چرا پادشاهیهای خلیج فارس از «الجزیره» متنفر اند؟
الجزیره، سپر رسانهای دوحه در سطح منطقهای و بلندگوی آن در سطحی فرامنطقهای است. و قطر هرگز به تعطیلی آن، که از خواستههای مشخص عربستان سعودی و همپیمانانش است، تن نخواهد داد.
الجزیره، سپر رسانهای دوحه در سطح منطقهای و بلندگوی آن در سطحی فرامنطقهای است. قطر هرگز به تعطیلی این رسانه، که از خواستههای مشخص عربستان سعودی و همپیمانانش است، تن نخواهد داد.
ناراحتی و ناخرسندی پادشاهیهای خلیج فارس از الجزیره، گرچه پیشتر نیز در جریان بهار عربی ابراز شده بود، اما سابقه آن طولانیتر است و به آغاز قرن برمیگردد. الجزیره اولین رسانهای بود که در جهان عرب به مخالفان و معترضان کشورهای حاشیه خلیج فارس تریبون و فرصت اظهارنظر داد.
پس از آنکه عربستان سعودی و متحدانش به اتهام حمایت از تروریسم و همکاری با ایران، روابط دیپلماتیک خود را با قطر در ۵ ژوئن قطع کردند، در ۲۲ماه ژوئن، درخواستهای مشخص خود از قطر را برای حل بحران، در فهرستی سیزده بندی اعلام نمودند. دوشنبه، سوم ژوئن، پس از پایان ضرب الاجل ده روزه عربستان، و درحالیکه با پادرمیانی صباح احمد جابر صباح، امیر کویت، این مهلت برای دو روز تمدید شد، مقامات قطری، همان طور که انتظار میرفت، پاسخ منفی خود را به درخواستهای عربستان و همپیمانانش ابراز کردند.
در کنار خواست قطع روابط دیپلماتیک با ایران، بستن پایگاه نظامی ترکیه و قطع حمایت از گروههای حماس، القاعده، حزب الله و اخوان المسلمین و... دو بند از فهرست سیزدگانه پادشاهیهای خلیج فارس مستقیماً به مسأله «رسانه» مربوط میشود: تعطیلی شبکه الجزیره، و بستن سایتهای خبری همچون عربیا۲۱، رصد، العربی و...
الجزیره و بهار عربی
شبکه تلویزیونی الجزیره، که مرکز آن در دوحه پایتخت قطر است، یک شبکه ماهوارهای خبری است که در سال ۱۹۹۶ تأسیس شد، و البته پس از واقعه یازده سپتامیر، به لطف پخش فیلمهای سخنرانی اسامه بن لادن، رهبر القاعده، به شهرت جهانی رسید.
الجزیره اولین شبکه غیرغربیای بود که (به ویژه از سال ۲۰۰۶ که به زبان انگلیسی نیز پخش شد) توانست خود را تا سطح شکبههایی مثل سی ان ان و بی بی سی بالا بکشد و انحصار خبری آنها را بشکند.
شبکه الجزیره در جریان خیزش مردم منطقه در بهار عربی و جنبش سبز در ایران، از معدود رسانههایی در خاورمیانه بود که با وحود تهدیدها و کارشکنیهای حکومتهای منطقه، جریان اعتراضات را از آغاز دنبال کرد و تحولات آنها را پوشش داد.
سابقه ناراحتی کشورهای حاشیه خلج فارس از الجزیره اما به قبل از بهار عربی میگردد. در ماه می سال ۲۰۰۰، بحرین جلوی پخش الجزیره را گرفت، به دلیل ناخرسندیاش از پوشش این شبکه از انتخابات شهرداریهای این کشور، و البته به این اتهام که الجزیره در خدمت صهیونیسم است،
قطر کشور کوچکی است گرفتار میان دریا و عربستان سعودی، که مساحت آن از استان قزوین، کوچکتر ، و جمعیتش از مشهد کمتر است؛ در سال ۱۹۹۵، امیر تازه بر تخت نشسته قطر، شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی که نمیخواست کشورش به سرنوشت کویت در سال ۱۹۹۱ دچار شود، راهحل را در به دست آوردن «نفوذ» منطقهای و «صدای» فرامنطقهای میدید.بدین منظور، تأسیس رسانهای که صدای این کشور را به جهانیان برساند، در دستور کار قرار گرفت.
از مصر و تونس تا هند و ایران، کمتر کشوری در منطقه بوده که در دو دهه گذشته، دستکم به طور مقطعی، پخش الجزیره را ممنوع اعلام نکرده یا جلوی کار آن را نگرفته باشد. دولت ایران نیز در سال ۱۳۸۴ در اعتراض به سلسله گزارشهای الجزیره از مناطق عرب نشین خوزستان، دفتر این شبکه را در تهران برای مدتی تعطیل کرد.
رابطه عربستان نیز با الجزیره، همچون رابطه ایران با این رسانه، پرفراز و نشیب بوده است. در سال ۲۰۰۳، گروهی از سرمایهگذاران سعودی برای رقابت با الجزیره، رسانه العربیه را تأسیس کردند. اما حالا تلاش برای رقابت، جای خود را به درخواست برای حذف و تعطیلی داده است.
ماجرا از آنجایی آغاز شد که اظهاراتی جنجالی منتسب به شیخ تمیم بن حمد آل ثانی— حاوی انتقادات امیر قطر از ریاض و دفاع او از تهران به عنوان عامل اصلی ثبات منطقه و... — در قنا، خبرگزاری رسمی قطر، منتشر شد. این اظهارات اگرچه با اعلام هک شدن سایت قنا، تکذیب شد، اما خیلی زود واکنش برادران عرب را به همراه داشت: مقامات سعودی، اماراتی و مصری تصمیم گرفتند فعالیت الجزیره را در خاک کشورهایشان ممنوع و مسدود کنند. اکنون کشورهای عربی، بستن شبکه الجزیره در فهرست درخواستهای اصلی سیاسیشان قرار دادند؛ درخواستی که بعید است قطر به آن تن دهد.
جهانیشدن مولتی-مدیایی به سبک قطر
در سال ۱۹۹۵، امیر تازه قطر، شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، که پس از سرنگونی پدرش بر تخت نشسته بود، بر آن شد که اقداماتی بنیادین را در راستای جهانی شدن قطر انجام دهد. او سیاستمداری جاهطلب بود که رسانهها به او لقب «هنری کیسینجر جهان عرب» دادند.
قطر کشور کوچکی است گرفتار میان دریا و عربستان سعودی، که مساحت آن از استان قزوین، کوچکتر ، و جمعیتش از مشهد کمتر است؛ و امیر قطر که نمیخواست کشورش به سرنوشت کویت (در سال ۱۹۹۱، وقتی عراق به آن حمله کرد) دچار شود، راهحل را در به دست آوردن «نفوذ» منطقهای و «صدای» فرامنطقهای میدید. بدین منظور، تأسیس رسانهای که صدای این کشور را به جهانیان برساند، در دستور کار قرار گرفت. و البته با موازی با آن اقدامات دیگری نیز آغاز شد. از همان دوران بود که فرودگاههای قطر به معنای واقعی کلمه بینالمللی شدند و نوعی ژئوپلتیک ورزشی نیز در محور سیاستهای قطر قرار گرفت، سیاستی که نتیجه آن امروز برگزاری جام جهانی فوتبال در سال ۲۰۲۲ در قطر است.
الجزیره بیشک محور اصلی این سرمایهگذاری سیاسی و اقتصادی برای جهانی شدن بود. بعدها روسیه با تأسیس «راشاتودی» و چین با «سی سی تی وی» و... همین الگوی رسانهای را در پیش گرفتند.
تئو کوربوچی، روزنامهنگار و متخصص رسانه، در مورد اهمیت الجزیره میگوید که این شکبه برای قطر همچون یک «سپر» محافظ عمل میکند.
آنچه اما بیش از هرچیزی دیگری موجب برآشتفگی عربستان سعودی نسبت به الجزیره شده است، انعکاس صداهای مخالف آل سعود در این شبکه است. تئو کوربوچی در این مورد میگوید: «بخش عربی این شبکه قطری از اخوان المسلمین حمایت میکند و این برای سعودیها خوشایند نیست.»
خشم و غضب عربستان سعودی نسبت به اخوان المسلمین (جنبش اسلامگرایی سنی که در سال ۱۹۲۸ به رهبری حسن البنا در مصر تأسیس شد)، ریشههای مذهبی و تاریخی دارد؛ بخش عمدهای از این اختلاف به موضع این جنبش در جنگ خلیج فارس به سال ۱۹۹۰ برمیگردد. در آن زمان، اخوان المسلمین، با اعلام مخالفت و نارضایتی از حضور نیروهای کفار در سرزمین های اسلامی، طرف عربستان را نگرفت و این مسأله نزد سعودیها همچنان به عنوان یک «خیانت» تاریخی غیرقابل هضم تعبیر میشود.
از سوی دیگر، اخوان المسلمین تنها جنبش فراملیای است که در جهان سنی قرائت جایگزینی از اسلام در برابر وهابیت دارد. این اختلاف مذهبی به دلایل سیاسی در دوران بهار عربی وارد فاز تازهای شد.
نبیل النصری، تحلیلگر قطری و نویسنده کتاب «معمای قطر» در این مورد میگوید: «اولین رسانهای که به مخالفان رژیمهای مستقر در جهان عرب، تریبون داد، الجزیره بود.» این مخالفان اغلب چهرههایی نزدیک به اخوان المسلمین بودهاند.
آنچه مشخص است، قطر هرگز تعطیلی الجزیره را نخواهد پذیرفت. الجزیره، ستون اصلی قدرت نرم دوحه است؛ و پذیرش این درخواست، به معنای پذیرش قیمومیت و سیادت عربستان سعودی و پایان رویای جهانی بودن قطر خواهد بود.
نظرها
نظری وجود ندارد.