چرا مردان زنان را آزار جنسی میدهند؟
یک پژوهش جدید درباره انگیزههای مردان در آزار جنسی زنان در خیابانهای چهار منطقه خاورمیانه شامل مصر، لبنان، مراکش و فلسطین توضیح میدهد.
اسرا یوسریه صالح، در خیابات شلوغ الحسین در مصر که به خاطر فروشگاههای سوغاتی فروشیاش مشهور است، راه میرفت که یک مرد بیست و چند ساله، نگاهش را به او دوخت. بعد دنبالش کرد، دورهاش کرد و ناگهان اسرا گرمای نفسهایی را در گوشش احساس کرد: «میخواهم تا ته بکنم تو.»
شیرین الفکی، یکی از نویسندگان گزارش این تحقیق میگوید: «ما اطلاعات زیادی درباره زنان و دختران داریم اما اطلاعاتمان درباره مردان و پسران جوان کم است.»
از ۴هزار ۸۳۰ مرد حاضر در این تحقیق که ۳۱ درصد در لبنان و ۶۴ درصد در مصر بودند، تایید کردند که زنان را در مکانهای عمومی مورد آزار قرار د ادهاند: آزارهایی مثل چشم چرانی و تجاوز به عنف.
آزار خیابانی یک پدیده جهانی است. تحقیقات نشان داده که اکثریت زنان در شهرهای بزرگ برزیل، هند، تایلند و بریتانیا تجربه این آزارها را داشتهاند. در آمریکا هم وضع به همین منوال است. در یک پژوهش متعلق به سال ۲۰۱۴ که از سوی گروه تحقیقاتی «جی اف کی» که یک کمپین برای توقف آزار خیابانی است انجام شده، ۶۵ درصد از یک گروه ۲ هزار نفری زنان گفتهاند که آزار خیابانی را تجربه کردهاند.
بر اساس گزارش گروه پروموندو، در مورد آزارهای خیابانی در خاورمیانه نکات خاصی وجود دارد. در فلسطین، مراکش و مصر، مردان جوان با تحصیلات متوسطه، بیشتر به آزار جنسی زنان مسنتر از خود و با تحصیلات پایینتر دست میزنند.
پژوهشگران این تحقیق از یافتههای خود شگفتزده شدهاند.
بارکر، نویسنده دیگر این گزارش که درباره برابری جنسیتی در بیش از ۲۰ کشور جهان تحقیق کرده میگوید:
«عموما مردانی که دوران دبیرستان یا کالج را به پایان رساندهاند، در مقایسه با آنهایی که اصلا به مدرسه نرفتهاند یا تحصیلات ابتدایی دارند. رفتار محترمانهتری نسبت به زنان دارند.»
بارکر و الفکیگمان می برند که نرخ بالای بیکاری در منطقه، بیثباتی سیاسی و فشار برای تامین نیازهای روزانه خانواده خود در بروز آزارهای جنسی موثر است. حدود نیمی از مردان مورد مطالعه گفتهاند که احساس استرس، افسردگی و شرمندگی در مقابل خانواده خود دارند. بارکر میگوید شاید اذیت و آزار زنان راهی برای اثبات قدرت آنهاست.
به گفته بارکر، این مردان جوان توقعات زیادی از خود دارند که قادر به تامین آنها نیستند: «بنابراین دست به آزار زنان میزنند تا به این ترتیب آنها را تحقیر کنند. آنها فکر میکنند جهان به آنها بدهکار است.»
در جایی مثل مصر، درک موقعیت آسان است. در چینن جامعهای، نوعی بیحسی ذهنی در میان مردان وجود دارد. آنها نمیتوانند کار پیدا کنند، نمیتوانند پول در بیاورند، مجبورند با حانوادهشان زندگی کتتد، کاری ندارند که انجام دهند و نقش آنها به عنوان یک فرد بالغ، به تعویق افتاده و متوقف شده است.
آزار جنسی راهی است برای مردان جوان که خودشان را خالی کنند. الفکی میگوید: «وقتی از مردان حاضر در این بررسی پرسیدیم که چرا زنان را در مکانهای عمومی آزار میدهند، اغلبشان -تا حد ۹۰ درصد- گفتند که چون این کار بامزه و هیجان انگیز است.
این اما روایت زنان از ماجرا نیست، برای آنها این مساله اصلا جالب و بامزه نیست؛ کابوس است.
هالی کیرل، مدیر سازمان «مبارزه با آزار جنسی» و نویسنده «به آزار جنسی خیابانی پایان دهید: جنبش رو به رشد در جهان» میگوید که او از نتایج این تحقیق متعجب نشده است: «من چین استدلالهایی را شنیده بودم. اینکه میگویند حوصلهام سر رفته، یا دوستان مردم مرا وادار کردند، داشتیم تفریح میکردیم ،و ... مردان به احساس زنان فکر نمیکنند،»
محققان این پژوهش گمان میکنند که انگیزههای مردان در این رفتار خاص مردان خاورمیانه نیست:«آزار جنسی در سراسر جهان یک مساله است و همه جا تقریبا یک ساختار دارد.
براین هیلمن، یکی از محققان این گزارش میگوید: «ما فقط یک نگاه اجمالی به آنچه در این منطقه می گذرد انداختهایم. این تحقیق اولین تحقیق درباره آزارهای خیابانی از نقطه نظر مردان از سوی این گروه است.»
زنان طیف گسترده ای از اثرات روانی ناشی از آزار و اذیت خیابانی را تجربه میکنند. مطالعات نشان داده اند که آزار جنسی برای زنان تروماتیک است. زنان ممکن است احساس ناامنی کنند و در نتیجه تحرک و جابهجایی خود را کمتر کنند.
مثلا صالح بعد از تجربه آزار خیابانی تصمیم گرفت که دیگر از مترو استفاد نکند. او در عوض از «اوبر» استفاده میکند: «گاهی اوقات دیگر پول ندارم، مجبورم باز از مترو استفاده کنم.»
برنامههایی مانند «نقشه آزار» در مصر و «آزاریاب» در لبنان، از نرمافزارهایی برای گزارش موارد آزار جنسی خیابانی استفاده میکنند تا خیابانها را امنتر کنند. در سال ۲۰۱۰ سازمان ملل یک برنامه جهانی به نام «شهرهای امن و اماکن عمومی امن» را برای جلوگیری از آزار جنسی در بیش از ۲۰ شهر جهان از طریق آموزش و مداخله آغاز کرد.
کیرل میگوید: «خیلی دشوار است که بگوییم در سطح کلان چه اقداماتی نتیجه میدهند، شاید حضور در مدارش و صحبت کردن درباره موضوع آزار جنسی یک راه باشد.»
صالح میگوید: «شاید مردان و پسران با آموزش بتوانند درک کنند که تفریح آنها چه عواقبی میتواند داشته باشد. وقتی دستی میخواهد خود را به شکم من برساند یا به اندام جنسی من را لمس کند، میخواهم بالا بیاورم، اما نمیتوانم.»
نظرها
nh,n fdvkø
چرا مردان زنان را آزار جنسی میدهند؟ داستان از این قرار است که شهر و شهرنشینی به خلاف همه مراحل زندگانی بشر در طول تاریخ برساخته بشر است و خداداد نیست. معمول است که کتب دینی به "تربیت" مرتبط با جوامع خداداد مثل جوامع غارنشین، چادر نشین و به ویژه قبایلی می پردازند. تورات و قرآن دو نمونه مشخص در این زمینه اند. [انجیل ویژه شهر و شهرنشینی است.] آن ها که شهر را ساخته اند و شهر نشینی را اختراع کرده اند [به طور مشخص جوامع غربی] سیستم تربیتی متناسب با آن را هم اختراع کرده اند. اسمش کودکستان و دبستان و دبیرستان و دانشگاه است. اهمیت کودکستان در این رابطه بسیار بسیار بیشتر از دبستان و اهمیت دبستان بسیار بیشتر از دبیرستان و اهمیت دبیرستان بیشتر از دانشگاه است. [هزینه اقتصادی کودکستان هم بیش از دبستان و غیره است.] تربیت در جوامع شهری به معنی آموزش "ساز و کار زندگانی عادی و روزمره یک عدد آدم در جامعه آدمیان" است. بر این اساس می توان گفت واحدهای انسانی که نه سازنده شهرند و نه مخترع شهر نشینی اند در مواقعی که "دچار شهرنشینی" می شوند به دلیل نداشتن تربیت" و یا ندانستن "ساز و کار زندگانی عادی و روزمره" تبدیل به "چوب لای چرخ" می شوند. این ها نه فقط برای دیگران مشکل ساز می شوند بلکه خودشان با خودشان هم مشکل دارند. داعش در واقع بازتاب این معناست. برای اطلاع ایرانی ها عرض می کنم که کتاب "غرب زدگی" جلال آل احمد را تحت عنوان "چرا و چگونه است که در ایران شهر و شهرنشینی نداریم؟" نیز می توان خواند. با احترام بهرنگ
fesorde
این مشکلات بخشی برمی گردد به تربیت سنتی یا مذهبی که مردها سلطه گر، مغرور، خودبرتر بین نسبت به زن و احسسا تمکلک به زن و حقیر و حتی نیمه انسان دیدن زنها! اما به نظرم امروزه - با توجه رشد سواد و فرهنگ -کمتر مورد تربیت مذهبی و سنتی تاثیر دارد. آنچه که مشکل را حاد کرده، مسئله سرکوب و محرومیت جنسی در نزد مردها در کشورهای اسلامی است به ویژه افزایش سن ازدواج. البته بیشتر مزاحمتها در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی است و در سنین بالا مردها کمتر مزاحممیشوند. راه حل قطعی پاسخ به نیاز طبیعی است. با توجه به هزمونی مذهبی و حاکمیت تئوکراتبرخی کشورها که موجب سکوب جنسی شده اند، این خود مردم از جمله دختران وزنها هستند بایست درک کنند که مردها نیاز جنسی شان بایست برطرف شود. ما مشکلاتی در خود زنها درایم. می بینم زنهای مجرد چندتایی به گرد یک مرد جذاب میاند و بقیه مردها بی نصیب از جفت و یاز میشوند. این یک وقعیت تلخ است و برخلاف تصور غرب نشنیان ما در این کشورها از سوی زنها کم محلی و تبعیض نسبت بهاغلب مردها کمتر جذاب میبینم! ریشه محرومیت جنسی مردها در این جوامع است.
مردی
چون سخن از محرومیت جسنی-عاطفی مردهای مجرد آمد، یکی از بهترین راه های مقابله با این پدیده، تقبیح چند زوجی، و تشویق خانمها به تک زوجی است. گرچه برخی مردها خیانت می کنند، اما ابتکار عمل دست زنان است. اگر زنها تاکید و تعصب روی تک زوجی داشته بانشد لاجرم مردهای مجرد محروم کمتری خواهیم داشت.