایند دموکراتیک را که با او (حسن روحانی) اختلاف نظر اساسی دارد، پذیرفته است. اما همه میدانند که از یک سو شورای نگهبان با نظارت استصوابی و حذف مخالفان و رقبا، رکن رقابتی بودن انتخابات را از آن میستاند (به گونهای که در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری اصلاحطلبان مجبورند نامزدهای اصولگرایانی که به اصطلاح کمتر افراطی هستند را نامزد خود معرفی کنند و در میان آنها چهرههایی چون محمدی ری شهری، دری نجف آبادی و امثال آنها فراوان یافت میشود) و از سوی دیگر، خامنهای و نهادهای انتصابی و نظامی در برابر منتخب مردم ایستاده و اجازه نمیدهند وعدهها و رویکردش را عملی سازد. یعنی نماینده اکثریت حق ندارد مطالبات و برنامههای مد نظر اکثریت را محقق سازد. پس پذیرش ظاهری نتیجه فرایند دموکراتیک و علیه آن اقدام کردن، تن دادن به نتیجه فرایند دموکراتیک نیست.
"آتش به اختیاری" یعنی مقابله عملی با برنامههای دولت منتخب. چهار شاهد خوب برای این مدعا، "آتش به اختیاری" در مورد سند ۲۰۳۰ یونسکو ، ممانعت از برگزاری کنسرتهای دارای مجوز، تهاجم به اجتماعات قانونی(از جمله تهاجم فیزیکی به علی مطهری و علی لاریجانی) و ممانعت از ورود زنان به استادیومهای ورزشی بود و هست. این نوع "آتش به اختیاری" در دوران دوم ریاست جمهوری روحانی افزایش خواهد یافت. چون نمادهای دهه شصتی خامنهای که به دنبال بازتولید آن دورهاند، برنامههای حسن روحانی را در تعارض کامل با آن دوران و سرکوبهایی که کردهاند به شمار میآورند.
بیشتر بخوانید:
نظرها
ولا د میر خامنه ایف
در جمع استمرارطلبان و ادولیان هم مثل نزول گرایان، انوبه اطلاعاتی ها و سپاهی و جلادان و تواب های ضد مردمی هستند که رنگ عوض کرده اند. منتها به لطف تبلیغات امثال اکبر گنجی و صداق زیباکلام مفرد... ها ، این توهم پیش آمده اگر مثلا به رئیسی رای ندهند و بورند به شاهمهره و اطلاعاتی-امنیتی خامنه ای یعنی حسن روحانی رای بدهند، مثلا با خامنه ای لج بازی کرده اند! بازی احمقانه و بی نتیجه. باید دید این شاه مهره اطلاعاتی-امنیتی خامنه دای، به غیر 4 سال حرافی و شعار دادن آیا حاضر است از اختیاراتش از جمله در موضع اقتصاد کار مثبتی برای مردم بکند و یا می خواهد همچنان ساپورت کند اشراف و سرمایه دارهای نظام داشیغی ولایی را؟ فعلا که دارد به 97% مردمی حاضر به انصراف دریافت یارانه نشدند و عملاخواستار حقشان از ثروت ملی هستند هستند دهن کجی می کند.
ولا د میر خامنه ایف
این سند 2030 هم تحفه ای نیست. انگار تمام مشکلات ملت شده این توافق. کسی از گندکاری های دولت حسن روحالنی در موضع توافق اقلیمی پاریس حرفی نمی زند! از میلیاردها دلار سرمایه گذاری از ساخت نیروگاه اتمی جدید با روسیه و نیروگاه خورشیدی با انگلیس که تا ده برابر هزینه تولید برق هر نیروگاه نسبت به نیروگاه گازی است! اینجاست که شعار مردم سال 1358 مصداق می کند: ما میگیم خر نمی خواییم پالون خر عوض میشه!
pinion
اگر صد سال دیگر این وضع ادامه یابد هیچ اتافق خوبی باری مردم رخ نمی دهد. مهم ریشه کنی فقر است. بیکاری. تا مردم از فقر و بیکرای نجات نیابند هیچ دمکراسی تحقق نمیابد. حسن روحانی و مدعیان اصلاح طلبی اگر صداقت دارند 70% فقیر ایران دریابند. این وعده آزادی هیا کذایی پیش کش.
ممل فشفشه
آقای گنجی از تروریسم قبل از انقلاب نام می برد و موئتلفه را در این قالب قرار می دهد گویا مردم به این خاطر به ان رای ندادند. واقعا گاه برای اثبات نظرات خود به چه طناب های پوسیده ای متوسل می شوند. اولا اگر چنین فرض شود باید شامل همه سازمان های دست به اسلحه قبل از انقلاب شود که پیامد های زیادی دارد. من تا بحال ندیدم که گنچی چنین موضعی بگیرد. دوم من شک دارم اگر از مردم سوال شود جند درصد بدانند این به اصطلاح حزب زمانی دست به اسلحه بوده. ولی پای دلیل تراشی که باشد واقعا ذهن کازهای خلاقی می کند.
داد از
فقط و فقط در صورتی ثابت می شود حسن روحاین برائت از اتهام شیاد ، که از مردم تا جایی می تواند از فشا ر اقتصادی و فقر نجات دهد. حسن روحانی و جناح حامی اش، با اختیارات فراوانی در بخش اقتصاد و پول دارند می توانند با توزیع ثروت عمومی و افزایش دستمزد اکثریت مردم از فقر نجات بدهند. رهایی مردم از فقر بهترین راه رسیدن به آزادی و دمکراسی است. فقر مردم بیچاره و ضعیف می کند. فقر زمینه ساز خشونت و قهقرا است. فقط شیادان و جلادان حاکم است که از فقر و فلاکت مردم لذت می برند. یک دولتمرد مردمی هرگز فرصت رسیدگی به مردم از دست نمی دهد. کشوری 140 میلیارد دلار هر ساله ذخیره ارزی دارد و دهه میلیارد دلار درآمد از ثروت ملی که سالانه متوسط 25 ملییاارد دلار مازد دارد وارد ذخیر ارزی می شود! و سالها همین ذخیره ارزی هست ولی دهها میلیون در حسرت کار و مزد و خانه و ازدواج! 12 میلیون دختر و پسر محروم از ازوداج. سه میلیون مجرد قطعی (سن بالای سی و پنج سال) فقیر که تنها جرمشان مجردی است و در جامعه از فقر و تحقیر رنج می برند! میتواند همین درامد از هدفمندی یارانه را با اقساط ده ساله سهام بخرد و میان مردم توزیع کند. یک خانوار 5 نفره می تواند50 میلیون تومان سهام دریافت کند. برای فقرا یک فرصت باری رهایی از فقر یا بی مسکنی است. این شدنی است و حسن روحاین این فرصت تاریخی دارد ناجی مردم ایران از فقر باشد.
جمشید
نوشتید « فرمان تفویض “آتش به اختیاری” به دانشجویان بسیجی» ! همچنانکه رئیسی را بدرستی آیت اله قتل عام خواندید ، توجه داشته باشید که اینها دانشجو نیستند، بسیجیانی هستند که برای سرکوب و کنترل دانشجویان جای فرزندان درسخوان و زحمتکش مردم را میگیرندو بهترین دانش آموزان را از حق تحصیل محروم می کنند. این کم جنایتی نیست. نمیدانم فرزند کنکوری دارید یا نه ! دوم، خامنه ای گفت آتش به اختیار تنها در دانشگاه نیست در سراسر کشور است هرجا که واحدهای عملیاتی خودشان تشخیص دادند. سوم، با اینکه اختیارات نامحدود و قدرت و سرمایه ملی بدون نظارت ، ارتش، سپاه ، بسیج، قوه قضائیه و ... در دست خامنه ای است و در مقام رهبر باید نمونه قانون مداری و انصاف باشد، بی هیچ ملاحظه و خجالتی دستور هرج و مرج و بحران سازی داده ! آتش به اختیار با تشخیص مورد و مصداق توسط خود واحدهای عملیاتی ! سپاه و بسیج بجای ایجاد امنیت خود در جامعه آتش ببارند و بحران بسازند و هرج و مرج و جنایت کنند ! با سؤ استفاده از سرمایه ها و دارایی های مردم ! خواهشمندم یک بار در این باره هم بنویسید که ولی فقیه با همه هزینه ها و اختیاراتی که دارد کار و فایده اش چیست؟ اگر نباشد کدام کار بر زمین میماند ؟
جمشید
بنویسید که اثر وجودی خامنه ای جز انواع هزینه و خسارت و زمان تلف کردن، جنایت، انواع فساد، جز دشمن تراشی و زحمت، جز ایجاد نا امنی چیست ؟ ولی فقیه ، یا خامنه ای چه فایده ای دارد که به این همه خسارت و هزینه و مزاحمت می ارزد و چه کاری انجام میدهد که رئیس جمهور برگزیده مردم نمی تواند ؟ نبود او یا یکی مانند رئیسی چه خسارتی در پی دارد ؟ این همه نهاد و آستان امام رضا و .... آیا بی صاحب میمانند ؟! آیا سپاه بی فرمانده میماند ؟ چه نیازی به سپاه پاسداران است ؟ مگر نیرومندترین و پیشرفته ترین کشورها دارای سپاه پاسداران هم هستند ؟! مگر این همه منایع مالی بی نظارت در اختیار رهبران است؟ مگر .... ؟! خواهشمندم یک یا دو نوشتارتان در این زمینه باشد