ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

معرفی کتاب «آیا سیاره‌ زمین اشباع شده است؟»

چرا کره زمین ظرفیت افزایش جمعیت را دارد؟

ر. رمضانی- افزایش جمعیت چه پی‌آمدهایی دارد؟ پیش‌بینی می‌شود جمعیت جهان تا میانه‌های این سده به ده میلیارد برسد. آیا سیاره‌ زمین می‌تواند نیازهای این جمعیت را برآورده سازد؟

وقتی از مسائل و بحران‌های زیست‌محیطی سخن به میان می‌آید‌ معمولاً تصور بر این است که افزایش جمعیت یکی از عوامل اصلی در این زمینه بوده و خواهد بود. پندار رایج این است که کره‌ زمین برای افزایش جمعیتی که در دوران اخیر شاهد بوده‌ایم ظرفیت و گنجایش لازم را ندارد. در کتاب پیشِ‌رو این نظر تا اندازه‌ای به پرسش گرفته می‌شود و نویسندگان می‌کوشند منافعِ احتمالیِ افزایش جمعیت را هم ببیند و بررسی کنند.

تا سال ۲۰۵۰ جمعیت سه میلیارد افزایش را به خود خواهد دید

افزایش جمعیت چه پی‌آمدهایی دارد؟ پیش‌بینی می‌شود جمعیت جهان تا میانه‌های این سده به ده میلیارد برسد. آیا سیاره‌ زمین می‌تواند نیازهای این جمعیت را برآورده سازد؟ از مشکلات و مسائلی که افزایش بی‌رویه‌ جمعیت پدید می‌آورد بسیار می‌شنویم. اما با این حال آیا ممکن است افزایش جمعیت در جهان منافع ناشناخته‌ای هم به همراه داشته باشد؟ چگونه می‌توانیم منافع احتمالیِ جمعیتِ بیش‌تر و در عین حال سالم‌تر و ثروتمندتر را بشناسیم و از آن بهرمند شویم؟ آیا جمعیتِ بیش‌تر به معنای دانشمندانِ بیش‌تر نیست تا برایمان کشف کنند که جهان‌ چگونه است؟ آیا به معنای نوآوران و مخترعان و اندیشمندانِ بیش‌تر نیست تا ما را یاری دهند مسائل و مشکلات جهان را چاره کنیم؟ آیا افزایش جمعیت به معنای متخصصان و کارشناسانِ بیش‌تر نیست تا ایده‌های نو را به کار بندند.

در این کتاب، پژوهشگران پیشتازی از حوزه‌های پژوهشیِ گوناگون – مردم‌شناسی، فلسفه، زیست‌شناسی، اقلیم‌شناسی، اقتصاد و پایاییِ زیست‌محیطی – پیش‌زمینه‌ها و هزینه‌ها و منافعی را بررسی می‌کنند که افزایش جمعیت بر اقتصاد و سامانه‌های اجتماعی و محیطی دارد.

کتابِ‌ «آیا سیاره‌ زمین اشباع شده است؟» نوشته یان گلدن که به‌تازگی از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است بینش‌های تازه‌ای در خود دارد که برای پژوهشگران و کارشناسان از حوزه‌ی بسیار گوناگون سودبخش خواهد بود.

در پیش‌گفتار کتاب می‌خوانیم:

آیا جهان اشباع شده است؟ هم‌اینک بیش از ۷ میلیون تَن در جهان می‌زیند. شصت درصد در آسیا، ۱۵ درصد در آفریقا، ۱۱ درصد در اروپا، ۹ درصد در آمریکای لاتین و حوزه‌ی کارائیب، ۵ درصد در آمریکای شمالی، و کم‌تر از ۱ درصد در اقیانوسیه و جاهای دیگر. در سنگاپور در هر کیلومتر مربع بیش از ۷۰۰۰ نفر زندگی می‌کنند در حالی که در استرالیا در همین وسعت به‌طور میانگین فقط سه نفر زندگی می‌کنند.

شمار انسان‌ها و محل زندگی‌شان به‌سرعت در حال تغییر است. جمعیت جهان در طول چهل سال گذشته دوبرابر شده است، اما نرخ رشد رو به کاهش است، چراکه آخرین برآوردها نشان می‌دهد که تا سال ۲۰۵۰ جمعیت سه میلیارد افزایش را به خود خواهد دید و به چیزی میان ۹ تا ۱۰ میلیارد خواهد رسید؛ این اوج جمعیت خواهد بود و از آن پس جمعیت رو به کاهش خواهد گذاشت. در اروپا و همچنین در بسیاری از کشورهای در حال توسعه (از آن میان چین، کره‌ی جنوبی، و تایوان) جمعیت زمان اوج خود را سپری کرده و نرخ زاد و ولد از سطح جایگزینی پایین‌تر آمده است. فقط در آفریقای سیاه و بخش‌هایی از هند و جنوب آسیا انتظار می‌رود در دهه‌های آینده همچنان افزایش سریع جمعیت را شاهد باشیم، و رشد جمعیت در جاهای دیگر بیش‌تر به‌دلیل مسن‌ شدنِ جمعیت است. در این کتاب بحث خواهد شد که این واقعیت با خود مشکلات گوناگونی را به همراه خواهد آورد.

تأثیر رشد جمعیت در کشورهایی سخت احساس خواهد شد که تغییرات بسیار سریعی را به خود می‌بینند. اما پی‌آمدها فقط به گروهی از کشورها محدود نمی‌ماند. در طول مرزها زندگی‌های همه‌ی ما در هم تنیده است. ما همه در یک اقتصاد جهانی سهیم هستیم. ما همه هم از فرصت‌ها و هم از تهدیدهای ناشی از پُرتر شدنِ سیاره متأثر می‌شویم.

با این حال، تأثیر به‌طور برابر توزیع نخواهد شد. در همان زمانی که در برخی مناطق سیلاب‌ها زندگی‌ها را ویران می‌کنند، در جاهای دیگر خشکسالی و کم‌آبی اقتصاد و کشاورزی را نابود می‌کند و تراژدی‌های انسانی پدید می‌آورد. همین پارادکس را می‌توان درباره‌ی مواد غذایی هم دید: جمعیت که افزایش می‌یابد متوسط اندازه‌ی فرد در جهان توسعه‌یافته هم افزایش می‌یابد – چاقی در یک سوی طیف و گرسنگی در سوی دیگر.

کتابِ‌ «آیا سیاره‌ زمین اشباع شده است؟» که به‌تازگی از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است

در سراسر جهان، کره‌ زمین هم پر است و هم خالی. منابع هم فراوان هستند و هم کم‌یاب. مسائل زمین در همه جا به شیوه‌های پیچیده و پیش‌بینی‌ناپذیر بازتاب می‌یابند.

در کتاب «تأثیر پروانه‌ای: چگونه جهانی‌شدن خطرات سیستمی ایجاد می‌کند، و راه حل آن چیست؟» نشان داده‌ام که تعداد انسان‌ها و تراکم فزاینده‌ی ارتباط‌های فیزیکی و غیرفیزیکی میان انسان‌ها احتمال خطرات سیستمی – خطراتی که پیشاروی همه‌ ما خواهد بود – را به‌طور چشمگیری افزایش خواهد داد. اما، با افزایش ارتباط‌های فیزیکی و غیرفیزیکی میان انسان‌ها، فرصت‌ها نیز به همان اندازه افزایش خواهند یافت. یک معیار اصلی برای اینکه بسنجیم آیا سیاره‌ زمین اشباع شده است یا نه این است که مزایا و منافع تا چه اندازه خطرات و آسیب‌ها را جبران می‌کنند.

برای اینکه بفهمیم آیا سیاره‌ زمین اشباع شده است یا نه، شمار انسان‌هایی که بر روی زمین می‌زیند تنها متغیر یا حتا مهم‌ترین متغیر نیست. مهم این است که ما انسان‌ها چگونه می‌زییم. پرسشی که لازم است بپرسیم این نیست که چه تعداد انسان بر روی زمین زندگی می‌کنند بلکه این است که مصرف و تولیدِ تک‌تک انسان‌ها چه تأثیری بر سیاره‌ی زمین خواهد داشت. ممکن است در جهان فقط پنج میلیارد انسان زندگی کنند و همین جمعیت هم بیش‌ از اندازه باشد وقتی میزان مصرف بسیار بالا است و این به ناپایایی در منابع می‌انجامد؛ این در حالی است که حتا جمعیتی بیش از ده میلیارد ممکن است بیش از اندازه نباشد و هیچ مشکلی برای کره‌ زمین پدید نیاورد وقتی این جمعیت عبارت از تهی‌دستانی است که میزان مصرف‌شان بسیار پایین است و پایاییِ منابع طبیعی را به خطر نمی‌اندازند.

تازه‌ترین کتاب‌ها در حوزه محیط زیست

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • آمارلو

    80% مصرف، اسراف و تخریب محیط زیست مربوط به 205 ثروتمندان جهان است. علت مشکل زمین، ثروتمندان هستند.

  • روزبه

    در قید حیات بودن با زندگی کردن متفاوت. دریاها خالی از ماهیها. جنگلها. نابود..حیوانات منقرض شده. دمای کره زمین رو به افزایش. رودها خشک شده. کشاورزی صنعتی با. کود شیمیایی. و سموم. و تعیرات ژنتیک. جنگ بر سر منابع زیستی .. آلودگی هوا و دریا و خاک . همه و همه بخاطر افزایش بی رویه جمعیت است و هیچکس. یا حداقل اکثریت حاضر به زندگی با حداقلها نیستند . افزایش جمعیت = مشتری بیشتر. = سود ببشتر = افکار سرمایه داری که بازار یا خدا خودش یه جوری راست و ریسش میکند.

  • اشکان

    کتابهای غیرعلمی مانند این کتاب بسیارند. نویسندگان آن به ناروا دانشمند نامیده میشوند. اما کاری که انجام میدهند تنها بازی کردن با " مغالطات آماری " است. Darrell huff در کتاب " چگونه به وسیله آمار دروغ بگوییم" برخی از این مغالطات را بررسی کرده است. این گونه کتابها معمولا از سوی نهادهای قدرت ( عمدتا نهادهای اقتصادی و سیاسی) سفارش داده میشوند نه اینکه حاصل پژوهشی مستقل و بی غرض باشند. این به اصطلاح دانشمندان از سوی آنان اجیر میشوند تا مسلمات علوم طبیعی را با انواع مغالطات انکار کنند. انگیزه این کار همان است که گرت هاردین آن را " فاکتور شترمرغ " نامیده. تلاش برای ندیدن فاجعه از طریق خود-فریبی و دیگر-فریبی . انگیزه های روانی آن هم مشخص است تلاش برای ندیدن فاجعه و خوش کردن دل خود به اینکه overpopulation افسانه است و ... اما واقعیت آن است که اکنون ما 7.5 میلیارد جمعیت را درون سیاره ای قرار داده ایم که ماکزیمم ظرفیت مفید آن 40% این مقدار بوده. مشکلات کنونی ناشی از عواملی است که رشد علم و تکنولوژی روی آن بی تاثیر است . قوانین بنیادین علمی همچون قانون دوم ترمودینامیک که گرمایش زمین در صورت وجود جمعیت اضافه را ناگزیر میکنند. تنها راه حل نه کاهش رشد جمعیت بلکه رشد منفی بسیار شدید است تا رسیدن به حد نرمال . هرچند که احتمال موفقیت باز هم کم است چون جمعیت آنقدر زیاد شده که احتمالا دیگر هیچ کاری برای زمین نمیشود کرد.

  • شهسوار

    در پاسخ به آقای اشکان فرض کنید همین الان همه‌ی آدمهایی که بر روی کره زمین زندگی میکنند نگاهی زیست‌محیطی داشته باشند و صرفه‌جو باشند. فرض کنید جنبشهای زیست‌محیطی قوی باشند و جلو بهره‌برداری بی‌رویه از محیط زیست را بگیرند. آنگاه همین جمیعت به هیچ وجه زیاد از حد نیست.

  • فرزان

    برخی از دوستان در اینجا نقش سرمایه‌داری را نادیده می‌گیرند. مشکل اصلی جمعیت نیست بلکه نظام فاسد سرمایه‌داری است که فقط در پی انباشت بیشتر سرمایه است

  • سالور

    این گونه کتابها معمولا از سوی نهادهای قدرت ( عمدتا نهادهای اقتصادی و سیاسی) سفارش داده میشوند نه اینکه حاصل پژوهشی مستقل و بی غرض باشند. این به اصطلاح دانشمندان از سوی آنان اجیر میشوند تا مسلمات علوم طبیعی را با انواع مغالطات انکار کنند. واقعا میتوانید این ادعا را اثبات کنید؟

  • اشکان

    ادعایی که مطرح کردم به تحقیق قابل اثبات نیست اما به احتمال, بدیهی است. نظر به اینکه مخالفان overpopulation با وجود پوچی ادعاهایشان چنین حضور رسانه ای پررنگی دارند. آن هم با استدلالهایی به غایت سست. این منطقی نیست. مگر آنکه قدرتی پشتشان باشد. آیا اگر کسی مثلا درستی جدول ضرب را انکار کند رسانه ها به او توجه میکنند؟ انکار overpopulation به لحاظ نادرستی گزاره ؛کم از انکار جدول ضرب ندارد. اما چرا؟ 1-رشد جمعیت رشدی نمایی به صورت: P=P0 exp(RT) است که یک معادله دیفرانسیل ساده است( آنرا رشد مالتوسین مینامند) که p0 جمعیت اولیه و R و T به ترتیب نرخ رشد و زمان هستند. اکنون جمعیت جهان متوسط 1.5%+ رشد دارد این رشد اگر بخواهد ادامه یابد, بعد از 103 سال تعداد انسانها از تعداد اتمهای گیتی بیشتر میشود( تعداد اتمهای کل گیتی حدود 10 به توان 77 است). آیا این شدنی است؟ پس رشد جمعیت به ناچار جایی متوقف خواهد شد. مساحت زمین مقداری متناهی است. رشد نامتناهی در آن عقلا محال است. 2- هر انسان به مقداری زمین زراعی نیاز دارد که غذا و پوشاک او را در طول سال تامین کند. سازمان FAO سه مقدار برای آن تایین کرده. 0.7 هکتار: مناسب. 0.5 هکتار: تقریبا مناسب. و 0.3 هکتار: حداقل یا marginal. ما همان 0.3 را فرض میگیریم( که یعنی نهایت صرفه جویی و نهایت راندمان تولید که البته عملا غیر ممکن است). اما آیا زمینهای کشاورزی کره زمین کافی است؟ کره زمین 1,574,930,000 هکتار زمین قابل کشاورزی دارد. با تقسیم بر 0.3 میشود حدود 5.2 میلیارد. درحالی که جمعیت زمین اکنون 7.5 میلیارد است. یعنی حل معضل گرسنگی در جهان هم حتی با نهایت صرفه جویی ,یک "محال عقلی" است. فعلا به همین دو مورد بسنده میکنم. باسپاس

  • اشکان

    با عرض پوزش در پست قبلی یک اشتباه داشتم: 10300 سال را نوشتم 103 سال. اهمیتی هم البته ندارد. کنه مطلب آن بود که در یک سامانه بسته؛ رشد فیزیکی ( از جمله رشد جمعیت) منطقا باید جایی متوقف شود. حالا یا با سیاستهای کنترل جمعیت یا با جنگ و تنازع بقا و قوانین داروین!

  • مرادی

    از نظر قرآن به اندازه نیاز طبیعی "من کل مما سئلتموه" در زمین نهفته است... دیگر اینکه از نظر الهی فرقی بین آدم ها در رفع نیاز طبیعی وجود ندارد...سواء للسائلین (از آیه 10 سوره فصلت) اما مسئله این است که یک عده بجهت برتری قوای ذهنی و تلاش موفق برداشت بیشتری از "اقوات" نهفته در زمین کسب میکنند...ایشان باید با اعتماد و باور به پاداش الهی به رفع نیاز طبیعی محتاجان اقدام کنند ...محتاجانی که علیرغم تلاش بجهت حوادث و یا کمی توان و استعداد و ...نتواتسه اند به رفع نیاز طبیعی خود اقدام کنند...فی اموالهم حق للسائل و المحروم... فویل للمشرکین الذین لا یوتون الزکات و هم بالآخره هم کافرون (از آیه 7 سوره فصلت) چنانکه ملاحظه میشود ارتباط و ترتیب آیات سوره فصلت و کلیت قرآن راه نجات را نشان میدهد... رعایت آیات هر سوره نتیجه اش رسیدن به ارتباط و اتصال افراد انسانی است....در هر امر اقتصادی قرآن اعم از زکات و ارث و میراث پویایی نهفته است و به بینش و ایمان پرداخت کننده و نیاز زمان نظر دارد...مقدار زکات ثابت نیست...هنگام تقسیم ارث و میراث وصیت متوفی لازم است.... کسانی که در خواندن آیات (چه آیات طبیعت چه آیات قرآن) رعایت اتصال نمی کنند به تفرقه و جدایی ها و خصوصی گرایی ها میرسند... کسانی که قرآن را ملاک قرار نمی دهند بدنبال زکات به همان اندازه قدیمی هستند ...زکات و مالیات به نرخ روز را نمی خواهند بدهند حتی به قیمت تقدس بخشیدن به وجود عده ای در گذشته....ایشان نزول متفرق آیات قرآن را بهانه میکنند تا اتصال آیات کنار گذاشته شود....

  • مرادی

    با تشکر از شما. اگر اجازه بدهید این پاراگراف را : "رعایت آیات هر سوره نتیجه اش رسیدن به ارتباط و اتصال افراد انسانی است….در هر امر اقتصادی قرآن اعم از زکات و ارث و میراث پویایی نهفته است و به بینش و ایمان پرداخت کننده و نیاز زمان نظر دارد…مقدار زکات ثابت نیست…هنگام تقسیم ارث و میراث وصیت متوفی لازم است…." اصلاح کنم به : "رعایت اتصال آیات هر سوره نتیجه اش رسیدن به ارتباط و اتصال افراد انسانی است….در هر امر اقتصادی قرآن اعم از زکات و ارث و میراث پویایی نهفته است و به بینش و ایمان پرداخت کننده و نیاز زمان نظر دارد…مقدار زکات ثابت نیست…هنگام تقسیم ارث و میراث قبلا اجرای وصیت متوفی لازم است…."