● دیدگاه
انتخابات ۹۶: جامعه ایران، جامعهای سیاسی است
علی افشاری − خواسته اصلی گرایشهای مختلف جامعه ایران تغییرات سیاسی است. مردم تحقق این خواسته را زمینهساز تحقق دیگر خواستههایشان و دگرگونی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میدانند.
انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ویژگیهای مختلفی داشت و اتفاقات غیر منتظرهای در آن رخ داد. انتخابات هر قدر هم از محتوی واقعی خالی باشد، معمولا باز فرصت کم نظیری برای شناخت آخرین وضعیت تحولات جامعه و محک خوردن الگوهای نظری در بوته فکتها و رخدادهای عینی به دست میدهد. از چنین فرصتی باید سود جست، به ویژه در جایی چون ایران، به دلیل دشواری ارزیابیهای دقیق از تحولات زیر پوستی جامعه و فضای بسته سیاسی.
خواسته اصلی گرایشهای مختلف جامعه ایران تغییرات سیاسی است. مردم تحقق این خواسته را زمینهساز تحقق دیگر خواستههایشان و دگرگونی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میدانند.
شاید بتوان گفت مهمترین پسامد انتخابات ۹۶ مستقل از رقابت دو جناح حکومت، برجسته شدن سیاست به عنوان خواست اول جامعه ایران است. اهمیت این گزاره آنجایی بیشتر معلوم میشود که بعد از سرکوب خونین جنبش سبز و به محاق رفتن این جنبش و تغییرات در عرصه سیاسی بعد از خرداد ۹۲، این تصور در مقیاسی وسیع مطرح بود که دیگر سیاست عرصه مطالبه اصلی مردم ایران نیست و سیاستزدایی مسیری است که قطار جامعه ایران بر روی آن حرکت میکند. بسیار گفته شد که مسئله اصلی مردم اقتصاد است و بخصوص نسلهای جدید میانهای با سیاست ندارند.
اما آنچه در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری و فضای دو قطبی آن پدیدار شد، عکس این تصور را به نمایش گذارد. روحانی موقعی توانست از رقبای اصولگرای خود پیشی بگیرد، که حرکت خود در مسیر سیاست را شتابی بالا و دور از انتظار بخشید. افزایش فاصله دیدگاههای سیاسی او با وضعیت موجود و مخالفت با مواضعی که چهره کلاسیک نظام بر آنها استوار شده است، روحانی جدیدی را خلق کرد که تفاوتهای انکار ناپذیری با گذشته داشت. اگرچه روحانی کماکان در حلقه نخبگان نظام جمهوری اسلامی است و از آن خارج نشده، اما در موقعیتی متفاوت با قبل از انتخابات ایستاده است.
علی افشاری مطالب دیگر از همین نویسنده |
روحانی در انتخابات ۹۶ بدون آنکه وعدههای اقتصادی چشمگیری مطرح کند، عمدتا بر خواستهای سیاسی جامعه و زیر سئوال بردن دیدگاههای مورد نظر بخش مسلط قدرت مانور داد. درک این واقعیت موقعی ساده تر میشود که به یاد آورد رقبای اصولگرای وی عمدتا بر روی مطالبات اقتصادی و وعدههای پوپولیستی و مردم فریب سرمایه گذاری کردند. غلط نیست اگر بگوییم سخنان روحانی در همدان که بعد از مناظره دوم انجام شد، سبب گشت به یک باره حرکتی مقطعی در همه بخشهای جامعه ایران شکل بگیرد. نیروهای معترض وضع موجود به پا خواستند و در ائتلافی نانوشته با همسویی موضعی و اعلام نشده علیه کاندیدای مدافع وضع موجود، سمتگیری کرده و در این مرحله از حیات سیاسی کشور، ریاست جمهوری روحانی را فایدهمند به شمار آورند.
تاکیدات مکرر روحانی بر آزادی، در کنار حمله به افراطیها و خشونت طلبان، فضای انتخابات را گرم کرد. پاسخگویی به سخنان انتقادی خامنهای که اقدامی کم سابقه در جمهوری اسلامی است، به برخی از تردیدها در خصوص آمدن به پای صندوقهای رأی پایان داد. کم نبودند کسانی که شعار روحانی در خصوص اینکه در صورت تداوم ریاست جمهوری از هیچکس برای تحقق مطالبات ملت نخواهد ترسید، را به پای عزم وی برای ایستادگی در برابر نهاد ولایت فقیه و دست اندازی هایش به قوه مجریه تفسیر کردند. برخورد تهاجمی او با اصولگرایان افراطی و اعلام مواضعی چون «مقابل تحمیل تحریمهای اقتصادی میایستد»، «با حصر و زندان مخالف است»، «جلوی فضای امنیتی در دانشگاهها را میگیرد»، «اعتراض به تبعیضهای مذهبی» و «هشدارهای متعدد که مخالفان درون حکومتی اش میخواهند دوباره با شکست وی دور جدیدی از غارت اموال عمومی و سخت گیریهای سیاسی و فرهنگی را رقم بزنند»، امید آفرین ظاهر شد.
روحانی در مناظره سوم با طرح مواضعی صریح و متمایز، چشماندازی از تلاش برای تغییرات سیاسی را ترسیم کرد و تفاوت نگاههای سیاسی اش با اردوگاه رقیب را برجسته ساخت که دیدگاههای رهبری را نمایندگی میکرد. او با حمله به ابراهیم رئیسی که هنر وی فقط زندان و اعدام است، حتی از تابوهای نظام عبور کرد و پرهیز اصلاح طلبان در برخورد انتقادی با دهه شصت را نیز شکست. همراهی تلویحی وی با اعتراضها به جنایت اعدامهای دسته جمعی در سال ۶۷، نه تنها اصولگرایان را عصبانی کرد بلکه حتی انتقاد غیر مستقیم کسانی چون حسن خمینی را نیز برانگیخت.
مجموعه این مواضع باعث شد تا تمایز او با رئیسی در حدی جلوه کند که اکثریت نیروهای سیاسی معترض و بدنه اجتماعی حامی آنها قانع شوند که برای دو دورهای کردن ریاست جمهوری روحانی با انگیزههای مختلف فعالانه وارد میدان شوند. کمتر کسی پیش از انتخابات با توجه به جو راکد سیاسی و کارنامه ضعیف دولت یازدهم انتظار داشت که فضای انتخاباتی چنین با نشاط شود و روحانی با فاصله زیاد بر کاندیدای همسو با نهاد ولایت فقیه غلبه کند.
سیاست، کلید دگرگونی است
تجزیه و تحلیل رأیهای روحانی آشکار میسازد که او تقریبا رأی اکثریت قریب به اتفاق بخشهای مختلف جامعه ایران را کسب کرد. شکاف جنسیتی، جغرافیایی، مذهبی، قومی و روستا- شهر، چندان در انتخاب او فعال نشد. اما چه چیزی باعث شد تا این مجموعه متنوع و چه بسا ناهمگون در حمایت از تداوم ریاست جمهوری روحانی وحدت یابد؟
دلیل اصلی واکنش خشم آلود خامنهای و شتابزدگی وی در کنترل روحانی، نگرانی از بازگشت دوباره سیاست به خواست اصلی جامعه است. اکنون بعد از یک دوره رکود، تمایلات و خواستهای سیاسی مجددا فعال شده و به سطح جامعه بازگشتهاند.البته تضمینی نیست که این آمادگی و حضور لزوما به نتیجه رسیده و تداوم یابد. اما دستکم تا اطلاع ثانوی دوباره "امید به تغییر" در شریانهای جامعه به حرکت در آمده است.
سیاست پاسخ این سئوال است. بار دیگر معلوم شد که خواسته اصلی گرایشهای مختلف جامعه ایران تغییرات سیاسی است. مردم تحقق این خواسته را زمینهساز تحقق دیگر خواستههایشان و دگرگونی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میدانند. در واقع هر فردی در درون و بیرون ساختار قدرت، فرصت طرح مواضع سیاسی فاصله دار با نظم مستقر، گفتمان کلاسیک جمهوری اسلامی و دیدگاههای ولی فقیه را پیدا کند، مورد اقبال قرار میگیرد. هر چقدر این فاصله بیشتر باشد، اگر در چارچوبی عقلانی و منطقی ریل گذاری شود، به همان میزان قابلیت بالاتری برای بسیج اجتماعی علیه وضعیت موجود خواهد داشت.
در ظرف دو هفته، آرایش سیاسی و اجتماعی جامعه چنان دستخوش دگرگونی شد که تداوم آن باعث تغییر موازنه قوا میشد. ازاینرو رهبری در ایام تبلیغات انتخاباتی و در واکنش به عبور روحانی از محدودههای مورد نظر، واکنشی نشان نداد و صبر کرد تا هیجانات انتخاباتی فروکش کند و سپس مبادرت به موضع گیری انتقادی کند.
در نیمه دوم ماه اردیبهشت این واقعیت بار دیگر نمایان شد که وضعیت به ظاهر مستحکم بلوک قدرت پوسته سست بنیادی بیش نیست که در سایه اختناق، سرکوب و فضای امنیتی و نبود اپوزیسیون مقتدر استمرار یافته است. وضعیت سیاسی و موازنه قوا بشدت شکننده است و ظرف چند هفته میتواند جنبش اعتراضی گسترده و شبه انقلابی شکل بگیرد.
دلیل اصلی واکنش خشم آلود خامنهای و شتابزدگی وی در کنترل روحانی، نگرانی از بازگشت دوباره سیاست به خواست اصلی جامعه است. اکنون بعد از یک دوره رکود، تمایلات و خواستهای سیاسی مجددا فعال شده و به سطح جامعه بازگشتهاند.البته تضمینی نیست که این آمادگی و حضور لزوما به نتیجه رسیده و تداوم یابد. اما دستکم تا اطلاع ثانوی دوباره "امید به تغییر" در شریانهای جامعه به حرکت در آمده است. دوقطبی در منازعات بلوک قدرت بالا گرفته و عرصه را برای نقش آفرینی مردم به لحاظ بالقوه مساعد ساخته است. تمهیدات مختلف خامنهای و نیروهای همسو از سال ۹۲ به بعد در مسیری به جریان یافت که سیاست به حاشیه برود. ولی اکنون مشاهده میکنند که علی رغم همه ترفندها، سرکوبهای سخت و نرم و اقدامات مهندسی شده باز دوره دیگری از تغییر خواهی سیاسی در متن جامعه شکل یافته است.
توسعه سیاسی
البته ساده اندیشی است که انتظار داشت در این فضا مشکلات ساختاری و ریشهای سیاست در ایران حل شود، اما تغییرات سیاسی اگر در قالب فرایند نگریسته شود، آنگاه تشدید تنشها در درون هیات حاکمه و برجسته شدن شکاف تجدید نظر طلبها با محافظه کاران در درون نظام سیاسی، فرصت کنش سیاسی اپوزیسون خلق میکند. گرم شدن فضای سیاسی حکم رابطه آب و ماهی برای اپوزیسیون و منتقدان وضع موجود را دارد. اگر زندگی سیاسی دچار طراوت و نشاط نباشد، موقعیتی برای تحرک سیاسی و مصاف با ساخت قدرت مطلقه ایجاد نمیشود. گوناگونی مدلهای گذار به دمکراسی و شرایط پیچیده سیاسی ایران، تحول سیاسی مثبت را در درون بستر پیشبینی ناپذیر قرار میدهد که در استفاده از بزنگاهها میتوان امیدوار بود که دستگاه سرکوب در نقطهای با خیزش حساب شده جامعه دچار انفعال شده و قافیه را ببازد. از این رو فعال شدن فضای سیاسی این امکان را در درون خود میپرورد که پیچیدگیها و ژرفای سیاست در ایران به سمت گشایشهای سیاسی پایدار و تضعیف ساختار استبدادی دگرگون شود.
به قول دکتر محمود سریع القلم توسعه سیاسی محل تقارن منافع یک گروه یا گروههایی از یک سو و منافع و مصالح عمومی از سوی دیگر است. در انتخابات ۹۶ این اتفاق به نحوی بارز رخ داد و ازاینرو حرکت به سمت توسعه سیاسی، پیامد طبیعی و منطقی پیروزی روحانی است. در این شرایط مخالفان سیاسی و نیروهای جامعه مدنی به طور نسبی در وضعیت بهتری برای استیفای حقوق خود قرار دارند. همچنین نیاز روحانی به حفظ پایگاه مردمی برای خنثی سازی کارشکنیهای بخش مسلط قدرت، باعث میشود تا بازار سیاست همچنان پر رونق باقی بماند. رویارویی روحانی- خامنهای مستقل از اینکه ابعاد آن چقدر است، دو تعریف متفاوت از نظام جمهوری اسلامی را برجسته میسازد. دیگر بر خلاف برجام اشتراکات آنها بر اختلافات شان تقدم ندارد. شخصیت جدید روحانی که محصول واکنشهای اجتماعی نیروهای معترض در فضای انتخاباتی است، نوع دیگری از مشارکت ورقابت سیاسی، مبنای مشروعیت سیاسی، قشربندی اجتماعی و نگاه فرهنگی را بازتاب میدهد. این فضا دیگر اعتدال نیست بلکه بازگشت دیگری به پروژه اصلاحات سیاسی است که بر خلاف راهبرد جدید اصلاح طلبان در کم رنگ کردن حوزه منازعه با نهاد ولایت فقیه، ابایی از علنی ساختن اختلافات با ولی فقیه و ایستادگی حداقل در سطح کلامی ندارد.
نتیجه فعال شدن سیاست، ظهور دوره دیگری از رویارویی مردم سالاری با اقتدار گرایی است که انتخابهایی را پیشروی فعالان سیاسی قرار میدهد. به تعبیر فوکویی ساز و کار قدرت باید در عرصه مناسبات نیرو تحلیل شود. میشل فوکو به درستی توضیح میدهد که نه حاکمان و نه گروههایی که نهادهای دولتی را اداره میکنند و نه گروههایی که تصمیمات اقتصادی مهم را اتخاذ میکنند، هیچیک اداره کننده شبکه قدرتی نیست که در جامعه عمل میکند.[1] قدرت در شکل دینامیک خود برایند موضعی تاکتیکهای گروههای متعددی اعم از جریان حاکم ومقاومت نیروهای مخالف و تحت سلطه هست که در سطح محدودی عمل میکند. هر جا که قدرت وجود دارد مقاومت هم لاجرم ظهور مییابد، ازاینرو تحرک سیاسی فضا را برای بر هم خوردن این تعادل و اثرگذاری کانونهای مقاومت بر سامانه کلان سیاسی و در نهایت تغییر و تحول مثبت هموار میسازد. فعلیت این رویداد نیازمند به جریان افتادن ماشین سیاست و سمت گیری کنشگران سیاسی خواهان تغییر به سمت آن است، تا اعمالی متناسب با خواستههای شان را سازمان دهند و موقعیت خود را در عرصه سیاسی بهبود ببخشند.
نقش کنشگران
در عین حال باید توجه داشت وجهی از سرنوشت منازعات سیاسی، محصول ذهنیت و فضای روانی کنشگران سیاسی است که تا چه میزان دستخوش ناامیدی شوند و یا فضا آنها را ترغیب کرده و با تقویت اراده و حس خودباوری به سمت حرکت سوق داده شوند. سلطه سیاسی حاکم تشویق کننده رکود سیاسی است و به انحای مختلف میکوشد تا سیاست زدایی و کنش پذیری در شریانهای جامعه جاری شود. در سالهای گذشته سیاست زدایی در ایران فقط از سوی عاملان (agents) نهاد ولایت فقیه و اغلب اصولگرایان ترویج نشده است، بلکه پارادایمهای " تحول خواهی محافظه کار "، " توسعه آمرانه" و " همکاری با استبداد در برابر دشمن خارجی و تهدید تجزیه" که با میدان داری اغلب اصلاح طلبان پارلمانتاریست، ملی گراهای افراطی، برخی از چپهای ضد امپریالیسم (سنتی) و معدودی از روشنفکران دنبال شده و میشود، نیز به نوبه خود آب به آسیاب این حرکت ریختهاند.در این چارچوب ناخشنودی و اعتراض برخی از اصلاح طلبان به مواضع روحانی متاخر قابل درک است.
در مجموع به نظر میرسد فصل داغ دیگری از سیاست در راه است. نقطه عزیمت آن انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بود که پتانسیل خلق شده، موازنه قوای موجود و مناسبات سرحدی کانونهای مختلف و متضاد قدرت را بر هم زده تا رویارویی دو قطب منازعه موقعیت آینده سامان سیاسی را شکل دهد. در این فضا نیروهای دمکراسی خواه و مدافع توسعه سیاسی امکان نقش آفرینی پیدا کردهاند و نوع رفتار آنها در تثبیت و یا تغییر مناسبات موجود قدرت تاثیرگذار خواهد بود.
پانویس
[1] نگاه کنید به: میشل فوکو، اراده به دانستن، مترجمان: نیکو سرخوش، افشین جهاندیده، نشر نی ۱۳۹۱، ص ۱۱۰
نظرها
کاربر
نوشته سعی دارد واقعیات انتخابات 96 را فقط از دید کلی مشاهده کند ورویدادهای میدانی وانچه در فضای مجازی اتفاق افتاد را یکجا نادیده بگیرد . 1 در داخل ایران اپوزیسیون وجود دارد و خیلی هم فعال است وهمان گروه اصلاح طلبان که شامل احزاب منحله و چهره های شناخته شده اند تاثیر وسیعی بر طبقه متوسط شهری دارند ونشاندهنده برنده لیستهائی هستند که نمونه کامل ان در انتخابات مجلس خبرگان اتفاق افتاد یعنی بدون حزب دیسیپلین و اطاعت حزبی به منصه ظهور رساندند . در انتخابات ریاست جمهوری نیز همین چهره ها پیام دادند و دیدیم که افراد غیر سیاسی و شناخته شده پاسخ دادند و اعلام همکاری و اطاعت کردند . رهبر هم با ورود به مساله وپیش رو گذاشتن سند 2030 واعلام نارضایتی از دولت بخوانیم روحانی همه را تشویق کرد که مشارکت کنند و علیه خودش رای بدهند . به باور این کامنت اگر قرار است تحولی در ایران رخ دهد که در حال انجام است فقط در داخل کاربرد دارد وخارج نشینان در ان سهمی نخواهند داشت گو اینکه انها بسیار کوشا هستند و پیام دهنده . گذار در ایران گرچه مدتهاست در بوته اجمال قرار گرفته و لی دیر یا زود وارد حوزه عملیاتی خواهد شد.
امیرحسین
روحانی ترس از شکست موضع اصلاحطلبانه بگیرد.واز اعتدال خارج شود.تا مردم تاراضی از اقتداگرایی راضی به رای خودش کند.
امیرحسین
دغدغه نسل جدید دیگر سیاسی نیست.چون ان سرکوب های دهده شصت هفتاد را ندیده.ودیگری جو شبه سرمایه داری جامعه ایران است. ومردم فقط به بهبود معیشت خود فکر میکنند
امیرحسین
روحانیت در دهه شصت فقط درک تاریخی شیعی از سیاست داشت.در ابتدا این را میدانست واز جریان ملی مذهبی می خواست کمک بگیرد.ونمی توانست سیاست در دوره نوین درک کند.ولی اختلاف ها سر بر اورده و راهی که باید به تنهایی طی میکردند.طی کردند و ان اقتدارگرایی بود .و دوره اصلاحات ورق برگشته وپشیمان از این دوره با درک کاریکاتوری از جامعه مدنی و توسعه سیاسی توانست اقتدارگراها در ارزیابی گیج کرده به سکوت و تغییر جهت وادار کند.ولی چوناصلاحطلبان به اهدافشان نرسیدند. دوران نوانقلابی شروع شد.و در دوران احمدی نژاد کمی باهوش تر به افکار دهه شصت میخواهد برگردد.ولی در 88 به شکست خورد.و دردوران احمدی نژاد شرایط را برای اصطلاح جریان انحرافی یا افکار شیعی سیاسی دیگر هموار کند.و در انتخابات 96 جریان اقتدارگرا با لباس دیگر ولی باز با همان مفاهیم تکراری وارد صحنه شوند.که با پاسخ نه از مردم مواجه شد. و امروز حرف های گذشته را نباید تکرار کرد.چون پاسخ لازم به اهداف ما را ندادند.ولی حال باید به جامعه مدنی دینی و روند توسعه سیاسی منطقی مطابق با شرایط کشور در دوران اعتدال فکر کنیم.
کورش صغیر
آقای افشاری در این نوشتار تحلیلی از انتخابات ارائه داده که درست در نقطه مقابل نظرات پیشین ایشان (تا پیش از برگزاری انتخابات) قرار دارد. مسلم است جای حرج و گله ای نیست و تغییر در عقاید و نظرات حق طبیعی ایشان است.ولی شاید خواننده نیز این حق را داشته باشد که درباره چرایی این تحول ایشان را مخاطب قرار دهد. و بتواند از این تناقض سخن بگوید که اگر جامعه ملاک مواجهه خویش با انتخابات را براساس رهنمودهای پیشینی آقای افشاری در نظر می گرفت(!!) دیگر چگونه میتوان تحلیل ایشان در نوشتار فوق که جامعه اقران جامعه سیاسی است را پذیرفت!
Farhad
اپوزیسیونل- ؟ مسط- تصحیح شود: مسلط پتاسنیل-تصحیح شود:پتانسیل --------------------- با تشکر اصلاح شد زمانه
bijan
اگر مردم به فهرست اصلاح طلبان رای میدهند از سر ناچاری و نبود ن حزب و سازمان سیاسی در کشور است . اصلاح طلبان محافظه کار اغلب طالب بهره جویی از منصب و امتیازات حکومتی اند و برای همین بسیاری مانند عباس عبدی که زمانی انقلابی بود از تندروی روحانی انتقاد کردند و این به خاطر روحیه انفعالی و درک نادرست آنها از اوضاع است ! از این بابت روحانی که اصلاح طلب نیست هوشمندانه تر عمل کرد .
bijan
حسن روحانی بدون فعال کردن حامیان خود در مجلس و جریانات همراه تنها با و عظ و خطابه کاری از پیش نخواهد برد . باید برنامه اجرایی و عملی برای رفع موانع توسعه کشور در همه ابعاد سیاسی و اقتصادی ارائه دهد و مجلس و اصلاح طلبان را در گیر کند و کار شکنی ها و مانع تراشی ها را که ار گان های مخالف و تندرو مقابل این برنامه ها انجام می دهند در حوزه عمومی و برای مردم آشکار شود . مردم باید بدانند که موانع خواسته های آنها کدام اند . کوتاهی در این کار مردم را منفعل کرده و فرصت تهاجم تندرو ها را فراهم میکند تا با عوام فریبی فضای سیاسی را در اختیار بگیرند .
اکبری
نتیجه انتخابات 96 بخوبی نشان داد که اکثریت جامعه ایران خواهان "تغییر" اند.نتیجه ایکه بر همه اقشار جامعه تائثیر میگذارد.به ویژه خامنه ای ودارو دسته حاکم!که باید دررفتار وافکار خود تجدید نظر کنند!.جامعه امروز ایران دیگر آن جامعه گذشته نیست! مردم بیدار شده اند ودیگر حاضرنیستند شرائط گذشته را تحمل کنند. مسلما جناح حاکم در حال بررسی نتیجه انتخابات است واینکه برای حفظ قدرت وادامه حکومت چاره ای جز تغییر نیست!
امیرحسین
مردمی ان قدر از نظام جمهوری اسلامی عصبانی هستند. وان قدر دچار خود باختگی فرهنگی هستند.که نمیتوانند براساس متافع ملی حرف بزنند.
امیرحسین
جمهوری اسلامی اشکالات مدیریتی غرب را بزرگنمایی میکند.تا مدیریت ضعیف خود را توجیه نماید.وبگوید این بهترین است.در حالی که اگر میخواهیم به مدیریت بهتر برسیم.باید به شناخت عمیق تر مدیریت غرب برسیم.چون انها در حال حاضر بهترین مدیریت را ارائه میکنند.
امیرحسین
برای کسانی که تحت ظلم وزارت اطلاعات هستند.سایتی بزنیم.وانها مشکلاتی که از وزارت اطلاعات میبنند را بگویند.من خودم اجازه کار وزارت اطلاعات نمیدهد.مسئله خودم نیستم تحمل میکنم.مسئله حقوق بشر است.
امیرحسین
حداقل نصف رای به روحانی نه به جمهوری اسلامی بود.نصف گفتم چون میخواستم مثل خامنه ای دروغگو نباشم.وادم منصفی باشم که با بدبختی مردم انتخابات برگزار کنم. بگم تایید جمهوری اسلامی بود.
کاوه
جناب افشاری ، انتخابات در ایران تنها منفذ حیات محدود دمکراسی سیاسی است. هرگز هم از محتوی خالی نبوده است ! محدودیت های نتایج آن محصول دو عامل عمده ساختار سیاسی همراه با ارتجاع درونی و ذهنیت توده ایرانی است. برغم تفاوت جامعه و تاریخ ایران به مثابه بخشی از تمدن شرق در مقایسه با جوامع کلاسیک غربی ، دسترسی به شناخت شناسی سیاسی ایرانی میسر است. کاوه
Nader
انتخابات ! عجیب جنتی و شرکا: -همیشه برنده حدود ۲۰ میلیون رای از صندوق جادویی میاورد از خاتمی و احمدی نژاد و روحانی ! - روحانی و ریسی در پستشان تمدید شدند و مردم در خیابانها رقص کردند و گاز اشک آور استشمام کردند!!... - حالا ریسی که میداند ارای اعلام شده الکی و از قبل مهندسی شده بوده٬ به چانه پرداخته و ادعای ۳-۴ میلیون رای بیشتر میکند ! - کاندید انتخاب بعدی لولو ریسی و احمد خاتمی خواهند بود که کاندید «بد» از صندوق در میاید ! و مردم خواهند رقصید؟!
farid
مگر قرار است چیزی عوض شود؟ تکرار چندباره: گروه تندرو با شعار مرگ بر….. وممنوع التصویرکردن و… ورد صلاحیت بالای ۹۹ درصدی و اوردن کاندیدای «بدتر» شروع میکنند. بعد مناظره فیلتری و سانسوری ٬ تا تنور انتخابات قلابی گرم شود و اخرش هم میگویند « برای حفظ دموکراسی ؟!٬ تحت هر شرایطی همه باید در انتخابات شرکت کنند».! در سرگیجه خوردن مردم٬ نام افراد مورد نظر بیت که تایید وتوافق شده اند٬ از صندوق در میاید...…. سرو صدا میخوابد و چپاول و اختناق و صدور ولایت به کشورهای منطقه ادامه میابد تا انتصابات بعدی ولایی. خامنه ای و استمرارطلبان اعلام پیروزی میکنند ! علی خامنهای : «نظام جمهوری اسلامی بهرغم توطئه و تلاش دشمنان، توانسته است اعتماد این ملت بزرگ را بهطور فزاینده جلب کند!! پرویز داوودی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنشی به شکست ابراهیم رئیسی گفت او از آبروی خود هزینه کرده و با تجربهای که بهدست آورده ذخیره خوبی برای آینده کشور و «مواقع حساس نظام» است!
Nader
نمایش انتخابات؛ واقعیت را لو داد علی مطهری نائب رئیس مجلس شورای اسلامی با حضور در حسینیه ارشاد رای خود را به صندوق انداخت. وی در جمع خبرنگاران گفت: مهم مشارکت بالای مردم است که کشور ما را بیمه میکند حالا چه کسی پیروز شود در درجه دوم است. مطهری افزود: برنده انتخابات انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است!!
naseem
اقای کیانیان به تخصص احترام بگذارید.عوامفریبی کافی است! ..................... لابد خواهی گفت اگر روحانی نیاید، رییسی می اید.پرسش من این است که،مگر برای مردم فقیر و کارتون خواب و سرکوب شده،فرقی هم دارد؟ پاسخت این است که اگر رییسی بیاید، جنگ می شود. می گویم این نیرنگ استمرار طلبان برای فریب مردم است. رییسی حاصل رای معتقدین به حکومت جمهوری اسلامی است، و چه بیاید و چه نیاید انها قدرت را قبضه کرده اند، اما روحانی حاصل فریب مردم توسط استمرار طلبان قدرت و البته نا پختگی گروهی از هنرمندان و روشنفکرانی است که گمان می کنند، سیاست های کلان و جنگ وصلح در دست تدارکات چی هایی شبیه خاتمی و روحانی است. اگر رییسی بیاید دلم نمی سوزد که یک بار دیگر گول خورده ام ،می گویم حاکم است،قدرت دارد،سپاه و زندان دارد،پول وثروت دارد،این را میبرد،ان را میاورد!به ملت چه ارتباطی دارد!؟ اما اگر برای امدن روحانی، مخالف رژیم را به پای صندوق رای که مشروعیت دهنده به دروغ،ریا و سرکوب است ،بکشانی و بیاید که حاصل جز زندانی شدنم و گور خواب شدنم ندارد، دلم از این خواهد سوخت که بار دیگر فریب خوردم. قیمت ان،فریب است،وقتی روشنفکران،سیاستمداران،ازادیخواهان، احزاب و سازمانهای دموکرات ، ملی و دموکراسی خواه یا در گوشه ی زندان یک سرکوب شده در خانه ها یا اواره هستند،شما اقای کیانیان عزیز و همکارانتان که به لحاظ شرایط کنونی، باید ، از این که به صورت پوپولیستی مردم را دعوت می کنید که برای پرهیز از، بدتر به بد،رای بدهند، شرمنده باشید. /حشمت اله طبرزدی
Nader
امروز ما حمایت ۲۶۵نماینده پارلمان اروپا از یک بیانیه مشترک درباره حقوقبشر در ایران را اعلام میکنیم. همکاران من که این بیانیه را امضا کردهاند از تمامی گروهها و تمایلات سیاسی در پارلمان اروپا هستند. آنها شامل ۴نایب رئیس پارلمان اروپا و ۲۳تن از روسای کمیسیونها و هیأتها میشوند. این بهروشنی نشان میدهد که وقتی موضوع نقض حقوقبشر، سرکوب زنان و اقلیتها و حمایت رژیم ایران از تروریزم، مطرح است، ما همگی متحد میباشیم. اخیراً رژیم ایران یک انتخابات ریاستجمهوری را برگزار کرد. از نظر ما این یک انتخابات قلابی بود چون هیچ کاندیدایی از اپوزیسیون وجود نداشت و مردم فقط میتوانستند از بین چند آخوند یا سرکرده رژیم، انتخاب کنند. حسن روحانی که دومین دوره خود را شروع میکند، میانهرو یا اصلاحطلب نیست. در طول اول دوره ۴ساله وی، رژیم ایران به نسبت جمعیت از بابت شمار اعدامها در جهان شماره یک بود. وزیر دادگستری روحانی، به اعتراف خودش یک قاتل است!