«داعش در کردستان، ماری که جمهوری اسلامی در آستین پرورد»
عارف شیخاحمدی: اگر به تاریخچه ظهور گروههای سلفی جهادی در کردستان ایران و سیر فعالیتهای آنان نگاهی بیندازیم ناچاریم اذعان کنیم جمهوری اسلامی از همان ابتدا در مورد پیدایش و قدرت یابی چنین گروههایی در کردستان ایران مسئولیت و آگاهی کامل داشته و اگر هم انجام حمله آنها را غافلگیر کرده باشد، کرد ایرانی بودن مهاجمان برای آنان نباید غیرمنتظره بوده باشد. جمهوری اسلامی به دلایل مختلفی عملاً راه را برای ظهور و قدرت یابی این جریان در کردستان ایران هموار کرد.
کرد بودن پنج نفر از عوامل حمله های تروریستی تهران (منسوب به گروه دولت اسلامی)، بار دیگر به این پرسش دامن زده است که تفکر سلفی در کردستان ایران و در میان کردهای اهل سنت چه جایگاهی دارد. آیا اجرای بیرحمانه حمله تهران از سوی چند کرد عضو داعش را میتوان به عنوان شاهدی بر جدی و ریشهدار بودن تفکرات بنیادگرایانه سلفی جهادی در مناطق کردنشین ایران دانست؟
آیا با توجه به گزارشهایی که پیشتر درباره این موضوع منتشر شده بود (همچون گزارش سال ۱۳۹۳ وزارت کشور در نشریه داخلی این وزارتخانه)، میتوان گفت دستگاههای اطلاعاتی به دلایل نامعلوم خطر این جریانها و هزینههای امنیتی فعالیت آنها را دستکم گرفته بودند؟ چه عواملی باعث شدهاند داعش بتواند در برخی از مناطق کردنشین نیرو جذب کند؟ چه برآوردی از تعداد نیروهای فعال یا عضو داعش در مناطق کردنشین ایران در دست است و این نیروها به چه شیوهای پشتیبانی لجستیک دریافت میکنند؟
"زمانه" برای گرفتن پاسخ این پرسشها با عارف شیخاحمدی، فعال ملی-مذهبی کردستان، گفت و گو کرده است.
- زمانه- خبر انجام حمله داعش به تهران از سوی نیروهای کرد ایرانی داعش از نظر شما به چه معنی است؟ برای نهادهای امنیتی ایران این خبری غیرمنتظره است یا فکر میکنید این نیروها از مواجه با این موضوع چندان شگفت زده نشده باشند؟
عارف شیخاحمدی: اگر به تاریخچه ظهور گروههای سلفی جهادی در کردستان ایران و سیر فعالیتهای آنان نگاهی بیندازیم ناچاریم اذعان کنیم جمهوری اسلامی از همان ابتدا در مورد پیدایش و قدرت یابی چنین گروههایی در کردستان ایران مسئولیت و آگاهی کامل داشته و اگر هم انجام حمله آنها را غافلگیر کرده باشد، کرد ایرانی بودن مهاجمان برای آنان نباید غیرمنتظره بوده باشد. جمهوری اسلامی به دلایل مختلفی عملاً راه را برای ظهور و قدرت یابی این جریان در کردستان ایران هموار کرد.
- به چه دلایلی ممکن است جمهوری اسلامی به بروز و قدرت گرفتن جریان سلفی جهادی که در نهایت خود دشمن تاریخی تشیع و شیعیان است یاری رسانده باشد؟
- ظهور جریان سلفی جهادی هم نتیجه و هم امکانی ست برای تداوم غیبت یا به حاشیه راندن اپوزیسیون سکولار و ناسیونالیستی کردها در کردستان ایران. سلفیت جهادی در غیاب این اپوزیسیون امکان عرض اندام پیدا میکند و با تداوم و قدرتیابی میکوشد آن را به امر حاشیهای بدل کند. به این ترتیب، دلیل نخست جمهوری اسلامی برای میدان دادن به سلفیهای جهادی یا تشویق سلفیت ارشادی برای شیفت به سلفیت جهادی ارائه بدیلی برای افکار سکولار و ناسیونالیستی جریانها و احزاب کردی است که صحنه کردستان را به لحاظ فیزیکی ترک کردهاند. این تلاشی است برای برجسته کردن وجه مذهبی هویت کردی به زیان هویت ناسیونالیستی آن.
دلیل دوم، تضعیف همزمان بخشی از اپوزیسیون ملی-مذهبی معتدلی است که در دوران ضعف احزاب ناسیونالیستی قدرت دوباره گرفته بودند و ممکن بود به عنوان بدیلی قدرتمند برای آن ظاهر شده و مشروعیت مذهبی نظام حاکم را به چالش بکشند. مکتب قرآن بدیل مذهبی است که احتمالاً جمهوری اسلامی مایل به قدرت گرفتن آن به جای ناسیونالیسم سکولار نبود. چون مکتبیها آدمهای متعادل و در عرصه اجتماعی همبستهای بودند که قدرت جذب زیادی هم داشتند و همچون نیروهای افراطی هم قابل بازی دادن نبودند.
دلیل سوم هم استفاده کردن از پتانسیل تخریبی گروههای سلفی جهادی برای پیشبرد سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی و البته خنثی کردن خطر هجوم آمریکا به ایران از رهگذر یاری دادن به زمینگیر کردنش در عراق و افغانستان بود. پناه دادن به باقیمانده گروه انصار الاسلام را که در منطقه بیاره کردستان عراق امارات اسلامی تشکیل داده بودند و پس از هجوم آمریکا به عراق درهم شکسته بودند، میتوان به عنوان نقطه عطف سیاست تقویت سلفیهای جهادی در ایران دانست. ایران به باقیمانده این گروه پناه داد، امکان رفتن برخی از آنها به افغانستان را فراهم کرد و برای برخی هم امکان اقامت در ایران و آموزش و بازگشتن دوباره به عراق فراهم کرد. به این ترتیب شاید بتوان گفت داعش در کردستان، ماری است که جمهوری اسلامی پیشتر و برای اهدافی دیگر در آستین خود پرورده است.
- آیا از میان کردهای ایرانی هم کسی همراه با آن اعضای انصار الاسلام به افغانستان یا بعدا به عراق رفتند؟
- بله! تعدادی از سلفیهای ارشادی کردستان که متاثر از تجربه امارت اسلامی بیاره و ملاقات با باقیمانده رهبران یا اعضای آن امارت در ایران جهادی شده بودند همراه با برخی اعضای انصار الاسلام راهی افغانستان شدند و عملا در طی سالها این تعداد افزایش یافت. چنانکه طالبان یک بار در زمان محمود احمدی نژاد، یعنی زمانی که جمهوری اسلامی به دلایلی حمایتهای خود را از طالبان متوقف کرده بود، اعلام کرد در مجموع نزدیک به ۱۵۰ کرد ایرانی که از طریق ایالت نیمروز وارد افغانستان شدهاند، همراه و همگام با القاعده و طالبان در افغانستان، علیه نیروهای آمریکایی و ائتلاف میجنگند. بعدها هم تعداد زیادی در مراحل مختلف به عراق رفتند و در مناطق مختلف عراق در عملیات تروریستی نقش داشتند.
- جدای از زمینههایی که شما میگویید برای فعالیت آزادنه این جریان در ایران ایجاد شده بود، پرسش این است که چه عواملی موجب شده برخی از کردهای اهل سنت جذب یک جریان افراطی مذهبی شوند؟
- از همان نخستین سالهای پس از انقلاب ۵۷ و حاکمیت جمهوری اسلامی، فشار مذهبی و تحقیر سازمان یافته اهل سنت ایران به یکی از ارکان سیاست حکومت بدل شد. زیر پا گذاشتن قول و قرارهایی که انقلابیون حاکم با مرحوم مفتیزاده گذاشته بودند و متعاقب آن تحقیر و آزار ایشان و اعضای مکتب قرآن و البته قتل های زنجیرهای برخی از رهبران میانهرو مذهبی همچون ماموستا ربیعی یا کاکه ناصر سبحانی یا فاروق فرساد و البته برخی از مولویهای منتقد بلوچ در بلوچستان قاعدتا زمینه ساز گرایش به تندروی مذهبی خواهد بود. سیاست عامدانه حذف و سرکوب و تحقیر برخی، ولو عده ای کوچک از قشر مذهبی، جامعه را به فکر انتقام گیری و رادیکال شدن سوق می دهد. مشکلات اقتصادی در کردستان هم البته در جذب سرخوردگان از تفکری که اتوپیایی جاودانه را نوید میدهد حتما موثر بوده است. گویی پیوستن به این جریانهای تندور تنها راه چاره و مرهمی بر این گرفتاریها بوده. در مراسم "ختم بخاری" که هر سال در زاهدان برگزار میشد و شاید هنوز هم بشود، بسیاری از جوانان کرد مذهبی که برای شرکت در این مراسم میرفتند جذب روحانیون افراطی میشدند که بعدا آنها را از جمله به افغانستان میکشاندند.
- آیا آماری از تعداد کردهای ایرانی که جذب گروههای افرطی شده اند در دست است؟
- بله، آمارهای مختلفی وجود دارد. گفته میشود در مجموع بیش از ۵۰۰ نفر از کردهای هر چهار کشور (ایران، ترکیه، عراق و سوریه) عضو داعش شدهاند که گمان میرود نزدیک به ۲۰۰ نفر از آنها از کردهای ایرانی باشند.
- گروههای سلفی در داخل ایران و در این مورد خاص، داعش چگونه تجهیزات خود را تامین میکنند؟ این سلاحها از راه عراق وارد ایران شده یا به شیوه دیگری تامین شده است؟
- میتوان حدس زد که تشکیلات مخفی داعش و جریان سلفی به طور کلی در داخل ایران انبارهای سلاح و مهمات داشته باشند؛ سلاحهایی که پیشتر برای جنگ در عراق یا سوریه دریافت کردهاند. البته رفت و آمد در این مناطق مرزی هم دشوار نیست و بعید نیست نیروهای داعش در زمان اوج درگیریها در عراق و زمانی که به نزدیک مرزهای ایران رسیده بودند وارد ایران شده باشند و با نیروهای سلفی داخلی ارتباط گرفته باشند. به هر حال نیروهای کرد داعش ممکن است بیاطلاع جمهوری اسلامی یا با اطلاع ماموران امنیتی و ظاهرا به عنوان کسانی که سلاح را زمین گذاشتهاند به ایران برگشته باشند. کسانی که میتوانند در زمان مقتضی به عوامل حمله داعش بدل شوند.
- تاثیر حضور داعش در میان کردهای ایران بر امنیت ایران چیست؟ چه امنیت حکومت و نظام سیاسی و چه امنیت مردم و زندگی روزمره آنان؟
- حتی اگر پذیرفته باشیم جمهوری اسلامی از طرح ریزی این حمله هیچ اطلاعی نداشته است، انجام آن که مهر تاییدی بر حضور فعال داعش در کردستان ایران است به زیان جنبش کردی است چون چنین حملهای عملا دست جمهوری اسلامی را برای سرکوب در کردستان بازتر میکند. از امروز جمهوری اسلامی میتواند هر کسی را به ظن همکاری با داعش یا تروریست بودن بازداشت، محاکمه و حتی اعدام کنند و متاسفانه افکار عمومی هم متاثر از تجربیات اخیر مخالفت زیادی با این سرکوبها نخواهد داشت. با این حمله اخیر، گویی فرمان آتش به اختیار برای نیروهای امنیتی صادر شده است. به بهانه سرکوب داعشیها عملا سکولارها و مخالفها سرکوب میشوند، همچون تجربه بلوچستان که همه مخالفان به عنوان افراطی یا قاچاقچی معرفی می شوند و به آسانی و بی بازخورد سرکوب میشوند.
در همین زمینه
نظرها
h
اگر هم کسی را آنجا دستگیر می کردند احتمالن توی رسانه های اپوزسیون روی کرد بودن و اهل سنت بودنشان مانور می دادند و آنها را فرشته خطاب می کردند. آیا فعالیت اپوزسیون خود در این موضوع تاثیر ندارد؟
بهرنگ
با سلام احزاب سیاسی کرد همین یک ماه پیش در ائتلافی دسته جمعی انتخابات ایران را تحریم کردند. البته انگیزه آنان ـ هر آن که فرصتی دست دهد ـ بی ثبات کردن حکومت جمهوری اسلامی ایران است. سیاست احزاب کرد در سراسر منطقه (به ویژه ایران، عراق و سوریه) عبارت از "دیگی که برای ما نمی جوشد بگذار در آن کله سگ بجوشد" است. احزاب سیاسی کرد هیچ إبایی از همنشینی با مقامات امنیتی امریکا، اسرائیل و عربستان ندارند. همیشه آماده اند تا بازی را بهم زده و ورق ها را بُر بزنند. این ها فاکت های غیر قابل کتمان است. مشکل و نگرانی بزرگ این است که خواست برحق خود مختاری یا استقلال سیاسی و فرهنگی به سبب جاه طلبی جاه طلبان حرفه ای به جنگ بکشد. شک نیست که حق با مردم ستمدیده کردستان و بلوچستان است. ولی این حق مسلم نباید راه را برای فرصت طلبی باز کند. مشکلات کردستان به هیچ وجه کمتر یا بیشتر از مشکلات مردم ایران در سایر نقاط ایران نیست. اختلاف در این است که گروه های سیاسی کرد در کردستان قصدشان قطع ارتباط و وابستگی ملی ـ میهنی است. قصدشان جدا کردن حساب مردم کرد از مردم ایران در سراسر ایران است. مردم در سایر نقاط قصدشان تأمین دعاوی ارضی نیست. قصدشان قطع ارتباط با حکومت ولایی به سود منتخبین مردم و به منظور دستیابی به دمکراسی است. با احترام داود بهرنگ
ممل فشفشه
با سلام جناب بهرنگ. فارس ها بجز برهه نخست انقلاب هیچگاه با اقلیت ها همدلی نداشته اند.. نمونه ها زیادند. همان ایام 88 با یک کرد صحبت می کردم که چرا تحرکی نیست در کردستان. گفت ببین یک کرد را وزارت اطلاعات زیر شکنجه کشتند شبانه خک کردند رویش را هم بتون آرمه کردند و خلاص. اما یک خانم دکتر (بنی یعقوب) را کشتند می بینی چه جنجالی شد(که خودش می گفت بحق بوده ولی می گفت چرا برای آن کرد که متاسفانه اسمش یاد من هم نماند هیچ کس اعتراض نمی کند). جواب من سکوت بود. کردها پی بردند راهشان با مردم ایران جدا شده. همین است که از کوموله چپ تا دمکرات راست به یک نتیجه رسیدند. بنظرم باید تا حد جدا شدن به ان ها اجازه داد. دردناک است ولی باید قبول کرد که یک کردستان دمکراتیک به نفع منطقه است. شما چرا از اسرائیل بد می گویی؟ یک کشور دمکراتیک است البته با عیب خودش. ببینم همین اسرائیل صد و بلکه هزاران بار بهتر از سوریه اسدها و مصر نظامیان و.... بهتر نیست؟ همیشه در تاریخ بودند کسانی که از خارجی ها کمک گرفته اند این فی نفسه بد نیست. لنین از آلمان کمک گرفت برگشت روسیه. خمینی نرفت فرانسه؟ نخواست بره کویت راهش ندادن؟ نمونه ها زیادن. کردها و نه هیچکس دیگه سوپرمن نیستن و نیاز به حمایت دارند. شاید جایی اهداف اپوزیسیون با اسرائیل و امریکا یکی بشه ولی این موقت است. پایدار باشید
بهرنگ
عزیز من آقای فشفشه! 1. زیر چتر جنایت خمینی و خامنه ای و "اسلام رحمانی" بنا نیست ما مملکتمان را سرنگون کنیم. 2. شما هیچوقت اپوزیسیون نیستید. مگر آن که به طور مشخص، علنی ، محسوس و ملموس برخوردار از حمایت و پشتیبانی مردم باشید. [آزادی احزاب به این دلیل یک خواسته بر حق سیاسی است. برای آن است که دست کم تیر در تاریکی نیندازیم!] 3. باید توجه داشت وقتی می گوییم یا می گویند "فارس ها" منظور شیراز و اصفهان و مشهد است. حدود نیم میلیون تهرانی اهل تهران اند. مابقی ـ همه ـ مهاجرند. اغلب نسل دوم یا سوم اند. 4. من کاری به امریکا ندارم. سر و کار من با الدنگی چون ترامپ است. نتانیاهو رونوشت اصلی آن است. مردم چه ایرانی، چه کرد، چه ترک یا هرچه، چه دوست و چه دشمن همه مردم اند. ما مردم ایم. 5. این که لنین پانصد سال پیش چه کرده است به من مربوط نیست. حضرت رسول (ص) هم هزار و چهارصد سال پیش یک سری کارها کرده است. بنا نیست من با عقل این و آن زندگی کنم. 5. نه تنها سرنوشت کردستان بدست مردم کردستان است بلکه سرنوشت ایران بدست مردم ایران است. من فقط مخالف دروغ ام. من با دو چشمانم خیلی چیزها دیده ام. بهتر است ما همه خودمان را به مردم معرفی کنیم. مثلاً حزب دمکرات کردستان بگوید به چه تعداد بسیج و سرباز ایرانی در سال 58 در زندان های حزب دمکرات تجاوز جنسی شد. [نجابت ایرانی است که این حرف را پنهان نگه داشته است!] 6. اما اگر از من بپرسی آیا حکومت ایران جنایت کار نیست؟ خواهم گفت: البته که هست. برای آن است که من خواستار سرنگونی آن ـ نه سرنگونی مملکتم ـ و خواستار محاکمه جنایتکاران از هر قماش هستم. به امید آن که دیگر زشتی، پلیدی و پلشتی در ایران و در هر جای دیگر تکرار نشود. 7. از سوریه هم سخن به میان آورده اید؟ کدام سوریه؟ عزیز من! زمانی بود؛ دیگر نیست. تمام شد. به اسم دمکراسی آن را با خاک یکسان کردند. سوریه دیگر نیست! بله! مرکز امپراتوری روم شرقی در دنیای باستان بود اینجا! آری! چه کشور زیبایی بود! میهمان دار همه تروریست های عالم. از بادرماینهوف گرفته تا کارلوس. به اسم دمکراسی و دمکراسی خواهی زمینش زدند. به خاک سیاه نشاندندش. شما صدای قهقهه دشمنانش را نمی شنوی؟ با احترام بهرنگ
امیرحسین
موافق نیستم.ایران از افکار سلفی میترسد
خرداد
با این فارس فارس کردنان های قوم گراهای تجزیه طلب دیگه کلا نمی خوام فارس باشم. بابا بکشید از این فارس بیرون/ دهنمون سرویس کردید 40 ساله/ بابا ما نمیخوام فارس باشیم کی رو ببینم؟!
عاطفه
طنز تلخ روزگار: همانگونه که بانیان کشتار های دهه ی شوم ۶۰, امروز از قهر نظام نسبت به خود رنجیده و در همصدایی با مخالفان خارج ، بخش مسلط بر رژیم را به بهانه ی آن کشتارها مورد هجوم قرار می دهند، این آقا هم فراموش کرده که خاندان مفتی زاده را سازمان کومله بود که به معنای "واقعی کلمه" در سنندج قلع و قمع کرد.مکتب قران را کسانی خونین و خشن نابود کردند که این آقا حالا در دشمنی با حکومت, دوستدارشان شده است. گویا برای دشمنی با این رژیم ، فرشته با شیطان و یا شیطان با فرشته، دست دوستی و عشق ورزی می دهند.
fesorde
فقط بدانید اگر فارس های واقعی توی ایران حاکم بودند در چند دهه اخیر خیلی از این کراهای ضد فارس اجازه نمی دادند. در همان مناطق اکثریت فارسی زبان ایارن هم حاکمان رگ و ریشه غیر فارسی دارند. مثلا بیش از صد نماینده این مجلس خودشان ترک اعلام کردند آن هم از مناطق اکثریت فارسی زبان! چرا که فارسی زبان اصلا ماهیت قومی ندارد و ترکیب نامتجانس است بر خلاف بقیه آنها تعصب قومی و زبانی ندارند. این حکومت فعلی هم اصلا قومی نیست و بنا بر اقتضای اکثریت فارسی زبان طبیعتا در سیستم فارسی زبان حضور بیشتری دارد از جمله مجرمان و قربانیان سیستم حاکمه هم بیشتر فارسی زبان هستند. ولی دلیل نمی شود چون ز بان فارسی رسمی است و این امر از قرنها پیش وبده و در زمان قاجار هم که ترک بودند این داستان بوده به وطری اسناد اغلب به زبان فارسی بوده، قانون اساسی مشروطیت و یا اسکناس یک طرفش فارسی و نام ایران درج شده و طرف دیگر انگلیسی و نام پرشیا. از این حقیقت که زبان میانجی و اداری و حقوقی ایران، فارسی است دلیلی بر حاکمیت فارسی و مظالم از یک قوم نیست. هزاران بار این را در فضای مجازی گفتند ولی انگار سیاست قوم گرایان اینست که تکرار دروغ آن را راست نمایند! این نظام فعلی بخصوص قومی نیست و بر اساس تبعیض مذهبی و ایدئولوژی تئوکراسی بنا شده است و زبان فارسی طبق معمول این چند سده اخیر، ابزار حاکمیتهای غیر فارسی بوده از ترکمانها بگیر تا نظام ولایی. در حدود هزار سالست هیچ حاکمیت فارسی در ایران نبوده است و نسبت دادن مظالم حاکمیتها به مردم فارسی زبان در واقع خودش ظلم و حتی نشانه نزادپرستی مدعیان است.
آنتی ترور
آگه مساله گرفتن حقوق ملی هست،باز نمیشه توجیه کرد این ترور ها رو، سی ملیون ترک هست تو این مملکت و بدون کوچکترین حقوق ملی، کدامیک از آنها حتی یک گلوله به سرباز و ملت وطن شلیک کردن؟
آمارلو
ترکیب قومیتی ایران بر اساس گزارش صندوق جمعیت سازمان ملل متحد ۵۱٪ فارسیزبان، ۲۴٪ آذربایجانی، ۸٪ گیلک و مازندرانی ۷٪ کرد، ۳٪ عرب، ۲٪ بلوچ، ۲٪ لر، ۲٪ ترکمن و ۱٪ نیز از دیگر اقوام است.[۶۷] ترکیب قومیتی ایران بر اساس دادههای «کتاب واقعیتهای جهان سیا» ۶۱٪ فارسیزبان، ۱۶٪ آذربایجانی، ۱۰٪ کرد، ۶٪ لر، ۲٪ بلوچ، ۲٪ عرب، ۲٪ ترکمن و ۱٪ از دیگر اقوام است.[۶۸] تخمینهای کتابخانه کنگره به این ترتیب هستند: فارسیزبان (۶۵٪)، آذری (۱۶ ٪)، کرد (۷٪)، لر (۶٪)، عرب (۲٪)، بلوچ (۲٪)، ترکمن (۱٪)، گروههای ترکتبار قبیلهای همچون قشقایی (۱٪)، و گروههای غیر ایرانی و غیرترک همچون ارمنی، آشوری، و گرجی (کمتر از ۱٪). همچنین زبان فارسی به عنوان زبان مادری توسط حداقل ۶۵٪ جمعیت و به عنوان زبان دوم توسط بخش بزرگی از ۳۵٪ دیگر گویش میشود.[۶۹] مازندرانی، گیلک، تات، لک، تالش، خلج، مندایی (صائبی)، سیستانی و یهودی نیز از دیگر گروههای قومی ایران هستند.[۷۰] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
آمارلو
برخی از گروه های اتنیک ایران: فارسی، و : بشاگردی، سیستانی، لارستانی، زاگرسی، البری، راجی، تاتی، سمنانی، شهمیرزادی، بندری شمالی: گیلکی، مازنی، تالشی، زبانهای پرشین ایرانی جنوبی: لری، بختیاری، دزفولی، شوشتری، خوزستانی، قریشی (کوروشی)،جزایر ایرانی بلوچی ترک اذری، ترک قشقایی، ترک خراسانی، ترک خلج، ترکمن ایرانی شمال غربی : لک، و گروه کرد مُکری، کرد اردلانی، کرد کرماشانی، کرد کرمانجی، باجلان، جاف، و شاخه ایرانی غربی : گورانی، هورامی، فیلی. عربی، آسوری، ارمنی، گرجی، براهویی،
رحیم
یگانه عامل اصلی تجزیه و افکار تجزیه طلبانه را در سیاستهای نظام حاکم بر کشور باید جستجو کرد. احزاب کردی علی رغم ترور شدن رهبرانشان توسط رهبران نظام برای بیش از 20 سال دست از هر گونه تحرک نظامی کشیدند و فقط در زمینه فرهنگی فعالیت داشتند، ولی تجاوز، شکنجه و اعدام هرگز در زندانهای نظام پایانی به خود ندید. احزاب کردی در کوهها هرگز یکجا نبوده اند تا زندانی داشته باشند و شکنجه ای بکنند، که اگر موجود بود نظام صددرصد در بوق و سرنا می کرد و همانند پایگاه مجاهدین آن را موشک باران می کرد. بنی صدر در خاطراتش بیان می کند که در سال 59 خمینی دستور بمباران مناطق کرد نشین را با بمب ناپالم داد، که ایشان از دستور استنکاف ورزید، چه زمانی ترک های ایران در خطر بمباران با بمب ناپالم بوده اند تا کنون، استقلال آذربایجان هم در حافظه تاریخی ما پاک نشده هنوز. مشکلات مردم کرد را هرگز نمی توان با سایر نقاط ایران برابر دانست. برای مثال کجا در ده سال اخیر یک اصفهانی (شیعه اثنی عشری) با بالاترین رتبه در کنکور دکترا ، در گزینش رد شده، آیا یک کرد سنی قادر است در ایران رهبر، رئیس جمهور، وزیر و یا حتی استاندار شود؟ آیا نرخ بیکاری در مشهد و کرمانشا ه یکی است؟ و هزاران مورد دیگر... به ضرس قاطع عرض می کنم که تولید و تربیت گروههای تندرو مثل داعش با چراغ سبز نظام بوده است. مورد آخر اینکه، آمار سازمانهای بین المللی در خصوص جمعیت کردنشین به هیچ وجه صحیح نیست، ایران بیش از ده میلیون کرد در مناطق مختلب دارد.
بهرنگ
رحیم عزیز! از تمام گفته هایت یک عبارت جای مناقشه ندارد و آن این که: "یگانه عامل اصلی تجزیه و افکار تجزیه طلبانه را در سیاستهای نظام حاکم بر کشور باید جستجو کرد." به نظر من حکومت جمهوری اسلامی ایران [ که بنا شده بر اساس آرای ضد بشر خمینی است] و تداوم این حکومت سبب ویرانی حرث و نسل ایرانی بوده و هست و خواهد بود. اما: ـ تهران شهری است مهاجر نیشن. زبان فارسی اگر چه زبان تهران است اما بیش از 90 در صد تهرانی ها مهاجرینِ به تهرانند. 70 درصد جغرافیای تهران اساساً دارای سابقه ای کمتر از هفتاد سال است. ـ سیاست مبنی بر قومیت عین نژاد پرستی است. ـ مشکلات مردم تهران در خیلی موارد بسیار بیشتر از مردم کردستان است. حرف ها که شما می زنید دلیل آن است که شما نه تهران دیده اید و نه در تهران بوده اید. و این خطرناک است. شما حرفی می زنید که اطلاع از کم و کیف آن ندارید. من این را نزد کردهای سراسر منطقه تجربه کرده ام. احزاب سیاسی کرد تلقینگر این معنایند که کردها بدبخت ترین مردم کره زمین اند. و کردها نزد سایر اقوام و ملل در منطقه منفورند. این تلقینگری خائنانه است. برخی شهرهای کردستان در جهان از برخی جهات به زیبایی و طراوت ممتازند. با احترام بیرنگ ـ در باره حقوق بشر و "جرائم زشت" و "سر بریدن ها" در کردستان در سال 58 به جای دعوی و رد دعوی بایست منتظر روزی شد که دادگاه رسیدگی به این گونه جرائم تشکیل شود. دعوی اگر شاهد نداشته باشد البته دعوی نیست. ـ جرم و جنایت جمهوری اسلامی ایران تبرئه گر جرم و جنایت هیچ کس نیست.
الف. صبائیه
ادمهای متعصب و رادیکال در جهالت خود دست و پا میزنن.. هیلاری کلینتون در کتاب خود اشاره میکند القاعده توسط ایالات متحده بوحود امد تا جلوی نفوذ شوروی را بگیرند. و قبل از ان وهابیت تحت تاثییر یک انگلیسی شکل گرفت همانطور که عربستان 80 ساله با کمک انگلیس کودتا کرد و همه قایل دیگر رو سلاخی کردن. داعش یک انشعاب از القاعده عراق است که جالبته داعش نفت سرزمین های اشغال کرده رو با قیمت کمتری به اسرائیل میفروخت! کی سود برد؟ ایران؟ نه اسرائیل.. چه کسانی از جنگ افروزی سود میبرن؟ کارخانه های اسلحه سازی آمریکا. سلفی گری از مراکزش آلمان و انگلیس هست.. حتی فرقه صادق شبرازی یک گروه شبه نظامی با یونیفورم در لندن دارن که با چماق و قمه حمله میکنن و لندن کاری به این سلفی ها نداره.. چطور میگین سلفی گری وهابی گری و داعش توطئه ایران هست؟ همین اقلیم کردستان هم فتنه اسرائیل و شرکای غربی هست که وقتی داعش حمله کرد از موضعیت سواستفاده کرد و اعلام استقلال کرد.. این مقاله نهایت وقاحت و پرو بازی هست .. نویسنده ما رو چی فرض کرده؟ هر چیزی بنویسه و ما بگیم چون ضد ج.ا. نوشته دمش گرم؟ نه این با حقایق تاریخی همخوانی نداره.. اسرائیل حتی با ظاهر سیا از گروهک تروریستی جندالله حمایت کرد بعد شما میگید ایران حامی سلفی ها هست؟!! در حقیقت اقلیم کردستان ماری در آستین خود ایران بود که اگر از روز نخست به رسمیت نمیشناختش شعبه اسرائیل موجودیت نداشت