کاخ «بردکسیاه» - شواهد حقانیت خلیج فارس در بیتوجهی از بین میروند
یوروک آمانسیان- کاخ هخامنشی «بردک سیاه»، وضعیت موزه خلیجفارس بندر عباس و وضعیت بندر تاریخی سیراف نشان از آن دارد که صیانت از نام خلیج فارس چندان اهمیتی برای مسئولان ندارد.
حفظ نام خلیجفارس همواره یکی از دغدغههای ایرانیان در برابر موج فشار کشورهای عرب منطقه بوده اما در بین کارگزاران حاکمیت عزمی برای صیانت از اسناد و شواهدی که دلالت بر حقانیت این نام دارد، دیده نمیشود. کاخهای هخامنشی استان بوشهر موسوم به «بردک سیاه» یکی از مجموعه شواهد ارزشمند و نمونه زنده از حضور و حکمرانی هخامنشیان در روزگاری دور در این سرزمین و بر خلیج فارس است. با اینحال این روزها وضعیت این کاخ حاکی از بیتوجهی و بیمهریهای بسیار است.
گفته میشود، زمانی که سنگنگاره کاخ هخامنشی در حفاری پیدا شد، هویت دشتستان را به یکباره تغییر داد. اسماعیل یغمایی، باستانشناسی بود که این محوطهی باستانی را کلنگ زده و در آن آثار ارزشمندی یافت که گواه حکمرانی شاهان هخامنشی در این منطقه است. یافته های نخستین او شامل نقشبرجسته، کتیبه، پایه ستون، و تکههای طلا بود. او در نتیجه این بررسی ها معتقد است که اسکندر در زمان حمله به ایران این نقشبرجسته را به زیر کشیده، شکسته و هر تکهاش را به گوشهای انداخته. تکهی اصلی نقش برجسته در فصل دوم کاوش کاخ «بردک سیاه» در سال ۱۳۸۴ پیدا شد؛ نشانی از مجسمههای تختجمشید که بر این نظریه بیش از پیش صحه میگذاشت که این کاخ بسیار مهم بوده و حتی از تختجمشید گستردهتر. این احتمال هم مطرح شده است که تختجمشید کاخی تشریفاتی بوده برای هخامنشیان و «بردک سیاه» سکونتگاهی برای پادشاهان مقتدر.
با این حال، امروز نگاهی به وضعیت این کاخ نشان میدهد که حفاظت از این کاخ باستانی در فهرست اولویتهای مسئولان نیست، در حالی که این مجموعه میتواند به مرکز گردشگری مهم جهانی تبدیل شده و سالانه تعداد قابل توجهی گردشگر داخلی و خارجی را برای دیدن کاخ هخامنشیان راهی بوشهر کند. رونق گردشگری بدون تردید موجب بهبود کسبوکار منطقه میشود و جانی تازه به روستاهای در حال نابودی و جوانان بیکار میدهد؛ اما محوطه آشفته، فنسهای زنگ زده، تابلو رنگ و رو رفته، تکه سفالهای بی نام و نشان، سنگهای شکسته، سقف حفاظتی سوراخ، و نقشبرجسته تاریخی مهمی که روی یک تکه چوب بیتعادل قرار گرفته، نه نشان از حفظ محوطه دارد و نه گردشگران را جذب میکند. گفتههای مسئولان میراث فرهنگی به عنوان متولی اصلی این محوطه باستانی نشان میدهد که آنها نامناسب بودن وضعیت این محوطه را باور نداشته و در گفتوگو با رسانهها میگویند که «ما تلاشمان را برای ساماندهی این محوطه انجام دادیم و اکنون مشکلی ندارد. نقشبرجسته استحکامبخشی شده و مورد تأیید ماست.»
بوشهر، زلزله نمیآید
کتیبه و طلاهای یافت شده زیر پایه ستونها، همان زمان پس از کاوش از محوطه «بردک سیاه» منتقل شدند. هر چند بهترین حالت یک محوطه تاریخی نگهداری اشیاء و یافتهها در همان محیط است اما آیا تنها نقش برجسته باقی مانده در این محوطه که اثری بینظیر است نباید در چنین حال و روزی باشد و اینگونه حفاظت شود؟ این نقش برجسته تا چند ماه پیش آجرپیچ شده بود و حالا که ظاهراً ساماندهی شده از وضعیت آجرپیچ درآمده و روی تکهای چوبی استحکامبخشی شده است. کارشناسان میراث فرهنگی با توجه به تأثیر عوامل طبیعی و انسانی چون بادهای گزنده، سیلابهای ناگهانی و زلزلههای احتمالی این نحوه نگهداری را نامناسب میدانند اما پاسخ مسئولان میراث فرهنگی بوشهر جالب است: «هیچ خطری این نقشبرجسته را تهدید نمیکند؛ نه بادهای شدید و نه سیلابها و زلزله، چون اصلاً برازجان زلزلهخیز نیست.» این در حالی است که یک جستجوی ساده وضعیت جغرافیای منطقه نشان میدهد که بوشهر روی خط زلزله قرار دارد و تنها در سال ۱۳۹۵ تعداد ۲۹ زمینلرزه در شهرستانهای دشتستان و گناوه استان بوشهر ثبت شده است که بزرگترین زمینلرزه ۴.۲ ریشتر شدت داشت و مرکز آن آبپخش بود. زلزلهی برازجان، که در سال ۱۳۹۲ رخ داده جان هشت نفر را گرفته. کاخ «بردک سیاه» و دیگر کاخهای هخامنشی دقیقاً در همین منطقه قرار دارد.
در جستجوی طلا
سال ۱۳۹۵ مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی وعده داده بودند که «این کاخها سند زندهی خلیجفارس است و همهی تقصیرها را نباید به گردن نبود اعتبارات بیندازیم. تدابیر کارشناسی باید قوی باشد. با اینهمه امسال همهی بحث ما این است که به مسألهی خلیجفارس ورود پیدا کنیم.» اما تا امروز هیچ اقدامی برای اقدام در این زمینه مشاهده نشده به جز راهاندازی پایگاه باستانشناسی که هنوز افتتاح نشده و برنامه مشخصی برای آن اعلام نگردیده.
اسماعیل یغمایی، باستانشناسی که سه فصل در این محوطه کاوش کرده، میگوید:
«بوشهر استان محرومی نیست و سازمان میراثفرهنگی آنجا بودجهی کافی دارد اما این بودجه نزدیک پانزده سال است که صرف تعمیر کاروانسرای مشیرالملک میشود که با پول آن میتوانستند چهار کاروانسرای دیگر بسازند.»
جالب اینجاست که کاروانسرای مشیرالملک هم در حال حاضر شرایط مطلوبی ندارد که بتوان از آن به عنوان نمونه موفق مرمت بعد از ۱۵ سال نام برد.
یغمایی می افزاید:
«من هرچه تکهسنگ و سفال پیدا کردم همه را ثبت و بستهبندی کردم و فهرست آنها را دارم اما ازآنجاکه در سال ۱۳۸۳ زیر یکی از پایهستونها نزدیک چهار کیلو طلا به دست آمد، برخی آمدند با جرثقیل دستی حفاظ تکتک پایهستونها را برداشتند تا زیر آنها را بگردند و طلا پیدا کنند. این سفالها و سنگشکستهها نتیجهی حفاری غیرمجازی است که معلوم نیست چه کسانی انجام دادهاند. درحالیکه بردکسیاه یک نگهبان دائمی دارد که خانهاش همان نزدیکیهاست و یک نگهبان یگان حفاظت. این آقایان کجا بودند؟ از سوی دیگر زمینهای اطراف محوطهی کاخ هخامنشی خریداری شده تا در آن درختکاری نشود درحالیکه همچنان درختهای نخل آبیاری میشود.»
این کاخ شاید از معدود محوطههایی است که بدون تجاوز و تعرض ناگهانی کشف شده. کاوشگران در این محوطه یک خنجر زنانه از عاج و چند قطعه ابزار تزیینی هم پیدا کردند که نشان از سکونت زنان در این کاخ دارد. افزون بر آن، چهار قطعهی سنگین، بالای سه کیلوگرم، طلا هم بهدست آمده. در میان قطعه طلاهای اکتشافی از این کاخ، قطعهای کشف شده که به گفتهی کارشناسان احتمالاً قسمت بالای یک جام زرین هخامنشی است که خطی ساده زیر لبهی آن حک شده. قطعات طلای هخامنشی کاخ «بردک سیاه» حالتی چینخورده دارد و در جنب پایهی ستون تالار مرکزی به دست آمده. یغمایی بر این باور است که این طلاها را سربازی مقدونی زیر پای ستونی قرار داده تا بعدها آن را بردارد؛ آرزویی که هیچگاه نتوانست به آن دست یابد. مهمترین نظریهی این باستانشناس از دو فصل کاوش در کاخ «بردک سیاه» این است که هخامنشیان از بومیان این سرزمین بودند و نه آریاییهای مهاجر.
به هر حال، مروری بر سرنوشت کاخهای دیگر هخامنشی در بوشهر، سنگ سیاه و چرخاب، وضعیت موزه خلیجفارس بندرعباس، وضعیت بندر تاریخی سیراف همه و همه نشان از آن دارد که صیانت از نام خلیجفارس چندان اهمیتی برای مسئولان متولی امر ندارد و مطالبه مردمی و تلاشهای انجمنها و نهادهای دوستدار میراثفرهنگی بدون نتیجه مانده است.
از همین نویسنده:
- ساختمان پلاسکو»، نخستین آسمانخراش خاورمیانه
- چنگ بر چهره کاخ گلستان، تنها اثر جهانی پایتخت
- موزه ملی ایران در چالش با خلأ قانونی، دستهای آلوده، و مدیران نالایق
- ارگ علیشاه تبریز: زورآزمایی برای ویرانی تاریخ
- هجوم ویرانی به جان کاخ صاحبقرانیه یا تاریخ ۲۰۰ ساله؟
- دفینه، نخستین بنای پیشساخته ایران در آستانه تخریب
نظرها
آذران
به فکر ساخت ضریح و مناره و گنبدهای طلایی و صحن و هتل و بزرگراه و بیمارستان و دیگر خدمات در سامرا و نجف و کربلا و در اندیشه ساخت و ساز و خدمت در جنوب لبنان و غزه و پشتیبانی از حکومت بعثی سوریه و خدمت به سیاستها و منافع حکومت روسیه باشید ! وارد کردن کالا از چین هم فراموش نشود ! اوجب واجبات حفظ حکومت است تا از مزایای آن بهره مند باشید ! ایران و مردم مهم نیستند. ببینید ولی امر مسلمین جهان چه میگوید!
جمشید
بقول و تبلیغ برخی جدایی خواهان ، این جمهوری اسلامی ولایت فقیه از بس ناسیونالیست است به ایران و ایرانی تا این اندازه علاقه دارد !